خوش آمديد,
مهمان
|
|
عنوان تحقیق:
تاريخچه و انواع موسيقي استاد: سركار خانم غمخوار گردآورندگان:فرحناز کریم زاده - شهناز عباسقلي زاده - فاطمه حسني گرايش : مديريت امور فرهنگي – پودمان 3 واژه موسیقی لفظ موسیقی از واژه ی یونانی و گرفته شده از Mousikaو مشتق از کلمه یMuse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می باشد.موز به معنی رب النوع است و مانند پسوند «یک» در کلمات کلاسیک, رومانتیک,دراماتیک و غیره ,پسوند منسوب و نسبت است اما در لفظ فرانسوی به پیشوند تبدیل می شود مثل:موزیکو,موزیقو و موزیقان یا موزقان و همچنین شکل یافته ان در تلفظ فارسی به مزقان (مزغان) و مزغانجی به معنی موزیک ,و موزیک چی یا مطرب و نوازنده ساز می باشد. به تعابیر دیگر لفظ موسیقی در اصل به قاف مفتوح و الف مقصوره است که ان را مخففی از موسیقار از واژه های عرب می دانند که در زبان عرب ترکیبی است از (موسی) به معنی نغمه و (قی) به معنی خوش و لذت بخش ذکر شده.کلمه موسیقی طبق گفته ها از قرن سوم هجری در ایران رایج شده و حکمای قدیمی معتقد بودند که موسیقی معلول صداهای ناشی از تحرک و جنبش افلاک است.موسیقی علم تالیف لحن ها و ادوار و نغمات می باشد.همچنین این واژه به اهنگی که گروهی از نغمات پی در پی و ترکیبی باشد اطلاق می شود.به هر صورت موسیقی را هنر بیان احساسات و عواطف به وسیله اصوات گفته اند و مهم ترین عامل ان را صدا و وزن ذکر نموده اند و همچنین صنعت ترکیب اصوات به لحنی خوش ایند که سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد نامیده شده است. ارسطو موسیقی را از شعب علم ریاضی می دانست و ابو علی سینا نیز در بخش ریاضی کتاب شفا موسیقی را ذکر نموده است. تعریف موسیقی از دیدگاه بزرگان افلاطون: موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان، و بال به تفکر و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی و حیات به همه چیز میبخشد.. ابونصر فارابی:موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است;علم موسیقی عملی وعلم و موسیقی نظری ابوعلی سینا: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمهها از نظر ملایمت و سازگاری، و چگونگی زمانهای بین نغمه هابحث میشود. بتهون: موسیقی مظهری است عالیتر از هرعلم و فلسفه ای. موسیقی هنرزبان دل و روح بشر و عالیترین تجلی قریحه انسانی است. لئوپددوفن: ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد. درواقع همان روزیکه انسان توانست برای نخستین بار خوشیها ورنجهای خود را با صدا نمایش دهد، مبداموسیقی به شمار میآید . ابن خردادبه (به نقل از یحیی بن خالدبن برمک): موسیقی آن است که تو را شاد کند و برقصاند و بگریاند و اندوهگین کند و جز آن هرچه باشد رنج و بلاست. ابن خردادبه: موسیقی ذهن را لطیف و خوی را ملایم و جان را شاد و قلب را دلیر و بخیل را بخشنده میکند، آفرین بر خردمندی که موسیقی را پدید آورد. پیدایش سازهای موسیقی طبیعی ترین وسیله آواز، سینه و حلقوم طبیعی انسانی و ساده ترین وسیله ایجاد وزن، دستهای آدمی است. انسان با برهم زدن دستها وزن را نگاه داشته و نغمهها و آهنگها را همراهی میکردهاست. بعدها بشر از شاخ حیوانات و روئیدنیهایی که در دسترس داشت. سازهای بادی مانند بوق ونی اختراع کرد و با کمک حس شنوایی سوراخهایی با توجه به معتقدات نجومی و اعداد مقدس در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورتهای گوناگون تکامل یافتهاست. همچنین انواع طبلها و سازهای ضربی را اختراع کرد و درتکامل آنها کوشید. در کاوشهای باستان شناسی، سازهای بادی وزهی مانند چنگ ونی را یافتهاند که تاریخ آنها به چندین هزارسال قبل از میلاد میرسد. بشر با اختراع سازها وادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن اوحالت مطبوع و دلپذیر ایجاد میکرد، تقلید نموده و پیوسته درراه تکامل آن گام برداشتهاست . ريشه اصلي موسيقي ریشه های اصلی موسیقی در ایران و یونان بوده است و غربی ها طبق روایتهای تاریخی موسیقی جدی و هنری وتقریباً مدون خود رااز سده چهارم میلادی شروع كردند و قدیسی موسیقی را از طریق كلیسا به اهمیت ویژه رساند. موسیقی این دوره اغلب مذهبی و محدود به آثار خاصی در ارتباط با حكایتها و دستور العملهای كتاب مقدس (انجیل) و خواندن سروده های آن بوده است. البته پیش از قرن چهارم میلادی هیچگونه اطلاع صحیحی از وضع موسیقی در دست نیست، تنها از كتابهایی كه از آن زمان بیادگار مانده بخصوص در نوشته های پیروان مسیح نام آوازی كه مربوط به روایات مسیح پیش از حركت و صعود به كوه زیتون است ذكر شده است. تا آنزمان موسیقی بصورت مونوفونی (یك صدایی) بوده و از سده نهم میلادی پولیفونی (چند صدایی) در موسیقی مورد استفاده قرار میگیرد و بتدریج تحولی در صدا دهی موسیقی بوجود می آید. تا قرن هفدهم موسیقی مطلقاً در اختیار اشراف و دربارها و بخصوص كلیسا بوده بطوریكه اگر گروههای ذكر شده حمایت و پشتیبانی خود را اواسط قرن هفدهم كم كم و بتدریج موسیقی از تسلط كلیسا و دربار خارج میشود و با حضور باخ كه از موسیقیدانان بنام آلمانی است شمایل و كارآیی این هنر رو به تغییراتی می گذارد، البته باخ دراختیار كلیسا و اشراف بوده و حقوق دریافت می كرده اما تحولی عظیم در موسیقی غرب ایجاد نمود. سرگذشت هنر و موسیقی در تمدن ایران زمین موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بودهاست امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد. در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس و کرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسناها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان میکردند. در آن دوران سه نوع موسیقی آئینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسوم بودهاست، همچنین در جشنهای طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نواها و موسیقی ایرانی ویژهای اجرا میشد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانههایی به نام هوره در جنگها و جشنها اجرا میکردند که امروزه در ایلام و سرزمینهای غرب ایران با همین نام رایج است. در دوران ساسانیان به ویژه بهرام گور و خسرو پرویز موسیقیدانهایی زیر نظر وزیر دربار خرم باش کار میکردند. در جشنهای بزرگ، این نوازندگان و خنیاگران نواها و آهنگهای گوناگون اجرا میکردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعداد ده هزار لوری (خنیاگر) از هند برای شادی و پایکوبی مردم به ایران آورد. موسیقی ایران در دوره قبل از اسلام یك نوع موسیقی عملی بوده و نوازندگان و سرایندگان در صدد جستجوی قواعد ارتباط اصوات و الحان نبودند . چنانكه باربد بزرگترین موسیقی دان دوره ساسانی را همه به نام نوازنده و سراینده معرفی كرده اند و الحانی هم كه ساخته دلیل براین نیست كه از نظر علمی در موسیقی وارد بوده است . زیرا امروز هم در كشور ما بسیاری از نوازندگان كه سازنده نغماتی هستند از اصول و قوائد علمی موسیقی اطلاعی ندارند و فقط به مقتضای ذوق طبیعی الحانی تركیب و تنظیم می كنند . «از مهمترین مُهرنگاره های خنیاگری (موسیقی) در جهان؛ باید از آنچه که در "چوغامیش" خوزستان برجای مانده، یاد کرد که در سالهای 1961-1966 میلادی، یافت شده است. این مهرنگاره 3400 ساله؛ سیمایی از بزم رامشگران را نشان میدهد. در این بزم باستانی، دسته ای خنیاگر(نوازنده) دیده میشوند که هر کدام، به نواختن سازی سرگرم هستند. چگونگی نواختن و نشستن این رامشگران، نشان میدهد که آنها، نخستین دسته خنیاگران(ارکستر) جهان هستند. در این گروه رامشگران، میبینیم که نوازنده ای "چنگ" و دیگری "شیپور" و آن دیگر "تنبک" مینوازد. چهارمین رامشگر در این میان، خواننده ای است که "آواز" میخواند.» دوره نخست از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا انقراض دولت ساسانی انواع سازها و ادوات رایج موسیقی عصر هخامنشیان و پیش از اسلام موسیقی ایران درعهد ساسانیان . دوره دوم از طلوع اسلام تا عصر حاضر موسیقی ایران پس از اسلام هجوم مغول و دگرگونی اوضاع ایران وشروع انحطاط علمی وهنری ظهور دولت صفوی و وضع هنر وموسیقی پادشاهان قاجاریه و مختصری از تاریخ موسیقی ایران . موسیقی مصر باستان در مصر باستان مانند اغلب ملل متمدن موسیقی رواج داشته است.