خوش آمديد,
مهمان
|
|
در فرهنگ اسلامي كه فرهنگ نظم و انتظام است ، به سازمان و سازماندهي با ديدي عميق نگريسته شده است . تقسيم كار ، حدود وظايف ، جلوگيري از تداخل امور ، اختيار و آزادي در محدوده مسئوليت ، همه از مسائلي هستند كه براي دستيابي به سعادت و سيادت ، در نظام اسلامي از ضروريات زندگي به حساب ميآيند و در قران و سنت نمونههاي فراواني از آن را ميبينيم .
نمونه موفقيت آميز تقسيم كار و وظايف را ميتوان در جنگ خندق مشاهده كرد كه پيامبرگرامي اسلام براي سرعت بخشيدن به كار و تعيين مسئوليت افراد ، وظيفه كندن خندق را بين افراد تقسيم و مسئوليت هر گروه را معين فرمودند به طوري كه موفقيت چشمگيري را نصيب مسلمانان نمودند تا آنجا كه بسياري از مورخين پيروزي مسلمانان را در اين جنگ خطرناك و بزرگ ، نتيجه تدبير پيامبر گرامي اسلام (ص) در تقسيم كار و كندن خندق براي دفاع از شهر مدينه شمردهاند . امام علي (ع) در زمينه لزوم تقسيم كار و مسئوليت به فرزندش امام حسن (ع) ميفرمايند : « براي هر يك از زيردستان و كاركنان وظيفهاي مشخص كن تا او را نسبت به همان كار مؤاخذه و بازخواست نمايي ، زيرا اين شيوه سزاوارتر است » همچنين در عهدنامه معروف مالك اشتر ، امام علي (ع ) جامعه را به طبقات اجتماعي مختلف تقسيم كرده و هر يك از آنها را براساس نوع كار و چگونگي مسئوليتشان دسته بندي نموده و با بيان روشن ، وظايف و تأثيري كه بر ديگر قشرها ميگذارند و تأثري را كه از ديگر قشرها ميپذيرند ، تحت سازماني مستقل گرد آورده است و به نماينده خود در مصر تأكيد ميكند تا منزلت و جايگاه هر سازماني را بشناسد و بهاي مناسب را در جهت حفظ و تقويت آن بپردازد : « بدان كه توده مردم به دستههايي تقسيم شدهاند و كار هيچ دستهاي جز به دسته ديگر راست نيايد و هيچ گروهي از گروه ديگر بي نياز نيست . گروهي از آنان سپاهيان خدايند و پارهاي دبيران رازدار، برخي دادرسان كه بايد عدالت را برپاي دارند و جمعي كارگزاران كه بايد به انصاف و مدارا به كار مردمان برسند ، برخي ديگر از اهل ذمه و از مردم مسلمان كه با جده و خراجگذارند و جماعتي سوداگران و پيشهورانند و جمعي فروماندگاني از نيازمندان و درويشان و خدا نصيب و بهره هر يك را مقرر فرموده است ». چنانچه ميبينيم امام علي (ع) جامعه را به عنوان يك سيستم قلمداد نموده است كه متشكل از قسمتهاي مختلف است و اين اجزاءو قسمتها با يكديگر در تعامل ميباشند ( نگرش سيستمي) سپس وظايف هر يك از گروهها و دستهها را چنين معرفي مينمايد : « پس سپاهيان به فرمان خدا ، پناهگاه استوار رعيت و زينت و وقار زمامداران ، شكوه دين و راههاي تحقق امنيت كشورند . امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداري سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نميشود كه با آن براي جهاد با دشمن تقويت گردند و براي اصلاح امور خويش به آن تكيه كنند و نيازمنديهاي خود را برطرف سازند . سپس سپاهيان و مردم ، جز با گروه سوم نميتوانند پايدار باشند و آن ، قضات و كارگزاران دولت و دبيران حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار ميكنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم ميآورند و در كارهاي خصوصي و عمومي مورد اعتمادند و گروههاي ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نميتوانند دوام بياورند زيرا آنان وسايل زندگي را فراهم ميآورند و در بازارها عرضه ميكنند و بسياري از وسايل زندگي را با دست ميسازند كه از توان ديگران خارج است و قشر ديگر ، طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياري نمود » چنانچه ملاحظه ميگردد ، امام تمامي گروهها و اقشار جامعه را به عنوان سيستمهايي ميداند كه با يكديگر در تعامل ميباشند ، بر يكديگر تأثير ميگذارند و از يكديگر تأثير ميپذيرند . امروزه پس از گذشتن بيش از چهارده قرن از اين بيانات گهربار ، نگرش سيستمي را به عنوان يكي از كاملترين و جامعترين روشهاي نگرش به سازمان و مسائل سازماني ميدانند و اين نشان از عمق بينش و ژرفاي انديشه تابناك آن اسوه تدبير و انسان كامل است . |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|