چهارشنبه, 26 ارديبهشت 1403

 



موضوع: سازمانها و مراکز فرهنگی

سازمانها و مراکز فرهنگی 10 سال 6 ماه ago #37821

سازمان ها و مراکز فرهنگی
مفهوم سازمان :
مفهوم سازمان به بیان ساده یعنی چند نفربراي دست يافتن به هدفي مشترك با هم كاري انجام ميدهند ‘ شكلي از سازمان بوجود مي آيد .
تقسيم كار‘ هماهنگ نمودن و مساعي افراد به استقرار ارتباط مناسب در جهت نيل به اهداف مهمترين فرآيند سازمان را تشكيل ميدهد .
به محض پديد آمدن فرآيند مزبور ميتوان ادعا كرد كه تشكيلات بوجود آمده است . بنابر اين وقتي از سازمان صحبت ميشود مقصود هم فرآيند سازمان است و هم ساختار آن ‘ بعبارت ديگر هر سازمان فرآيند و ساختار ويژه خود را دارد .
از سازمان نيز همچون مديريت تعاريف متعددي شده كه به ذكر چند نمونه از آن اكتفا ميكنيم :
1 - سازمان عبارت است از دسته بندي و گروه بندي افراد در قالبهاي نظام مند بگونه اي كه مساعي هماهنگ شده آنها در يك محيط متغير بصورت وسيله اي براي نيل به اهداف سازمان در آيد .
2 - سازمان عبارت است از الگوي منظم و عقلايي از روابطي كه بين تعداد زيادي از افراد بمنظور رسيدن به اهداف مشترك برقرار ميشود .
3 - سازمان عبارت است از فرآيندي نظام يافته از روابط متقابل افراد براي دست يافتن به اهداف معين ‘ اين تعريف از پنج عضو بشرح زيل تشكيل ميگردد :
1 – سازمان هميشه از افراد تشكيل ميگردد .
2 - اين افراد به طريقي با يكديگر ارتباط دارند ‘ بعبارت ديگر بين آنها روابط متقابل برقرار است .
3 - به اين روابط متقابل ميتوان نظام بخشيد .
4 - كليه افراد در سازمان داراي اهداف مشخص هستند و بعضي از اين اهداف در عملكرد آنها اثر ميگذارد ‘ هر فرد انتظار دارد كه از طريق همكاري در سازمان به اهداف شخصي خود نائل آيد .
5 - اين روابط متقابل همچنين نيل به اهداف مشترك سازماني را كه ممكن است با اهداف شخصي كاركنان متفاوت باشد ميسر ميكند .
بعبارت ديگراعضاي سازمانها براي دست يافتن به اهداف فردي اصول اهداف مشترك سازمان را دنبال ميكند .
مهم : با دقيق شدن در تعريف اخير ‘ ملاحظه ميشود كه روي موضوع ( روابط متقابل ) بين افراد تأكيد خاص شده است ‘ بمعني اينكه سازمان چيزي جزء روابط متقابل بين افراد نيست و ساختار سازماني اين روابط متقابل را كه شامل تعيين نقش هاي روابط بين افراد ‘ فعاليتها ‘ سلسله مراتب ‘ اهداف و ساير ويژگيهاي سازماني منعكس مينمايد .
طبقه بنديهاي تاريخي نظريه هاي سازمان :
زمانيكه ماكس وبر ( Max . Weber ) نظريه بروكراسي را مطرح كرد ‘ تيلور ( F . Taylor ) اصول مديريت علمي و هنري فايول ( H . Fayol ) اصول مديريت اداري را ارائه نمودند ‘ پس از آن مكتب روابط انساني و مديريت رفتار در دهه 30 قبل از قرن نوزدهم شكل گرفت وآخرين مكتب با نظريه هاي سيستمي و اقتضايي پا به عرصه وجود گذاشت و امروز نيز تفكر غالب در مديريت و سازمانها است .
