پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ترجمه متن شماره 1

ترجمه متن شماره 1 10 سال 4 ماه ago #42472

وقتی برای اولین بار به مسکو اومدم خیلی سخت میتونستم یک کلمه ی روسی صحبت کنم. با اینکه قبلا یه ترم کوتاه زبان روسی خونده بودم ولی اصلا نمی تونستم به خوبی روسی حرف بزنم و خیلی از کلمات هم فراموش کرده بودم. سخت ترین روزهام همون هفته های اول بود چون اصلا نمی فهمیدم که مردم چی میگن , حتی بخاطر اینکه از علائم راهنمایی سردرنمی آوردم چندبار گم شدم.ولی وقتی الفباشونو یادگرفتم کارم راحت شد وکم کم شروع به جمله سازی کردم.
الان سه سالی میشه که اینجا زندگی میکنم.با وجود اینکه هنوز مشکل دارم ولی تقریبا روان صحبت می کنم.من و یکی از دوستای روسیم هفته پیش تلفنی با هم صحبت کردیم . من فکرکردم روز ملاقات سه شنبه است ولی در واقع منظور اون پنجشبه بود. بهر حال ازین اشتباهات پیش میاد.قبل از اینکه بیام اینجا اصلا فکرشو نمیکردم که زبان اینقدر مهم باشه ولی زندگی در خارج باعث شد که من به مفید بودنش پی ببرم.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

ترجمه متن شماره 1 10 سال 4 ماه ago #46530

اولش که اومده بودم مسکو به سختی می تونستم یک کلمه روسی حرف بزنم . قبل از اینکه کشورم رو ترک کنم یک دوره کوتاه زبان رو گذرونده بودم و اما من هیچوقت زبانم خیلی خوب نبوده و تقریبا بیشتر اون از ذهنم رفته بود. هفته های اول بعد از رسیدنم سخت ترین موقع بود چونکه متوجه نمی شدم مردم چی بهم میگن و همش گم میشدم چرا که از علامتهای خیابونها سر در نمی آوردم . همه چی وقتی آسون شد که الفبا رو یاد گرفتم و بعد از بون یواش یواش تونستم جمله ها رو کنار هم بذارم و جمله سازی کنم . الان سه ساله که اینجا زندگی میکنم و تقریبا روان حرف میزنم هر چند هنوز اشتباهاتی دارم. هفته گذشته با یکی از دوستهای روسی ام دچار سوءتفاهم شدم . من فکر میکردم سه شنبه اونو می بینم درحالیکه منظور او پنجشنبه بود. اما اینجور اشتباهات بعضی اوقات پیش میان . قبل از اینکه بیام اینجا فکرنمیکردم زبان تا این حد مهم باشه اما زندگی کردن خارج از کشور به من فهموند که چقدر یادگیری زبانها مفید هستن .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

ترجمه متن شماره 1 10 سال 4 ماه ago #49301

روزهای اولی که به مسکو اومدم به سختی یک کلمه ی روسی حرف میزدم.قبل از اینکه بیام یک ترم کوتاه زبان روسی سپری کرده بودم اما هیچ وقت در زبان خوب نبودم و بیشترش سرم پدیده بود . هفته های اول بعد از رسیدنم خیلی سخت بود چون یه سر زون حرف هایی که بهم می زدن رو نمی فهمیدم ، اکثر اوقات تو خیابون ها گم و گور می شدم چون از علایم راهنمایی سر در نمی آوردم . الان 3 سالی که این جا زندگی می کنمولی با اشتباه روان حرف می زنم . هفته ی گذشته با دوست روسیم تلفنی حرف زدم ، فکر کردم همو سه شنبه می بینم در حالی که قرارمون پنج شنبه بود . به هر حال پیش می یاددیگه . قبل از اینکه بیام اینجااصلا فکر نمی کردم که زبان انقدر مهم باشه اما زندگی در خارج به من فهموند که اهمیت داره و مفیده.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سلمی پتگر