دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 



موضوع: توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگی

توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگی 10 سال 9 ماه ago #27258

با توجه به اینکه در باره فرهنگ و عناصر مشتق یافته از این پدیده اجتماعی درک واحدی وجود ندارد. و اکثر برداشت ها و اندیشه ها از دو حوزه “مادی و معنوی” نشأت گرفته است؛ باید اشاره به این کرد که مفهوم فرهنگ کل حوزه زندگی انسانی را در بر می گیرد. به طور خلاصه و مجمل اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی سه کارکرد را برای فرهنگ و توسعه فرهنگی هر جامعه که به نوعی با سیاست های فرهنگی جامعه پیوند داشته و منجربه رشد و پیشرفت هر جامعه ای می گردد؛ در قالب :

۱) ایجاد تفاهم

۲)احراز هویت

۳)حفظ و ارتقای انسجام اجتماعی

می توان بررسی کرد.

سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم تازه ای است که در کشوره ای جهان در چند دهه اخیر به آن توجه شده است؛ با توجه به اینکه فرهنگ به عنوان یکی از زمینه های اصلی توسعه و پی بردن به امکان مدیریت فرهنگی برای تغییر در عناصر فرهنگی ودست یابی به اهداف از پیش تعیین شده، بستر مناسبی را برای شکل گیری مفهوم سیاست فرهنگی به وجود آورده است، می توان گفت که اصطلاح سیاست فرهنگی شامل همان ارزش ها و اصولی است که، افراد جامعه در مسائل فرهنگی هدایت و راهنمایی می کند. هدف سیاست فرهنگی پیشرفت و پویایی نوین و نظام مند جامعه است.

سیاست فرهنگی مرتبط با توسعه فرهنگی در دو بعد قابل بررسی است، سیاست فرهنگی سنتی، به افزایش جذب فرهنگ به وسیله طبقات فرهیخته توجه می کند، این به خودی خود خوب است، اما هدف این سیاست افزایش شناخت جهانی از میراث فرهنگی است که ارزش های نخبگان و تاریخ جامعه را بیان می کند، این یک واقعیت است که مردم به فرهنگ سنتی به میزان اندک توجه دارند و از تجهیزات گروهی چون (موزه و کتابخانه و…) استفاده می کنند. سیاست فرهنگی جدید در ارتباط با توسعه فرهنگی « مبتنی بر یادگیری است که خود اساساً از تحصیل آموزش های تخصصی ترکیب می گردد.در این نوع سیاست، توسعه فرهنگی و فرهنگ مجموعه ای از نشانه هایی است که آدمی از طریق آن ها به تعیین وضع خویش در جهان می پردازد و بنا به نیاز،استعداد و قابلیتش در آن غوطه می خورد، تا خود را بیان کند. توسعه فرهنگی در تحلیل نهایی بستگی دارد به غنی کردن و شکل دادن فرهنگ شخصی هر فرد به نحوی که او قادر سازد فرهنگ خود را بیان کند و فرهنگ خود را تولید کند.»

با توجه به اینکه امروزه تمام جوامع تحت تأثیر فرایند های جهانی شدن قرار گرفته اند و همین پیامد باعث این شده که کشور ها در عرصه های گسترده بین المللی حضوری جدی تر و رقابت پرنگ تری را داشته باشند؛ بسیاری از کشور ها به برنامه ریزی جدی برای توسعه توانمندی ها و ظرفیت های فرهنگی مورد نیاز خود برای پیروزی و درخشش در عرصه های مختلف پرداختند؛ در این راستا برنامه ریزان و سیاستگذاران کشور های مختلف با در نظر گرفتن روند های فرهنگ جهانی الزامات توسعه پایدار علی الخصوص توسعه فرهنگی را بررسی و شناسایی باید بکنند.

امروزه مقوله ای که به صورت شفاف و برجسته توجه مدیران و محققان را به خود جلب کرده، مرور اهمیت به فرهنگ و اولویت توسعه فرهنگی است،بسیاری از کشورها در حال توسعه برای بهره مندی از مواهب طبیعت و توانمندی های صنعتی و توسعه ای به عنوان شایستگی های محوری و کلیدی خود باید فرهنگ را به عنوان بستر و زیر ساخت های اصلی جامعه و سیاست های خود درنظر گیرند، پس به طور کلی می توان گفت که روند توجه و تلاش معطوف به سیاست گذاری ها در بسیاری از کشورهای مختلف جهان در تلاش برای ایجاد توسعه فرهنگی، روند جهانی است که البته، بنابر اوضاع اجتماعی و سیاسی محلی در هر کشور، شکل متفاوتی به خود می گیرد.

با تأسف بسیار بحث سیاست گذاری و بر نامه ریزی فرهنگی در ایران چندان به مثابه موضوعی دانشگاهی توجه نشده و دانش چندانی نیز در این زمینه تولید نشده است. با این حال در مجموع می توان گفت که ما در حوزه برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی که به نوعی منجربه توسعه فرهنگی کشور می شود؛ از نظر دانش نظری و تجربی فقیر هستیم براین اساس به دو دلیل بسیار عمده این مسئله از ضروریات امروزین جامعه ایرانی محسوب به شمار می آید. دلایلی که می تواند شاهدی بر این مدعا باشد، یکی آن است که کشور ما ایران، کشوری است که در مسیر توسعه پایدار و همه جانبه علی الخصوص توسعه فرهنگی گام بر می دارد، و با توجه به نقش اساسی فرهنگ در امر توسعه،که پیش از این بدان اشاره شد، لزوم توجه به سیاست فرهنگی اجتناب ناپذیر است. دلیل دوم به، ناهنجاری ها و ضعف های فرهنگی ای باز می گردد؛که گویی امروزه دامن گیر جامعه ایرانی شده است؛ و متأسفانه، هر روز به میزان بیشتری برای ما آسیب زا ست، برای مثال می توان به رواج فرهنگ فردگرایی یا منفعت مداری شخصی، ضعف تعلق به هویت ملی،رواج فرهنگ قانون گریزی،فقدان پویایی،و نشاط فرهنگی،پرهزینه بودن فعالیت های فرهنگی در جامعه،تعارض هنجار ها و ارزش های فرهنگی،تهدیدات فرهنگی ناشی از پدیده جهانی سازی، مصرف گرایی مفرط، ابهامات هویتی نسل جوان،کاهش اعتبارات فرهنگی گروه های مرجع فرهنگی ارزشی جامعه و… به عنوان مهمترین مشکلات فرهنگی در امر توسعه فرهنگی موجود به حساب می آید.»

در پایان باید اشاره به این کرد که برای اینکه سیاست گذاری فرهنگی در بعد ایجابی به مسیر توسعه فرهنگی جامعه شتاب ببخشد، وپویا باشد، براساس خرده نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نوعی بسته هنجاری را می توان از طریق نظام آموزش رسمی در میان اعضای جامعه اشاعه داد؛ بر این اساس در خرده نظام اقتصادی باید در جهت “کار و تلاش، صرفه جویی،امانتداری، وقت شناسی و…” را آموزش فرهنگی داد،در بعد سیاسی “پاسخگویی، مسئولیت پذیری، انصاف، مشارکت سیاسی و هدف داری و…” مد نظر باید قرار داد؛در بعد خرده نظام اجتماعی “بردباری،تسامح، رعایت حقوق انسانی، مشارکت اجتماعی، صداقت وحقیقت جویی” باید آموخته شود؛ و در حوزه خرده نظام فرهنگی،”احسان، وفادری،تعاون، ودگرخواهی عام، اعتماد و…” باید در جامعه ترویج یابد.
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی