خوش آمديد,
مهمان
|
|
صنایع فرهنگی و هویت ملی
برای تمام ملّتهای جهان، هویت ملّی اهمیت خاصی دارد. تکوین هویت ملّی، سیری طولانی و پیچیده دارد. عوامل جغرافیایی، قومی، زبانی، اعتقادی، معیشتی، سرگذشت تاریخی، اعیاد و رسوم … همهوهمه طی اعصار و قرون دست به دست هم میدهند و هویت ملّت را میسازند. سپس این هویت در قالب تعلیم و تربیت و به طور کلی فرهنگ، در معنای عام و گستردۀ آن، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. صنایع فرهنگی نیز جایگاه حساسی در هویت ملّی هر ملّتی دارد. هر ورق از تاریخ پرفرازونشیب این سرزمین، هر خشت از آثار باستانی و تاریخی آن و هر بیت از اشعار شعرای نامدار آن برای ما به منزلۀ گنجهای پرارزشی است که به آسانی به دست نیامدهاند و به سادگی نیز نمیتوان آن را از دست داد. اصلاً نمیتوان و نباید آن را از دست داد. بنابراین در شرایط کنونی به طور کلی چند مرحله را میتوان برای جایگاه صنایع فرهنگی در جوامع جدید و «فرآیند جهانی شدن» متصور شد: ۱ــ مرحلۀ اول وجود زیباییشناسی است که به حس زیبادوستی انسان مربوط میشود. یک اثر فرهنگی میتواند باعث لذت بردن انسانها از زیبایی و هنر شود. این نگاهی است که از قدیم وجود داشته و در زمان فعلی شدت بیشتری گرفته است. ۲ــ مرحلۀ دوم که مهمتر از مرحلۀ قبلی است اطلاعاتی است که همراه این آثار است و از گذشتۀ جوامع حکایت میکند و بهنوعی منبع پژوهش نیز است. این آثار اطلاعاتی از گذشتۀ مردم یک سرزمین را شامل میشود و جنبۀ اسنادی دارد. ۳ــ مرحلۀ سوم بحث اقتصادی آثار فرهنگی است که استفاده از ظرفیتهای خارجی و داخلی صنایع فرهنگی را مدنظر دارد. ۴ــ جایگاه صنایع فرهنگی در توسعۀ جوامع نیز در مرحلۀ بعدی قرار دارد. هر جامعهای که بداند نتیجۀ تعاملش چه بوده است و آن را خوب بشناسد متوجه میشود که فعالیتهای کنونیاش نمیتواند منقطع از گذشته باشد، بلکه در ادامۀ آن است. ۵ــ مهمترین مرحله نیز برای صنایع فرهنگی هویتبخشی آن است. در فرآیند جهانی شدن، تعامل جوامع بیشتر میشود و ارتباطات در سطح وسیعتری شکل میگیرد و جوامع، بیشتر از یکدیگر تأثیر میپذیرند؛ لذا جنبههای مختلف فرهنگی، از طریق صنایع فرهنگی ، اقتصادی و… جوامع با یکدیگر در تعامل قرار گیرند، ازاینرو فرهنگ نیز متأثر از تحولات جهانی شدن است. در مجموع نباید فراموش کرد که امروزه این امر بدیهی است که محافظت از سرمایههای اصلی که یکی از آنها همان صنایع فرهنگی است، زمینه را برای برنامهریزی توسعۀ مدیریت فرهنگی فراهم میکند. وقتی مردم با این صنایع آشنا شوند و هویت و وابستگی خود را به آن درک کنند، در تعمیق این هویت میکوشند. بنابراین کشورهایی که به اهمیت معرفی صنایع فرهنگی سرزمین خویش به منظور دلبستگی مردمشان برای پاسداری از آزادی، استقلال و یکپارچگی میهن آگاهی دارند، میکوشند با روانترین نوشتهها، همراه طرحها و نقاشیهای پرجاذبه، تهیۀ فیلمهای تاریخی، ساختن عروسکها، ساختن مجسمۀ قهرمانان تاریخی خود، عشق به میهن و آمادگی برای پاسداری از سرفرازی آن را در میان جامعه زنده کنند و به آن توان ببخشند. در میان کشورهای جهان سوم و درحالتوسعه، شمار کمی هستند که تواناییهای درونی لازم را برای مقابله با فرهنگ غرب، نه به مفهوم سد کردن راه آن بلکه به مفهوم برقراری گونههای بده و بستان متعادل، دارند. این کشورها به طور عمده همگی پیشینۀ تاریخی و فرهنگی کهن و ارزشمندی دارند که با تکیه بر آن میتوانند خود را باور بدارند، در چهارچوب ساختاری منطقی و متناسب با شرایط جهانی، خردگرایانه راه آینده را در مسیر پیشرفت و توسعۀ همهجانبه طی کنند، خود را برکشند، از «فرهنگ تقلید و تسلیم» دور سازند و به توان آفریدن دست یابند. در آخر باید گفت صنایع فرهنگی، میراث و آثار به یادگارمانده از گذشتگان هویت و شناسنامه مردم است که آنها با بررسی آن میتوانند از تفکر، هنر و آداب نیاکان و پدران خود آگاه شوند. آنگاه است که این آثار در دید مردم آن دیار به ارزش تبدیل میشود و آنها میتوانند جایگاه خود را در جامعۀ امروزی میان مردم کشور خود، منطقه و جهان تعریف کنند. بیاعتنایی به این آثار، که بخشی از هویت ملّی است، بیاعتنایی به ریشهها، ارزشها و اصالتهای فرهنگی، هنری و تاریخی را به دنبال خواهد داشت و باعث میشود در آینده مردم از گذشتۀ خود بیخبر باشند و به این ترتیب زمینۀ بیهویتی و تخریب آنها فراهم گردد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|