در تفكر سيستمي : سازمانها بصورت يك منظومه واحد كه متشكل از اجزاي مرتبط و متعامل ميباشد در نظر گرفته ميشود و اصل وابستگي متقابل خاصيت آنرا شكل ميدهد ‘ روابطي كه در مكاتب قبلي ( مكتب مديريت علمي و مكتب روابط انساني ) چندان مورد توجه قرار نگرفته بود .
بولدينگ ( K . boulding ) با در نظر گرفتن ضوابط عمومي براي سيستمها ‘ آنها را در 9 سطح طبقه بندي ميكند .
سطح اول را ساختار يا چهارچوب مي نامد ( Structare of from work ) اين سطح شامل تمامي قوانين استاتيك است .
سطح دوم شامل سيستمهاي متحرك ميباشد ( Colock Work ) قوانين ديناميك توجيه كننده خصوصيات اصلي اين سطح است .
سطح سوم سيستمهاي بازخور يا سايبرنتيك ميباشد ( Ciberntic ) ترموستات ساده ترين مصداق اين سطح است .
سطح چهارم تك ياخته ( Cell ) ميباشد كه بعنوان اولين سطح سيستمهاي باز توسط پديده حيات از سطوح قبلي متمايز ميشود .
سطح پنجم به سطح گياهي گفته ميشود ( Plant )
سطح ششم دنياي حيوانات ( Animal ) ميباشدكه ويژگي آن حركت به احساس از طريق گيرنده هاي طبيعي است .
سطح هفتم انسان است كه ويژگي آن خود آگاهي است ( Self consionusness ) گيرنده هاي اطلاعاتي در اين سطح به حد تكامل خود ميرسد و انسان با ادراك بعد زمان و قدرت تشخيص و تحليل اطلاعات و رابطه آنها با يكديگر تصويري از محيط براي خود ميسازد و جهان پيرامون خود را درك ميكند انسان نه تنها ميداند بلكه ميداند كه ميداند .
سطح هشتم سطح سازمانهاي اجتماعي ( Secial organizzation ) است ‘ اين سطح در بر گيرنده انسانها است و اين نقش انسانها است كه به سيستمهاي اجتماعي شكل ميدهد ‘ در سازمانهاي اجتماعي يكي نقش رهبر و ديگري نقش پيرو را ايفا ميكند و در اين راستا است كه سازمان معنا پيدا ميكند .
سطح نهم شامل دنياي ناشناخته ها و سيستمهاي متعالي است ( Trans cendental ) كه در حال حاضر از درك آن عاجزيم .
طبقه بندی مجموعه ی نظریه های سازمان:
مورگان سازمان را به صورت پدیده ای کثیرالوجه درغالب استعاره های مختلف توصیف می کند.ازنظر مورگان سازمان همچون منشوری کثیرالوجه است که باید برای شناخت کامل آن نگاهی موشکافانه به تمامی وجوه آن بیاندازیم و باچشمانی متعدد به آن بنگریم.بنابراین عدم اطمینان نسبت به وجود یک تعریف کامل ومطلق از سازمان گام اول در درک صحیح از سازمان است.نکته دوم درمفهوم سازمان آن است که این پدیده در آن واحد ودر عین حال ممکن است چندین جنبه را به طور توأمان دارا باشد.
مثلآ سازمان بروکراتیک ممکن است ساختاری ماشینی ، پدیده ایی فرهنگی وسیاسی ، مجموعه ایی انسانی و اجتماعی به شمار آید.بنابراین برای درک سازمان می توانیم آن را به اجزا ومتغیرهای مرتبط به هم مانند متغییرهای ساختاری ، فنی ، سیاسی ، فرهنگی و انسانی و امثالهم تجزیه کنیم.اما باید به خاطر داشته باشیم که این اجزا ازهم مستقل نیستند،بلکه متغیرهای ساختاری جنبه های سیاسی وانسانی و عامل انسانی و جنبه فرهنگی و اجتماعی دارند.یعنی این جدایی ها و انتزاعات در ذهن ما هستند و در حقیقت این عوامل به هم تنیده ودر هم آمیخته اند.
