خوش آمديد,
مهمان
|
|
ای امیر بی نظیر کائنات - ای زلال اشک تو آب حیات
مادرت گفته به تو ، الماس من ـ جان تو جان حسین ، عباس من من تمام عمر نامت برده ام ـ روزی از خوان کرامت خورده ام معرفت پیش تو قد خم می کند ـ سجد بر سالار عالم می کند سرو بالا قامت ام البنین ـ درمیان نیزه های آتشین ای به پای مهربانی سوخته ـ عالمی را درس عشق آموخته ماه زیبای بنی هاشم ببین ـ گشته ام آواره ای خلوت نشین ای امید لحظه های ناگزیر ـ ساقی بی دست دستم را بگیر دست بی دستان گرفتن کارتوست ـ دستگیرم بودی از روز نخست با که گویم شوق و شور من تویی ـ مهربان ، سنگ صبور من تویی ساقی لب تشنه تا روز ابد ـ آب از رویت خجالت می کشد ای که دل در دام عشقت شد اسیر ـ ساقی بی دست ، دستم را بگیر دستم را بگیر، دستم را بگیر، دستم را بگیر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نسرین آزاد*
|