خوش آمديد,
مهمان
|
|
اصطلاحاتی راجع به دست
در دست اقدام است It is in hand دست زیاد شده There are too many competitiors دست هایی در کار بوده Certain influences have been at work دست سنگینی داره He has a strong punch اطلاعات دست اول First hand information دست کسی را از پشت بستن To beat someone hollow in something بابا دست بردار oh, come off it دست شما درد نکنه Thank you very much باید دست به دست هم دهیم we must join hands on him دستش نمک نداره No one shows him gratitude دست به دلم نذار Don't aggravate my grief دست و صورت صفا دادن To freshen up برگرفته از کتاب فرهنگ اصطلاحات فارسی به انگلیسی نویسنده: دکتر شاپور اردشیرجی |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|