الات و ادوات موسیقی از قبیل چنگ,تنبور,نی,نی مشابه هبوا,نی دو شاخه,بوق و کرنا و سیتار,سنج,طبل و دایره به انضمام چند قطع کوچک صدا دار که همگی در موسیقی مصری استفاده می شده است. نوعی ساز زهی مانند سه تار ایرانی نیز وجود داشته که دارای سه یا چهار سیم بوده و فرنگیها ان را مادر گیتار امروزی می نامند.اختراع و ابداع یک نوع ارگ ساده و ابتدایی را که دارای لوله های متعدد بوده را نیز به مصریان باستان نسبت می دهند.در واقع تعدادی از سازهای مصری را میتوان در نقاشی های باستانی این تمدن به خوبی مشاهده کرد . موسیقی سومریها بر طبق شواهد و قرائن تاریخی مجلسی و موسیقی مذهبی نقش مهمی در انواع مراسم تشریفاتی و اداب و رسوم سومری داشته است.در یک نقش برجسته فلزی به دست امده از دوران سومر طرح ان نشان دهنده سازی است که در قسمت پایین شبیه به سیتار هندی وجود دارد و نوازنده ای مشغول نواختن ان با دو دست می باشد.در قسمت بالای تصویر نقش برجسته چند نفر قرار دارند که در دست یکی از انها سازی مشابه سنج قرار دارد و با چکشی مشغول نواختن ان است.افراد دیگر نیز در حال پایکوبی و یا دست زدن هستند.همگی نشانگر محفلی از موسیقی است که در یکی از ایین ها شرکت دارند. موسیقی عیلامی ها اقوام ایلامی نیز دارای موسیقی خاص خود بوده اند و مخصوصا در هنگام مراسم مذهبی,اعیاد و جشنها از ان استفاده می کردند.الات موسیقی عیلانی ها اصولا بر دو نوع خاص بوده ,چنگ و نی و طبق قرائن از الات موسیقی ضربی و کوبشی نیز سود می برده اند.یکی از سازهای مشهود انها سازی بوده شبیه سنتور و بعد ها تغییر شکل و فرم یافته به نحوی که با افزودن پدالهایی به طریقی تغییر شکل یافته که به گونه ای اولیه از پیانو تبدیل شده است. تعدادی نقوش برجسته عیلامی وجود دارد که به خوبی نشانگر موزیسینهای انها در حال نواختن است در یکی از این نقوش دسته ی نوازندگان و سرایندگانی دیده می شود. در نقش برجسته ای دیگر دسته ای متشکل از یازده نوازنده وجود دارد که هفت نفر انها مشغول نواختن چنگ(هارپ)هستند,دو نفر مشغول نی مضاعف هستند و نفر دیگر مشغول نواختن ساری است که شبیه سنتور است می باشد.نفر اخرنیز سازی مشابه ساز ضربی می نوازد.در این تصویر زن و بچه نیز وجود دارد که احتمالا مشغول اواز خوانی گروهی و یا تماشا کردن هستند. موسیقی آسوریها گفته می شود خدایان اسوری دوستدار موسیقی بوده اند و اسوریها به همین دلیل در مراسم عبادی و پرستش رب النوع های خود موسیقی های مخصوصی می نواخته اند.الات موسیقی اسوریهی تشکیل می شد از نوعی چنگ مثلثی شکل,یک نوع سیتار ۵ تا ۱۰ سیمه و چند نوع نی سادهو مضاعف,بوق و تنبور در اثار نقش برجسته از اقوام اسوری به دست امده که در انها اغلب نوازندگان به صورت تک نوازی و یا در ارکسترهای چند نفره مشغول نواختن می باشند. موسیقی در قرون وسطی رومیها كه در تمدن وارث یونانیها بودند موسیقی را نیز مانند سایر آثار هنری از آنها اقتباس كردند در جشن بزرگ رم به سال 360 پیش از میلاد نخستین بار، یك درام به همراهی موسیقی و بدون مكالمه (پانتومیم) نمایش داده شد اساس موسیقی كلاسیك رم را به وجود آورد در قرون وسطی به تقلید یونانیها آوازهای دسته جمعی همراه رقص درنمایش تراژدی و كمدی معمول گردید كلیسا از بدو تأسیس تا قرن 15 وظیفه بزرگی در تكامل موسیقی به عهده داشت و پیشوایان مذهبی كه در اواخر قرن ششم میلادی توسط پاپ گری گوار اول كه اسقف اعظم كلیسای رم بود و موجب شد تا فرم های سرود گر گوری مثل مس كه یك رشته آوازهای مذهبی است كه در كلیساس كاتولیك برای متن یك دعا خوانده می شود و ركوئیم (مرثیه) كه بیشتر به یادبود مردگان ساخته و اجرا می شود و معنای آرامش دارد و فرم های دیگری نظیر كائنات و موتت كه بیشتر برای خواندن و كلام و آواز است توجه آهنگسازان دورة بعد مثل دورة كلاسیك را جلب كرده و از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. هنر جدید: فیلیپ دوویتری اسقف فرانسوی یكی از تتئوریسین های بزرگ فرانسه بود كه تحقیقات خود را در هنر موسیی به صورت رساله ای منتشر كرد و نام ARSNOVA یا هنر جدید نامید كه این موضوع مربوط به نیمه قرن 13 می شود. گیوم دوماشو یكی از دیگر آهنگسازان و تئوریسین های هنر جدید است و به واسطة آثاری كه در موسیقی مذهبی و غیر مذهبی غرب به یادگار گذاشته میتوان بزرگترین آهنگساز قرن 14 دانست. موسیقی در دورة رنسانس در اواخر قرن 15 میلادی تحول بزرگی در افكار و عقاید دانشمندان اروپا بوجود آمدكه بنیان علوم قدیم را در هم ریخت به این مناسبت دوره ای را كه صفحه جدیدی در تایرخ تمدن اروپا باز كرد رنسانس یا تجدید حیات نامیدند. پیشوای تجدد حیات اروپا بیشتر كشور ایتالیا بود كه با ظهور نویسندگانی مانند ماكیاول و تاسو و هنرمندان بزرگی چون برامانته/ لئوناردو داوینچی/ رافائل و میكل آنژ این تحول بزرگ را بنیان نهاد. همچنان كه یونان مهد تمدن قدیم بود. ایتالیا بانی تمدن جدید اروپا شد. پلی فونی (یعنی چند صدایی) از قرن 9 میلادی در موسیقی پیدا شد با این وصف علمی كه امروز آنرا هماهنگی با هارمونی می نامند. هنوز بوجود نیامده بود. از اواخر قرن 15 یك قاعده كلی برای آوازها و نواهای چند صدایی وضع شد كه آنرا كنترپوآن نامیدند. طبق این قاعده چند آهنگ مختلف كه در یك زمان شنیده می شود باید طوری با هم تركیب شو دكه گوش آنرا نامطبوع تشخیص ندهد. واژه كنترپوآن لاتینی و معنای آن نقطه در مقابل نقطه است منظور از نقطه در برابر نقطه، نت یا ملودی در برابر ملودی است. كنتراپون در قدیم نوعی موسیقی را گفته اندكه شامل 2 یا چند صداست و نت های ملودی هر بخش بانت های متناظر بخش یا بخش های دیگر هم زمان اجرا می شود. آغاز دوره جدید در موسیقی غرب قرن 17 مقارن با یك سلسله تحولات بزرگ موسیقی است و در حقیقت هنر جدی و كلاسیك موسیقی از ابتناء، این دوره شروع میشود. دوره باروك م 1750 – 1600 – باروك در اصل به سبك معماری متعلق به قرون 17-18 و یا دقیقتر از سال 1600 تا سال 1750 میلادی در آلمان و اطریش اطلاق می شد و بر همین زمینه گاهی موسیقی همان دوره را نیز چنین نامیده اند. كلمه باروك احتمالاً از نام نقاش ایتالیایی كنت باروچیو مأخوذ است كه سبكی خشن در هنر نقاشی داشته است. برخی ازهنر شناسان و محققین فرانسوی این اصطلاح را برابربا زشتی، زمختی و ناهنجاری در هنر گرفته اند... موسیقی باروك، موسیقی متداول بین سال های ذكر شده می باشدكه تقریباً دارای هارمونی در هم برهم و مدگردی خشن و ناهنجار و غیر طبیعی بوده است. آهنگسازان مشهور این دوره سباستیان باخ، فیلیپ امانوئل باخ، جورج فردریك هندل، آنتونیو ویوالدی و تعدادی دیگر می باشد. پیدایش هم آهنگی (هارمونی) هارمونی یا هم آهنگی، علمی است كه از قواعد وصل كردن صداها و تنظیم میگیرد و آهنگساز با فراگیری آن قادر میشود آثاری به شیوه پولیفونی بسازد. به بیانی دیگر همانطور كه ملودی از ریتم ناشی میشود، هارمونی نیز از ملودی بوجود میآید. همانطوریكه قبلاً ذكر شد پولیفونی از قرن نهم میلادی در موسیقی پیدا شد. با این اوصاف، علمی كه امروز آنرا هم آهنگی یا هارمونی مینامند هنوز بوجود نیامده بود. در پولیفونی نواهای مختلف و فواصل مطبوع چند صدایی استفاده میشد ولی قواعدی كه طرز بكار بردن آنها را معین كند وجود نداشت. از اواخر قرن پانزدهم یك قاعده كلی برای آوازهای چند صدایی وضع شد كه آنرا كنترپوآن نامیدند. در قرن شانزدهم تدریجاً قواعد جدیدی برای آن وضع گردید و بالاخره كنترپوآنی كه در آن ریتم و كلمات و آواز در كلیه صداها مساوی بود هارمونی خوانده شد. به این ترتیب بعد از دو عامل اصلی موسیقی نوا (ملودی) و ضرب (ریتم) عامل سوم بنام هم آهنگی (هارمونی) به آنها افزوده شد و طی سالهای متمادی چنان تحولی درموسیقی بوجود آورد كه تاریخ موسیقی را تغییر داد و مرحله جدیدی در عالم این هنر باز كرد. موسیقی جاز جاز موسیقی سیاهان آمریكایی است كه ابتدا به سال 1912 در اورلئان واقع در جنوب آمریكا به وجود آمد و بعد از جنگ بین الملل در سراسر اروپا و آمریكا بسط یافت. در پیدایش لفظ جاز بین موسیقی شناسان اختلاف نظر است. بعضی آن را به معنای تحریك كردن (هیجان) كه در زبان سیاهان به این لفظ می دانند و عده ای هم ریشه آن را در نام چند تن از نوازندگان و خوانندگان سیاه پوست مانند JESS ـ جاسبو (JASBO) و جارلز كه به طور مخفف جاز می گویند. آنها در سال 1912 در نخستین اركسترهای جاز شركت داشتند. مهمترین نوازندگان سیاه كه در تحول موسیقی جاز نقش بزرگی داشتند كینگ اولیور و لوییس آرمسترانگ نوازندگان ترومپت بودند. آنها شیوه ای به نام هات HOT را در موسیقی جاز معمول كردند. بعد از جنگ 1918 موسیقی جاز در موسیقی كلاسیك هم نفوذ كرد. چنانكه استراونیسكی در اثری به نام سرگذشت سرباز وراول در اثری به نام كودك و نفرین جادوگر از ریتم موسیقی جاز استفاده كردند. با این حال موسیقی جاز نتوانست اثر فوق العاده ای در موسیقی كلاسیك بگذارد و یا تحولی در آن ایجاد كند زیرا آن هدف عالی كه در آثار آهنگسازان بزرگ میتوان یافت در موسیقی جاز كه سبك و نسبتاً بی مایه است وجود ندارد. دراركستر جاز سازهای كوبه ای و ضربی اهمیت دارند. اصولاً سازایی كه در یك اركستر جاز به كار می رود ترومپت، ترومبون، لارنیت ـ ساكسیفون ـ پیانو ـ بانجو ـ گیتار ـ كنترباس و بعضی سازهای ضربی است. به علاوه آواز یا ساز تنهایی كه اركستر آنرا همراهی میكند غالباً به عنوان سولیست (تك خوان یا تك نواز) در موسیقی جاز شركت داد. موسیقی پاپ که در اصل به معنی موسیقی عامهپسند (popular) میباشد یک سبک از موسیقی عامهپسند است و معمولاً در مقابل موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار میگیرد و از آن ها متمایز است. با این حال هنرمندان این سبک در سبکهای راک، هیپهاپ، دنس، ریتم اند بلوز (R& و کانتری هم میتوانند فعالیت داشته باشند و این باعث میشود که تبدیل به سبکی انعطافپذیر شود. عبارت «موسیقی پاپ» همچنین میتواند به یک زیرسبک خاص (درون پاپ) اشاره داشته باشد مانند سافت راک و پاپ/راک. مشخصات پاپ به عنوان یک زیرسبک پاپ معمولاً به عنوان موسیقیای تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت، منتقد موسیقی و جامعهشناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ بیشتر به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر. البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیباییشناسی هم معنا کرد. درواقع، پاپ طوری طراحی شده که «برای همه جالب باشد» و «از هیچ جای خاصی نیامده» و قرار هم نیست «سلیقه خاصی را اعمال کند». دوران زرین موسیقی پاپ فارسی در ایران و پیش از درخشش ویگن در اوایل دهه ۵۰ میلادی، بازار موسیقی ایران در انحصار خوانندگان موسیقی سنتی بود. سپس ویگن که ملقب به سلطان جاز میباشد با ارائه اثاری بدیع که متاثر از موسیقی غربی بود انقلابی در عرصه موسیقی به پا کرد. توسعه موسیقی پاپ فارسی به دهه ۷۰ میلادی باز میگردد در این مقطع استفاده از سازها و شکل بومی موسیقی ایران به همراه گیتار برقی، درامز و دیگر مشخصههای موسیقی پاپ، سبک نوینی را در موسیقی فارسی رقم میزند مهمترین خواننده این دوران گوگوش و لیلا فروهر بود. ترانه سرایان نسل جدید ایران نظیر شهیار قنبری، ایرج جنتی عطایی و اردلان سرفراز در این دوره ظهور نمودند. دوران طلایی موسیقی ایران مدت زمان زیادی دوام نیافت و با انقلاب ایران و تحریم موسیقی بسیاری از هنرمندان عرصه موسیقی نا خواسته تبعید شدند و علی رغم این که در غربت و به ویژه در لس آنجلس به کار خود ادامه دادند ولی هرگز موفق به تکرار آثار فاخر دهه ۷۰ میلادی نشدند. موسیقی کلاسیک موسیقی کلاسیک به موسیقی هنری اروپا گفته میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰ پس از میلاد میدانند. دورههای موسیقی کلاسیک موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحوّل تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند. موسیقی باروک این دوره از سال ۱۶۰۰ میلادی شروع وتا حدود ۱۷۶۰ میلادی ادامه مییابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار میرود که از مشخصات بارز هنر این سالها بودهاست. موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشتهاست. یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دورهاست. از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد. دوره کلاسیک دوره کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر» برخورده میشد. هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق میافتد. بر خلاف دورهٔ باروک در دوران کلاسیک حالتهای مختلف و متضادی در ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد. بافت در موسیقی نمونه تركیب شدن صداها با همدیگر بافت در موسیقی است. بافت شامل : پلی فونی-مونوفونی-هموفونی ساده ترین نوع آن مونوفونی است كه معنی آن تك صدایی است، در یك اركستر 5 و 6 نفره ممكن است فقط یك صدا را ایجاد كنند یا یك صدا و یك ریتم را ایجاد كنند. در بافت پلی فونی چند ملودی رابا هم میشنویم یعنی اینكه در یك اركستر یك موسیقی چند صدایی و یا چند خطی كه هر كدام به تنهایی ارزش ملودیك دارند یا هر كدام كه ملودی جدایی هستند ولی با هم ارتباط هم دارند. هموفونی یك ملودی مشخص نواخته میشود و بقیه سازها آنرا همراهی میكنند و آن سازها نمیخواهند خودشان رامطرح میكنند. یك ملودی با خصوصیات بارزو مشخص كه بقیه اصوات آنرا همراهی میكنند. برخی آلات موسیقی نی نی از قـدیمی ترین این نوع است و شامل یک لوله استوانهای از جـنس نی بوده که دارای هـفت بـند و شش گـرهاست. نی از دسته سازهـای محـلی است و تـقـریـبا در تمام نقاط ایران معـمول و رایج است. سرنا سرنا ساز دیگـری از خانواده آلات موسیقی بادی است که در تـمان نقاط ایران معـمول است و شامل سرنای بـخـتـیـاری و آذربایـجانی است. در ایران این ساز به هـمراه دهـل و یا نقاره نواخـته میشود. لازم به ذکر است که نواخـتن این ساز در نقاط مخـتـلف کشور در مواقع خاصی و به منظورهای مخـتـلف انجام میشود. در کردستان با نواخـتن دهـل و سرنا مرگ کسی را خبر میدهـند و در شمال ب هـمراهی طناب بازهـا سرنا نواخـته میشود و در آذربایجان غـربی، روستائیان در عـروسیها حین رقص چوبی، سرنا مینوازند. کـرنا کرنا: سازی قدیمی و تاریخی است که در استانهای مخـتـلف ایران به شکـلهای متـفاوت ساخـته و اجرا میشود. مهـمترین کرناهـا، کرنای شمال، گـیلان و کرنای مشهـد است. این ساز بـیـشتر در کردستان و آذربایجان مورد استـعـمال قرار میگـیرد. نی انبان نی انبان بـیـشتر در جنوب ایران مورد استـفاده قـرار میگیرد و در بعـضی نقاط ایران آن را " خـیک نای " نـیز مینامند و در نقاطی از آذربایجان نیز نواخته میشود. آلات موسیقی زهـی کمانچـه یکی از قـدیمی ترین سازهای زهـی، کمانچه است که اولین شکل ویولون امروزی است. این ساز نـقـش تک نواز و هـمـنواز، هـر دو را به خوبی اجرا میکند. کمانچه سازی ملی است. در تمام استانهای ایران نواخـتن آن متداول است و بـیشتر در میان طوایف ترک و ترکـمن رواج دارد. بربط بربط: سازی از خانواده سازهای رشتهای مفـید که به آن " ال عـود یا لوت " نیز میگـویـند. ساخـتمان این ساز شـبـیه گـلابی است که از درازا به دو نـیم شدهاست. دارای کاسهای بـزرگ و دستهای کوتاه که در آغاز سه رشته سیم داشتهاست. رباب رباب: این ساز زهـی است از چـهـار قـسمت شامل شکم خـربزه مانـند، سینه، دسته و سر تـشـکـیل شدهاست. سیمهای رباب در قدیم از روده و امروز از نخ نایلون ساخـته میشود و مضراب رباب از پـر مرغ ساخـته شدهاست. این ساز اساساً سازی محلی است و بـیـشتر در نواحی خراسان معـمول است و هـمچـنـین در نواحی سیستان نیز نواخـته میشود. تار تار: یکی از سازهای زهی اصیل ایران است که یک شـکم چـند قـسمتی دارد و دارای شش تار میباشد. از این گـروه ســــازهــا، سـه تار و دو تار را میتوان نام برد که نوازندگی دوتار در تـرکـمن صحرا و نواحی خراسان بـسیار معـمول میباشد. گیتار گیتار: یکی از دیگر ساز های زهی است که انواع مختلف ،چهار سیم ، شش سیم ، هشت سیم ، دوازده سیم و ... و به دسته های گیتار کلاسیک ، گیتار آکوستیک و گیتار الکتریک تقسیم میشود.این ساز زهی با پیک یا انگشت نواخته میشود.این ساز ریشه ی اسپانیایی دارد. آلات موسیقی ضـربی از سازهای ضربی معـروف ایرانی دهـل، طبل و تـنـبک میباشـند. دهـل دهـل: این ساز از استوانه کوتاهی از جـنس چـوب که قـطر دایره آن حـدود یک مـتر و ارتـفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر است تـشکـیل شده و بر دو سطح دایرهای شکـل آن پـوست کـشـیده شدهاست. مضرابـش دو چـوب یکی به شکـل عـصا و دیگـری ترکهای نازک میباشد. دهـل سازی کاملا محـلی و بـیـشـتر هـمراهـی کـنـنده با سرنا است. در مناطق فارس، بلوچستان و کـردستان بـیش از سایر جاها مورد استـفاده قـرار میگـیرد. دایـره دایره: این ساز ضربی که از حلقهای چوبی تـشـکیل گـردیده که بر یکی از سطوح جانبی دایرهای شکل آن پـوست کشـیده شدهاست، این ساز را با ضرب سر انگـشتان هـر دو دست مینوازند و بـیـشتر شهـری است تا محـلی. سازی است هـمراهی کـنـنده با سایر سازهـا. دایره در حال حاضر در آذربایجان بـیـشـتر از سایر جاهـا رواج دارد. طبل طبل: یکی دیگر از سازهای ضربی که کوچکـتر از دهـل میباشد و مضراب آن دو کوبه چوبی است و آن را در مراسم عـزاداری در اکثـر مناطق ایران مینوازند. تـنـبک تـنبک: سازی است از پوست و چوب (معـمولا گـردو) و از دو قسمت گـلویی و استوانهای تـشکـیل یافـته، سطح بالایی آن از پوست و قسمت گلویی آن که با دهانهای گـشاد دارد باز میباشد. سازهای مضربی (زهـی - کوبی) ساز منحصر بفرد ایرانی که در این تـقـسیم بـندی قـرار میگـیرد سنـتور است. این ساز شامل جـعـبهای ذوزنقهای است و هـفـتاد و دو رشته سیم سفـید و زرد تـشکـیل یافـتهاست. سنـتور اساساً سازی است که قابـلیت تـکـنوازی و هـمنوازی را داراست و نواخـتن آن در تمام استانهای ایران متـداول است. موسیقی شناسی بومی ارتباط بین فرهنگ و موسیقی اشاره: «اتنو» در لغت به معناي قوم يا يك گروه خاص از مردم بومي يك منطقه است و در تركيب با كلمه موزيكولوژي به معناي موسيقيشناسي، علمي نسبتاً جديد را پديد ميآورد كه به خصوص در چند سال اخير توجه شاياني به آن شده است. هدف اصلي اتنوموزيكولوژي بررسي موسيقي نواحي مختلف دنيا، ريشهيابي، مقايسه و يافتن ارتباط آن با ساير مقولههاي علم و هنر است، به عبارت ديگر، بررسي موسيقي تمام مليتها و تمام فرهنگها در تمامي اعصار. متخصصين اين دانش اساس كار خود را بر پژوهش و جمعآوري مدارك و نيز ترويج موسيقي بومي و سنتي در جهت شناخت نيازهاي جوامع معاصر قرار ميدهند. بنابراين تمام موضوعات مربوط به ابداع و ساخت موسيقي اعم از افراد سازنده، ابزارآلات به كار برده شده، عقايد و عكسالعملهاي مختلف، رفتارها و جريانهاي گوناگون و خصوصاً عامل عصر و زمان در حيطه مطالعات اتنوموزيكولوژيستها ميگنجد. علاوه بر اين، كارشناسان اين رشته در پژوهشهاي خود از دستاوردهاي مردمشناسان، موسيقيدانان، كارآموزان، آهنگسازان، كتابدارها، زبانشناسان، پژوهشگران فرهنگي و روانشناسان نيز بهره ميجويند. دانش اتنوموزيكولوژي نخستينبار در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم پايهگذاري شد و هدف پديدآورندگان آن مطالعه موسيقي با توجه به بافتهاي فرهنگي مناطق گوناگون بود. در سال 1881 در شهر وين اطريش دو موسيقيدان به نامهاي «گيدو آدلر» و «رابرت لش» مطالعات خود را در اين زمينه آغاز كردند. همزمان در كشور آلمان نيز «هوگوريمان»، «كارل استامف» و «اريك فون هورن بستل» به پژوهش در اين زمينه روي آوردند. تأكيد كارشناسان اطريشي بيشتر بر جنبههاي روانشناختي، آواشناختي و