دوشنبه, 24 ارديبهشت 1403

 



موضوع: ضرورت وجود نگاه اقتصادی به موضوع فرهنگ

ضرورت وجود نگاه اقتصادی به موضوع فرهنگ 10 سال 5 ماه ago #44354

( به نام خدا)






فرهنگ در مقوله «اقتصاد فرهنگ» معناي خاص و محدودشده‌اي دارد. هنگامي كه از فرهنگ در معناي عام سخن مي‌گوييم، منظور مجموعه باورها، رفتارها و ويژگي‌هاي اجتماعي يك جامعه يا گروه مشخصي است كه در طول زمان نهادينه شده.در اين معنا، فرهنگ داراي گستره نا‌محدوي از اشتراكات يك جامعه است كه از زبان تا روابط اجتماعي و از تفكر تا به عينيت رساندن انديشه را در بر مي‌گيرد. اما هنگامي كه از «اقتصاد فرهنگ» سخن مي‌گوييم، با خود فرهنگ سر و كار نداريم بلكه با كالاهاي فرهنگي سر و كار داريم؛ كالاهايي كه متاثر از فرهنگ يك جامعه توليد شده‌اند (مانند صنايع دستي) و يا كالاهايي كه خود مي‌توانند فرهنگ‌ساز باشند (مانند كتاب و سينما). كالاهاي فرهنگي (مانند سينما، تئاتر، كتاب، آثار هنري و... ) فارغ از ماهيت فرهنگيشان، داراي ماهيت كالايي هستند و در مورد آنها كميابي، عرضه، تقاضا، قيمت، ارزش ذاتي و... قابل تعريف است كه همگي موضوعاتي اقتصادي بوده و سنجش آنها با ابزارهاي علم اقتصاد امكان‌پذير است. اينكه در بسياري مواقع گفته مي‌شود فلان فيلم داراي فروش پاييني بوده است، «قيمت بليت تئاتر بالاست»، «قيمت‌گذاري كتاب‌ها روند معقولي ندارد»، «سينماداري كاري پرهزينه است»، «بازار قاچاق فيلم داغ شده است» و.... علي‌رغم دارا بودن روح فرهنگي، متاثر از مسائل اقتصادي هستند و قطعاً بخشي از اين ضعف‌ها به دليل عدم رعايت اصول اقتصادي در توليد كالاها (در اينجا كالاهاي فرهنگي) و عدم توجه به الگوهاي رجحان فردي در جامعه، عدم توجه به پارامترهاي اقتصادي موثر در تقاضا و الگوي رفتاري مخاطب (از جمله سطح درآمدي طيف مخاطبان و كشش‌هاي قيمتي و درآمدي كالاي فرهنگي مورد بررسي، هزينه توليد، قيمت فروش و... ) باز مي‌گردد. در برخي از كشورهاي دنيا و در رشته‌هاي هنري مشخص همواره مشاوران اقتصادي در كنار تهيه‌كنندگان و عوامل اجرايي به تحليل‌هاي هزينه- فايده توليد كالاي فرهنگي پرداخته و با توجيهات اقتصادي اقدام به توليد كالاي مورد نظر مي‌كنند اما متاسفانه در ايران و در اذهان بسياري از اهل فن، سخن گفتن از اقتصاد در هنر و ارائه توجيهات اقتصادي نه تنها امري غيرعادي كه حتي «كفر هنري» محسوب مي‌شود. نگاهي گذرا به انتقادات تهيه‌كنندگان و اهالي فرهنگ و هنر ايران نشان مي‌دهد كه عمده انتقادات خارج از حوزه كيفي‌بودن اثر هنري (در سينما، تئاتر و تلويزيون به معناي شيوه بازي، در حوزه نشر به معناي قدرت قلم، در بخش هنرهاي تجسمي در حوزه قوت هنري و... ) مربوط به مسائل اقتصادي بخش هنر مانند سطح دستمزدها و معيشت هنرمند، ميزان فروش، عرضه و تقاضاي هنر و كالاي فرهنگي و هنري، شكاف درآمد- هزينه و حمايت‌هاي اقتصادي از توليد اثر هنري مي‌شود. در ايران، اقتصاد فرهنگ به عنوان موضوعي بسيار گسترده هنوز نتوانسته است جايگاه درخور و شايسته براي خود دست و پا كند و غفلت از همين موضوع نيز لطمات بسياري بر روح و كالبد بخش فرهنگ و هنر كشور وارد ساخته است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کورش قلی زاده