سه شنبه, 18 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خلاصه ای از مطالب درسی

خلاصه ای از مطالب درسی 10 سال 11 ماه ago #10343

سر کار حانم فروزان
با سلام
احتراماً بخشی از مطالب درسی حقوق فرهنگی و رشنه ای که بر گرفته شده ازجزوات و توضیحات سرکار و کتاب حقوق ارتباطات که نویسنده آن دکتر معتمدنژاد می باشند ، تقدیم حضور میگردد.

ارسال مطلب: ساعت 12 شب

با تشکر
رهگذر



تعاریف مختلف از واژه حقوق:

1. واژه‌ای است که در یک معنای خود کاربرد اخلاق و عدالت را نشان می‌دهد یعنی آنقدر وسیع است که می‌تواند دربرگیرنده اخلاق و عدالت باشد. در این تعریف حقوق واژه‌ای است به معنای وسیع کاربرد اخلاق و عدالت را نشان می‌دهد.
2. جمع واژه حق است یعنی مجموعه اختیاراتی که به موجب آن هر فرد می‌تواند چیزی را از دیگران بخواهد، دیگران را به انجام و انصراف از چیزی و حتی امتناع از چیزی وادار سازد. حقی است که برای فرد به رسمیت شناخته شده است. مثلاً تکالیفی که استاد برای دانشجو مشخص می‌کند که این حق استاد است.
3. حقوق به معنای اخص یعنی مجموعه قواعد و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی که از طرف قدرت عمومی دولت، حکومت، نظام سیاسی اعمال می‌شود و دارای ضمانت اجرایی است. این قواعد و مقررات را حقوق موضوعه گویند که در هر کشوری کیفیت خاص خود را دارد و متناسب با کشور وضع می‌شود. در حقوق ارباطات این تعریف موردنظر است.
در زبان فارسی حق به معنای درست، راست، ثبوت، تحقق است و منظور از سخن حق سخنی است که راست، درست است و با واقعیت مطابقت دارد.

معانی مخالف کلمه حق
1. حق در برابر باطل
2. حق در برابر گمراهی
3. حق در برابر تکلیف
4. حق در برابر دیگران: حقی است که افراد نسبت به یکدیگر دارند. مثل حق بین کارفرما و کارگر. این نوع از حق بر 3 نوع است:
1. روابط متقابل افراد جامعه با یکدیگر: حقوق مربوط به این روابط حقوق خصوصی می‌باشد.
2. روابط متقابل افراد و دولت متبوع آنها: حقوقی که از این روابط ناشی می‌شود حقوق عمومی می‌نامند.
3. روابط متقابل بین دولت‌ها: وقتی ما معتقد هستیم افراد جامعه با هم ارتباط دارند و حق و حقوقی نسبت به یکدیگر دارند و همچنین با دولت بنابراین در سطح بین‌الملل هم وجود دارد که همان حقوق بین‌الملل عمومی را شکل می‌دهد.

طبقه بندی حقوق:
1. حقوق طبیعی: به اعتقاد فلاسفه غربی حقوقی است که طبیعتی در ذات انسان دارد یعنی به نوعی جزءلاینفک وجود فرد به شمارمی‌رود و قانونگذار هم باید به حقوق طبیعی افراد احترام بگذارند و تابع آن باشند. این نوع از حقوق طبیعی منشأ حقوق موضوعه هم محسوب می‌شود. حقوق طبیعی در برخی از موارد منشأ مخالفت با فرمانروایان هم محسوب می‌شود. واژه‌هایی مثل آزادی و عدالت در ذات انسان وجود دارد و هیچ انسانی با آن مخالفت نمی‌کند.
2. حقوق موضوعه: از دل قوانین طبیعی استخراج مي‌شود. مجموعه مقرراتی که در زمان معینی در یک جامعه اعمال می‌شود. این مجموعه قوانین و مقررات می‌تواند شامل رسوم، عرف، قوانین، رویه‌های قضائی و ... باشد. حقوق موضوعه منشأ اجبار و الزام است. وجه مشترک حقوق موضوعه ایجاد نظم و محدود کردن آزادی مطلق فرد در زندگی جمعی است.
مهم‌ترین عوامل اطاعت افراد از حقوق موضوعه:
1. ضمانت اجرایی بودن آن
2. ترس از مجازاتی که مردم دارند علت اطاعت آنها است.
بخش اصلی حقوق ارتباطات حقوق موضوعه است.

