خوش آمديد,
مهمان
|
|
تخت جمشید در استان فارس روی صفحهای بنا شده که بیش از صدوبیست و پنج هزار مترمربع وسعت دارد. این صفحه بر فراز صخرهای است که از سمت شرق پشت به کوه مهد (کوه رحمت) داده است و از شمال، جنوب و مغرب، درون جلگه مرودشت است و شکل آن را میتوان یک چهارضلعی دانست که ابعاد تقریبی آن ۴۵۵متر در جبهه غربی، ۳۰۰متر در طرف شمالی، ۴۳۰متر در سوی شرقی و ۳۹۰متر در سمت جنوبی است.
کتیبه بزرگ داریوش بر دیوار جبهه جنوبی تخت، صریحا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی قبل از آن وجود نداشته است. چرا تخت جمشید؟ براساس خشت نوشتهها و سنگنوشتههای کشفشده در تخت جمشید، نام اصلی آن پارسه است. این نوشتهها که روی دیوار تچد و از زمان ساسانیان باقی مانده، در آن زمان اینجا را صد ستون مینامیدند. در یک مقطع زمانی اینجا تختسلمان یا مسجد سلیمان نامیده شد که نام پیامبری است که در قرآن آمده و مورد احترام مسلمانان است. پس از خلق شاهنامه توسط فردوسی، جمشید پادشاه اسطورهای ایران باستان جانشین سلیمان شد و ایرانیان گفتند شاهی که در اینجا بر روی تختها روی دست افراد در سنگ نگارهها نشان داده شده جمشید است و اینجا را تخت جمشید نامیدند. اروپاییان هم به این مکان پرسپولیس میگویند که به معنای «مرکز تمدن پارس» یا «شهر پارسیان» است. آیا داریوش، معمار تختجمشید است؟ ساخت تختجمشید که یکی از برترین بناهای تاریخی جهان است، در حدود دو هزار و پانصد سال پیش به دستور داریوش شروع و توسط جانشینان او ادامه یافت و تغییراتی در ساختمان اولیه آن داده شد. براساس خشت نوشتههای پیدا شده در آنجا، تمام کسانی که در تخت جمشید کار میکردند حقوق میگرفتند و در آن زمان بیمه بودهاند و جالب است که حتی زنان هم در ساخت تخت جمشید شرکت داشتهاند. ساخت تخت جمشید ۵۰سال به طول انجامید و در طی این مدت معماران و هنرمندان از چهار گوشه ایران پهناور گرد آمدند تا با مصالح و فنون خاص خود، بنایی را بیافرینند که نه در آن زمان و نه هیچ زمان دیگر نمونهای نداشته و ندارد. کوروش و تختجمشید دوران هخامنشی، یکی از درخشانترین دورههای تاریخی ایران و جهان است. کوروش، بنیانگذار سلسله هخامنشی بود که در تورات به عنوان نجاتدهنده قومیهود از یوغ اسارت بابلیان معرفی شده است. گزنفون، مورخ یونانی سده چهارم پیش از میلاد نیز او را فردی با درایت، بیریا و اهل راستی که همگان را مجذوب خویش میساخته، معرفی کرده است. کوروش که در واقع شهریار قبایل پارس بود در سده ششم پیش از میلاد با هم پیمان ساختن اقوام آریایی تبار پارس و ماد و با هوشمندی خارقالعادهای توانست بزرگترین امپراتوری جهان آن روز را پایهگذاری کند. او که به سرسبزی و خرمی نیز عشق میورزید، پاسارگاد را به عنوان پایتخت برگزید و آنجا را به صورت باغشهری آباد و زیبا معروف به «پردیس» درآورد. پس از آن بود که واژههای «فردوس» در عربی و «پارادایس» در انگلیسی از این کلمه گرفته شد. کوروش، پس از فتح بابل که اتفاقی بسیار مهم در زمان خود بود، اعلامیهای منتشر کرد که مفاد آن