تمثیل ها و استعاره ها صرفاَ برای درک سازما ن به کار نمی آید ، بلکه درنحوه مدیریت نیز مفید الفایده هستند.مدیران با شناخت نوع سازمان، که به کمک استعاره ها رخ داده است، با درکی واقعی به مدیریت می پردازند و سبکی را پیشه خود می سازند که با شرایط و نوع سازمان سازگار و همساز است.
درسازماندهی نیز این شیوه تفکر کارساز است ، زیرا مدیران و طراحان سازمان می توانند در دنیای خلاق تخیل به یاری استعاره ها ، سازمان ها را در اشکال متفاوت مجسم کنند و به ساختارها و فرم های متفاوت و بدیع سازمانی دست یابند.
ویژگیهای مشترک سازمان ها :
الف ) سازمانها هدف دارند یعنی برای دستیابی به مقاصد معینی به وجود آمده اند .
ب ) سازمانها از ترکیب اجتماعی افرادی که به صورت گروهی همکاری می کنند تشکیل می شوند .
ج ) سازمانها به طور پیوسته و مستمر فعالیت می کنند .
د ) سازمانها فعالیت خود را از راه تفکیک وظایف از روی برنامه و استفاده از منابع مالی و مادی و دانش و فن و ابزار انجام می دهد .
هو) سازمانها بعنوان واحدهای یکپارچه فعالیت های منظم کار خود را به طور عقلانی منطقی هماهنگ و هدایت می کنند .
عوامل مهم و تاثیر گذار طراحی سازمان :
اهداف وراهبردها - شرایط محیطی – نوع فعالیت –– سایر عوامل مهم اثر گذار
عنصر اصلی تشکیل دهنده سازمان :
اهداف و استراژی – ساختار – افراد ( نیروی انسانی ) - تکنولوژی
سازمان بر اساس ساختار سازمانی :
سازمانهای رسمی : در این نوع سازمان ساختار رسمی از قبل به صورت آگاهانه و در راستای هدفی مشخص ، مجموعه روابطی را برقرار می سازد.
سازمانهای غیر رسمی : بعد از آنکه ساختار رسمی ایجاد می شود سازمان غیر رسمی به طور طبیعی در چارچوب آن پدیدار می گردد. سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم در هر سازمانی است نتیجه این روابط ناخود آگاه در سازمان رسمی نوع دیگر ساخت سازمانی بنام سازمان غیر رسمی را بوجود می آورد که هیچ مدیری نمی تواند این روابط را نادیده بگیرد .

انواع سازمان ها :
1 : سازمان رسمی
2 : سازمان غیر رسمی
سازمان های رسمی و غیر رسمی و تفاوت بین آنها :
سازمان رسمی :
سازمانی است که از یک سلسله همبستگی ها و روابط بین مقامات و مشاغل بر حسب سلسله مراتب سازمانی به وجود آمده است .
همبستگی های اعضای سازمان رسمی ، روابط خشک و بی روح بوده که همگی بر پایه اصول و قواعد کلی بنیان گذاری گردیده است.
ویژگی های سازمان رسمی :
1 – اهداف سازمان رسمي توسط ستاد فرماندهي تعيين ميگردد .
2 – تعداد و انواع فعاليتهاي سازماني جهت نيل به اهداف سازمان كاملاً مشخص و مُعيّن ميگردد .
3 - تعداد نقشها و پست هاي سازماني جهت نيل به اهداف مُعيّن ميگردد .
4 - لوازم و ابزار لازم جهت تسهيل در نيل به اهداف تعيين ميگردد .
5 – تعيين اهداف واسطه ‘ تناوب زماني ‘ مُدّت و مراحل اجرايي هردسته از اهداف واسطه ‘ مشخص ميگردد .
6 – گروه بندي فعاليتها وتعيين واحد ‘ دپارتمان ‘ قسمت ‘ دايره و غيره مشخص ميگردد .
7 - انتخاب و استخدام افراد طبق ضوابط و معيارهايي خاص ميباشد .
8 - تقسيم كار و مُعيّن نمودن شرح وظايف كليه اعضاء تدوين ميشود .
