شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: فناوری اطلاعات و 5 محرکهای زنجیره تأمین

فناوری اطلاعات و 5 محرکهای زنجیره تأمین 9 سال 11 ماه ago #73836

فناوری اطلاعات و محرکهای زنجیره تأمین
اهداف مقاله حاضر 
1-درک اهمیت اطلاعات و فناوری اطلاعات در زنجیره تأمین
2- آشنایی با چگونگی استفاده از اطلاعات در محرکهای زنجیره تأمین با سطوح بالا
3- درک کاربردهای اصلی فناوری اطلاعات زنجیره تأمین و فرآیندهایی را که آنه امکان پذیر می کنند.
اطلاعات یک محرک کلیدی زنجیره تأمین است زیرا می تواند به عنوان چسباننده تمام محرک های زنجیره تأمین را برای کار با یکدیگر هماهنگ کند. اطلاعات بر روی عملکرد زنجیره تأمین اثر زیادی دارد زیرا پایه و اساسی را فراهم می کند که در آن فرایندهای زنجیره تأمین اجرایی می شود و مدیران بر اساس آن تصمیم گیری می کنند. بدون داشتن اطلاعات، یک مدیر نمی تواند خواسته های مشتریانه را بداند و اینکه چه مقدار موجودی در انبار است و چه زمانی محصول بیشتر بایستی تولید شود یا در شرکت حمل شود.
به طور خلاصه مدیر بدون اطلاعات تصمیم گیری کور کورانه می گیرد. بنابراین اطلاعات یک دیدی را در زنجیره تأمین به مدیر می دهد که او را قادر می سازد تا تصمیماتی بگیرند که باعث بهبود عملکرد زنجیره تأمین شود.
از همین رو مدیران باید بدانند که اطلاعات چگونه گرد آوری و تجزیه و تحلیل می شود. این همان جایی است که IT به کار می آید. به طور کلی فناوری اطلاعات شامل سخت افزار، نرم افزار، و افراد در سراسر زنجیره تأمین است که گردآوری، تجزیه تحلیل، و اجرا بر ساس اطلاعات را انجام می دهند. فناوری اطلاعات به عنوان چشم و گوش (و گاهی اوقات حتی به عنوان بخشی از مغز انسان) در مدیریت یک زنجیره تأمین، وظیفه گرفتن و تجزیه تحلیل اطلاعات ضروری برای اتخاذ یک تصمیم خوب را دارد.
برای مثال یک سیستم فناوری اطلاعات در یک شرکت سازنده PC ممکن است به مدیر اطلاع دهد که در هر لحظه چند پردازنده در انبار موجود می باشد. همچنین فناوری اطلاعات برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و معرفی یک فعالیت مورد استفاده قرارمی گیرد. در این نقش یک سیستم فناوری اطلاعات می تواند اطلاعات مربوط به موجودی تعداد پردازنده ها را داشته باشد ، و با توجه به پیش بینی تقاضا، تصمیم بگیرد که آیا نیازی به سفارش پردازنده بیشتر از شرکت INTEL است یا خیر؟
استفاده از سیستم های فناوری اطلاعات برای گرفتن و تجزیه و تحلیل اطلاعات می تواند اثرات روشنی بر عملکرد شرکت داشته باشد. برای مثال یک تولید کننده اصلی ایستگاه های کاری و سرورهای کامپیوتری متوجه شده است بسیاری از اطلاعات مربوط به تقاضای مشتریان برای تنظیم برنامه تولید و سطح موجودی مورد استفاده قرار نمی گیرد. به همین دلیل این تولید کننده مجبور است تا کورکورانه برای تولید و موجودی خود تصمیم گیری کند.
این شرکت با نصب یک سیستم نرم افزاری زنجیره تامین قادر خواهد بود تا با گردآوری و تجزیه تحلیل داده های مربوط به تقاضاها تصمیم گیری درستی در مورد تولید داشته باشد. همچنین با استفاده از سیستم IT شرکت قادر خواهد بود که موجودی خود را به نصف کاهش دهد، چرا که در این حالت می توانند بر اساس اطلاعات مربوط به تقاضای مشتری تصمیم گیری کنند (به جای اینکه تصمیم گیری بر اساس حدس و گمان باشد). اطلاعات کلید موفقیت زنجیره تأمین است زیرا مدیریت را قادر می سازد تا بر اساس محدوده وسیعی از مأموریت ها و شرکتهای هم پیمان تصمیم گیری نماید.