امروزه به عنوان اولین منشور حقوق بشر مطرح است. پسر وی داریوش نیز زمانی که پس از او اقدام به ساخت تختجمشید کرد بر اصول این اعلامیه پایبند ماند و جانشینان وی یعنی خشایارشاه و اردشیر اول که در ساخت تختجمشید همکاری داشتند به احترام کوروش بر روی کتبیهای، این منشور را در تختجمشید نصب کردند. علت ساختن تختجمشید شاهان هخامنشی به جای یک پایتخت، با چهار پایتخت حکومت میکردند که در طول سال در آنها اقامت داشتند. این پایتختها در چهار مرکز اصلی تمدنهای باستانی آن روز بنا شده بودند: بابل در قلب تمدن بینالنهرین، شوش مرکز تمدن عیلام، هگمتانه، در مرکز اصلی مادها و بالاخره پارسه یا تختجمشید در قالب خاستگاه خود هخامنشیان، یعنی خطه پارس، که روزگاری غنیترین شهر زیر آفتاب، بهشمار میرفته است. تختجمشید برای هخامنشیان ارزش والایی داشت، چرا که به عنوان کانون برگزاری بزرگترین گردهمایی جهان آن روز برای برپایی مهمترین مراسم آیینی و جشنهایشان محسوب میشده است. در این محل نمایندگان ۲۸ساتراپی یا ایالات تابع امپراتوری از دورترین نقاط گیتی دور هم جمع میشدند تا در حضور پادشاه، بزرگترین اعیاد را همچون نوروز جشن بگیرند. روح اغماض، تسامح، دادگری و انساندوستی در دولتی که به رسالت اخلاقی خود نیک آگاهی داشته و خود پرچمدار این آرمانها بوده است، در معماری و هنر آن نیز به نمایش درآمده است. تختجمشید، مظهر اقتدار و عظمت شاهنشاهی ایران بود و هنر آن اقوام و نژادهای گوناگون از لیبی، اتیوپی، مصر و هندوستان، از دانوب تا رود سند، قفقاز، آسیای میانه، دریاچه آرال و خلیجفارس همه را اطمینان میداد که صرفنظر از رنگ، نژاد، آیین و زبان، اعضاء برابر یک جامعه بزرگ هستند. تختجمشید، میراثی برای تمام جهان امروزه ثبت جهانی میراث فرهنگی، بر این نکته تکیه دارد که این آثار نه فقط به یک ملت بلکه به تمام دنیا تعلق دارند. تختجمشید یا پرسپولیس، در ۴ آبان ماه ۱۳۵۸ با شماره ۱۱۴ در فهرست میراث جهانی که در شهر قاهره مصر برگزار شد به ثبت جهانی رسید. پیش از آن نیز تختجمشید در ۲۴شهریور ۱۳۱۰ به ثبت آثار ملی در آمده بود. نگاهی به قسمتهای مختلف تختجمشید پلکان ورودی دو ردیف پلکان قرینه، ورودی اصلی به تختجمشید را تشکیل میدهند. هر ردیف پلکان شامل یکصدویازده پله است و هر پله در حدود ۷متر طول، ۴۰سانتیمتر عرض و فقط ۱۰سانتیمتر ارتفاع دارد. ارتفاع کم پلهها برای راحتی بیشتر میهمانان عالی مقام و حرکت آرام و تشریفاتی آنان به سوی صفه برای شرکت در مراسم بارعام و میهمانی شاهانه در نظر گرفته شده بود. دروازه ملل ورود به مجموعه کاخها از راه دروازه ملل انجام میگرفت. پیکره سنگی دو گاو عظیم در ورودی، به میهمانان یادآوری میکرد که در آستانه ورود به قطب تمدن هخامنشی هستند. در بالای جرزهای این دروازه کتیبههایی به زبانهای پارسی، عیلامی و بابلی وجود دارد که در آنها خشایارشاه پس از ستایش خداوند چنین میگوید: «این دروازه همه ملتها را، من به خواست اهورا مزدا ساختم. بسا ساختمانهای خوب دیگر در این پارسه برپا شد که من و پدرم