چهارشنبه, 19 ارديبهشت 1403

 



موضوع: آیس پک

آیس پک 10 سال 8 ماه ago #33571

معرفي يك كارآفرين ايراني

بابك بختياري: مؤسس و صاحب‌امتياز فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي آيس‌پك


موفقيت در زندگي يك تجربه است... براي رسيدن به آن بهتر است از تجربة ديگران استفاده كرد.

در اين قسمت يكي از جوان‌ترين و موفق‌ترين كارآفرينان ايراني به شما معرفي مي‌شود. بهتر است با مطالعة اين متن به خود بياييم و بگوييم: "من هم مي‌توانم..."

دربارة او:

آقای بابک بختیاری متولد ۱۳۵۷ اهل تهران، مؤسس و صاحب‌امتیاز فروشگاه‌های زنجیره‌ای آیس‌پک و مدیرعامل شرکت آیس‌پک ایرانیان که محصول آیس‌پک اختراع ایشان بوده و هیچ‌گونه نمونة مشابهی در جهان نداشته است. این مجموعه به لطف الهی کمتر از دو سال توانسته ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران (۱۱۸ شعبه در ایران و ۴ شعبه در امارات و ۸ شعبه در کشورهاي هندوستان، مالزی، تایلند، سنگاپور، ونزوئلا، سوریه، انگلستان و کویت) ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم‌های بزرگ و معروف زنجیره‌ای دنیا نظیر مک‌دونالد، استارباکس، کینگ‌برگر و غیره قابل‌توجه و بلکه بسیار موفق‌تر عمل نموده است. چرا که آنها در دو سال اول شروع به کارشان، تنها یک شعبه داشتند، در حالی‌که آیس‌پک توانسته هر ۶ روز یک شعبه در دو سال اوّل افتتاح نماید.
با این چنین کسب‌وکار موفق ایشان تا به حال بیش از ۱۷۰۰ فرصت شغلی مستقیم و بیش از ۵۰۰۰ فرصت شغلی غیرمستقیم در کمتر از دو سال به‌وجود آمده و روزبه‌روز نیز افزایش پیدا خواهد کرد. به دنبال این دست‌آورد آقای بابک بختیاری به‌عنوان جوان‌ترین کارآفرین کشور و شاید بتوان گفت که به‌عنوان پدیدة کارآفرینی ایران مطرح گردید و شاید دلیل این موضوع سنّ کم و مدت زمان کوتاه موفقیت این مجموعه تا به حال بوده است.
سرگذشت كار حرفه‌اي او به نقل از خودش:

«کار حرفه‌ای را از بوفه‌های مدارس شروع کردم. ولی قبل از آن به‌صورت غیرحرفه‌ای خرید و فروش‌هایی در سنّ نوجوانی انجام مي‌دادم. روبه‌روی خانة‌مان یک استخر بود. جلوی منزل‌مان بساط پهن می‌کردم و نوشابه و کیک می‌فروختم. این کار را بدون اطلاع پدر و مادرم انجام می‌دادم چون از پول درآوردن لذّت می‌بردم.
یادم می‌آید تقریباً سال دوّم راهنمایی در ساختمانی ساکن بودیم که تعداد زیادی خانواده در آن بود. در آن دوران بروشوری چاپ و اعلام کردم ساندویچ‌هایی با قیمت مناسب می‌فروشیم. ساندویچ‌های خوشمزه‌ای را در خانه درست می‌کردم، همسایه‌ها زنگ می‌زدند و سفارش می‌دادند، در حالی‌که اصلاً نمی‌دانستند رستورانی در کار نیست. با یک بروشور و خطّ تلفن ساندویچ می‌فروختم. این‌ها پتانسیل‌هایی است که هیچ سرمایه‌ای نمی‌خواه.
در همان وضعیت فکر می‌کردم که چه کار درآمدزايی می‌توانم انجام دهم. همة این کارها هم‌زمان با دوران تحصیلم در مدرسه بود. داستان كسب‌وكار من از آنجا شروع شد كه در اوايل سال 1376 با كمك خانواده يك دستگاه پيكان به مبلغ دوميليون تومان خريدم و يك روز در ميان با يكي از دوستانم با آن كار مي‌كردم. تصمیم گرفتم برای به‌دست آوردن سرمایه یک ماشین پیکان بخرم و در مسیر رفت و برگشت مسافرکشی کنم. روزهایی بود که هم از ساعت هفت صبح تا دوازده شب مسافرکشی می‌کردم. آن زمان روزانه مبلغ ده هزار تومان پول جمع می‌کردم که خیلی زیاد بود. داشتن پنج میلیون سرمایه اولیه هدف من بود و سعی کردم با مسافرکشی، به‌صورت مقطعی به این هدف برسم.

در واقع، انسان به‌صورت مقطعی کارهایی انجام می‌دهد که به سرمایه‌ای برسد، بعد هدفش را تغییر می‌دهد، نه این‌که در آن وضعیت بماند و به همان شکل زندگی هم راضی بشود.
از مسافرکشی خسته شده بودم، بنابراین شغلم را تغییر دادم. مغازه‌ای در هروی پیدا کردم. برای آن خیلی رؤیا داشتم و می‌دیدم که قرار است صاحب رستوران بشوم. با آن‌که پیکان را فروختم، دو میلیون کم بود، با یکی از اقوام شریک شدم و رستوران را راه‌اندازی کردیم. باید یک سری دستگاه و لوازم دیگر می‌خریدیم، که همین مسئله به کشیدن چک یک ماهه منجر شد. از آن پس هرچه درآمد داشتیم بابت بدهی می‌دادیم و در عمل پولی در صندوق برای خرید مواد اولیه غذایی نمی‌ماند. در نتیجه کار رستوران هم موفق نبود.»
برخورد او با تجربة شكست در كار: «من آن زمان شکستی طلایی خوردم. در کار رستوران، سرمایه کم و بی‌تجربگی‌ام باعث شد همان سرمایة اندک هم نابود شود. من آن زمان با یک پیتزافروشی رقابت می‌کردم. پیتزافروشی تبلیغات خوبی داشت، در واقع، یک غول بالای سرم بود ولی با این حال همه پاساژی‌ها را به سمت خود کشاندم.
سر سال دیدم چندین فقره چک دارم و دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. تصمیم به کار دیگری گرفتم. مغازه را واگذار کردم، و جنس‌ها را در ازای بدهی به شریکم دادم و دست خالی بیرون آمدم. در صورتی‌که اگر آن‌جا می‌ماندم و استقامت می‌کردم، شاید حالا آن رستوران هم تبدیل به یک سیستم زنجیره‌ای شده بود.»