ريشهيابي موسيقي بود، درحاليكه همتايان آلماني آنها بيشتر جنبههاي تاريخي و فرهنگي موسيقي را مورد بررسي قرار ميدادند. بعدها؛ يعني در اوايل قرن بيستم در آمريكا نيز موسيقيدانان به اين رشته علاقه نشان دادند و باعث بسط و گسترش آن در اين كشور شدند. لازم به ذكر است كه لغت اتنوموزيكولوژي را نخستينبار يك موسيقيدان آلماني به نام جاپ كنست ابداع كرد و انجمن اتنوموزيكولوژي را در سال 1955 پايه نهاد. در آغاز، اين رشته تنها به مطالعه موسيقي نواحي بومي اروپا ميپرداخت، اما در سالهاي اخير تمام حوزههاي موسيقي دنيا در حيطه اين علم گنجانده شدهاند. برخي كارشناسان اتنوموزيكولوژي را به دو مبحث «مطالعه موسيقي از زمينههاي خارجي به موارد داخلي» و «مطالعه موسيقي از زمينههاي داخلي به موارد خارجي» تقسيمبندي ميكنند. در طي سالهاي گذشته بحثها و اختلافنظرهاي بسياري بر سر مفاهيم و مباحث پايهاي اين علم در گرفته است. گفته ميشود كه اساساً اتنوموزيكولوژي، موسيقي را به عنوان بخشي از فرهنگ و زندگي اجتماعي در نظر ميگيرد و به بررسي ريشهها و سيستمهاي بنيادين اين هنر ميپردازد. به عبارت ديگر اتنوموزيكولوژي سير تحول موسيقي بر اساس پارامترهايي چون فرهنگ و زمان را مطالعه ميكند و به عنوان مثال تأثير متقابل فرهنگ جوامع و موسيقي را مورد بررسي قرار ميدهد. جان بلكينگ، اتنوموزيكولوژيست انگليسي در مطالعات خود از «آواهاي متشكل از انسانها» و «انسانهاي متشكل از آواها» صحبت ميكند. در مورد نخست تأكيد وي بيشتر بر روي اين نكته است كه چرا انسانها در سيستمهاي فرهنگي خود به سراغ موسيقي ميروند و اساساً «موسيقي» چيست؟ و چرا از آن استفاده ميكنيم؟ پاسخهاي بسيار متنوعي از مناطق مختلف دنيا به اين پرسش داده ميشود، اما در يك پاسخ ساده و معمول گفته ميشود كه موسيقي نوايي است كه خود از آواهاي مختلف تشكيل يافته، آواهايي كه انسان طبق هنر، سليقه و شرايط خاص به آنها نظم داده و ريتم مشخصي را پديد آورده است. كارشناسان موسيقي معتقدند كه هر فرهنگي موسيقي خاص خود را ميطلبد، به اين معني كه در هر فرهنگي موسيقي مشخصي به وجود ميآيد. در علم اتنوموزيكولوژي مطالعه شكلگيري موسيقي و زمينههاي وابسته به آن را «مطالعه موسيقي از زمينههاي داخلي به موارد خارجي» مينامند؛ يعني بررسي ريشههاي فرهنگي موسيقي و جريان شكلگيري آن از آغاز تا انتها. از سوي ديگر طبق تقسيمبندي دكتر بلكينگ ميتوان موضوع را از جهت ديگر؛ يعني «انسانهاي متشكل از آواها» بررسي كرد. بدين معني كه چگونه موسيقي و ساخت آن، رفتارها، باورها و نقطه نظرات بشر را شكل ميدهد و در جهت خاص هدايت ميكند. در نقاط مختلف دنيا حوادث گوناگون زندگي جوامع بشري با نوعي موسيقي خاص همراه است كه مشخصه بارز و نشاندهنده آنها به شمار ميروند، فستيوالها، عروسيها، مناسبتهاي مذهبي و ساير مراسم مهم موسيقي خاص خود را دارند. اين نواها به قدري در تار و پود اين مراسم آميختهاند كه به هيچوجه نميتوان نوعي ديگر از موسيقي را براي آن مراسم در نظر گرفت. بررسي باورها و رفتارهاي تأثيرپذيرفته از موسيقي و زمينههاي وابسته به آن را «مطالعه موسيقي از زمينههاي خارجي به موارد داخلي» مينامند. يك اتنوموزيكولوژيست در قدم اول به جمعآوري قطعات موسيقايي و روايي مناطق مورد بررسي ميپردازد. هدف اين كار را در درجه اول حفظ و نگهداري فرهنگ بومي آن منطقه ميشمارند. خصوصيات بارز و ارزشمند موسيقي، آن را به صورت هنري قابل مطالعه درآورده است. در چند سال اخير خطر انقراض ريشههاي فرهنگي و نابودي موسيقي سنتي كشورها، متخصصين اين رشته را بر آن داشته تا در راه نجات اين ميراث منحصربهفرد همت گمارند. هماكنون اتنوموزيكولوژي در چندين دانشگاه معتبر تدريس ميشود و انجمنهاي بسياري در سراسر دنيا سعي دارند موسيقي بومي را از انزوا درآورند و از نابودي آن جلوگيري كنند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سليمان شادلو*
|
|
merci khob bod
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|