برآوردیم. هر آن بنایی که زیبا مینماید، همه را به تایید اهورامزدا، ما ساختیم». بار عام شاهی شواهد باستانشناسی نشان میدهد که دو نقش زیبای بارعام شاهی که اکنون یکی در خزانه تختجمشید و دیگری در موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شدهاند، در واقع قرینه همدیگر و متعلق به پلکانهای شمالی و شرقی آپادانا بودند که به بهترین شیوه، آغاز بارعام شاهانه را به نمایش میگذارند. نمایش تحویل سال نو یکی از نقوش حجاری شده، شیری قوی را نشان میدهد که گاوی را در حال بلعیدن است. به اعتقاد محققان این نقش نمایش تحویل سال نو است که به این شکل به نمایش درآمده است. یافتههای تختجمشید ایران در موزه دیگران لیدیها، یکی از ثروتمندترین ساتراپهای دوره هخامنشی بودند که همیشه هدایای بسیار نفیسی را برای پیشکش به پادشاه خود به همراه میآوردند. بازوبندها و پارچههای نفیس از جمله این هدایا بودهاند که در کشفیات باستانشناسان و تختجمشید به دست آمده است. امروزه برخی از این بازوبندها در میان گنجینهای به نام «گنجینه سیحون» در موزه بریتانیا قرار دارد و قطعاتی پارچه از کهنترین بافتهها با نقوش هخامنشی که در یخچالهای سیبری محفوظ مانده بودند، در مجموعه حیرتانگیز به نام «گنجینه پازیریک» در موزه آرمیتاژ سنپترزبورگ روسیه نگهداری میشوند. کاخ سه دروازه با تالار شورا پادشاهان هخامنشی از این کاخ احتمالا برای مشورت با نجیبزادگان پارسی و سایر مقامات بلندپایه کشوری و لشگری استفاده میکردند، به همین جهت به نام تالار شورا خوانده میشود. کاخ اختصاصی داریوش کاخ تچد که هنوز بقایایی پس از ۲۵۰۰سال از آن باقی مانده، کاخ اختصاصی داریوش بوده است. جایجای این کاخ سنگهای صیقلزده شده و براق همانند آیینه نصب شده که نور ملایمی که از پنجرهها وارد میشدهاند را انعکاس میدادهاند. هدیش هدیش با ۲۲۵۰مترمربع وسعت، کاخ اختصاصی خشایارشاه بود، این کاخ روزگاری یکی از زیباترین کاخهای هخامنشی محسوب میشد ولی در حال حاضر کاملا تخریب شده است. کاخ ملکه این کاخ بزرگ که در جنوب هدیش واقع شده است، محل زندگی ملکه و سایر بانوان سلطنتی بوده که قسمت غربی این کاخ بیش از ۷۰سال پیش بازسازی شده و امروزه موزه تخت جمشید و بنیاد پژوهشی پارسه – پاسارگاد را در خود جای داده است. برای بیان زیبا تخت جمشید واژه مناسبی نمیتوان یافت، گویی معماری این کاخ هم چون سمفونی یک موسیقی است و تمام بخشها با هم هماهنگ هستند، اما این زیبایی و هماهنگی پس از دو قرن در سال ۳۳۰ قبل از میلاد توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام داراییهای آن به قول «پلوتارک» بر پشت ۰۰۰/۲۰قاطر و ۰۰۰/۵شتر به یغما رفت و چنین بود که نام تخت جمشید به همراه سازنده و ویرانکنندهاش به تاریخ پیوست. چرا داریوش تخت جمشید را ساخت؟