خوش آمديد,
مهمان
|
|
الف ـ بررسي اثرات منفي تلويزيون
در رابطه با تلويزيون ديدگاههاي متفاوتي ابراز شده است كه هركدام مبتني بر تحقيقات و نتايج گرفته شده از آنها ابراز گشته است. از جمله كساني كه با اثرات منفي تلويزيون تحقيق كرده لوگار است كه ميگويد: تلويزيون با بالارفتن رشد جمعيت و تراكم آن در شهرها توانسته كه در بالا بردن توقعات مردم و سطح زندگي آنها اثر بگذارد. آگهي هاي تبليغاتي ميتواند سطح توقعات و احساس نيازها را در جامعه تحت تأثير قرار دهد و به نظر ميرسد كه بالا رفتن توقعات و عدم توانائي دست يافتن به آنها باعث ميشود كه انسانها بنابر نظريه آقاي مرتن آمريكايي(1) يابراي خودشان راه رسيدن به آن نياز شان را از راه معقول استفاده كنند و ايا اينكه راه غير مشروع را انتخاب كنند. و اين زمينه ساز انحراف انسانها را ببار ميآورد. خشونت از اثرات منفي ديگري كه براي تلويزيون ميگويند ترويج خشونت و صحنه هاي شهواني و تحريك اميال جنسي را براي بيننده ها ببار ميآورد. آقاي ستوده در كتاب جامعه شناسي انحرافات چنين ميگويد: ترويج گجروي با نشان دادن صحنه هاي از قبيل نشان دادن صحنه هاي خشونت و صحنه هاي شهوت راني كه هم در جوانان و هم در سالمندان تأثير نظر بازي مخربي برجاي ميگذارد. البته ايشان در ادامه ميگويد كه تأثير تلويزيون در اين موارد بر بيننده گان به يك سطح نميباشد ولي اثرات خود را دارد. و اين تأثير در دوشكل تقليدي و اعتقادي در ببينندگان مخصوصاً در كودكان تأثير ميكند كه به صورت هاي گوناگون در ايام زندگي در قالب و اشكال گوناگون گجروي در انسانها ظاهر ميگردد. اعتياد يكي اثرات منفي معتاد شدن به اين وسيله ارتباطي است كه در صورت دست نيافتن به آن و يا در زمان معين بدان دست نيابند باعث از بين رفتن تعادل در انسان ميگردد. البته در شرايط اكنوني دست يافتن به آن چندان مشكل به نظر نميرسد ولي اعتياد به آن ميتوان باعث اتلاف وقت وقدرت فكر كردن را از انسان بگيرد و انسان با توجه به اينكه موجود انديشمند است و ديدن تلويزيون و پذيرفتن معاني القا شده از تصاوير تباين با صفت متبكريت و انديشمند بودن انسان دارد. ذهن انسان دچار كرختي ميشود و در مقابل حوادث مانند كف بر روي آب، بي اراده به اين سو و آن سو كشيده ميشود. كودكان با ديدن صحنه هاي خشونت چون فرق ميان صحنه واقعي و غير واقعي را نميتوانند تشخيص دهند در آنها افكار ماجراجوئي القا ميشود و آنها را به سوي عوامل مخرب و ضد اجتماعي سوق ميدهد در واقع افراد بيننده را رونگر ببار ميآورد. و انديشه عميق و تحليل را از انسان ميگيرد. تأثير بر قدرت انتخاب و دموكراسي پوپر ميگويد: تلويزيون قدرت انتخاب برنامه هاي صحيح را از مردم سلب ميكند چونكه انتخاب برنامه هاي فعلي تلويزيون همان انتخاب برنامه هاي اعلان شده از سوي مدير و كار كنان تلويزيون كه از پيش اعلان شده و پيشنهاد گرديده ميباشد و مردم از ميان موضوعات محدود برنامه هاي خود را انتخاب ميكنند. پوپر، در واقع تلويزيون را محدود كننده قدرت انتخاب مردم ميداند و با توجه به اين برنامه دموكراسي را دچار مشكل ميكنند چون يكي از اصول دموكراسي بر اصل آزادي انتخاب مردم تأكيد ميكند و از