خوش آمديد,
مهمان
|
|
قبل از اینکه برای اولین بار به مسکو بیام، به سختی میتونستم یک کلمه روسی صحبت کنم. با اینکه قبل از سفر یه دوره کوتاه زبان روسی رو گذرونده بودم، اما هرگز در یادگیری زبان خیلی خوب نبودم و بیشترش فراتر از قدرت فهم و درک من بود. چند هفته اول بعد از رسیدنم به مسکو بدترین روزهای زندگیم بودن، چون هیچ درکی از اونچه که مردم بهم می گفتن نداشتم؛ و چون از سر و ته علائم خیابونا سر در نمی آوردم، مرتب گم میشدم. وقتی الفبارو یاد گرفتم مسائل خیلی آسونتر شدن و بعد از اون رفته رفته دستم اومد چطور جملات رو کنار هم بچینم. الان حدودا سه ساله که اینجام و تقریبا روون صحبت میکنم، اگرچه هنوز اشتباهاتی دارم. هفته گذشته من و یکی از دوستای روسم دچار سوءتفاهم شدیم: من تصور میکردم قراره همدیگرو سه شنبه ملاقات کنیم درحالی که منظور اون پنج شنبه بود. اما مشکلاتی از این دست ندرتا اتفاق میافتن. قبل از اینکه اینجا بیام هرگز فکر نمیکردم زبان اینقدر مهم باشه، اما زندگی خارج از کشور بهم فهموند که این مسئله چقدر مفید و مؤثره.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
اولین بار که رفتم مسکو یکی دو کلمه بیشتر نمیتونستم روسی حرف بزنم.. البته قبل از اینکه برم روسیه یه دوره کوتاه زبان روسی خونده بودم ولی تو یادگیری این زبان خیلی ضعیف بودم و بیشتر وقتها هم چیزی ازش سردر نمی آوردم. هفته های اول سخت ترین روزایی بود که گذروندم چون اصلا نمی فهمیدم که مردم چی بمن میگن , ومرتب هم گم میشدم چون از علائم راهنماییشون سردرنمی آوردم ,.ولی وقتی الفباشونو یادگرفتم اوضاع و احوالم کمی بهتر شد وبعدکم کم شروع به جمله سازی کردم.
الان حدودا سه سالی میشه که اینجا زندگی میکنم صحبت کردنم تقریبا بهتر شده ولی بازم یه جاهایی اشتباه میکنم. هفته پیش.من و یکی از دوستای روسیم دچار سوء تفاهم شدیم . من فکرکردم که روز ملاقاتمون سه شنبه است ولی در واقع منظور او روز پنجشنبه بود. بهر حال ازین اشتباهات معمولا پیش میاد. راستش قبل از اینکه بیام اینجا اصلا فکرشو نمیکردم که زبان اینقدر مهم باشه ولی زندگی در خارج باعث شد که به اهمیت آشنایی به زبان کشور دیگه پی ببرم.
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
خانم لرنی متنی که پیوست شده قابل رویت نبود.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
وقتی که اولین بار به مسکو آمدم به سختی به کلمه روسی حرف میزدم قبل از آمدن یک دوره کوتاه زبان روسی را گذرانده بودم اما هیچ وقت در زبان خوب نبودم و اغلب آنها را فراموش کرده بودم هفته های اول بعد از رسیدنم سخت ترین دوران بود زیرا اصلا متوجه حرفهایی که بهم میزدند نمی شدم و گیج می شدم زیرا فراتر از فهم من بود و علائم خیابانها را نیز نمیدانستم اما زمانیکه شروع به یادگیری الفبا کردم اوضاع کمی بهتر شد و بعد از آن به تدریج یاد گرفتم که چطوری جملات را کنار هم بگذارم. الان 3ساله که اینجا زندگی می کنم و کاملا روان شدم اگر چه هنوز هم اشتباه میکنم. هفته گذشته من و دوست روسیم دچار سوء تفاهم شدیم من فکر میکرد باید او را سه شنبه ملاقات کنم در حالیکه منظور او پنج شنبه بود اما اینجور چیزها به ندرت پیش می آید قبل از اینکه بیایم اینجا هیچ وقت فکر نمی کردم که زبان اینقدر مهم باشد اما زندگی در غربت یاد داد به من که چقدر زبان می تواند مفید باشد
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
اولین بار که به مسکو آمده بودم به سختی حتی کلمه ای روسی صحبت میکردم.قبل از رفتنم یک دوره کوتاه زبان روسی را گذرانده بودم اما از آنجاییکه زبانم خوب نبود بسیاری از آنها را فراموش کرده بودم.اولین هفته های حضورم در آنجا برایم خیلی سخت بود چون حرفهای مردم را متوجه نمی شدم و چون از تابلوها سر در نمی آوردم مدام در خیابانها گم میشدم.وقتی که با الفبای آنها آشنا شدم اوضاع برایم خیلی بهتر شد و کم کم توانستم جمله ها رو کنار هم قرار بدهم.
حالا سه سال است که اینجا زندگی میکنم و با وجود اشتباهات تقریبا به زبان آنها مسلط هستم.هفته ی گذشته من و دوست روسی ام دچار یک سوء تفاهم شدیم.من فکر میکردم که قرار است ما یکدیگر را روز سه شنبه ملاقات کنیم درحالیکه منظور او پنج شنبه بود.اما اینجور چیزها تنها هراز گاهی اتفاق می افتد.قبل از اینکه به اینجا بیام حتی فکرش را هم نمی کردم که زبان تا این حد مهم باشد اما زندگی در خارج از کشور به من ثابت کرد که زبان تا چه حد می تواند مفید واقع شود. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
وقتی رسیدم به مسکو به سختی تونستم یک کلمه روسی حرف بزنم.قبل از اینکه به اینجا بیام،یه دوره درس روسی را یاد گرفته بودم.اما اصلا این زبان تو مخم نمی رفت.هفته های اول سخترین روزایه زندگیم بود برای اینکه از حرفهای مردم هیچی سر در نمی آوردم.اغلب راهمو گم میکردم چون از علائم خیابونا هیچی نمی فهمیدم.همه چی زمانی بهتر شد که الفبای روسی را یاد گرفتم وتونستم بتدریج یه جمله بسازم.حال سه ساله که در اینجا زندگی می کنم،بااینکه هنوز اشتباهاتی دارم،نسبتا روان حرف می زنم. هفته قبل من و یه دوست روسیم دچار سوتفاهم شدیم من فکر میکردم قرارمون سه شنبه ست در صورتیکه منظور اون پنج شنبه بود. اما گهگاهی از این اشتباهات رخ میده.قبل از اینکه اینجا بیام فکر نمیکردم که زبانها(یادگیری زبان) اینقدر در زندگی مهم باشند،اما زندگی در خارج اهمیت این موضوع را بهم فهموند.
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|