یک استراتژی موفق زنجیره تأمین در نتیجه ی نگاه به زنجیره تأمین به عنوان یک کل به هم پیوسته حاصل می شود و نه فقط نگاه به تک تک به مراحل آن. لذا با توجه به ابعاد جهانی در سراسر زنجیره تأمین یک مدیر می تواند با کمک IT استراتژی خود رابر اساس تمام فاکتورها و عوامل اثر گذار بر زنجیره تأمین تعیین کند، به جای اینکه تنها به عوامل مربوط به یک مرحله خاص اززنجیر تأمین توجه نماید. در این حالت سود کل زنجیره تامین بالا می رود و در نتیجه تک تک حلقه های آن نیز از سود بیشتری برخوردارخواهند بود.
چگونه یک مدیر می تواند محدوده گسترده ای برای تصمیم گیری داشته باشد؟ محدوده زنجیره تامین کل اطلاعات مربوط به آن را فراهم می سازد، و وسعت این اطلاعات را مشخص می کند. محدوده تصمیم گیری برای مدیر جهانی است یا منطقه ای برای دستیابی به محدوده جهانی در یک زنجیره تأمین، یک مدیر نیاز به اطلاعات دقیق و به موقع در مورد تمام فعالیت ها شرکت و سازمان های موجود در زنجیره تأمین دارد. همچنین مدیر به اطلاعات مربوط به تقاضا در بخش پایین دستی زنجیره تأمین و حتی زمان تولید و تنوع تولید و سطح موجودی خود را با حداکثر سود آوری تنظیم نماید.
اطلاعات برای اینکه در تصمیم گیری های زنجیره تأمین مفید باشد بایستی ویژگی های زیر را داشته باشد:
1- اطلاعات بایستی صحیح باشد:
بدون اطلاعاتی که یک تصویر واقعی از سراسر بخش های زنجیره تامین ارائه نماید، اتخاذ تصمیمات مناسب بسیار دشوارخواهد بود. البته این به این معنا نیست که تمام اطلاعات بایستی 100 درصد صحیح باشند، بلکه منظور این است که حداقل بایستی از نظر جهت دهی صحیح باشند.
2- اطلاعات بایستی به موقع قابل دسترس باشند:
 گاهی اوقات اطلاعات دقیق موجود می باشد اما دسترسی به آن زمانبر است و یا اینکه در زمان تصمیم گیری در دسترس نیست که مدیر مجبور می شود بدون آن اطلاعات تصمیم گیری نماید. برای اتخاذ یک تصمیم خوب مدیر نیاز دارد تا اطلاعات به روز را به راحتی در دسترس داشته باشد.
3- اطلاعات بایستی به جا باشد:
 تصمیم گیرندگان به اطلاعاتی نیاز دارند که بتوانند از آن استفاده نمایند. گاهی اوقات برخی شرکت ها بسیار زیادی از داده ها را دارند که به دلیل زیاد بودن آن ها کمکی به تصمیم گیری نمی کنند. شرکتها باید در مورد اینکه چه اطلاعاتی بایستی ثبت شود فکر کنند، به طوری که منابع ارزشمند با جمع آوری داده های بی معنا از بین نروند.
اطلاعات یک عامل کلیدی نه فقط در هر مرحله از زنجیره تأمین، بلکه درهر فاز از تصمیم گیری زنجیره تأمین از فاز استراتژیک تا فاز برنامه ریزی و فاز عملیاتی است. برای مثال اطلاعات و تجزیه تحلیل مربوط به آن نقش روشنی در تدوین استراتژی زنجیره تأمین یا تعیین مرز PULL, PUSH در زنجیره تأمین دارد. همچنین در فاز عملیاتی اطلاعات نقش کلیدی در تصمیم گیری برای اینکه چه محصولی در برنامه تولید روزانه بایستی تولید شود، دارا می باشد.
برای مثال شرکت وال مارت نه فقط یکی از شرکت های پیشرو در گرفتن اطلاعات است، بلکه همچنین دردرک اینکه چگونه بایستی اطلاعات تجزیه و تحلیل شود تا در اتخاذ تصمیم خوب در زنجیره تأمین موثر می باشد.شرکت والمارت اطلاعات را جمع آوری می کند که در چه زمانی چه محصولاتی در هر کدام از فروشگاهها بایستی خریدار شود واین اطلاعات را به تولید کنندگان ارسال می کند وال مارت این اطلاعات تقاضاها را تجزیه و تلیل می کند برای اینکه تصمیم گیری کند که چه مقدار موجود ی بایستی در هر کدام از فروشگاهها نگهداری شود و چه زمانی بایستی حجم زیادی از محصولات به تولید کنندگان سفارش داده می شود
تولید کنندگان نیز از این اطلاعات استفاده می کنند تا برنامه تولید خود را به گونه ای تنظیم کنند که تقاضای وال مارت را سر وقت تأمین نمایند شرکت وال مارت و تأمین کنندگان کلیدی آن نه فقط اطلاعاتی را که دارند می گیرند بلکه آن اطلاعات را تجزیه و تحلیل می کنند و اطلاعات مربوط به فروشگاههایشان را اطلاعات هنگامی استفاده می شود که طیف گسترده ای از تصمیمات درباره محرکهای زنجیره تأمین وجود دارد:
1- تسهیلات :
 تصمیم گیری در مورد مکان ،ظرفیت و برنامه ریزی تسهیلات نیاز دارد به اطلاعات در مورد کارایی انعطاف پذیری، تقاضا، نرخ ارز،مالیات و...دارد برای مثال تأمین کنندگان شرکت وال مارت از اطلاعات تقاضای فروشگاههای این شرکت برای تنظیم برنامه تولید خود استفاده می کنند همچنین شرکت وال مارت از این اطلاعات برای تصمیم گیری در خصوص اینکه کجا ودرچه مکانی تسهیلات فروشگاه وبار انداز متقاطع جدید ایجاد نماید، استفاده می کند.
2- موجودی :
سیاستهای تنظیم موجود بهینه نیاز دارد به اطلاعات مورد الگوهای تقاضا، هزینه های حمل موجودی، هزینه های موجودی انبار، وهزینه های سفارش برای مثال شرکت وال مارت جزئیات واطلاعات مربوط به تقاضا،هزینه ها و حاشیه های سود،و اطلاعات تأمین کنندگان را گردآوری می کند تا بوسیله آنها سایتهای موجود ی خود را اتخاذ نماید.
3- حمل و نقل:
تصمیم گیری مناسب در مورد شبکه های حمل ونقل و فروشندگان نیاز دارد به اطلاعات در مورد هزینه ها، مکانهای مشتری و اندازه های حمل ونقل برای مثال شرکت وال مارت از اطلاعات برای یکپارچه کردن عملیاتها و تأمین کنندگان مربوط به آن

استفاده می کند این یکپارچگی به شرکت وال مارت این امکان را می دهد تا بتواند بارانداز متقاطع را در شبکه های حمل ونقل پیاده سازی کند و هزینه های مربوط به موجودی حمل ونقل را کاهش دهد
4- منبع یابی:
اطلاعات در مورد مابه تفاوت محصول ، قیمت، کیفیت، مدت زمان نحویل و...همگی برای تصمیم گیری منبع یابی با اهمیت هستند.
5- قیمت گذاری و مدیریت سود:
 برای تنظیم سیاستهای قیمتگذاری ،اطلاعات در مورد تقاضا، میزان حجم وتنوع تمایل بیشتری برای پرداخت ،بسیارس اطلاعات در مورد موضوعات زنجیره تأمین مانند حاشیه و ما به تفاوت محصول، زمان تولید، وقابلیت دسترسی مورد نیاز می باشد.با استفاده از این اطلاعات شرکتها می توانند تصمیم گیری هوشمندانه ای در خصوص قیمتگذاری بگیرندو در نتیجه سود آوری زنجیره تأمین را افزایش دهند.
پس به طور خلاصه می توان گفت که اطلاعات موجب تصمیم گیری بهینه در سطوح مختلف زنجیره تأمین (استراتژیک ،برنامه ریزی و عملیاتی) و همچنین محرکهای مختلف زنجیره تأمین (تسهیلات موجودی، حمل ونقل ، منبع یابی و قیمتگذاری) می شود فناوری اطلاعات نه فقط اطلاعات را برای شفاف سازی زنجیره تأمینگرد آوری می کند بلکه تجزیه و تحلیل این اطلاعات می تواند موجب شود تا تصمیمات زنجیره تأمین منجر به حداکثر کردن سود آوری شود
10- فناوری اطلاعات شامل سخت افزار و نرم افزار، برای گرد آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در سراسر زنجیره تأمین مورد استفاده قرار می گیرد استفاده موثر از فناوری اطلاعات می توند تأثیر قابل توجهی در عملکرد بالای زنجیره داشته باشد همچنین اطلاعات مرتبط موجود در سراسر زنجیره تأمین به مدیران اجازه می دهد تا برای تصمیم گیری تمام مراحل زنجیره تأمین را محاسبه نمایند.همچنین اجازه می دهد عملکرد برای کل زنجیره تأمین بهینه شود (ونه فقط در یک مرحله خاص) و منجر به بالاترین عملکرد برای هر کدام از بخش های شرکت در زنجیره تأمین می شود.