+عکس براساس شواهد و بررسیهای تاریخی و باستانشناسی و آنچه از کتیبهها و نوشتهها و آثار یافتهشده در منطقه به دست آمده، محوطه باستانی مرودشت از گذشته بسیار دور از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردار بوده است. میدانیم که صفه تخت جمشید در دامنه کوه رحمت ساخته شده است. میتوان گفت این کوه که به نام میترا یا مهر نیز نامیده میشود برای اقوام پیش از آریایی و همچنین آریاییها قداست داشته که به نوعی تمامیسازههای تخت جمشید را در پناه خود دارد. داریوش در کتیبه خود در دیواره جنوبی صفه صراحتا بیان میکند که تا پیش از این، هیچ بنا یا معبد یا نیایشگاه و ساختمانی در این محل وجود نداشته است. پس بیتردید زمین این مکان اهمیت داشته است. محوطه تخت جمشید از نقش رستم که مکانی متبرک و مرکز استقرار قوم پاسارگاد بوده و از سوی کوروش به عنوان پایتخت انتخاب شده و آرامگاهش نیز در همان جا واقع است، فاصله بسیار کمی دارد. باید در نظر داشت که این مکان در مرکز ایالت پارس واقع شده است و به سهولت با نواحی مهم پادشاهی مانند شوش و انشان -که محل پادشاهی و حکومتی پدران کوروش کبیر بوده- و بابل، مراکز شرقی امپراتوری، پایتخت، مرکز اصلی مادها و هگمتانه در ارتباط بوده است. معادن بزرگ سنگ که بقایای آنها در اطراف تخت جمشید و نقش رستم هنوز به چشم میخورد، رودهای مهمیمانند کر و پلوار که امکان دسترسی به آب را برای انجام کارهای ساختمانی فراهم میکردهاند و زمین حاصلخیز منطقه... همه و همه میتواند دلیلی برای انتخاب این مکان برای ساخت بنای منحصربهفرد تخت جمشید باشد. محققان و پژوهشگران با توجه به نقوش و نوع معماری و مطالعات انجام شده، هر یک کاربرد خاصی را برای تخت جمشید تعریف کردهاند: برخی این بنای شگفتانگیز را مقر و استراحتگاهی موقت، برخی محل برگزاری آیین نوروزی و جشنهای بهاری، گروهی رصدخانهای جهت انجام مطالعات نجومی، برخی محل گردهمایی و شورا و پارلمان و برخی نیایشگاهی بزرگ جهت برگزاری انجام مراسم مذهبی میدانند. رصدخانه نبوده است آنچه که باید مورد توجه قرارداد این است که این بنا هر چه بوده به طور حتم محل رصد ستارگان، رصدخانه و محل انجام مطالعات نجومینبوده است. هخامنشیان در این دوره محاسبات نجومیخود را براساس محاسبات ریاضی انجام میدادند و نیازی به رصد چشمییا اندازهگیری سایهها و تابش خورشید -آنگونه که قبل از آنان در میان اقوام بومی فلات ایران و بابلیان و آشوریان مرسوم بوده- نداشتند. از سویی دیگر معماری تخت جمشید با هیچکدام از تعاریف موجود در مورد بناهای مورد استفاده برای رصد آسمان منطبق نیست. برای رصد آسمان نیاز به ساختمان یا برج رصدی با ارتفاع زیاد است و اگر چنین برجی وجود نداشته باشد، باید بنای رصد در محوطهای کاملا باز که افق دید باز و گسترده دارد، ساخته شود. با یک بررسی ساده میدانی در تخت جمشید متوجه این مطلب میشویم که نه در محوطه تخت جمشید و نه بر فراز کوه رحمت هیچ برج رصدی وجود ندارد و از سویی یک سمت تخت جمشید تکیه بر کوهی بلند دارد که مانع از دید مستقیم در آن سمت میشود. ساعت آفتابی نبوده است تعیین زمان دقیق نوروز بر اساس تابش نور خورشید و استفاده از ساعت آفتابی در تخت جمشید نیز از جمله مواردی است که برای دلایل ساخت این بنا مطرح میشود. برخی معتقدند وجود بعضی علائم روی سنگها و