خوش آمديد,
مهمان
|
|
علّتِ اصلی پریشانیها و نارسايىهاي نوشتاریِ زبانِ فارسی بیسرـوـسامانیِ عمومىِ نثرِ فارسى ست. این بیسر و سامانی برامده از نا آگاهیِ بیشینهی اهلِ قلم به شيوهیِ نگارشِ درست به شیوهی مُدرن است. شیوهی مدرن در همهکار اندیشیدن به روش و پایبند بودن به آن را میطبد. و این کاری ست که نظامِ آموزشیِ ملّی باید به نوجوانان و جوانان بیاموزد. امّا در نظامِ آموزشِ طوطیپرورِ ما که تنها کارِ آن انباشتنِ ذهنها از مشتی «محفوظات» است. هرگز چیزی به نام «اندیشیدن» و روشهایِ آن که بنیادِ آموزشِ مدرن است. طرح نشده است. بنا بر این، خود باید آستین بالا بزنیم و آنچه را که هرگز به ما نیاموخته اند، بیاموزیم. در موردِ شیوهی نوشتن هم، از همه جهت، باید اندیشید و به کمبودها و ناتوانیهای خود آگاه شد. مسائلِ نوشتن دو وجه دارد، یکی جنبهی زبانیِ ست، یعنی چهگونگیِ نوشتنِ جملههای درست و روشن و رسا و در ارتباطِ درست با یکدیگر، و دیگر ساختارِ منطقیِ گزارههایِ متن در مقاله یا کتاب یا گزارشِ کتبی و شفاهی. با این وجه دوّم، که وجهِ دشوارترِ کار نیز هست، این جا کاری ندارم و توجّهّ من اکنون به وجهِ نخست است، یعنی تنها به وجهِ زبانی شیوهی نگارش یا، به عبارتِ دیگر، وجهِ دستوریِ آن. توجه به این مسأله و خودآگاهی یافتن به آن کاری چندان دشوار نیست. با كمي دقت در ساختارِ جمله و چیرگی بر برخى عادتهای دیرینه در نوشتن، با نگاهِ سنجشگرانه به نوشتهی خود و ديگران، میتوان از نابسامانیها کاست و بر رساییِ نوشتهها افزود. آنچه در اين جستار مىآيد عمومىترين و فراوانيابترين مسائلِ اين گونه متنها ست، ولى كار به همين جا پايان نمييابد. مسائلِ ديگر هم هست، از جمله روشِ نقطهگذاری، كه به جای خود باید طرح کرد.
نمونههايي كه در زير آمده بیشترشان از یکی دو سايتِ فارسى رادیویی گرفته شده، بجز آنچه از يك كتاب و یک روزنامه در آن آمده است. جملههای اصلی را با علامتِ ◄ مشخّص کرده ام و نمونههاي اصلاح شده را با علامتِ ☼، و جملههاي دوبار اصلاح شده را با علامتِ ☼☼. (متن پیدیاف اين مقاله) I. نابهجايي يا پراكندگىِ اجزاءِ جمله: در نثرِ فارسىِِ كنونى مهمترين مسأله، به گمانام، پراكندگيِ اجزاءِ اصليِ جمله و فاصله افتادن ميانِ آنها ست، كه فهمِ آن را بسیار دشوار میکند و کار را گاه به مهملنویسی و درازنویسیهای وحشتناک میکشاند. به عنوانِ یک اصلِ، باید توجه داشت که هر جملهیِ خبري يك بخشِ پايهاي دارد كه از يك نهاد و يك گزاره تشكيل میشود. براي مثال: امريكا به عراق حمله كرد. بر اين جملهی پايه، که یک فاعل، یک مفعول، و یک فعل دارد، ميتوان چيزهاى ديگري افزود، مانندِ قيدِ زمان، قيدِ مكان، همچنین عبارتها و جملههای توضيحدهنده یا تکمیلکننده كه با ابزارهاى دستورى، مانندِ حروفِ ربط و اضافه، به آن مي پيوندند. سرِ جای درست قرار دادنِ هر یک از اجزاء یا جدا کردنِ درستِ آنها در جملههای پایه و پیرو از نکتههایی ست که تاکنون در فارسی به آن توجه چندانی نشده و به نظر نمیرسد که هرگز بخشی از کارِ آموزشِ زبان بوده باشد. به همین دلیل، ابهام و تاریکی و همچنین یاوگی و بیمعنایی در نوشتههای ما کم نیست. نمونههایی که میآورم گواهِ روشنِ این نکته است. در نمونههاى زير، براي مشخص كردن جملهی پايه، زير آن خطکشیده شده و اجزاءِ ديگر جمله را با علامتِ // از هم جدا شده. سپس نشان داده ام كه براي روشنتر شدن و رساتر شدنِ جمله چه گونه ميشود آنها را به صورتِ درستتر كنارِ هم نشاند. براي سادهتر و روانتر شدنِ نوشته ميبايد كوشيد تا اجزاي جملهی پایه، يعنى نهاد و گزارهی آن، تا جاى ممكن در كنارِ يكديگر قرار گيرند تا خبرِ اصلي هرچه سرراستتر و كوتاهتر به خواننده برسد. و سپس، عبارتها و جملههاى پیرو به دنبالِ آن، یا در مناسبترین جا، بيايند، تا