یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403

 



موضوع: توسعه فرهنگی 8

توسعه فرهنگی 8 10 سال 8 ماه ago #31636

تأملی بر ضرورت مبانی توسعه فرهنگی و اهمیت آن در جامعه ایران

توسعه فرهنگی منجربه خود باوری جامعه شده است، و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی را ایفاء می نماید. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم مرتبط با توسعه فرهنگی است که در چند دهه اخیر به آن توجه شده است؛ هدف این پدیده پیشرفت و پویایی نوین و نظام مند جامعه است. از بعد دیگر در حوزه مطالعاتی توسعه فرهنگی باید توجه به ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژی کرد؛ غالباً توسعه تکنولوژی مناسب با فرهنگ یک جامعه باعث رشد و آگاهی درآن فرهنگ شده است.
توسعه فرهنگی به حفظ رویکرد های ملی و بومی جامعه نسبت به صنایع و دستاورد های فرهنگی توجه می کند،که بی ارتباط با مسئله تکنولوژی هم نیست. جهانگردی و توسعه فرهنگی هم به نوعی در رشد هویت های فرهنگی بومی و ملی موثر است، بخش دیگری از عناصر و لوازم توسعه فرهنگی جوامع از طریق جهانگردی و گردشگری شکل می گیرد. توسعه فرهنگی از طریق سه منبع اصلی سرمایه فرهنگی اندیشه پیر بوردیو حاالت متجسد، عینیت یافتگی ، نهادینه شده، نقش موثری را ایفاءمی کند.
جهانی شدن زندگی افراد جوامع را به سمت غربی گرایی یا به عبارتی آمریکایی شدن اشاعه می دهد.توسعه فرهنگی از طریق تقویت فرهنگ های بومی و ملی باعث این گردیده است که در بحث جهانی شدن نوعی ناهمگونی و تنوع را در دنیا ارتقاء دهد.
در سنجش توسعه یافتگی استان های جامعه باید توجه به شرایط طبیعی،اجتماعی،و فرهنگی کرد و نوعی نظام برنامه ریزی فضایی و منطقه ای را مد نظر داشت. برای بهبود شاخص های توسعه فرهنگی استان ها،کاهش پراکندگی ، با تغییر دادن اولویت های تخصیص منابع فرهنگی و امکانات و زیر ساخت ها به نفع استان های محروم تر، افزایش نرخ باسوادی،گسترش آموزش عالی و تمرکززدایی از شهر مسلط تهران و… می توان توسعه یافتگی فرهنگی را در ایران بسط داد. با توجه به مراتب فوق پیشنهاد می شود جهت تعیین سیاست های راهبردی،کاربردی و توسعه یی کشور، طرح مطالعاتی و تحقیقاتی جامع با مطالعه اکتشافی و بنیادی از فرهنگ و ساختار عملکرد آن در بستر تاریخی،وضع موجود و افق های توسعه پایدار و موزون در ایران تهیه و تدوین و به مرحله اجراء در آورد.

















● پیشگفتار
توسعه فرهنگی در ساختار یک جامعه به نیازهای معنوی و غیر مادی توجه می کند. در واقع در توسعه فرهنگی سنن و تجارب گذشته و قدیمی در یک جامعه،حالت انباشت پذیر به خود می گیرد؛ و این مسئله مبنایی برای رشد یک جامعه است، این مسئله منجربه خود باوری جامعه شده است و در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی ایفاء می کند. هدف تعامل توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگی جدید دموکراتیزه کردن فرهنگ است، این نوع سیاست می خواهد توسعه فرهنگی افراد را اعتلاء بخشد. از بعد دیگر در حوزه مطالعاتی توسعه فرهنگی باید به ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژی توجه کرد؛ در نظام اجتماعی بخشی از یافته ها و دستاوردهای بشری در قالب تکنولوژی قابل توسعه و آموزش فرهنگی است ،که این فناوری با شبکه هایی از ارزش ها ، نگرش ها، سنت ها، و الگو های رفتاری رابطه دارد و به واسطه این ارتباط شیوه زندگی و دنیایی که مردان و زنان در آن عمل می کنند؛ را تحت الشعاع قرار می دهد. جهانگردی و توسعه فرهنگی هم به نوعی در رشد هویت های فرهنگی بومی و ملی موثر است، بخش دیگری از عناصر و لوازم توسعه فرهنگی جوامع از طریق جهانگردی و گردشگری شکل می گیرد.
در واقع جهانگردی در چند دهه اخیر نقش بارزی در فرهنگ گرایی توسعه داشته است. فرآیند جهانی شدن و ارتباط آن با توسعه دردهه های اخیر با پیامدهای مثبت و منفی برای جوامع در سطح ” بین المللی ،ملی و بومی” همراه بوده است. باتوجه به اینکه امروزه نظریه پردازان اجتماعی براین عقیده هستندکه جهانی شدن زندگی افراد جوامع را به سمت غربی گرایی یا به عبارتی آمریکایی شدن اشاعه و سوق می دهد، توسعه فرهنگی از طریق تقویت “فرهنگ های بومی ، ملی، منطقه ای” باعث این گردیده است که در بحث جهانی شدن نوعی ناهمگونی و تنوع را در دنیا ارتقاء دهد. در مجموع ضرورت و هدف از توسعه فرهنگی در یک جامعه بررسی فرآیند تغییر و دگرگونی در ساختار فرهنگ مادی و معنوی جامعه است، این پدیده بر نظام فرهنگی حاکم، سازمان های فرهنگی و سیاسی و ضوابط های رفتار فرهنگی انسان نیز اثر گذارست. توسعه فرهنگی و نیز فراهم آوردن امکانات دستیابی به فرهنگ جهانی باید در کشور های در حال توسعه من جمله ایران حفظ شود.



● طرح مسأله
توسعه فرهنگی در جوامع با پیشرفت تکنولوژیکی علمی باید همراه باشد، توسعه فرهنگی را باید به تدریج در تمامی سیاست های توسعه در امتداد سیاست های مربوط به فعالیت های آموزشی و علمی جای داد. توسعه فرهنگی برای آنکه به تحقق رسد، می توان در قالب سیاست فرهنگی در آورد و به دنبال یک رشته اولویت ها و اصول برنامه ریزی به کار برده می شود. در برنامه های یونسکو اندیشه توسعه فرهنگی، به شکل تتبع و پژوهش در فرهنگ های مختلف،شناخت متقابل ارزش های فرهنگی شرق و غرب،نجات و حفظ بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی دیگر،ترجمه آثار زبان های زنده،آموزش هنری و بالاخره تدوین مجموعه بزرگ تاریخ توسعه علمی و فرهنگی بشر بیان شده است. بر این اساس نقش” ابعاد و موانع توسعه فرهنگی در توسعه ملی جامعه” چگونه است؟ این سوالی است که در ادامه فرایند مطالعه توسعه فرهنگی سعی کرده ایم به آن بپردازیم.
● ضرورت موضوع
توسعه فرهنگی نسبت به سایر ابعاد توسعه از بارارزشی بیشتری برخور دارست؛ و در ساختار فرهنگ یک جامعه به نیازهای معنوی و غیر مادی در زندگی افراد برای هرگونه رشد و تغییر و تحول توجه می کند.این فرایند بر حوزه ادراکی، شناختی، ارزشی، و گرایش انسان ها و قابلیت های فردی تأکید می کند و انسان ها را شخصیت ویژه ای برای جامعه آماده می کند، این آمادگی در واقع همان فرایند اجتماعی شدن است که در قالب نقش ها و کارکرد های نظام اجتماعی قابل بررسی است. به نظر دکتر توسلی « منظور از توسعه فرهنگی دگرگونی است که از طریق تراکم برگشت ناپذیر عناصر فرهنگی (تمدن)در یک جامعه معین صورت می گیرد و بر آن اثر آن جامعه کنترل موثری را بر محیط طبیعی و اجتماعی اعمال می کند. در این تراکم برگشت ناپذیر معارف،فنون،دانش،و مناسک به عناصری که از پیش وجود داشته از آن مشتق شده افزوده می شود.» ( ازکیا غفاری،۱۳۸۴: ۲۰) در واقع در توسعه فرهنگی سنن و تجارب گذشته و قدیمی یک جامعه،حالت انباشت پذیر به خود می گیرند؛ و این مسئله مبنایی برای رشد یک جامعه است، بر اساس سنت و تجارب گذشتگان می توان آینده ای نو بر اساس شناختی از نیازها و شرایط تازه بازاندیشی و بازسازی کرد.
این مسئله منجربه خود باوری جامعه شده است و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه فرهنگی شکوفا می کند؛ و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی دارد.
در بررسی توسعه فرهنگی باید اشاره به کیفیت سطح زندگی و فرهنگی جاری جامعه در یک جامعه کرد، بر این اساس وظیفه اصلی هر برنامه توسعه فرهنگی بی درنگ برآورده کردن نیاز های فرهنگی است، تا از این طریق مردم به کالاهای فرهنگی که به زندگی و رشد فرهنگ آن ها دوام می بخشند؛ دسترسی بیشتری می یابند. از دیدگاه کارشناسان یونسکو « توسعه فرهنگی در جهت اعتلاء بخشیدن به تلاش های مربوط به آفرینش است که تأکید بر هنرها، تشویق به تولید صنایع دستی، بهبود آموزش های هنری، مشارکت مردمی، توسعه کتب ،مطالعه ،سواد، انتشار علمی، مطبوعات، رعایت حق مؤلف، تولیدات داخلی، میراث فرهنگی، بسط مبادلات فرهنگی، ادراک متقابل فرهنگ ها، انتشار شاهکارهای نمونه، مبادله اطلاعات . آموزش عمومی و… دارند.» ( زیاری،۱۳۷۹: ۹۵)
بخشی از مطالعات حوزه توسعه فرهنگی در قالب سیاست های فرهنگی که نوعی ضرورت توسعه مند، پویا و همه جانبه را بیان می کند. سیاست فرهنگی سنتی آن بخش از توسعه فرهنگی است که هدف آن « افزایش شناخت جهانی از آثاری از میراث فرهنگی است که ارزش های نخبگان را بیان میکند. در اینجا هدف آن است که فرهنگ به مدد اشکال سنتی چون موزه، کتابخانه، و تائتر در دسترس مردم قرار بگیرد. از اینرو تأکید بر عرضه است و هدف افزایش مصرف فرهنگی است.» ( پهلوان،؛۱۳۸۱: ۱۵) هدف سیاست فرهنگی جدید دموکراتیزه کردن فرهنگ است، این سیاست می خواهد توسعه فرهنگی افراد را اعتلاء بخشد باید متکی بر مشاهده رفتار و تحقیق در زمینه آرزو ها باشد و به تقاضاها اعتناء کند. باید به فرهنگی که تجربه می شود راه داد، فرهنگی که بر روند یادگیری فرهنگی تأکید دارد و شرایط هر فرد را در نظر دارد؛ در عصر امروز در هر جامعه ای قابل مطالعه است.
سیاست فرهنگی ازجمله مفاهیمی است که در حدود چهار دهه پیش در برخی از کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است، که نقش موثری در توسعه پایدار و فرهنگی هر جامعه ای دارد. سیاست فرهنگی نوعی توافق رسمی و اتفاق نظرمسئولان و متصدیان امور جامعه در تشخیص،تعیین، و تدوین مهم ترین اصول و اولویت های لازم و ضروری در فعالیت های فرهنگی و توسعه این فعالیت ها در جامعه است. در بعد ملی باید اشاره به این کرد که « واژه سیاست فرهنگی به طور عام بر ارزش ها و اصولی اطلاق می شود که انسان ها را در مسائل فرهنگی هدایت و راهنمایی می کنند. سیاست های فرهنگی معمولاً، به حفظ وضعیت فعلی جامعه ( ایستایی، نه تغییر و پویایی) مایل است. البته لازم به ذکر است که هدف سیاسست های فرهنگی در توسعه جامعه پیشرفت نوین و پویایی نظام مند جامعه است، اما این خود بیانگر تغییرات ضمنی و کند است، ،نه تغییرات بنیادین و پرشتاب» (WWW.ommid.com )
از بعد دیگر در حوزه مطالعاتی توسعه فرهنگی باید توجه به ارتباط بین فرهنگ و تکنولوژی کرد؛ در هر نظام اجتماعی بخشی از یافته ها و دستاوردهای بشری در قالب تکنولوژی قابل توسعه و آموزش فرهنگی است ،که این فناوری با شبکه هایی از ارزشها ، نگرشها، سنتها، و الگو های رفتاری رابطه دارد؛ و به واسطه این ارتباط شیوه زندگی و دنیایی که مردان و زنان در آن عمل می کنند، را تحت الشعاع قرار می دهد. از طریق این دستاورد فرهنگی، مسائل جامعه حل می گردد،غذا بدست می آید،مسکن تهیه می شود و کالاها و خدمات مورد نیازجامعه را می توان تهیه کرد؛ به عبارت دیگر ارتباط بین این دو پدیده در عصر حاضر در توسعه فرهنگی و توسعه ملی جوامع نقش بسزایی دارد.