تقسیم‌بندی حقوق موضوعه
1. حقوق عمومی: شامل قواعد و مقرراتی است که بر تشکیلات قدرت سیاسی و منافع عمومی و روابط افراد و دولت حاکم است. مثل منابع ملی. حقوقی که یک نظم را بر تشکیلات سیاسی اعمال می‌کند که این تشکیلات از حق و عدالت خارج نشوند و وظایف خود را در جهت منافع عمومی به نحو مطلوب انجام دهند. حقوق عمومی را حقوق دولتی هم می‌گویند.
2. حقوق خصوصی: قواعد و مقرراتی که بر روابط و منافع مخصوص افراد که در برابر یکدیگر مربوط می‌شود. دولت‌ها از طریق حقوق عمومی می‌توانند بر حقوق خصوصی افراد دخالت کنند. مثل دخالت دولت‌ها در امور خانوادگی یا کاری.
تقسیم‌بندی حقوق عمومی و حقوق خصوصی:
1. حقوق عمومی داخلی یا ملی: قواعد حاکم بر نهادها و سازمانها و طرز اعمال قدرت فرمانروایان و روابط آنان با مردم در داخل کشور. مثل حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق مالی، آئین دادرسی کشوری، حقوق جزا. که با توجه به هنجارها، عرف، سنت‌ها وضع می‌شود.
2. حقوق خصوصی داخلی: روابط شخصی افراد در محدوده جغرافیایی مشخص یک کشور که باعث نظم می‌شود. مثل حقوق تجارت.
3. حقوق عمومی خارجی: قواعد و مقرراتی که بر روابط متقابل کشورها حکومت می‌کند. حقوق بین‌الملل ارتباطات، حقوق بین الملل هواپیمایی.
4. حقوق خصوصی خارجی: قواعد و مقرراتی که بر روابط خصوصی افراد در کشورهای مختلف حاکم می‌شود. این که افراد به راحتی می‌توانند رفت و آمد کنند، در جای دیگر کاری انجام دهند. در مواردی هم ممکن است مشکل‌ساز باشد.
حقوق ارتباطات در تقسیم بندی جزء حقوق عمومی داخلی یا ملی است.

حقوق بشر و حقوق شهروندی
حقوق بشر 30 ماده دارد البته در مورد اعلامیه حقوق بشر دو دیدگاه وجود دارد: آنها بشر را ساخته و پرداخته ذهن انسان می‌دانند و آن را رد می‌کنند. آنها بیان می کنند که اساس صلاحیت برای انسان‌ها، خود انسان نیست بلکه خداوند است. اوست که برای تعیین حقوق انسان‌ها صلاحیت دارد. آنها معتقدند چون حکومت کردن از جانب خداوند است پس حقوق انسانها هم توسط او تعیین می‌شود. اعلامیه حقوق بشر یک قرارداد انسانی محسوب می شود چون روابط انسان ها را با یکدیگر شکل می‌دهد و معتقدند که با حقوقی که خداوند در ارتباط با انسانها تعیین کرده حتی اگر تفاوت هم وجود داشته باشد در تعارض نیست. معتقدند که بشر باید بتواند قواعد و قوانین را برای نظم بخشیدن و محدود کردن مطلق را ایجاد کنند تا از زندگی مطلوب برخوردار شوند.