مدیریت کسب و کار در اقتصاد دیجیتال
امروزه شاید یکی از متداولترین عبارات، عبارت مدیریت دیجیتال است. هدف این مقاله پیشنهاد دیدگاههای پژوهشی برای مدیریت دیجیتال است. به این منظور ”مدیریت دیجیتال ” به عنوان “مدیریت کسب وکار در اقتصاد دیجیتال” تعریف شده و ویژگیهای اصلی اقتصاد دیجیتال از نظر نیازهای کارکردی مدیریت کسب وکار تحلیل می شود.
شبکه، دیجیتال شدن و دانش به عنوان سه مشخصه اصلی اقتصاد دیجیتال مورد توجه قرار گرفته و اثرات آنها بر محصول، فرایند، سازمان، بازار و ساختار صنعت تحلیل شده است. سپس معماری کارکردی مدیریت دیجیتال با استفاده از کارکردهای جدید مورد نیاز کسب وکار و تعدادی از موضوعات جدید پژوهشی مبتنی بر این معماری مورد بحث قرار می گیرند.
نوآوریهای فنی در حوزه کامپیوتر و ارتباطات در طول دهه های اخیر امکان تغییرات بنیادیساختاری در ویژگیها و مشخصه های محصولات و خدمات، ساختار و پویاییهای سازمانی، ساختار و کارآیی بازار و سازمانهای صنعتی را فراهم ساخته است. این اثرات به قدری گسترده و عمیق است که اکثر افراد چنین تغییراتی را به عنوان یک تغییر پارادیم بنیادی از اقتصاد سنتی به اقتصاد دیجیتال به شمار می آورند.
بیشتر تلاشهای تحقیقی به موضوعات پژوهشی مرتبط با جنبه های فنی، کارکردی، سازمانی، فرهنگی و ساختاری اقتصاد شبکه‌ای دیجیتال اختصاص یافته است. اما این دیدگاهها به قدری از همدیگر متفاوتند که یک دید کلی و هماهنگ بر اقتصاد دیجیتال و موضوعات کسب وکار مدیریت وجود ندارد.
دیدگاههای پژوهشی مدیریت دیجیتال
همانطوری که در مقدمه اشاره شد. نگرشهای مختلفی نسبت به اقتصاد دیجیتال وجود دارد که دیدگاههای مختلفی برای مدیریت دیجیتال ارائه می کند. دو نگرش متفاوت در اینجا دارای ارزش هستند. بر اساس نگرش فرایند کارکردی، اقتصاد دیجیتال دارای مکانیزم های خودکار ، دارای عملیات متقابل اجزای مدولار ، مشتری محور، آزاد از حساسیت، زنجیره های تامین جهانی و اجتماعات مجازی است. برعکس، بر اساس نگرش فرایند اجتماعی، اقتصاد دیجیتال یک محصول اجتماعی است. اقتصاد دیجیتال، به شکل ساختمان در حال تکاملی است که با انرژی و تلاشهای جمعی، علاقه مندیها و نوآوریها، نگرشها و ارزشها، در ارتباط است.
تصور کنید صحت هیچ یک از این دو نگرش که به صورت عملی اثبات نشده باشد ولی چون این نگرش ها دیدگاههای مختلفی برای مدیریت دیجیتال ارائه می کنند، کاملاً مفید هستند. برای مثال، دیدگاه بازار اسمیت، بیلی و برین جلف سون ممکن است نگرشی مربوط به نگرش فرایند کارکردی باشد. در حالی که، دیدگاه اجتماعی- فنی کلینگ و لمب یک نگرش متعلق به نگرش فرایند اجتماعی است که بر اکولوژی در سازمان ها تاکید دارد.