طرف ديگر وي معتقد است كه دموكراسي تلاشي براي بالابردن سطح آموزش اهميت فراوان قائل است و نظرات مدير تلويزيون ربطي به روح دموكراسي ندارد. دموكراسي هموراه ارائه بهترين امكانات و بهترين شانس را به همه توصيه ميكند. در نقد بر اين نظريه ميتوان چنين گفت كه در شرايط فعلي تنوع برنامه ها و آموزشهاي گوناگون فرهنگي و آموزشي كه در كانالهاي تلويزيون بوجود آمده تا حدودي قدرت انتخاب و آموزش مردم را بالابرده است. در خيلي از موارد رساندن امكان دسترسي به بهترين منابع را براي جوامع برآورده ساخته. لذا نميتوان گفت كه تلويزيون رو در روي آزادي دموكراسي قرار گرفته است. در اثرات منفي تلويزيون آقاي شرايبرت(2) تلويزيون را ضربه مرگ بر باقيمانده روشنبيني اجتماعي تلقي كرده، يعني وي تلويزيون را وسيله ديكتاتوري و استبداد ميداند كه توسط شاهان و سلاطين بر جوامع تحميل ميگشت و اين ترويج استبداد را در قالب نظريات مديران تلويزيون و انسانهاي صاحب قدرت و ثروت و منزلت را مروج فكر خاص ميداند نه مقبوليت عام و نظرايات همه مردم. نقد بر اين نظريه اينست كه تلويزيون در صورتي با روشنبيني اجتماعي مخالف است تلويزيونهاي جامعه همه در صدد ترويج فكر خاصي باشد در حالي كه تعدادي زيادي از تلويزيونها و كانالهاي آنها در صدد ترويج آموزش فرهنگ عام و تمام شمول و در جهت دهكده جهاني تبليغ ميكنند. اثرات مثبت تلويزيون در رابطه با اثرات مثبت تلويزيون به محدوديت سني خاص نميپردازيم چون اين مقاله گنجايش پرداختن به آمار و ارقام و نتايج به دست آمده از آن را ندارد. به صورت كلي محقيقن علوم اجتماعي و وسايل ارتباط جمعي در ارتباط با تلويزيون نظرات مختلفي ابراز داشته بعضي به تعريف از اين وسايل جانب افراط را در پيش گرفته اند و بعضي از اينها جانب تفريط و مخالفت با آن ها را. با توجه به گونه شناسي كه در بحث از وسايل ارتباط جمعي شده بيشتر از نوع جامعه شناسي تحول مورد نظر بوده و هست. كه در اين روش روي پديده هاي پيچيده و اثرات بلند مدت توجه ميشود. مثلاً آيا تلويزيون تأثيرات ميروي ساعات فراغت كارگران دارد يا خير. در اين روش به تحولات بسياري اثرات تلويزيون بر جامعه ميپردازد. يكسان سازي فرهنگ در جامعه تلويزيون با توجه به قدرت كه در پيام خود دارد ميتواند به يكسان سازي فرهنگي جامعه كمك نمايد. لوگار در اين باره ميگويد: تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ به علاوه بالارفتن سطح عمو ميزندگي و در عين حال به متحدالشكل شدن فرهنگ و توفيق زود رس، اين برده كوچك كمك كرده است.(3) در حقيقت وي معتقد است كه كار رسانه هاي جمعي از جمله تلويزيون يكسان نمودن فرهنگ جامعه است كه با اين كار ميتواند از سودگرائي و خطرات آن كه متوجه جامعه ميشود جلوگيري كرد: و اين جنبه كاركردن مثبت رسانه جمعي است چون فرهنگ تفرد گرائ باعث خطرات از همه پاشيدگي و انسجام آن ميگردد و از بين رفتن روح جمعي باعث سرگرداني و انحراف جامعه ميگردد بگفته آقاي دوركيم(4) انسجام اجتماعي عامل بقا و ادامه حيات جوامع بوده است; و تلويزيون با قدرت گيرايي پيام هايش ميتواند به اين روح جمعي مساعدت نمايد. نظر مك لوهان: تلويزيون موجب ميشود كه