متن زیر را به فارسی روان ترجمه کنید.

جنیفر استعفا داد .او بطورمداوم درحال خدمت و فرمان برداری از اندرو بود.در واقع من او را سرزنش نمی کنم.اوبود که انتظار خدمت رسانی را داشت ولی او فقط یک منشی ساده بود نه برده اش ، پس محدودیتی هم وجود دارد ! زمانیکه برای اولین باراو کارش را شروع کرد تمام خواسته های اندرو را انجام می داد.گمان میکردم او به خاطر شغلی که اندرو به او داده است به او مدیون است . او شخص محبوبی در دفتر بود همیشه آماده برای حل مشکلات دیگران و دختران تازه وارد را حمایت می کرد ، اما اندرو به او می گفت اگرکه می خواهد در کارش پیشرفت کند باید از خرابکاری هایش حمایت کند . مثل کار در برابر کار می ماند یعنی خواسته ام را بر طرف کن تا خواسته ات را بر طرف کنم .خوب جنیفر هم دوست نداشت انجام دهد، زمانیکه هیچ ارتقا شغلی هم برایش در کار نبود. من حدس می زنم که اون از انجام دادن کارهای زور او خسته شده بود.

بالاخره جنیفر استعفا داد. از اینکه مدام مجبور باشه ببینه اندرو چی میخواد خسته شده بود. حقیقتا، من سرزنشش نمیکنم. اندرو ازش توقع داشت تا دست به سینه منتظر باشه هر چی اون میخواد انجام بده؛ اما اون منشیش بود، برده اش که نبود؛ بالاخره هرچیزی حدی داره. اوائل که جنیفر اینجا شروع به کار کرد تمام سعیش رو به کار میبرد تا همه چیز همونطوری انجام بشه که اندرو میخواست. تصور میکنم از اینکه اندرو بهش کمک کرده بود اولین موقعیت شغلیش رو اینجا بگیره، ازش سپاسگذار بود. جنیفر اونچنان آدم خوش ذاتی بود که همیشه توی محل کار اگر کسی مشکلی داشت بهش کمک میکرد و دخترهای تازه وارد رو زیر پر و بال خودش میگرفت. اما بعدش اندرو با گفتن اینکه اگر جنیفر بخواد ارتقاء درجه بگیره پله ترقیش میشه، اونو به سرپوش گذاری روی اشتباهات خودش مجبور کرد و فکر میکنم این یه جور موقعیت بده، بستون بود. از اونجایی که جنیفر هم دوست نداره که تو آب نمک خوابونده بشه ،حدس میزنم وقتی که هیچ ارتقاء درجه ای اتفاق نیافتاد از لاپوشونی کثافت کاریهای اون خسته شد.

جنیفر تسلیم شده است او از اینکه همیشه مجبور است منتظر تلفن و اشاره های اندرو باشد حوصله اش سر رفت در واقع او را اصلا سرزنش نمیکنم اندرو انتظار دارد جنیفر همیشه در خدمت او باشد اما او منشیش بود نه یک برده و هر کاری حدی دارد. وقتی اولین بار در اینجا شروع به کار کرد عهد کرد هر کاری که اندرو تمایل دارد و میخواهد انجام دهد. تصور میکنم جنیفر به واسطه کمکی که اندرو در یافتن شغل در حقش کرده بود از او سپاسگزار بود. جنیفر در اداره چنان شاد و خوشحال بود که همیشه دست یاری به افرادی که مشکل داشتند می داد و ختران تازه وارد را زیر بال و پر خودش می گرفت لیکن اندرو شروع کرد به مجبور کردن او که روی اشتباهاتش را بپوشاند و همچنین گفت که اگر او ارتقاع شغلی بخواهد در این راه او را یاری خواهد کرد.فکر میکنم این موردی بود که اندرو از جنیفر درخواست داشت که من هوای تو را دارم و تو هم هوای من را . جنیفر دوست ندارد از او برای رسیدن به اهدافشان استفاده شود و وقتی ارتقای شغلی هرگز اتفاق نیفتاد حدس میزنم از انجام دادن این شغل کثیف برای اندرو خسته شد.

جنیفر از اینکه مرتب بخواد طبق خواسته های اندرو رفتارکنه خسته شد و استعفا داد. من اونو مقصر نمیدونم. اندرو از جنیفر انتظار داشت که او هیچوقت بهش نه نگه و هر کاری براش انجام بده.اما این توقعات هم حد واندازه ای داره –جنیفر منشی اندرو بود نه برده ی او.
وقتی برای اولین بار توی این شرکت مشغول به کار شد سعی کرد همیشه طوری رفتار کنه که باب میل اندرو باشه.من فکر میکردم که جنیفر از اینکه اندرو کمکش کرده بود تا کارشو تو این شرکت شروع کنه سپاسگزاره!
جنیفر زن خوش برخورد ی بود که به کار تو شرکت وارد بود وتجربه زیادی داشت.اگه برای کسی مشکل و مسئله ای پیش می اومد به اون کمک میکرد وبه کارش نظارت داشت تا کارشو خوب یاد بگیره.
یه مدت که گذشت اندرو شروع به انداختن اشتباهاتش به گردن جنیفر کرد در عوض به جنیفر می گفت که بهت کمک میکنم تا توی کارت ترقی و پیشرفت کنی.
فکر کنم یه جورایی می خواست حالیش کنه که اگه کاری برام بکنی منم محبتتو جبران میکنم.خب جنیفر هم علاقه چندانی نداشت که با خواسته های اندرو موافقت کنه. فکر کنم وقتی جنیفر حدس زد که هیچ ارتقای شغلی در کار نیست از انجام دادن خواسته های نامعقول و کثیف اندرو خسته شد و استعفا داد.

جنیفر استعفا شو چون از اینکه اندرو همیشه ازش میخواست کارارو انجام بده خسته شده بود.درواقع من اونو مقصرنمیدونم.اندرو ازش میخواست که همه کارارو براش انجام بده.اما اون منشیش بود نه یه برده و یه حدوحدودهایی وجود داره.ازوقتی که اینجا شروع به کارکرده برای برآورده کردن خواسته های اندرو همه تلاششو کرده.من فکرمیکردم او همیشه از اندرو به خاطره شغلی که بهش داده و آینده موفقی که براش پیشرو گذاشته ممنون بوده.او یه شخص دوست داشتنی توی اداره بود.همیشه اگه کسی مشکلی داشت راهنماییشون میکرد و دخترهای تازه واردو زیره پروبالش میگرفت.اما بعدش اندرو با گفتن اینکه اگه اون بخواد پیشرفت کنه بهش کمک میکنه ,از او میخواد که اشتباهاتشو لاپوشونی کنه. این مثله این میمونه که اگه توبه من یه منفعت برسونی منم به تو منفعت میرسونم.خب جنیفرنمیخواد این چیزهارو و پیشرفتی که هیچوقت اتفاق نیافتادو باور کنه.من حدس میزنم جنیفر از کارای کثیفی که بره اون انجام میده خشته شده.