بر اساس دیدگاه بازار، تغییرات کارایی بازار، تغییرات کانال بازاریابی و ساختار بازار به عنوان نیروهای محرک اصلی برای تغییر محیط جاری کسب وکار به محیط های آتی شناسایی شده اند. به منظور پایداری در محیط های متغیر کسب و کار، کارکردهای کسب وکار بایستی به طور مناسبی با تغییرات بنیادی ساختاری در اقتصاد دیجیتال مطابق باشند. عوامل اصلی تعیین کارآیی بازار، شامل سطوح قیمتها، کشش پذیری قیمت، پراکندگی قیمت و فهرست هزینه است. همچنین فرایند اصلی تغییر ساختاری، فرایند سه مرحله ای واسطه گری متقابل، واسطه زدایی و واسطه گری متقابل مجدد است.برعکس، دیدگاههای اجتماعی- فنی بر تطبیق وظایف کسب وکار با فرایند اجتماعی پیاده سازی فناوری اطلاعات، مدیریت دقیق محرکهای سازمانی برای تغییر و در نهایت، بر مدیریت شایسته ماتریس کسب وکار، خدمات، افراد، سابقه فناوری و مکان یابی، تاکید می کنند.
در مقابل این دیدگاهها، دیدگاه علم محاسبه ای سازمان کارلی(Carley,1999)، نگرش یکپارچه ای را با ترکیب عامل مصنوعی شبیه روبات ها و فناوری اطلاعات هوشمند در شبکه سازمان ها ارائه کرد. دیدگاه او، افراد و سازمانها را در اکولوژی شبکه ها قرار می دهد و با استفاده از دانش مربوط به توزیع عاملها و دانش در طول این شبکه ها، رفتار سازمان را شناسایی و پیش بینی می کند.


نگرشهای پژوهشی جدید
دو دیدگاه پژوهشی دیگری برای مدیریت دیجیتال پیشنهاد می شود. یکی نگرش معماری و دیگری نگرش یکپارچه تکاملی است. شکل ۱، دیدگاه اولی را نشان می دهد که مهمترین اجزای کارکردی آن، بازاریابی دیجیتال مبتنی بر فناوری اطلاعات، استراتژی مدیریت زنجیره تامین و کسب و کار الکترونیک، نوآوری و خلاقیت، همکاری و سرمایه گذاری مخاطره ای مستقل، تامین مالی مخاطره آمیز و نهایتاً مدیریت ریسک مبتنی بر فناوری اطلاعات است که بر روی زیرساخت شبکه دیجیتال و پایه فناوری اطلاعات قرار گرفته است. اینکه چگونه این کارکردها می توانند با تکیه بر زیرساخت شبکه دیجیتال و پایه فناوری اطلاعات به طور کارآمد به سه هدف شکل گیری صنعت دیجیتال آن لاین، انجام کارهای نوآور، جدید و مخاطره آمیز و نوآوری در بازارهای مالی دست یابند، از دیگر موضوعات مهم پژوهشی است.
نتیجه گیری:
در این مقاله، دیدگاههای مختلف پژوهشی در زمینه مدیریت دیجیتال مطرح و پیشنهادهایی در تکمیل دیدگاههای موجود نسبت به اقتصاد دیجیتال ارائه شد. نگرش معماری و نگرش یکپارچه ای که پیشنهاد گردید، در شناخت روابط متقابل میان اجزای کارکردی و ساختاری اقتصاد دیجیتال و مدیریت دیجیتال مفید هستند. همچنین، نگرشها به عنوان ابزاری برای تعریف و ارزیابی مسایل و موضوعات پژوهشی آتی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این نگرشها نحوه ایجاد زیرساخت شبکه دیجیتال، نحوه توسعه و اجرای کارآمد استراتژی کسب و کار الکترونیکی مبتنی بر شبکه، نحوه ایجاد و توسعه یکپارچه مکانیزم ارزش آفرینی شبکه کسب و کار و در نهایت، نحوه موفقیت در نوآوری و خلاقیت با استفاده از اطلاعات و فناوری شبکه دیجیتال را در بر می‌گیرند. ترکیب این موضوعات با نگرش های اجتماعی- فنی، نتایج تحقیقاتی ارزشمندی را ارائه خواهند داد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

فناوری اطلاعات و 5 محرکهای زنجیره تأمین 9 سال 11 ماه ago #82482

بنام خدا

با سلام وتشکر.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: فریبا کشاورزیان