9 - طبقه بندي پستهاي سازماني ايجاد سلسله مراتب اداري را مشخص مينمايد .
10- تعيين حدود اختيارات ‘ اقتدار ‘ حيطه و قلمروي نظارت هر فرد مُعيّن و مُشخص ميشود
باتوجه به ويژگيهاي ياد شده در سازمان رسمي ‘ تقسيم كار‘ قدرت ‘ اختيارات ‘ قوانين و مقررات ‘ حقوق و دستمزد ‘ پاداش و تنبيه ‘ كميت وكيفيت ‘ كارهاي سازماني را كاملاً مُعيّن و مشخص مينمايد .
* سازمانهاي غير رسمي : عبارتند از برقراري روابط اجتماعي ‘ دوستي و همكاري فيما بين اعضاي سازمان ‘ بنحويكه اعضاي سازماني اصول و قواعد خشك و بي روح سازمان رسمي را قبول نداشته و فعاليتهاي خود را بر اساس روابط دوستي و صميميت ‘ بدون نوشتن بر روي كاغذ بوجود مي آورند .
در سازمان غير رسمي عضوهاي سازماني تنها بعنوان همكار نبوده ‘ بلكه بعنوان دوست و رفيق در كنار يكديگر ‘ خدماتي را انجام ميدهند . در سازمانهاي امروزي ‘ سازمان غير رسمي در نزد مديران جنبه مقبوليت نداشته و اداره كنندگان اين سازمان ‘ سازمان غير رسمي را به رسميت نمي شناسند .
* ويژگيهاي سازمانهاي غير رسمي :
1 - اهداف سازمانهاي غير رسمي براساس خواسته هاي اعضاي سازمان شكل ميگيرد .
2 – اهداف سازمانهاي غير رسمي كوتاه مُدّت ميباشد .
3 - سازمانهاي غير رسمي ‘ بمحض رسيدن اعضاي آن به اهداف ازپيش تعيين شده ‘ مُنحل ميگردند .
4 - صدور دستورات و فرامين از پايين به بالا جريان دارد .
5 - سلسله مراتب اداري و اقتدار سازماني ‘ درسازمانهاي غير رسمي جايي ندارد .
6 – اختيارات بصورت امتياز به رهبران تفويض ميگردد .
7 - اختياراتِ رهبرانِ سازمانهايِ غير رسمي ‘ ناشي از مقام و مقرّرات نبوده ‘ بلكه بصورت امتيازي به رهبران تفويض ميگردد .
8 - سازمانهاي رسمي وسيع وگسترده بوده در حاليكه سازمانهاي غير رسمي كوچك و بي دوام ميباشد
9 – در داخل يك سازمان رسمي تعدا زيادي سازمان غير رسمي ميتواند وجود داشته باشد .
10 - پُست هاي سازمانهاي غير رسمي معمولاً بين دوستان صميمي و بستگان نزديكِ رهبر تقسيم ميگردد .

رديف سود منديــــــــــــها
1 نظام كار آمد تري پديد مي آورد
2 بار مديريت را سبك ميكند
3 ياري ميدهد تا كار به انجام برسد
4 همكاري را بر مي انگيزد
5 ناتوانيهاي مديريت را جبران ميكند
6 به گروه هاي كار ثُبات و خوشنودي مي بخشد
7 ارتباط را بهبود ميبخشد
8 براي احساست كاركنان دريچه اطمينان مهيا ميكند
9 مديران را برمي انگيزد تا با هدفي بيشتر برنامه ريزي كنند وگام بردارند
رديف دشواريـــــــــــــها
1 شايعه ناپسند پديد مي آورد
2 نگرشهاي منفي بر مي انگيزد
3 در برابر دگرگونيها استقامت ميكند
4 به تعارض ميان گروه ها و اشخاص مي انجامد
5 برخي از كاركنان را به كنار زده و به ستوه مي آورد
6 ثبات واگيزش را سست ميگرداند
7 بيرون از نظارت مديريت عمل ميكند
8 سازش وپيروي را پشتيباني ميكند
9 تعارض نقش پديد مي آورد
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کورش قلی زاده