هرچه آسانتر و روانتر معنا را برسانند. در صورتي كه بر اثرِ درآمیختنِ جملهی پايه و و عبارتها یا جملههایِ پیرو، جمله بسيار دراز شود و ميانِ اجزاءِ جملهی پايه زیاد فاصله افتد و فهمِ آن را كُند يا دشوار كند، بهتر آن است با تجزيه به دو یا سه جمله آن را كوتاه كنيم و جملههای پیرو یا توضیحی را به صورتِ جملهی جداگانه به دنبالِ جملهی اصلی بیاوریم. اين كار بهويژه براي گزارشِ راديویی بسيار اهميت دارد. زيرا با دراز شدنِ بياندازهی جملهی اصلی و فاصله افتادن ميانِ اجزاءِ آن، شنونده، چهبسا ناخودآگاه، بهزحمت ميافتد یا جمله را درست نمیفهمد. گرفتاری در چنبرهی جملههای توـ درـ توی نامفهوم، که گاه ده ـ پانزده سطر هم میشوند، و جمع شدنِ دو یا سه، حتّا چهارـپنج فعل، در پایانِ «جمله»، و یا حذفِ بیجای فعلها در چنین سبکِ نوشتاری، از بیماریهای دیرینهی نثرِ فارسی ست. توجه به زبانِ انگليسي و شيوهیِ بياني آن ميتواند بسيار آموزنده باشد. كوتاهنويسى، سادهنويسى، وشفافنويسى در زبانِ انگليسي، امّا با غنیترین مايهی واژگان، حتّا برای پیچیدهترین ایدهها و اندیشهها، حاصل پرورشِ روشمند و آگاهانهی آن زبان در دورانِ مدرن است، و مىتواند براي اهلِ زبانهاي ديگر، از جمله ما فارسيزبانان، نمونهای بسيار خوب و آموزنده باشد. البتّه، نه با پيروي مكانيكي از دستور زبانِ انگليسي و شيوهی عبارتبندي آن چنان كه مترجمانِ كمتجربه میکنند بلكه با توجه به سياقِ گفتارِ درست و شفاف در زبانِ خود. اينك نمونهها (به تفکیکِ گزارهی اصلی که زیرِ آن خط کشیده شده از دیگر اجزاء توجّه کنید): ◄با اين حال «ام اس بلست» هنوز به اندازه ويروس «اسلمر» (Slammer) // که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابربانک ها را از کار انداخت،// خسارت نزده است ☼با اين حال، «ام اس بلست» هنوز به اندازهیِ ويروس «اسلمر» (Slammer) خسارت نزده است؛ ويروسي که در ماه ژانويه منتشر شد و بعضی از عابر (؟) بانک ها را از کار انداخت. ◄اين ويروس را می توان// با پياده کردن بسته های نرم افزاری که به حل نقطه ضعف ويندوز کمک می کند و همچنين با اجرای برنامه ضدويروس// خنثی کرد. ☼با پياده کردن بسته های نرمافزاریاي که ضعفِ ويندوز را برطرف مي كنند، و همچنين با اجرای برنامهیِ ضد ويروس، اين ويروس را می توان خنثی کرد ”به حل نقطه ضعف ويندوز كمك ميكند“ جملهی ناهمواري ست. بهتر است بشود: ضعفِ ويندوز را برطرف ميكند. ◄اين گزارشگر می گويد همچنين در مورد لغو شدن منع تجارت حيوانات وحشی در چين//، که با شيوع سارس مرتبط دانسته شده است،// نگرانی هايی وجود دارد ☼اين گزارشگر می گويد، همچنين در مورد لغو مقرراتِ منعِ تجارتِ حيواناتِ وحشی در چين نگرانی هايی وجود دارد، زيرا اين تجارت را علتِ شيوعِ سارس مي دانند. ◄شائول مفاذ، وزير دفاع فلسطين// روز سه شنبه ۱۹ اوت// در راديو گفت که اريحا و قلقليه// «اين هفته، پس از آنکه کليه مسائل مورد بحث با فلسطينی ها اجرا شد»// واگذار خواهند شد. ☼روز سه شنبه ۱۹ اوت، شائول مفاذ، وزير دفاع فلسطين (؟!)، در راديو گفت که اين هفته، پس از حلِ کليهی مسائل مورد بحث با فلسطينی ها، اريحا و قلقليه به ايشان واگذار خواهد شد. ◄مدير ارتباطات و مشاور ارشد مطبوعاتی نخست وزير بريتانيا، که// برای ادای شهادت// در جلسه تحقيق پيرامون مرگ ديويد کلی، کارشناس تسليحاتی دولت،// حضور يافته است،// اين اتهامات را// که وی در مدارک اطلاعاتی مربوط به تهديد احتمالی از سوی عراق مبالغه کرده،// رد کرده است. ☼مدير ارتباطات و مشاور ارشد مطبوعاتی نخست وزير بريتانيا که در جلسهی تحقيق پيرامون مرگ ديويد کلی، کارشناس تسليحاتی دولت، برای ادای شهادت حضور يافته، اين اتهام را رد کرده که در مدارک اطلاعاتی در مورد تهديد احتمالی از سوی عراق مبالغه کرده است. ◄به گفته يکی از مقامات ارشد اتحاد ميهنی کردستان،// روز دوشنبه، ۱۸ اوت،// طه ياسين رمضان// توسط اعضای اتحاد ميهنی در شهر موصل، واقع در شمال عراق،// دستگير شد و در اختيار نيروهای آمريکايی قرار گرفت. ☼ به گفتهی يکی از مقامات ارشد اتحاد ميهنی کردستان، اعضای اين اتحاديه، روز دوشنبه ۱۸ اوت، طه ياسين رمضان را در شهر موصل، در شمال عراق، دستگير كردند و به نيروهای آمريکايی تحويل دادند. دستگير شده را به جايي (زندان) يا به كسي يا مرجعي (در اين مثال، نيروهاي امريكايي) تحويل ميدهند. اين جمله همچنين نمونهاي ست از تآثير جملهسازي passive در زبانِ انگليسي و ترجمهی مكانيكيِ آن به فارسي، يعني ترجمهی was arrested by به ”توسطِ ...دستگير شد“ كه فارسىِ درستي نيست و از راهِ ترجمه از فرانسه و انگليسي به فارسىِ نوشتاري راه يافته است. ◄پژوهشگران آمريکايی می گويند با افزايش جمعيت جهان و طول عمر بيماران فعلی، شمار افراد مبتلا به آلزايمر تا سال ۲۰۵۰ ممکن است سه برابر شود. ☼ پژوهشگران آمريکايی می گويند، با افزايش جمعيت جهان و درازتر شدنِ عمرِ بيماران، تا سال ۲۰۵۰ شمار افراد مبتلا به آلزايمر ممکن است سه برابر شود. ”شمارِ افرادِ مبتلا به آلزايمر تا سال ۲۰۵۰“، يعني آنهايي كه تا سالِ ۲۰۵۰ به آلزايمر مبتلا خواهند شد، در حالي كه مقصود اين است كه شمارِ كساني كه هماكنون مبتلا به آلزايمر اند تا سالِ ۲۰۵۰ سه برابر ميشود. ◄پژوهشگران می گويند// داروهايی که برای علاج افسردگی ساخته می شود// ممکن است به اين دليل موثر باشد که// رشد سلول های عصبی تازه ای// در بخش های مهمی از مغز// را تحريک می کند. ☼ پژوهشگران می گويند، داروهايی که برای درمانِ افسردگی ساخته می شوند ممکن است به اين دليل مؤثر باشند که در بخش های مهمی از مغز رشد سلول های عصبی تازه ای را تحریک میکنند. اما صورتِ سادهتر و درستتر اين جمله ميتواند چنين باشد: ☼☼ پژوهشگران می گويند، تأثيرِ مثبتِ داروهاي تازهی درمان افسردگی ممکن است به اين دليل باشد که در برخي از بخش های اساسي مغز سببِ انگیزشِ رشد سلول های عصبی تازه ميشوند. ◄کابينه اسرائيل ادامه ساخت حصارهای امنيتی جنجال برانگيز در کرانه باختری را// ساعاتی پس از دستگيری يکی از رهبران پيکارجويان فلسطينی// تائيد کرد. ☼چند ساعت پس از دستگيری يکی از رهبران پيکارجوي فلسطينی، کابينهی اسرائيل تأیید کرد که ساختِ حصارهای امنيتیِ جنجال برانگيز را در کرانهی باختری همچنان دنبال میکند. II. جملههاي درهم و مبهم: درهم آميختگيِ جملهی اصلي با عبارتها يا جملهی توضيحي ميتواند كلافِ درازِ درهمـ برهمي توليد كند. براي رسا و شفاف شدنِ چنين جملههايي بهتر است آنها را به دو جمله تجزيه كنيم. در نمونههاي زير ميبينيم كه با تجزيهی يك جمله به دو جمله چهگونه اجزاءِ جملهی اصلي كنار يكديگر قرار مي گيرند و با بردنِ توضيحهایِ ديگر به جملهی بعدي مطلب سريعتر و آسانتر رسانده ميشود. ◄انفجار در اتوبوسی// در يک محله //غالبا ارتدوکس نشين// در بيت المقدس// که// به گفته پليس// توسط يک بمب گذار انتحاری انجام شد،// به مرگ دست کم ۲۰ نفر منجر شده است. ☼ انفجار در اتوبوسی در يک محلهی غالبا ارتدوکس نشينِ بيت المقدس دست کم به مرگ ۲۰ نفر منجر شده است. به گفتهی پليس، اين انفجار را يک بمب گذار انتحاری انجام داده است. ”در يك محلهء غالبا ارتدوكس نشين“ اين معنا را به ذهن مي رساند كه مردمانِ اين محلّه پيروان كليساي ارتدوكس اند، در حالي كه مقصود ميبايد محلهی يهوديانِ سخت كيش يا متعصب باشد. بنا براين، اين جمله را ميتوان به اين صورت به دو جمله تجزيه و اصلاح کرد، و نيز فارسيتر: ☼☼ در محله اي از بيت المقدس، كه ساكنانِ آن اغلب يهوديانِ سختكيش اند، در يك اتوبوس انفجاري رخ داد كه دستِ کم سببِ مرگِ ۲۰ نفر شد. به گفتهی پليس، اين انفجار را يک بمبگذار انتحاری انجام داده است. ◄در روزهای گذشته،// خبر فرار دختر ۱۲ ساله بريتانيايی با يک تفنگدار دريايی سابق آمريکا،// که ۱۹ سال از او بزرگتر بود// و از طريق اينترنت و گپستان (chat room) با او آشنا شده بود،// در صدر اخبار رسانه های بريتانيا و کشورهای ديگر قرار گرفت. اين واقعه سبب شد که هشدارهای زيادی از سوی نهادی ذيصلاح برای پدر و مادرها// در مورد حافظت (؟) از کودکان خود در اينترنت،// صادر شود. ☼ خبرِ فرارِ يك دخترِ ۱۲ سالهی بريتانيايی با يک تفنگدار دريايی سابق آمريکا اين روزها در صدرِ اخبارِ رسانه های بريتانيا و کشورهای ديگر نشسته است. اين مرد ۱۹ سال از دختر بزرگتر است و اين دو از طريق اينترنت و گپستان (chat room) با يكديگر آشنا شده اند. اين واقعه سبب شد که نهادی صلاحیتدار به پدر و مادرها هشدار دهد كه مراقب رفتارِ کودکان خود در برابرِ اينترنت باشند. ◄حزب توده// بزرگ ترين و منسجم ترين حزب تاريخ ايران// بعد از ۲۸ مرداد// همواره در برابر اين سئوال قرار داشت که چرا در دوره ای به مخالفت با دولت مصدق پرداخته و با تندروی های خود باعث دشواری کار دولت مصدق شده،// سئوالی که حتی با اعتراف سران حزب توده به اشتباه خود، ملی گرايان را قانع نکرد. ☼ حزب توده، بزرگ ترين و سازمانيافتهترين حزب تاريخ ايران، بعد از ۲۸ مرداد همواره در برابر اين سؤال قرار داشت که چرا در دوره ای با مصدق به مخالفت پرداخته و با تندروی های خود در کار دولت وي اخلال ميكرده است. سران حزب توده در پاسخ به اشتباه خود اعتراف ميكردند، اما اين پاسخ هرگز ملی گرايان را قانع نکرد. ◄دو روز قبل از مرگ دکتر کلی// در کميته روابط خارجی مجلس عوام بريتانيا از او درباره نقش وی در يک خبر بی بی سی// که می گفت در گزارش دولت درباره تهديد مربوط به تسليحات تخريب جمعی عراق اغراق شده است،// سوال شد ☼ دو روز قبل از مرگ دکتر کلی، کميتهی روابطِ خارجیِ مجلسِ عوامِ بريتانيا از او دربارهی نقش وی در يک خبر بی بی سی پرس و جو كرده بود. در آن خبر گفته شده بود كه گزارش دولت دربارهی خطر سلاحهاي كشتار جمعی عراق اغراق آميز بوده است. ”تهديدِ مربوط به تسليحاتِ جمعيِ عراق“ ميتواند جاي خود را به جملهی سادهتر و سرراستتري بدهد، مانندِ اين: خطرِ سلاحهاي كشتارِ جمعيِ عراق. ◄محمد البرادعی، رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی در حاشيه جلسه روز چهارشنبه هيات رييسه آژانس بين المللی انرژی اتمی گفت که گرايش عمده ای در حمايت از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران در ميان شرکت کنندگان در جلسه وجود دارد. ☼محمد البرادعی، رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی، در حاشيهی جلسهی روز چهارشنبهی هيات رييسهی آژانس بين المللی انرژی اتمی گفت که، در ميان شرکت کنندگان در جلسه گرايش عمده ای در حمايت از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران وجود دارد. ☼☼ در حاشيهی جلسهی روز چهارشنبهی هياتِ رييسهی آژانسِ بين المللیِ انرژیِ اتمی، محمد البرادعی، رييس آژانس، گفت که اكثر شرکت کنندگان در جلسه از پيشنهاد تعيين مهلت برای ايران حمايت ميكنند. ◄زن خبرنگاري كه براي تهيه گزارش به كارگاه «خشونت جنسي خانگي»- كه از سوي مركز فرهنگي زنان در سالن مشاركت هاي مردمي پارك نظامي گنجوي برگزار شده بود- آمده بود گفت خجالت مي كشم در اين باره گزارشي بنويسم! ☼”مركز فرهنگي زنان“ در سالن مشاركت هاي مردمي، در پارك نظامي گنجوي، كارگاهي در بارهی «خشونت جنسي در خانه» برگزار كرده بود. زن خبرنگاري كه براي تهيه گزارش به كارگاه آمده بود گفت: خجالت مي كشم در اين باره گزارشي بنويسم! در اين جمله، مانندِ مواردِ دیگر، در واقع دو جمله به دست و پاي هم پيچيده اند كه اگر از هم جدا كنيم مشكلِ پيچيدگي و سنگيني آن حل ميشود. ”از سوي...