شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: مفهوم و رويكردهاي توسعه فرهنگي

مفهوم و رويكردهاي توسعه فرهنگي 10 سال 9 ماه ago #25999

مفهوم توسعه فرهنگي براي نخستين بار در كنفرانس بين المللي سياست هاي فرهنگي كه توسط يونسكو در سال 1970 در ونيز ترتيب يافت، مطرح شد. توسعه به معناي گسترش كمي و كيفي در اين جا معناي «توسعه انساني» را مدنظر مي گيرد. نگرش هاي گوناگوني به اين موضوع در قالب مدل هاي كمي و كيفي توسعه وجود دارد. يك نوع نگرش به توسعه فرهنگي كه برپايه مدل هاي كاملا كمي ارائه شده است آن را نتيجه رشد اقتصادي مي داند و در واكنش به اين ديدگاه، نگرش ديگري آن را در قالب نيازهاي مرتبط با كيفيت در مسير رشد يا زندگي تبيين مي كند.

موضوعات قابل طرح در توسعه فرهنگي
امروزه بحث درباره فرهنگ برپايه تمدن، شيوه هاي زندگي و رفتار صورت مي گيرد و گسترش زمينه هاي فرهنگي به علم، رسانه هاي ديداري- شنيداري، محيط زيست، ضدفرهنگ و فرهنگ هاي سنتي در سياست هاي كلاسيك فرهنگي بايد مدنظر قرار گيرند. در اين خصوص بايد به موضوعات زير پرداخته شود.
موضوع اول:
علم و فناوري است كه دستاورد انقلاب صنعتي محسوب مي شود ولي با وجود رسوخ آنها در همه زمينه هاي زندگي براي اغلب مردم واقعيتي عجيب و گاه بيگانه است. لذا بايد شرايطي را فراهم آورد كه مردم به فناوري ها دسترسي داشته و تحت آموزش هاي علمي قرار گيرند.
موضوع دوم:
رسانه هاي ديداري- شنيداري (به ويژه راديو و تلويزيون) است كه جايگاه بالايي در مصرف فرهنگي دارند. حالت منفعل در برابر اين رسانه ها و مصرف زدگي فرهنگي سبب تخريب خلاقيت هاي فرهنگي فردي مي شود. از اين رو، اهميت تلويزيون هاي جماعتي و محلي كه به جنبه هاي فرهنگي مورد علاقه مردم و ارائه فرصت هاي بيشتر به آنها براي بيان موفقيت خود نظر دارند، مضاعف مي شود.
موضوع سوم:
رابطه ميان فرهنگ و محيط زيست است. فرهنگ در شرايط زندگي به معناي سؤال از انسان در رابطه او با محيط است. امروزه انسان از ابعاد معنوي فرهنگي، طبيعت از بعد زيست شناختي، خانه از معناي مركز زندگي خانوادگي و شهرهاي حاشيه اي و آپارتمان ها از امكان اجتماعي براي ارتباط سهل تر ميان افراد و گروه ها تهي شده است كه ضروري است ساكنان آنها شرايط زندگي خود را مجددا بررسي و تطبيق بخشند.
موضوع چهارم:
ظهور ضدفرهنگ است كه نتيجه مستقيم شرايط زندگي و فرهنگ كشورهاي توسعه يافته اقتصادي است. پس از گذشت سال ها از سياست هاي كلاسيك فرهنگي، توده هاي مردم و به ويژه جوانان، در شرايط نوين پيش آمده، شيوه ديگري به غير از زندگي در جريان فرهنگي معين را برگزيده اند.
موضوع پنجم:
پديده حيات مجدد فرهنگ هاي سنتي است كه به عنوان طريقي براي زيرسؤال بردن سيستم فرهنگي غالب محسوب مي شود.
موضوع ششم:
جنبش هاي زيست محيطي اي كه انتقال تجربيات و ارزش هاي فرهنگي به ساير فرهنگ ها براي تحقق زندگي مطلوب در مركز توجهات آنها قرار دارد. اگر امروزه محيط زيست ابعاد سياسي به خود گرفته است، پرواضح است كه اين موضوع درواقع واكنشي به گونه اي فرهنگي از روابط ميان مردم با هم و با محيط پيرامون آنهاست.
به طور خلاصه، توسعه فرهنگ علمي، ابعاد فرهنگي رسانه هاي جمعي، روابط ميان فرهنگ و محيط، ظهور ضدفرهنگ، حيات مجدد فرهنگ هاي سنتي و مطالبات روزافزون زيست محيطي، موضوعاتي است كه بايد در سياست هاي فرهنگي مدنظر قرار گرفته و پاسخ هاي سازماندهي شده اي را براي آنها تدوين كرد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی