پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: دولت و برنامه های فرهنگی 4

دولت و برنامه های فرهنگی 4 10 سال 5 ماه ago #44016

نظریات تبیین رابطه میان برنامه ریزی و فرهنگ
1- فرهنگ قابل اندازه گیری نیست پس نمی توان آن را کمی و در چهار چوب برنامه در آورد .
2- فرهنگ یک واقعیت اجتماعی است که قابل برنامه ریزی و مطالعه در آن مسیر ضروری است .
3- فرهنگ و حفظ ارزش های اصیل و میراث مادی و معنوی فرهنگی از اساسی ترین عوامل پایداری نظام اجتماعی و حکومت است و برنامه ریزی به شرط حفظ عناصر فرهنگی و ارزش های مورد انتظار میسر و حکومت موظف به دخالت در عرصه های فرهنگی است
تعریف و ویژگی های برنامه ریزی فرهنگی
طراحی مجموعه ای از رفتارها ، کنشها و واکنشها ، اقدامات و تدابیر برای مسائل فرهنگی بر اساس یک آینده محتمل و یا متصور
ویژگیهای برنامه ریزی فرهنگی :
1- دشوار و پیچیده است
2- زمانبر است
3- تمام طیف جامعه را در بر میگیرد
4- چند وجهی است
5- با عوامل متعدد درگیر است
6- درصد شکست آن بالاست
مراحل برنامه ریزی فرهنگی
1- تجزیه و تحلیل گذشته ی پدیده فرهنگی ( پدیده ای که می خواهیم برای آن برنامه را طراحی کنیم )
2- طراحی ، تدوین و ترسیم دقیق اهداف فرهنگی .
3- بررسی علمی نیازها و نگرش های اجتماعی فرهنگی گروه مخاطب و شناسایی مناسبات حاکم بر آنها به منظور دستیابی به اولویت نیازها.
4- شناسایی قابلیت ها ، امکانات و توانمندی های ممکن در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .
5- شناسایی موانع ، مشکلات و محدودیت ها جهت اجرای برنامه در ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری .
6- طراحی برنامه ها با توجه به اهداف ، سنجش نیازها ، قابلیت ها و محدودیت ها .
7- ابلاغ برنامه به مجریان
8- نظارت ، ارزشیابی ، رفع موانع احتمالی و در صورت نیاز تجدید نظر در برنامه و طراحی برنامه عملیاتی
برای تحقق هر برنامه فرهنگی مقدمات و شرایطی لازم است در سطح کلان ثبات و اقتدار نظام اجتماعی از جمله شرایط اولیه برنامه ریزی است همچنین تامین حداقال نیازهای اقتصادی گروه های هدف باعث افزایش اثر بخشی و کارایی برنامه ریزی فرهنگی خواهد شد .
انواع برنامه ریزی فرهنگی
1- برنامه ریزی آرمان گرایانه : این نوع برنامه ریزی جامع نگر بوده و تلقی کلانی از مقوله ی فرهنگ دارد این نوع برنامه ریزی اهداف بزرگ و بلند مدت را مورد توجه قرار می دهد و به لحاظ برخورد اجتماعی سیاسی تکنوکراتیک است یعنی قدرت در دست کسی است که ابزار دارد .
2- برنامه ریزی واقع بینانه : فرض این برنامه ریزی بر این واقعیت است که تنوع بی پایانی از نیازها در برابر محدودیت وسایل قرار دارد که از بکار گرفتن حداکثر بازدهی از منابع محدود ناشی می شود برخورد سیاسی – اجتماعی این نوع برنامه ریزی مبتنی بر تجربه است و بر اساس شبکه ها و ساخت های موجود که در دسترس هستند شکل می گیرد .
3- برنامه ریزی راهبردی ( استراتژیک ) : مشخص کردن حدود و نحوه ی دخالت بخش های عمومی در برنامه ریزی فرض اصلی این نوع برنامه ریزی است و به مدیریتی بستگی دارد که برنامه را طراحی می کند . میدان عمل این برنامه ریزی گزینشی است در برنامه ریزی استراتژیک انتخاب ها بر اساس مطالعه و بررسی است . بر خلاف برنامه ریزی واقع بینانه که انتخاب ها مبتنی بر تجربه است . در این تحلیل نخست شرایط سیستم مورد بررسی قرار می گیرد و سپس سعی می شود که ارزش ها و هدف هایی که پشتیبان اقدام بخش های گوناگون هستند روشن شود برخورد سیاسی اجتماعی این نوع برنامه ریزی معطوف به قدرت است .
4- برنامه ریزی توسعه گرا ( دموکراتیک ) : پایه اصلی این برنامه ریزی به فرض اصلی برنامه ریزی آرمان گرایانه نزدیک است و نیازهای اصلی مردم را مورد توجه قرار می دهد و با مطالعه و شناخت نیازهای مردم برنامه مورد نظر به لحاظ قدرت ، شیوه ی تحقق اهداف ، ابزار و وسایل مورد نیاز به داوری افکار عمومی نهاده می شود . برخورد سیاسی اجتماعی این روش بر اساس مشاوره و سازگاری جمعی است .
جایگاه دولت در برنامه ریزی فرهنگی : درباره ی مرجع تصمیم گیری و برنامه ریزی در حوزه ی فرهنگ دو نظریه وجود دارد :
پیروان نظریه نخست به عدم دخالت نهاد دولت در برنامه ریزی فرهنگی معتقدند این گروه بر این باورند که گسترش فرهنگ ها از طریق برنامه ریزی نبوده است زیرا برنامه ریزی زمانی ضروری به نظر می رسد که ما با مقاومت مواجه شویم بنابراین اگرهمه کارها به صورت عادی انجام شود کسی سراغ برنامه ریزی نمی رود .
در دیدگاه دوم دولت به عنوان بزرگ ترین نهاد در نظام موازنه ی اجتماعی مسئولیت سرپرستی و تکامل ساختارهای اجتماعی را بر عهده دارد از این رو نه تنها متولی تکمیل فرهنگ بلکه سرپرست رشد و تکامل ابعاد اجتماعی حیات بشری نیز است .
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سیاوش دانیالی