برگزار شده بود“ هم از همان جملههاي ناجورِ ترجمهاي ست كه با مذاقِ فارسيِ درست نميخواند. III. مشكلِ پشتِ هم آمدنِ فعلها: بر اثرِ يك آموزشِ نادرست، كه در زبانِ فارسي فعل هميشه ميبايد در پايانِ جمله بيايد، بسيار ديده ميشود كه با پيوستگيِ يك جملهی پایه و يك جملهی پیرو دو فعل و گاه سه فعل (آن هم از فعلهايِ ترکیبی كه در فارسي فراوانتر از فعلهاي بسيط اند) در پايانِ جمله پشتِ سرِ هم ميآيند. اين كارِ فهمِ جمله را، بهويژه براي كسي كه شنوندهی آن است (مانندِ شنوندهی راديو) دشوار ميكند. البته شنوندگانِ فارسيزبان، به علتِ عادت به اين گونه عبارتبندي، چهبسا متوجّه مشكلِ خود نباشند. امّا اين، به هر حال، يك گرفتاري اساسي در نوشتارِ فارسي ست كه بايد چاره كرد. سادهترين راهِ حل براي جملههايي كه با /كه/ (موصول) به هم مي پيوندند آن است كه فعلِ جملهی اول را بلافاصله در پايانِ آن و پيش از /كه/ بياوريم و فعلِ جملهی دوم را در پايانِ آن. مانندِ چند نمونهی زير كه من آنها از يك كتابِ تآليفيِ فارسي گرفتهام(**) : ◄مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه سفيرِ فرانسه در آلمان و كارمندانِ سفارت براي كمك به مهاجرت برخي از مخالفان سياسي آلماني تشكيل شده بود پرداخت. امّا، اگر فعلِ ”پرداخت“ را كه دنبالهی ”همكاری با شبكهاي“ ست، سرِ جاي خود پيش از ”كه“ بگذاريم—كه جملهی دوّمین را به جملهی نخستين وصل ميكند—ميبينيم كه جمله چه قدر سبكتر ميشود: ☼مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي پرداخت كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه سفيرِ فرانسه در آلمان و كارمندانِ سفارت، براي كمك به مهاجرت برخي از مخالفان سياسي آلماني تشكيل شده بود. اما اين جمله هنوز از نظرِ ساختار سنگين است و از نظر نقطهگذاري نيز كمبود دارد. با افزودنِ جملهاي كامل بر آن به جاي عبارتِ ”براي كمك به مهاجرتِ برخى از مخالفان سياسي آلماني“، و نقطهگذاريِ كامل ميتوان متنِ روانتر و شفافتري پديد آورد: ☼☼مشاهدهی رويدادهايِ برلين آرُن را چنان برآشفت كه به همكاري با شبكهاي پرداخت كه به ابتكارِ آندره فرانسوا پنسه، سفيرِ فرانسه در آلمان، و كارمندانِ سفارتخانهی وى تشكيل شده بود. كارِ این شبکه كمك به آلمانىهاي مخالفِ دولت نازى بود که مىخواستند از آلمان مهاجرت كنند. ◄گروه هاي مسلمان در ايتاليا به دليل اختلافات دروني و تفاوت هاي سياسي موجود نتوانسته اند نهادي مذهبي به دور از سياست كه بتواند از حقوق اين اقليت كه بعد از كاتوليك ها مهم ترين گروه مذهبي كشور را تشكيل مي دهد دفاع كند، به وجود آورند. (نقل از سايتِ راديو فردا) ☼ به دليل اختلافات دروني و تفاوت هاي سياسي موجود، گروه هاي مسلمان در ايتاليا نتوانسته اند نهادي مذهبي به وجود آورند كه به دور از سياست بتواند از حقوق اين اقليت دفاع كند. مسلمانان، بعد از كاتوليكها، مهم ترين گروه دینیِ این كشور اند.قلمرو ذهن وارد شويم. مکانی که در آن, «شناخت» تجربه می شود و تعارض های خودبخودی آن دايره بسته اح ◄آرُن نخستين كتاب خود...را در دورهء يكسالهاي كه در لوهاور معلمِ فلسفه بود نوشت. ☼آرُن نخستين كتاب خود...را در دورهی يكسالهاي نوشت كه در لوهاور معلمِ فلسفه بود. ◄ما چيزها را به گونهاى كه توانايىهاي شناسايى ما امكان آن را مىدهد مىشناسيم. ☼ما چيزها را به گونهاى مىشناسيم كه توانايىهاى شناسايى ما امكان آن را ميدهد. و اما، راهِ ديگر حلِ حذفِ فعلِ جملهی توضيحى ست: ◄اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان در کاوشهايی که همچنان در مناطق مرزی ايران و عراق در جريان است کشف می شود. ☼ اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان در کاوشهاى دنبالهدار در مناطق مرزی ايران و عراق همچنان کشف می شود. قسمتِ اول جمله هم ناهنجار است: ” اين اجساد به آن دسته از کشته شدگان جنگ تعلق دارد که اجسادشان ...