توازني سالم بين حواس پديد آيد، با عنصر تلويزيون، فرهنگ شفاهي نضج مييابد، مشاركت به جاي ترك عزلت جويي و رهايي مينشيند همكاري و انديشه جهاني جايگزين ملي گرايي ها مخصوصاً ملي گرايي هاي افراطي ميگردد. لرنر: اعتقاد به احساس مشترك دارد به نظر آنان وظيفه اساسي وسايل ارتباطي تقويت چنين احساسي است شخص از اين طريق شهروند واقعي يك اجتماع خواهد بود; كه ميتوان خود را به جاي ديگري قرار دهد احساسات او را از آن خود سازد و در غم يا شادي ديگري يا ديگران سهيم گردد.(5) به نظر من (پژوهشگر) تلويزيون يكي از عملكردهاي مثبتش بوجود آوردن احساس جمعي در ميان توده ها است مثلاً نشان دادن صحنه هاي مظلوميت مردم فلسطين و لبنان و سايركشورهاي مظلوم در اجتماع انساني روح و احساس مشتركي ميتواند پديد آورد، در همين اواخر رئيس جمهور اسپانيا براي همدردي با ملت فلسطين يگدانه دستمال مخصوص فلسطين را به گردن ميگذارد كه اين حاكي از احساس مشترك انسانهاي ديگر با مظلومين و انسانهاي ديگر است بخش خبري و مستند تلويزيون ميتواند به اين ورح جمعي در شرايط فعلي كمك فراواني نمايد. آگاه، سازي توده هاي انساني همراه با تصوير صحنه هاي فجايع انساني در ايجاد همدردي و احساس مشترك كمك بسياري ميتواند بنمايد، البته مثبت صحنه ها هم براي خبرنگاران همراه با مشكلات و محدوديت هاي جدي است ولي با آنهم توانسته در آگاه سازي سهم خوبي به عهده گيرند. يكسان نمايي طبقات اجتماعي يكي از كاركردهاي مثبت كه براي تلويزيون ميشود در نظر گرفت همان كم نمودن فاصله هاي طبقاتي بدين صورت كه تنظيم برنامه هاي آموزشي و تربيتي كه اخلاق حسنه را بجاي صفات زشت كه در ميان جوامع انساني را به طبقات مختلف و متضاد تقسيم نموده است، حاكم ساخت و فاصله ها را با القاي فرهنگ متعادل جامعه انساني در افكار مردم القا نموده و زمينه تشكيل دهكده جهاني را فراهم سازد. كاركرد روان درماني تلويزيون جامعه شناسان و روان شناسان يكي از كاركردهاي خوب و مثبت براي تلويزيون شمرده و آن را بعداز ديدن برنامه هاي صحنه خشونت، تا حدود زيادي تمايلات آنان به اعمال خشونت ارضا ميشودو از قيد دلهرهها و اضطرابهاي روحي و رواني رهايي مييابند.(6) در نقد نظريه ميتوان گفت اين شايد بتواند در بعضي موارد اثر گذار باشد ولي عدم كنترل و توجه به آثار مخرب آن شايد در موارد هم شيوه تقليدي اين صحنه ها غالب بر آن كاركرد باشد. نتيجه در ارتباط با تلويزيون كه از مهمترين وسايل ارتباط جمعي بر تما ميابعاد زندگي انسانها سايه افكند، ميتوان قضاوت كرد كه اين وسيله يك وسيله اي چند بعدي است كه هم جنبه شرّ دارد و هم خير(7) ولي اگر نظارت دقيق و سنجيده شده صورت نگيرد آن جنبه اولي غالب خواهد شد. پس ميتوان از بعد مثبت به آن نگريست با توجه به تمركز جمعيت در شهرهاي بزرگ در پيام رساني ديني و سياسي، فرهنگي و اجتماعي، آموزشي واقتصادي در جهت توسعه جوامع انساني از آن استفاده بهينه كرد و آن را بعنوان وسيله رشد و توسعه دانست. ولي اگر آن را لجام گسيخته و بدون كنترل و نظارت صحيح رها سازيم جنبه كاركرد منفي كه همان شر بودن آن است بيشتر خواهد شد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|