در بيشتروقت‌ها، شكست، عامل پيروزي و حركت‌هاي بعدي است. هميشه بايد از شكست‌هايمان براي بهبودي و موفقيت در كارهاي بعدي استفاده كنيم.
تغيير شغل: «پس از عدم‌موفقيت در كار به فكر راه‌اندازي كسب و كاري با هزينه كمتر افتادم. از آنجا كه از دوران دبيرستان علاقه زيادي به خوردن ساندويچ داشتم و مي‌دانستم بچه‌ها نيز از خوردن ساندويچ در مدرسه لذت مي‌برند. پس از مذاكره با مديران سه مدرسه توانستم بوفه‌اي را براي مدت يك سال تحصيلي اجاره كنم و با سرمايه بسيار اندك، سه يخچال دست دوم و كهنه و با مبلغ صدوپنجاه هزار تومان، بوفه اين مدرسه‌ها را راه‌اندازي كردم. اين كار درآمد خوبي داشت. سه ماه تابستان مصادف با تعطیلی مدارس بود و بی‌کار شدم. آن زمان تغییری در زندگی من رقم خورد. پدرم تصمیم داشت لوازم اداری دفترش را بفروشد، در روزنامه آگهی کردم و همه را تا ۱۱ صبح فروختم. از این کار خوشم آمد. گفتم با یک آگهی می‌خریم و با یک آگهی دیگر می‌فروشیم، به همين خاطر آگهی زدم که مبلمان اداری دفتر کار شما را خریداریم. دو مورد خرید انجام دادم و این بار آگهی فروش زدم. ظرف مدت سه روز همه را فروختم. به مدت دو سال در این کار برای خودم اسم و رسمی پیدا کردم. کسی که شرکتی تأسیس می‌کرد، از من وسايل می‌خرید و بعد که شرکت را جمع می‌کرد، همان وسايل را دوباره به خود من می‌فروخت. پشت‌بام خانه را کرده بودم کارگاه نقاشی، نجاری و رویه‌کوبی.
به قدری درگیر این کار شدم که فرصت رسیدگی به بوفه‌ها را نداشتم و انصراف دادم. سودها را جمع و روی تولید سرمایه‌گذاری کردم. می‌خواستم تولیدکننده شوم، به همین خاطر کارخانة بزرگی را گرفتم. قدم‌های بزرگ من در کارخانه ضرر داد. با سرمایه‌گذاری اشتباه به سوددهی نرسیدم. دوباره موعد چک‌هایم فرارسید. مدام پیروزی و شکست، ولی کارها را رها نکردم و ادامه دادم. بعد مرکز میزهای کامپیوتری را به‌صورت شراکتی دایر کردم. سال ۱۳۸۲ حوالی پارک ساعی مکانی را به قیمت ماهی یک میلیون و ششصد هزار تومان اجاره کردیم. نمایشگاه دایمی میزهای کامپیوتری را دایر کردیم و تولیدکنندگان را دعوت کردیم تا نمونه کارهای خود را به نمایشگاه بیاورند. در طول یک هفته، سالن نمایشگاه پر از میزهای کامپیوتر شد. هر کارخانه، نمونه میزش را فرستاد و حدود دویست مدل میز گرد آمد. سپس تبلیغات فروش را شروع کردیم. کارمان خوب گرفته بود که مالک نمایشگاه گفت برای من صرف نمی‌کند شریک داشته باشم. اختلافم با او جدّی شد و کار به دادگاه و دادسرا کشید. چک‌های من برگشت خورد و نزدیک سیصد میلیون تومان بدهکار شدم، این‌ها همه تجربه‌هایی بود که به من در آیس‌پک کمک کرد.»
«پس از شكست‌ها، تنها راه پرداختن ديون خود را در پرورش يك فكر خلاقانه و كسب و كاري جديد ديدم كه ايده «سوپر خونه سرويس» به ذهنم خطور كرد كه مواد غذايي را به شهروندان مي‌رساند.
اينجا بود كه تصميم گرفتم براي جلب نظر توليد كنندگان محصولات مختلف براي پخش محصولات آنها به درب منازل در روزنامه آگهي بدهم.
به دليل نداشتن زمان كافي براي پرداختن بدهي‌ها اين كار را رها كردم و به فكر راه انداختن كاري ديگر افتادم هميشه با خودم مي‌گفتم كاري مي‌تواند موفق شود كه ايده‌اي نو در برداشته باشد.
از دوران كودكي بستني‌ها را با هم زدن رقيق مي‌كردم و با موز يا اسمارتيز هم مي‌زدم و مي‌خوردم خيلي از اين كار لذّت مي‌بردم.
تصميم گرفتم اين كار را در مقياس بزرگ عملي كنم. با تكيه بر تجارب كار قبلي كه محصولات مختلف براي توزيع به من پيشنهاد مي‌شد به اين فكر افتادم كه يك بستني متفاوت براي مردم عرضه كنم.
فكر متفاوت بودن از ذهنم بيرون نمي‌رفت. تصميم گرفتم بستني بسازم رقيق‌تر، حاوي ميوه كه با بسته‌بندي كردن آن از طريق ني‌ بشود آن را نوشيد.
پس از شكل‌گيري اين ايده در ذهنم نمونه‌هاي اوليه آن را آماده كردم و براي امتحان به اعضاي فاميل و آشنايان دادم. ايده با استقبال خوبي روبه‌رو شد. تصميم گرفتم ايده خود را عملي كنم. پس از جست‌وجوي فراوان توانستم دستگاه بسته‌بندي كنندة ليوان و ني مخصوص كه بتواند بستني در آن جريان يابد را يافته و آماده راه‌اندازي اولين شعبه آيس‌پك شدم.
از همان روز نخست چشم‌انداز جهاني شدن محصول را در ذهنم مي‌پروراندم به همين منظور روي تابلوي اولين مغازه خود نوشتم آيس پك شعبه مركزي و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مكان‌هاي ديگر شعب دوّم و سوّم و ... را راه‌اندازي كردم تا آنجا كه هم‌اكنون بالغ بر 120 شعبه در ايران و 10 شعبه در كويت، مالزي، امارات و هند در حال فعاليت مي‌باشد.»

وضعیت قبلی:

آیس پک در شروع کار از یک فروشگاه در نیاوران شروع به کار کرد و با توجه به کیفیت بالای محصولات و طعم‌های ابتکاری و خلاقیت سیستم با استقبال فراوان کلیة قشرهای جامعه روبه‌رو شد.

وضعیت فعلی:

این مجموعه به لطف الهی کمتر از دو سال (۷۲۰ روز) توانسته ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران داير نمايد.


وضعیت آتی:
آیس‌پک با توجه به برنامه‌ریزی و اهدافی که دارد و با عنایت به سیاست‌های دولت مقدس جمهوری اسلامی در خصوص توسعه صادرات در نظر دارد که در کلیة کشورهای دنیا به‌عنوان یک سیستم زنجیره‌ای و حرفه‌ای ایرانی ظاهر شود و از این طریق بتواند کلیة محصولات ایرانی را به دنیا صادر کرده و باعث افتخار گردد. :)
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: محسن کاظمی نسب, كامران مالكي