پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: tex2

tex2 10 سال 5 ماه ago #39192

جنیفر از اینکه مدام مثل یک خدمتکار در اختیار اندرو باشه خسته شد و استعفا داد. در حقیقت اونو سرزنش نمیکنم اندرو ازش توقع داشت بیست و چهار ساعته در اختیارش باشه و هر کاری که میگه انجام بده. اما اون منشیش بود نه برده اش هر چیزی حد و اندازه ای داره.
اولین باری که اینجا شروع بکار کرد برای رضایت و خشنودی اندرو حاضر به انجام هر کاری بود. تصور میکنم چون اندرو در این موقعیت کاری
بهش کمک کرده بود خودشو مدیون اون می دانست.
جنیفر آنقدر خوش برخورد و دوست داشتنی بود که همه دوست داشتن تو محل کار دور و برشون باشه.همیشه اگه کسی نیاز به کمک داشت بهشون کمک میکرد و زیر پر و بال دخترهای تازه وارد رو هم میگرفت.
سپس اندرو جنیفر رو واذار کرد که روی اشتباهات اندرو سرپوش بگذاره در عوض اون کمکش میکنه که تو کارش ترفی بگیره.
فکر کنم می خواست بهش بفهمونه که اگه تو قدم برام برداری منم برای تو قدم بر می دارم.
جنیفر جون دوست نداشت ازش سوء استفاده بشه و وقتی دید هیچ ارتقای شغلی هم وجود نداره فکر میکنم از انجام دادن کارهای کثیف اندرو خسته شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

tex2 10 سال 5 ماه ago #39222

  • زهره یاری
  • زهره یاری's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 38
  • Thank you received: 7
جنیفر بالاخره استعفا داد.اون ازاینکه مدام مثل یه خدمتکار از اندرو اطاعت که خسته شده بود.در واقع سرزنشش نمیکنم چون اندرو همش از جنیفر انتظار داشت کارهاشو بدون چون و چرا انجام بده.ولی جنیفر منشی اش بو نه یه برده دیگه هرچیزی یه حدی داره! جنیفر اوایل که مشغول به کار شده بود خواسته های اندرو رو بی برو برگرد انجام میداد فکر میکنم واسه اینکه اندرو بهش کمک کرده بود استخدام خودش رو مدیون اون میدونست. درکارش ماهر بود و اینقدر خوش قلب بود که همیشه در حل مشکلات دیگران پیش قدم می شدوکارمندهای جدید رو زیر بال و پرش میگرفت تا تو کارشون جا بیفتن. بعد از یه مدت اندرو شروع به ایراد گرفتن ازش کرد و اون رو وادار میکرد اگه میخواد پیشرفت کنه باید در مقابل کارهاش سکوت کنه. فکر میکنم میخواست بهش بفهمونه که اگر برام کاری بکنی منم جبران میکنم. جنیفر هم دوست نداشت ازش سواستفاده بشه و وقتی دید هیچی ارتقایی در کار نیست از انجام دستورهای کثیف اندرو خسته شد و استعفا داد. :)
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

tex2 10 سال 5 ماه ago #39224

جنیفر استعفاء داد.اون ازاینکه مدام مثل یه خدمتکار از اندرو اطاعت کنه خسته شده بود. درواقع من اونو مقصر نمیدونم چون اندرو همیشه ازش انتظار داشت که هرکاری که میگه رو بی چون وچرا انجام بده، ولی جنیفر منشیش بود نه یه برده وهرچیزی یه حدومرزی داره! وقتی جنیفر برای اولین بارتواین شرکت مشغول به کار شد،سعی کرد همیشه طوری کارکنه که باب میل اندرو باشه. فکر میکنم جنیفر ازاینکه اندروبهش کمک کرده تا کارشو اینجا شروع کنه ازش ممنونه!
جنیفر زن خوشرو و دوست داشتنیی بودکه توکارشم خیلی باتجربه و وارد بود. اگه برای کسی مشکلی میومد بهش کمک میکرد ومراقب بود تاکارشو خوب یادبگیره.بعد ازیه مدت اندرو شروع به ایراد گرفتن از جنیفر کردوبهش میگفت اگه سکوت کنی درعوض کمکت میکنم تا تو کارت بیشرفت کنی. فکرکنم میخواست بهش بفهمونه که اگه کاری برام بکنی منم جبران میکنم. جنیفرهم دوست نداشت ازش سوء استفاده شه و وقتی فهمید که هیچ ارتقاء شغلی درکار نیست، از انجام دادن دستورای کثیف اندرو خسته شدو استعفاء داد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