اهداف اعلامیه حقوق بشر:
1. هدف آزادی فکر و عقیده، بیان فکر و عقیده:
آزادی فکر و عقیده: بشر آزاد است هر فکر و عقیده‌ای را داشته باشد.
بیان فکر و عقیده: بشر آزاد است هر فکر و عقیده‌ای که دارد را بیان کند.
هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند مانع افکار و عقاید افراد جامعه شود همه افراد دارای فکر و عقیده‌اند که دارای آزادی هستند اما در بیان فکر و عقیده دولت‌ها مداخله می‌کنند. در اینجا آزادی مفهوم مطلق را ندارد اما در قست اول آزادی مفهوم مطلق را دارد.
2. مساوات همه انسان‌ها در حقوق و تکالیف: همه انسان‌ها در حقوق تکالیفی دارند که از نظر تکالیف باید با هم یکسان باشند و تفاوتی نباید با هم داشته باشند.
3. مشارکت همه انسان‌ها در ساختن زندگی اجتماعی: همه انسان‌ها در رشد و ترقی و وضعیت مطلوب جامعه سهیم بوده و مشارکت داشته باشند.
خداوند انسان را خلیفه خود بر روی زمین قرارداد و بنابراین او می‌تواند قوانین و مقرراتی را وضع کند تا به زندگی مطلوب برسد.
4. تدوین اعلامیه حقوق بشر یک ضرورت تاریخی برای زندگی انسان‌ها بر پایه عدالت چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌المللی که مبنای حکومت انسان‌ها شده است. یعنی انسان حق دارد اصول و مبانی این اعلامیه را براساس درک خود از عدالت تنظیم کند.

مبانی حقوق شهروندی
کشور فرانسه اولین کشور احیاءکننده حقوق شهروند است. یعنی مجدداً آن را مطرح کرده است در ایران قدیم کتیبه کوروش است در سال 1789 اعلامیه حقوق بشر و شهروندی را فرانسه صادر می‌کند اما در کشور ایران سابقه چندانی در حقوق شهروندی ندارد. به غیر از سال‌های اخیر. در کتاب قانون اساسی دکتر قاضی اشاره‌ای به این مفهوم شده است آنهم به گونه‌ای که فقط تعریف شهروند را بیان کرده و معتقد است که شهروند انسان‌های ساکن و مقیم در یک کشور اعم از اتباع و بیگانگان که در سرزمین یک دولت ـ کشور و تحت حاکمیت آن هستند را گویند.
حقوق شهروندی در کشورهای اروپایی و آمریکایی political science است و حقوق شهروندی زیرمجموعه علوم سیاسی است. در این کشورها حقوق مشارکت شهروندان در اداره امور کشور است که ابعاد مختلفی دارد.

تمایز و تفاوت بین حقوق شهروندی و حقوق بشر
1. گیرنده یا دارنده آن: دارنده حقوق بشر: موجودی است که با هویت خود در جامعه انسانی به عنوان جهان وند از آن منتفع می‌شود. در واقع یک بحث جهانی است شامل همه افراد جامعه است.
دارنده حقوق شهروندی: انسان‌های ساکن و مقیم در یک کشور است که در حقوق شهروندی محدود به محدوده جغرافیایی خاص است که حقوق بشر محدود به محدوده جغرافیایی خاصی نیست. که کل افراد جامعه را در برمی‌گیرد. حقوق بشر اجتماع افراد جامعه را به خود اختصاص می‌دهد.
2. مخاطب آنها: حقوق بشر هر انسان، نهاد و اجتماع انسانی را مخاطب خود قرار می‌دهد درحالی که حقوق شهروندی اجتماع یا افراد خاصی را در محدوده یک دولت و کشور خطاب می‌کند.
3. موضوع: مفاهیم حقوق بشر عمدتاً، مفاهیم مابعدالطبیعه هستند که کلی و مبهم هستند اما حقوق شهروندی از این نظر که باید ضمانت اجرایی داشته باشد و افراد مجبور به اجرای آن هستند مثل حقوق بشر کلی یا دارای ابهام نیستند اما می‌توانند مانند حقوق طبیعی شکل بگیرند.
منشور کوروش پادشاه هخامنشی، قوانین حقوق بشر را مورد توجه قرار داده است مثل برده‌داری، منع نسل‌کشی، تساوی افراد در برابر قانون. ایران باستان پایه‌گذار حقوق شهروندی بوده است.
در زمان ناصرالدین شاه، توسط امیرکبیر فرامینی صادر می‌کند که اشاره مستقیم به حقوق شهروندی دارد که از جمله می‌توان به فرمان رعایت حقوق مردم توسط حاکمان و نمایندگان آنها اشاره کرد.
آخرين ويرايش: 10 سال 11 ماه ago توسط فرناز فروزان.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فرناز فروزان, مریم موسی زاده
مدیران انجمن: فرناز فروزان