“ مىشود آن را به اين صورت اصلاح كرد: ☼☼ اينها از جمله جسدهاي كشتگانِ جنگ است كه در كاوشهاي دنبالهدار در مرزِ ايران و عراق همچنان كشف مىشود. به اين ترتيب، جملهی اصلى از ۲٨ كلمه به ۱٨ كلمه كاهش مىيابد. ◄محمود احمدی نژاد که بيش از چند ماه از تصدی او بر شهرداری تهران نمی گذرد به لايه های تندرو جناح محافظه کار منسوب است و برخی محافظه کاران از هنگام روی کار آمدن او اميدهايی نسبت به اينکه او بتواند فضای اجتماعی تهران را بسوی آنچه مطلوب آنهاست پيش ببرد مطرح کردند. در اين جمله”اميد مطرح كردن“ نادرست است. در فارسي”اميد بستن“ داريم. همچنين دو فعلِ پشتِ سر هم در پايانِ جمله مزاحمِ يكديگر است. اين جمله را به اين صورت مي شود اصلاح كرد: ☼ محمود احمدی نژاد— که بيش از چند ماه از تصدی او بر شهرداری تهران نمی گذرد— از جمله تندروان جناح محافظه کار به شمار مي آيد. از هنگام روی کار آمدن او برخی از محافظه کاران اميد بسته اند که بتواند فضای اجتماعی تهران را به صورتي در آورد كه مطلوبِ آنها باشد . ◄گزارشها از اسراييل حاکی است که تحقيقات نشان می دهد اطلاعاتی مبنی بر اينکه بر اساس آن بتوان گفت که ران آراد، خلبان اسراييلی زنده نيست، وجود ندارد. تلويزيون دولتی اسراييل اعلام کرده است که اعضای کميسيونی که در سال پيش به منظور تحقيق در خصوص اين قضيه تشکيل شد، تمامی مطالب مربوط به ناپديد شدن اين خلبان اسراييلی را مطالعه کرده است. ☼بر اساس گزارشِ تلويزيون دولتی اسراييل، در سال گذشته کميسيوني تمامي پروندهی ناپديد شدن خلبان اسراييلی، ران آراد، را مطالعه كرده و، بر اساس تحقيقات آن، دلیلی در دست نيست كه خلبانِ اسراييلي زنده نباشد. «تتابعِ افعال» در نثرِ فارسی، چنان که اشاره کردم، یکی از بیماریهای کهنهی آن است. ابوالحسنِ نجفی در کتابِ غلط ننویسیم نمونهای از آن را به قلم محمد قزوینی آورده که در آن پنج فعل به دنبال هم ردیف شده است و بهراستی بامزّه است! ◄«این کلمه را به مناسبتِ اینکه در نطقِ معروفِ [هیتلر] ... که در ۲٨ آوریل ۱٩۳٩ ... در جوابِ تلگرافی که روزولت رئیسِ جمهور اتازونی کرده بود که آیا حاضرید برای پنج یا ده سال حمله بر فلان و فلان و فلان دولت... نکنید کرده بود آمده بود و معنیش را نمیدانستم پیدا کردم.» اگر فعلهای این «جمله» را سرِ جایاش بگذاریم و نقطهگذاری درست برای آن به کار ببریم، میبینیم که این نه یک جمله بلکه دو یا سه جمله است: ☼به این کلمه در نطقِ معروفِ [هیتلر] برخوردم و معنیاش را نمیدانستم. وی این نطق را در جوابِ تلگرافی کرده بود که روزولت، رئیسِ جمهورِ اتازونی، برایاش فرستاده بود و در آن گفته بود که، آیا حاضر اید به ... حمله نکنید؟ با همه کوششِ داهیانهای که من برای سرـوـسامان دادن به این «جمله» کرده ام، باز دو فعل آن ته زیادی آمده که نمیدانم مرحومِ عـّلامه آنها را کجا قرار میداده است، اگر که هرگز جایی میداشته اند. سفارشِ من این است که جملهها را به سبکِ منشیانِ دورهی صفوی و قاجار در هم نپیچانیم و به ترتیب، با نقطهگذاریِ سنجیده، پشتِ سر هم قرار دهیم. باری، این بیماری و گرفتاریِ نوشتنِ جملههای توـدرـتو، همراه با بیماریها و گرفتاریهای دیگر در موردِ منطقِ متن، در نوشتههای دانشورانِ ما کم نیست. IV. جای ”را“: ◄عبدالله رمضانزاده// سخنگوی دولت ايران// در نشست هفتگی خود با خبرنگاران// گفت که وزارت اطلاعات اين کشور کليه مستندات خود درباره پرونده قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی تبعه کانادا را// طی نامه ای رسمی// در اختيار دستگاه