خصوصا سنگی که در کاخ سه دروازه وجود دارد، نشاندهنده نوعی ساعت آفتابی برای تعیین دقیق زمان نوروز در اول فروردین برابر با 21 مارس است. این نظریه درست بود اگر زمان دقیق نوروز در زمان هخامنشیان با زمان وقوع نوروز در زمان حال برابر میبود؛ درحالیکه اینطور نیست. در زمان هخامنشیان تنها یک بار در زمان کمبوجیه سال نو با 21 مارس یا اول فروردین برابر میشود و دردیگر موارد، آغاز سال نو از اواخر اسفند تا اوایل اردیبهشت متغیر بوده است. از سوی دیگر تالاری که این سنگ موسوم به ساعت آفتابی در آن قرار دارد، در زمان هخامنشیان از همه سو با دیوار مسدود بوده و نور خورشید نمیتوانسته به داخل بتابد، و نیز همانطور که قبلا هم متذکر شدیم تخت جمشید بر دامنه کوه رحمت قرار دارد و کوه مانع از رسیدن نور خورشید هنگام طلوع به این بنا میشود و نور خورشید در واقع هنگامیکه روز کاملا اتفاق افتاده است به کل بنای تخت جمشید و خصوصا بنای سه دروازه میتابد. همچنین باید توجه داشت که محور زمین و جهت تابش خورشید در 2500 سال قبل با امروز بسیار متفاوت بوده است. کارشناسان نجوم و ستارهشناسی کاملا به این مساله واقفند که به دلیل چرخش محور زمین در طی 2500 سال، تنها با محاسبات دقیق ریاضی و ستارهشناسی میتوانیم جهت تابش خورشید را براساس محور زمین در زمان هخامنشیان تعیین کنیم. همچنین امروزه میدانیم که علائم و نشانههای موجود روی این سنگ نه علائم نجومی و نشانگر چهار جهت اصلی؛ بلکه نشانههای معماری و امضای معمار و سنگ تراش آن است که در دیگر پایه ستونها نیز دیده میشود. در واقع سنگ مزبور پایه زیرین ستونی است که امروزه دیگر وجود ندارد. هرچند میتوان گفت که برخی آیینهای ویژه از جمله جشنهای بهاری در این محل برگزار میشده؛ اما تنها محل برگزاری نوروز نبوده است. پایتخت نبوده است در مورد اینکه تخت جمشید یکی از پایتختهای اصلی و محل استقرار خانواده سلطنتی بوده نیز جای شک و تردید است. صفه تخت جمشید در دشتی باز و بدون هیچ گونه امکانات دفاعی مخصوص یک ارگ یا قلعه واقع شده است. تمامیصفه و ساختمانهای آن از سه جهت از فاصله دور قابل رویت هستند. با وجود نامگذاری کاخها و آنچه برخی به آن معتقدند، تالارها و بناهای صفه تخت جمشید را نمیتوانیم مقر استقرار پادشاهان و خانواده سلطنتی بدانیم. این بنا فاقد امکانات زندگی به عنوان پایتخت برای خاندان سلطنتی است. شاید در زمان برگزاری جشنهای بهاری و در مدت زمانی کوتاه شاه و خانواده و همراهانش در این محل اقامت داشتند؛ اما استقرار موقت در این مکان با استفاده از آن به عنوان پایتخت یک امپراتوری بزرگ تفاوت بسیار دارد. نیایشگاه بزرگ؟ براساس سنگنگارهها و نقوش دیوارها و پلکانها، بعضی محققان بر این باورند که تخت جمشید یک نیایشگاه بزرگ برای انجام آیینهای مذهبی است. میدانیم که آیین مهرپرستی بسیار پیش از مذهب زرتشت در فلات ایران رواج داشته و از میان پادشاهان هخامنشی نیز اردشیر دوم احترام بسیار برای این ایزد قائل بوده. شاید بتوان نقش برجسته مهم حمله شیر به گاو در تخت جمشید را نوعی نشانه آیین مهرپرستی دانست؛ اما در این تصویر باید به حالت حمله شیر به گاو و نشانههای موجود بر بدن گاو توجه کرد. گاو نشان سلطنتی دارد و گاوی عادی نیست. آیا میتوان تصور کرد که سنگ نگاران و معماران حیوانی با نشان سلطنتی را به عنوان قربانی مهر نشان دادهاند. از سوی دیگر نقش نبرد شاه با شیر است که در فاصله کمیاز این تصویر دیده میشود. اگر آیین مهر در این زمان آنقدر گسترش داشته که معماران تخت جمشید را تحت تاثیر خود قرار داده است، چرا شاه باید شیری را که نشانه این ایزد است با خنجر به قتل برساند. از سوی دیگر با مطالعه دقیق و نزدیک میتوانیم دریابیم که هر یک از تالارها و بناهای تخت جمشید به نوعی با نقوش خاصی که شاید معرف آیین یا اعتقادات یکی از اقوام و ملل تابعه باشد، زینتیافتهاند، آیا این امر نشاندهنده این است که هر یک از این تالارها مخصوص برگزاری آیین خاص مذاهب مختلفی است که در سراسر امپراتوری پارسیان بوده است؟ آیا میشود تخت جمشید را مرکزی برای تجمع نمایندگان همه ممالک تابعه دانست که در زمانی مشخص برای تبادل نظر و دیدار با شاه به دور یکدیگر گرد میآمدند؟ این نمایندگان در مدت اقامت خود در تخت جمشید ضمن آنکه میتوانستند با آزادی به نیایش خدای خود بپردازند میتوانستند با عقاید و مناسک مذهبی سایر ملل نیز آشنا شده و به تبادل نظر و بحث و گفتوگو بپردازند. شاید بتوان تخت جمشید را یک دایره المعارف بزرگ ساخته شده از سنگ دانست. هرتازه واردی با نگاه کردن به نقوش و حجاری دیوارها میتوانسته به راحتی با دیگر ملل تابعه، نوع پوشاک، محصول خاص آن منطقه، اعتقادات مذهبی، فرهنگ، زبان و درجه اهمیت و نزدیکی آنان به حاکمیت امپراتوری آشنا شود. در این گردهمایی، نمایندگان ملل تابعه هر یک هدایایی را به پیشگاه شاه تقدیم میکردند. با وجود برخی اظهارنظرها باید گفت آنچه این نمایندگان با خود حمل میکنند، باج و خراج و مالیات سالانه نیست. شاید بتوان گفت منظور از آن نقوش که هر شخصی یک شیء، حیوان، پارچه، نوشیدنی و خوراکی خاصی را با خود حمل میکنند و به پادشاه پیشکش میکند، این است که ملل تابعه را با آنچه محصول مخصوص سرزمینشان است نشان دهند. به عنوان مثال نمایندگان لیدیه همواره با بازوبندهای طلا مشخص شدهاند. نظیر این بازوبندها در گنجینه سیحون که اینک در موزه انگلستان است، یافت شده و گزنفون نیز بازوبند طلا را بهترین و ممتازترین هدیه لیدیهها معرفی کرده است. همچنین نمایندگان آفریقای جنوبی با حیوانی به نام اُکاپی و عاجهای فیل نشان داده شدهاند. به هر حال هنوز هیچ نظر قطعی درباره دلیل ساخت تخت جمشید نمیتوان ارائه داد. گاو دروازه ملل دروازه ملل تخت جمشید سه درگاه عظیم رو به سه جانب داشته که نقش دو جفت گاو عظیم الجثه بر درگاههای غربی و شرقی حجاری شده است. دو جفت گاو بر درگاه غربی و دو جفت گاو با سر انسان در مدخل شرقی قرار دارد. توصیفات مختلفی درباره تصویر سر انسانی گاو گفته شده که بعضی از آنها بسیار عجیب و دور از ذهن است |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|