tex2 10 سال 5 ماه ago #39383

جنیفر استعفا داده. اون از اینکه مثل خدمتکار در اختیار اندرو باشه خسته شده بود.من سرزنشش نمی کنم در واقع اون ازش انتظار داشت نوکر بی چون و چراش باشه ولی اون منشیش بود نه یه برده هرچیزی حدی داره! اولش که اینجا شروع بکار کرد هرکاری که آندرو بهش می گفت انجام می داد.فک کنم خودشو مدیون اون می دونست چون اولین فرصت شغلی رو بهش داده بود.او آدم خوش مشربی بود که در اداره به هرکس که به مشکل بر می خورد کمک می کرد و دختران تازه وارد را زیر بال و پرش می گرفت.
اما بعد از مدتی آندرو او را مجبور به سرپوش گذاشتن براشتباهاتش کرد او می گفت اگر می خواهی ترقی کنی باید با من همراه باشی یه جورایی موقعیتشون اینجوری بود که تو هوای منو داشته باش منم هوای تورو دارم.
خب جنیفر دوست نداشت وجودش نادیده گرفته بشه وقتی هم دید ترفیعی در کار نیست از ماست مالی کارهای او خسته شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

tex2 10 سال 5 ماه ago #39442

جنیفر استعفا داده. از اینکه دائما مثل غلام حلقه به گوش اندرو باشه خسته شده بود. راستش ،سرزنشش نمیکنم. اندرو ازش توقع داشت مثل برده و همه جوره بهش خدمت کنه- ولی هرچی باشه اون فقط منشیش بود ،نه یه برده ، و خب یه محدودیتهایی وجود داره! وقتی اولین بار جنیفر اینجا شروع به کار کرد به هر خواسته ای که اندرو داشت تن داد تا راضیش کنه . به نظرم جنیفر ازش ممنون بود که بهش فرصت پیشرفت داده بود. جنیفر آدم تو دل برو بود که برا خودش اسم و رسمی پیدا کرده بود ، همیشه هم وقتی کسی مشکلی داشت دستش رو میگرفت و دخترهای تازه وارد رو هم زیر بال و پر خودش میگرفت . اما بعدش اندرو اون رو سپر بلای خودش کرد ، با این وعده که اگه ترفیع میخواد هر کاری از دستش بر میاد براش انجام میده. به نظرم قضیه مثل این بود که تو هوا منو داشته باش منم هوا تو رو دارم . خب جنیفر خوشش نمیومد از اینکه قدرش رو ندانند و وقتی هم که دید از ترفیع خبری نیست فکر کنم از انجام کارای کثیفی که اندرو ازش میخواست خسته شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

tex2 10 سال 5 ماه ago #39509

جنیفرازاینکه دایم درخدمت اندرو باشه خسته شد وبالاخره استعفاداد.من سرزنشش نمیکنم چون اندرو میخواست که اون دایم درخدمتش باشه ولی اون فقط منشی اون بود.اولش که اومد بیش اندرو مشغول به کارشد چون خودشو مدیون اون میدونست هرکاری ازش میخواست انجام میداد.او ادم خوش مشربی بود وتوکارش خیلی باتجربه بود وبه همه کمک میکردودختراروزیربال برش میگرفت.اما بعدها اندرو با این بهانه که اگه میخوای ترفیع بگیری بایدهرکاری ازدستت برمیاد انجام بدی جنیفر روسبر بلای خودش کرد.به نظرم مثل اینه که میگه من هواتو دارم توهم هوامو داشته باش.جنیفر ازاین قضیه خوشش نیومد وقتی فهمید از ترفیع خبری نیست واندرو میخواد ازش استفاده کنه خسته شد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سلمی پتگر