قضايی قرار داده// اما به اين مستندات توجه نشده است. ☼عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت ايران، در نشستِ هفتگی خود با خبرنگاران، گفت که، «دربارهی پروندهی قتل زهرا کاظمی، خبرنگار عکاس ايرانی تبعهی کانادا، وزارت اطلاعات کليهی مستندات خود را در نامهای رسمی در اختيار دستگاه قضايی قرار داده، اما به آنها توجه نشده است.» ◄۱٥۴ نماينده مجلس ايران در نامه ای «خطاب به ملت» تاکيد کرده اند که تمام تلاش خود را برای به اصلاح قانون انتخابات که طی لايحه (؟) ای به شورای نگهبان ارسال و در آنجا رد شده بود را به خرج خواهند داد ☼در نامه ای «خطاب به ملت»، ۱۵۴ نمايندهی مجلس ايران تاکيد کرده اند که برای اصلاح قانون انتخابات تمام تلاش خود را خواهند كرد. این قانون به شورای نگهبان رفته و در آنجا رد شده است. ◄دادگاهی در بيت المقدس سه اسرائيلی را که به تلاش برای منفجر کردن يک مدرسه دخترانه فلسطينی در بيت المقدس شرقی در ماه آوريل گذشته متهم شده بودند را گناهکار شناخته است. ☼دادگاهی در بيت المقدس سه اسرائيلی را مجرم شناخت. اين سه متهم اند كه در ماه آوريل گذشته میخواسته اند يک مدرسهی دخترانهی فلسطينی را در بيت المقدس شرقی منفجر كنند. ◄تركان در گفتوگوي هفته گذشته خود با «شرق» حضور هر نوع واسطهاي اعم از شركت هورتون، عباس يزدي و يا مهدي هاشمي كه ادعا شده طرف مذاكره كننده با هورتون در شركت نفت بوده را تكذيب كرد. (روزنامهی شرق) ☼در گفت وگوي هفته گذشتهی خود با «شرق»، تركان حضور هر نوع واسطهاي را تكذيب كرد، چه شركت هورتون، چه عباس يزدي، چه مهدي هاشمي، كه ادعا شده طرف مذاكره كننده با هورتون در شركت نفت بوده است. ◄اين سازمان به آموزش عمليات تروريستی به داوطلبان در خارج از خاک ترکيه و تامين هزينه عمليات آنان در داخل اين کشور مبادرت می کرده است. به جاي دو فعل ناجورِ ”به آموزش مبادرت كردن“ و ”به تأمينِ هزينهی عمليات مبادرت كردن“ در اين جمله ميتوان آن را به اين صورت صاف و سرراست كرد: ☼اين سازمان به داوطلبان در خارج از خاک ترکيه آموزش عمليات تروريستی ميداده و هزينه عملياتشان را در داخل کشور تامين می کرده است. وصیّتنامه! آنچه آوردم تنها نمونههایی بود از پریشانیِ زبانِ ما در گزاردنِ خبرهای روزانه و حرفهای ساده. و امّا، هنگامی که کار به جاهای بالاتر و باریکتر میرسد، فاجعه به صورتِ ترسناکتری رخ مینماید. از این ساحتِ کاربردِ زبانِ نوشتاری در پایهایترین و سادهترین سطحِ، هنگامی که به ساحتِ نوشتهها و گفتارهای «علمی» و «فلسفی» برویم، چه تألیفی چه ترجمهای، شگفتآور است که چهمایه نادانی و بیمایگیِ و یا کلّاشیِ قلمی، به نامِ افاضات و فرمایشاتِ نظری و ادبی، میتواند خود را پشتِ پریشانی دستوری و، در نتیجه، تاریکیهای این زبانِ نوشتاری پنهان کند. بدیهی ست قصدِ توهین ندارم و استثناها را با احترامِ تمام کنار میگذارم. امّا در برابرِ انبوهِ عظیمِ نوشتهها و ترجمههای یاوه در زبانِ ما، از جمله در جزوهها و کتابهای درسیِ دانشگاهی، باید با دریغ و درد بگوییم که آنچه با دانش و شعور و ذوقِ زبانیِ درست در زبانِ ما به قصدِ درست فهمیدن و درست فهماندن تولید میشود، در برابرِ پشتههای عظیمِ یاوههایی که هر روز از زیرِ ماشینهای چاپ به در میآید یا از راهِ رسانههای دیداری و شنیداری تولید و بازتولید میشود، ناچیز است. و این، یعنی زیستن در هوای دودناک و بیماریزایِ زبان در «جهانِ سوم». از آن دست یاوهدراییها، که در آنها نه از منطقِ زبان خبری هست نه منطقِ اندیشه و گزارش، بلکه هذیان در هذیان است، مثالهای بیشمار میتوان آورد. امّا چنان که حضرت مولانا فرموده است، «گر بریزی بحر را در کوزهای / چند گنجد؟ قسمتِ یکروزهای!» (امّا، بهتر بود که ایشان هم توجه میفرمودند که ریختنِ آبِ بحر در کوزه هم کارِ بیهودهای ست، زیرا، به علّتِ شوریاش، نمیتوان از آن «قسمتِ یکروزهای» ساخت و نوشید. بهتر بود میگفتند، «گر بریزی چشمه را در کوزهای.» زیرا آبِ چشمه شیرین است و میشود در کوزه ریخت و «قسمتِ یکروزه» کرد. و این، یعنی نکتهای کوچک از توجه به منطقِ متن.) به هر حال، اگر بخواهم مثالهایِ یاوهگوییهای بیحساب را بیاورم، این کار، گذشته از نشاندار کردنِ برخی، از نظرِ«حقوقِ بشر» ستمی ست در حقِ انبوهِ کسانی که یادی از ایشان نشده و «آثار»شان به فراموشی سپرده شده است! برخیشان چهلـپنجاه سال است که در میدانهای «اندیشهی فلسفی» و «نقدِ ادبیِ» مدرن و پُستمدرن قلمفرسایی میکنند، و دردا و دریغا که نه قلمهاشان فرسوده میشود و نه دستشان خسته. گذشته از اینها، آدم برای این که سرِ سلامت به گور ببرد، هرچه دشمن برای خود کمتر بتراشد بهتر است. البته این اندرزی ست که من خود تاکنون خود چندان به دیده نگرفته ام و تازه-تازه، در این آخر عمر، میخواهم آویزهی گوش کنم! باری، سفارش یا وصیّتِ من به جوانانِ جویای علم و معرفت این است که چون به این گونه یاوهدراییها برمیخورند که چیزی از آنها نمیفهمند، نترسند و جا نزنند، بلکه از خودشان بپرسند که این «نویسنده» یا «مترجم» ارجمند بهراستی چه میخواهد بگوید؟ آیا او خود میفهمد که چه میگوید یا تنها برای ابراز وجود و شیره مالیدن بر سر ما ست که یاوهها را پشت هم چیده است. از این راه ذهن و زبانِ خود را هم میتوان ادب و تربیت کرد تا پرواگری بیاموزد و کمتر یاوه بدراید. به هر حال، بدانید و آگاه باشید که در کشورِ گل و بلبل شارلاتانیسم و کلاهبرداری در این زمینه از هیچ زمینهی دیگر کمتر نیست، و تولیدِ کتاب و مقاله و گفتارِ تقلبی هیچ کمتر از روغن و شامپو و دارو و عرق و ویسکی تقلبی نیست. فاعتبروا یا اولی الأبصار! نامه هاي رسمي و اداري نامه هاي رسمي و اداري نامه هايي هستند كه فردي كه در اداره يا يا سازماني به كار اشتغال دارد براي شخص ديگري كه در همان اداره يا سازمان يا سازمان ديگري كار مي كند مي نويسد. كلمات مخصوص نامه هاي رسمي و اداري براي نوشتن اين گونه نامه ها از كلمات خاصي استفاده مي كنيم : متقاضي ، مدارك پيوست و اقدام لازم . قسمتهاي مختلف نامه هاي رسمي و اداري 1) سرآغاز ( ذكر نام خداوند ) 2) تاريخ ( كه در سمت چپ بالاي نامه نوشته مي شود ). 3) موضوع نامه ( تقاضاي مرخصي / تقاضاي انتقال / و ... ) 4) عنوان ( چون مديريت محترم .... / سازمان محترم .../ اداره ي محترم ...) 5) كلمات احترام ( با عرض سلام / احتراماً / مستدعي است / خواهشمند است / سپاسگزارم...) 6) متن نامه 7) امضا نكاتي كه هنگام نوشتن نامه هاي رسمي و اداري بايد به آنها توجه كنيم 1) نامه خلاصه ، صريح و بي ابهام باشد. از نوشتن تعارفات بيهوده ، درددل و ... پرهيز كنيد . 2) در شروع و پايان نامه از كلمات احترام آميز استفاده كنيد اما چرب زباني و تملق در آن روا نيست. 3) اگر ادعا و شكايتي در نامه طرح كرده ايد، بايد اسناد و مدارك لازم را با نامه همراه كنيد. 4) كاغذ بايد تميز، مقاوم و در اندازه اي معين ( معمولاً 21 × 15 يا 30 × 21 ) باشد. 5) نامه ي اداري بايد بدون خط خوردگي باشد و حتماً پاك نويس شود. ( رعايت نشانه گذاري، بند ( پاراگراف و حاشيه گذاري ضروري است) . 6) گذاشتن تاريخ نامه ( در گوشه ي سمت چپ بالا) و امضا ( در گوشه ي سمت چپ پايين لازم است. 7) ذكر نام و نشاني كامل و در صورت لزوم شغل و محل كار يا تلفن تماس ضروري است. سعي كنيد از نامه اي كه مي فرستيد ، تصوير ( فتوكپي) تهيه كنيد يا هنگام تحويل آن ، رسيد دريافت داريد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام ازارسال مقاله متشکرم
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: مهدی بیرامی دمدل
|