براین اساس باید اشاره به این کرد که: « فرهنگ جامعه تعیین کننده ماهیت(صورت و محتوای) توسعه تکنولوژیکی و تحول فرهنگِ تکنولوژی است. بنابراین تکنولوژی سرمایه ای فرهنگی است که به مراتب مختلفی در تمام جوامع وجود دارد. در برخی جوامع، این دستاورد بشری به صورت نوعی خرده فرهنگ شدیداً تخصصی شده، و منجربه علم گرایی شده است،هرچند در نظرعوام فرقی بین علم و تکنولوژی وجود ندارد، ولی تکنولوژی نقش روزبه روز فزاینده ای در زندگی مردم ایفاءکرده است.تکنولوژی یقیناً موجد جهان بینی و نگرش هایی خاص است که در هر جامعه ای تجلی میکند پس این مسئله در ارتباط با فرهنگ جامعه و توسعه ملی نقش موثری در پیشرفت و توسعه فرهنگی جامعه دارد. » (یونسکو،۱۳۷۹: ۸)
توسعه فرهنگی در هر جامعه ای بخشی از راهبرد های عملی خود را از طریق بسط صنایع و تحول سنت های فرهنگی و محتوای فرهنگ قرار داده است، این بعد بیشتر اشاره به حفظ رویکرد های ملی و بومی جامعه نسبت به صنایع و دستاورد های فرهنگی می کند که بی ارتباط با مسئله تکنولوژی هم نیست،در واقع این بعد از شاخص های توسعه فرهنگی در جهت تقویت دستاوردهای سنتی و زیبائی های بومی و ملی یک جامعه است که در قالب حفظ و نگهداشت میراث فرهنگی قابل تأمل است، و این مسئله در عصر حاضر از طریق راهکارهای توسعه فرهنگی در جهت تقویت هویت های ملی و بومی در برابر هویت جهانی شدن که همان ” هویت غربی ” است نقش بسزایی دارد.
جهانگردی و توسعه فرهنگی هم به نوعی در رشد هویت های فرهنگی “بومی و ملی” مؤثر است، بخش دیگری از عناصر و لوازم توسعه فرهنگی جوامع از طریق جهانگردی و گردشگری شکل می گیرد. در واقع جهانگردی در چند دهه اخیر نقش بارزی در فرهنگ گرایی توسعه داشته است. جهانگردی و صنعت گردشگری به صورت پایدار در توسعه همه جانبه نقش اساسی دارد. سه چیز در توسعه فرهنگی پایدار جوامع از طریق جهانگردی باید مورد توجه قرار گیرد، که عبارت از
۱) کیفیت جهانگردی پایدار، که می تواند تجربه ای بالا به جهانگرد و مسافر در زمینه فرهنگ ارائه دهد. هم چنین باعث می شود که کیفیت زندگی فرهنگی جامعه میزبان بهبود و رشد و ارتقاءیابد.
۲) حفظ و داوام،گردشگری و صنعت آن در حفظ دوام فرهنگ ملی محلی جامعه میزبان که منشاء تجربیات ارزنده ای است تضمین می شود.
۳) تعادل، جهانگردی پایدار بین اهداف متقابل و مشترک جهانگردان،مسافران،جامعه میزبان و مقصد یا محلی که پذیرای این افراد ست نوعی همکاری و اشتراک مساعی به وجود می آورد.» (وای.گی،۱۳۸۲: ۲۸۹)
بین توسعه فرهنگی و رشد سرمایه فرهنگی جوامع هم به نوعی ارتباط ضروری یافت می شود. در واقع از دیدگاه پیر بوردیو مفهوم سرمایه فرهنگی دارای سه بعد اصلی است، ” بعد تجسم یافته یا ذهنی بعد عینی بعد نهادی” بوردیو در این سه وجه اشاره به تمایلات و گرایشات روانی افراد، میزان مصرف کالاهای فرهنگی و ارتقاء مدارک، مدارج تحصیلی و علمی فرهنگی افراد جامعه می کند؛ که در سنجش هویت فرهنگی و توسعه پایدار فرهنگی جوامع نقش بسزایی دارد.« به اعتقاد صاحبنظران توسعه، سرمایه فرهنگی خود شاخصی از توسعه فرهنگی به شمار می رود. با توجه به اهمیت تأمین سرمایه فرهنگی، لازم است که سیاستگذاران فرهنگی شناخت کاملی از این سرمایه، برآوردی از رشد آن در جامعه در اختیار داشته باشند و چگونگی تحولات آن را بدانند و منابع را برای تأمین این نیاز در رشد توسعه فرهنگی جامعه به گونه ای متناسب تخصیص دهند.» ( شارع پور خوش فر، ۱۳۸۱: ۱۳۴)
فرآیند جهانی شدن و ارتباط آن با توسعه دردهه های اخیربا پیامدهای مثبت و منفی برای جوامع در سطح ” بین المللی ،ملی و بومی” همراه بوده است. تعامل این دو پدیده اجتماعی در سطوح “خرد، میانی و کلان” نقش مهمی در حوزه نظریات اجتماعی و سیاست گذاری های اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی دارد. باتوجه به اینکه امروزه نظریه پردازان اجتماعی براین عقیده هستندکه جهانی شدن زندگی افراد جوامع را به سمت غربی گرایی یا به عبارتی آمریکایی شدن اشاعه و سوق می دهد، توسعه فرهنگی از طریق تقویت فرهنگ های بومی و ملی باعث این گردیده است که در بحث جهانی شدن نوعی ناهمگونی و تنوع را در دنیا ارتقاء دهد. توسعه فرهنگی جوامع« موجب احیای سنت، شکل گیری خرده فرهنگ هایی که در صدد حفظ الگو های خاص فرهنگی هستند، شده و این مسئله باعث این شده که جهانی شدن را نمی توان به فرآیند غربی شدن یا آمریکایی شدن جهان تقلیل داد… بلکه فرآیند جهانی شدن هرجند که به بسط عمومیت های جهانی در حوزه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می انجامد لیکن فرآیندی است که آگاهی را در مقیاس محلی،ملی، منطقه ای و جهانی ارتقاء می دهد.» ( غفاری ابراهیمی، ۱۳۸۴: ۵۳ ۲۵۲)
با توجه به این عناصر و ویژگی هایی که در سطور بالا بیان کردیم، در مجموع هدف از ضرورت مطالعه توسعه فرهنگی در یک جامعه، بررسی فرآیند تغییر و دگرگونی در ساختار فرهنگ مادی و معنوی جامعه است؛ این پدیده بر نظام فرهنگی حاکم، سازمان های فرهنگی و سیاسی و ضوابط های رفتار فرهنگی انسان در جامعه نیز اثر گذارست، و هدف دیگر اینکه، توسعه فرهنگی موانع رشد فرهنگ سنتی را از میان بر می دارد، و به دنبال رشد فرهنگ یک جامعه از طریق ارتباطات فرهنگی، سیاسی و بین المللی با سایر جوامع است، تا در طی زمان و مکان با توجه به عومل برون زا و درون زا فرهنگ جامعه از لاک سنتی خارج گردد؛ و تبدیل به یک فرهنگ ملی بومی در حال رشد و نمو باشد. بر این اساس عده ای از نظریه پردازان عقیده به این دارند که « توسعه فرهنگی به معنای نابود کردن هویت فرهنگی نیست بلکه بر عکس به معنای حفظ آن است و مفهوم حفظ هویت فرهنگی نیز پرهیز از تحول فرهنگی بر اساس درس گرفتن از جوامع پیشرفته تر نمی باشد، بلکه بایستی با حفظ هویت فرهنگی به آرمان های نوسازی نیز متمسک شد، چرا که این آرمان ها زمینه های توسعه را در جوامع سنتی و در حال پیشرفت فراهم می آورد. از سوی دیگر هر فرهنگی که پویایی خود را از دست دهد مجبور به فنا خواهد بود، از اینرو برخورد فرهنگ ها و ارتباط ما بین فرهنگ ها ضروری است و این برخورد ها و ارتباطات است که، فرهنگ ها به سوی تکامل گام بر می دارند و به نوسازی مبادرت می ورزند.» ( قدیری معصوم،۱۳۷۹: ۸) توسعه فرهنگی و نیز فراهم آوردن امکانات دستیابی به فرهنگ جهانی باید در کشور های در حال توسعه من جمله ایران هر دو حفظ شوند. هر چند که هریک از این دو مقوله از بعد فکری و ساختار ذهنی وضعیت خاص خود را دارند، و کوشش کردن در یکی از این دو بعد و فدا کردن دیگری موجب کاستی و فقر فرهنگی شده؛ اما باید هدف هرگونه سیاست توسعه فرهنگی نوعی بر قراری تعادل پویا بین فرهنگ های ملی و جهانی باشد.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.