دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403

 



موضوع: خلاقیت و نوآوري تعریف مفاهیم و مدیریت آن

خلاقیت و نوآوري تعریف مفاهیم و مدیریت آن 10 سال 9 ماه ago #26765

دانشگاه جامع علمی و کاربردی واحد 13
موضوع تحقیق:
خلاقیت و نوآوري تعریف مفاهیم و مدیریت آن
نام درس:
تشکیلات وسازمان دهی
استاد راهنما:
استاد جناب آقای دانیالی
تهيه وتدوين:
محمدصادق فرمانی ،مجیدرنجکش
دانشجويان کارشناسی مدیریت امور فرهنگی
پودمان شش
(تابستان1392)
چکیده
این مقاله به تشریح مفاهیم و مبانی خلاقیت و نوآوري میپردازد. تعاریف مختلفی ازخلاقیت ارائه میشوند و از دیدگاه روانشناسی و سازمانی مورد بررسی قرار می گیرند. سپس موضوع نوآوري و ارتباط آن با خلاقیت شرح داده میشود. ارتباط خلاقیت و نوآوري، تأثیر ساختار بر نوآوري، تأثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوري، تأثیر متغیرهاي منابع انسانی بر نوآوري از دیگر مباحث این بخش هستند. ویژگیهاي افراد خلاق، فرصتهاي خلاقیت، نقش واهمیت خلاقیت و نوآوري از جنبه فردي و سازمانی، ویژگیهاي سازمانهاي خلاق، مدیریت خلاقیت، تکنیکهاي توسعه خلاقیت گروهی شامل طوفان فکري، شش کلاه تفکر، گردش تخیلی، تفکر موازي و ارتباط اجباري از دیگر مطالب این مقاله هستند.
کلیدواژه : خلاقیت ؛ نوآوري ؛ مدیریت خلاقیت ؛ سازمان هاي خلاق ؛ افراد خلاق ؛تکنیک هاي خلاقیت ؛ طوفان فکري ؛ شش کلاه تفکر ؛ تفکر موازي ؛ گردش تخیلی ؛ارتباط اجباري
-1 مقدمه
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژي و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه مانیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوري به پیش برود. هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند با مغزي خلاق با مشکلات روبروشده و به حل آنها بپردازند. به گونهاي که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرارکرده و با بهره گیري از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوي یک جامعه سعادتمند قدمبردارند. رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشیبرخوردار باشد که دیگري فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رموز موفقیت در دنیاي امروز است. هیچکس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد.این اطلاعات زمانی به حرکت در میآید که انگیزهاي قوي سبب رها شدن آن به بیرون ذهن میشود. در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگرمیکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاري شودکه همین امر زمینه ساز نوآوري و خلاقیت خواهد بود.
یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازي و بسترسازي در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش براي رشد دادن دیگري هستندو با تأثیر بر روي یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک میکنند.یکی از شرایط لازم براي پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش براي مغز است. به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد وتکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط براي سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپردهگذاريهاي اخلاقی میتوان شرایط را براي شکل گیري یک محیط آرامبخش درجامعه فراهم کرد. کاهش سپردهگذاريهاي اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه براي گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهاي اجتماعی، شرایط لازم براي بروز خلاقیت در جامعه سخت تر میشود. زیرا فرصتی براي تفکر کردن وجود نخواهدداشت.
-2 تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعریفهاي زیادي شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد بررسی قرار میدهیم:
خلاقیت یعنی تلاش براي ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادي سازمان
خلاقیت بکارگیري تواناییهاي ذهنی براي ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است 
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است)
خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزي نوین
-1 -2 تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
خلاقیت یکی از جنبه هاي اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایندبازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهاي کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر بر دو نوع است:
تفکر همگرا: تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي کسب شده موجود در حافظه درازمدت.
تفکر واگرا: تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات ونمادهاي کسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفکر واگرا.براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازي ذهنی
دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیدههاي ادراك شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههاي جدید براي انجام دادن بهتر کارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید براي حل مسائل؛ خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهاي نوین براي تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیده ها.
-2 -2 تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین براي بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهاي سازمان؛ مثلاً افزایش بهرهوري، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یاخدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره.
روبرت جی استرنبرگ و لیندااي اوهارا در بررسیهاي خود شش عامل را در خلاقیت افراد مؤثر دانسته اند:
-1 دانش: داشتن دانش پایهاي در زمینهاي محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادي.
-2 توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراري ارتباطات جدید در مسائل.
-3 سبک فکري: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان ومدیریت ارشد، سبک فکري ابداعی را بر می گزینند.
-4 انگیزش: افراد خلاق عموماً براي به فعل در آوردن ایدههاي خود برانگیخته می شوند.
-5 شخصیت: افراد خلاق عموماً داراي ویژگیهاي شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
-6 محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیطهاي حمایتی بیشتر امکان ظهور می یابند.این محققان مشخص کردند که عمده ترین دلیل عدم کارایی برنامه هاي آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع مؤثر در خلاقیت میباشد.جایی که سایر عوامل نیز تأثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه هاي آموزشی خلاقیت ایفا می کنند جورج اف نلر در کتاب هنر و علم خلاقیت براي خلاقیت مراحل چهارگانه:
آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را ذکر کرده است.
از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوري اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر میشوند. در مرحله بعد افراد خلاق روي مسئله تمرکز میکنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمیشود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات، اندیشهها، تجارب و زمینههاي قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد. درگیري
ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله) منجر به خلق و ظهور ایدهاي جدید و بدیع میشود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.
-3 نوآوري
منظور از نوآوري خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگرنوآوري یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوري بکارگیري تواناییهاي ذهنی براي ایجاد یک فکر یا مفهوم جدیداست.
-1 -3 خلاقیت و نوآوري چگونه با هم مرتبط شدهاند؟
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوهاي منحصر به فرد یا ایجادارتباطی غیرمعمول بین اندیشه ها. یک سازمان که مشوق نوآوري است سازمانی است که دیدگاههاي ناشناخته به مسائل یا راه حلهاي منحصر براي حل مسائل را ارتقا میدهند.نوآوري فرایند کسب اندیشهاي خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
-2 -3 نوآوري شامل چه چیزهایی است؟
بعضی افراد براین باورند که خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند که با آموزش هرکس میتواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را میتوان فرایندي چهار مرحلهاي دید مرکب از ادراك، پرورش، الهام و نوآوري. ادراك یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویهاي منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حلهاي
یک مسئله را طوري ببیند که دیگران نمیتوانند آن طور ببینند. رفتن از ادراك به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمی افتد. در عوض اندیشه ها از فرایند پرورش میگذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشه هاي خود تعمق کنند. این به معناي فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید دادههاي انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کرده اند در نهایت در قالب چیزي جدید بریزند. گذشت سالیان براي طی این مرحله امري طبیعی است.
در فرایند خلاقیت الهام آن لحظهاي است که تمامی تلاشهاي قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمرمیرسند. گرچه الهام به شعف می انجامد اما کار خلاقیت تمام نشده است.خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوري یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدي خلاقیت یعنی » مفید خدمت یا روش انجام چیزي. این گفته را به ادیسون نسبت میدهند که
به عبارتی 99 درصد نوآوري را آزمودن، « یک درصد الهام و 99 درصد عرق ریختن ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی تشکیل میدهد که توسط الهام دریافت شده است.معمولاً در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزي میکند که روي آن کار کرده است.
-3 -3 چگونه متغیرهاي ساختاري بر نوآوري اثر میگذارند؟
براساس پژوهشهاي گسترده، با توجه به متغیرهاي ساختاري میتوانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول این که ساختارهاي مکانیکی اثري مثبت بر نوآوري دارند زیرا که تخصص کاري آنها پایینتر است، قوانین کمتري دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهاي مکانیستی است. همچنین انعطاف پذیري، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوريها را آسانتر میکند بیشتر میکنند. دوم این که دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدي نوآوري است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را میدهد که بتوانند براي نوآوري هزینه کنند وشکستها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سد هاي احتمالی در برابر نوآوري مدد میرساند. البته هیچ یک از این سه متغیرنمی تواند وجود داشته باشد مگر این که مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.
-4 -3 چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوري اثر میگذارد؟
سازمانهاي نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه کردن را تشویق میکنند. آنها هم به موفقیتها و هم به شکستها پاداش میدهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب می کنند. یک فرهنگ نوآور داراي هفت ویژگی زیر است:
1- پذیرش ابهام
2- شکیبایی در امور غیر عملی
3- کنترلهاي بیرونی کم
4- بردباري در مخاطره
5- شکیبایی در برخوردها
6- تأکید بر نتایج تا بر وسایل
7- تأکید بر نظام باز
سازمان از نزدیک محیط را کنترل میکند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق می افتند پاسخ میدهد.
-5 -3 کدام متغیرهاي منابع انسانی بر نوآوري اثر میگذارند؟
در مقوله منابع انسانی در مییابیم که سازمانهاي نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضاي خود را آن طور که روزآمد باشد تشویق میکنند. امنیت شغلی در سطح عالی براي کارکنان خود فراهم میآورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افرادجرأت می بخشند که تغییرپذیر باشند. زمانی که اندیشهاي جدید تکامل مییابد پیشتازان تغییرفعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت میکنند بر مشکلات چیره میشوند و اطمینان میدهند که نوآوري به مرحله اجرا در خواهد آمد.
-4 ویژگیهاي افراد اخلاق
روانشناسان سعی داشته اند تا مشخصات افرادي که داراي سطح بالایی از خلاقیت هستندتأیین نموده وعوامل زیر را براي افراد خلاق بیان داشته است:
سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادي ایده به طور سریع 
انعطاف پذیري ادراك: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی 
ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهاي جدید 
ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالشهاي جدید مسائل پیچیده
استقلال رأي و داوري: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه هاي نوعده اي دیگر ویژگیهاي افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندي میکنند:
خصوصیات ذهنی: 
کنجکاوي 
دادن ایده هاي زیاد در باره یک مسئله
ارائه ایده هاي غیرعادي 
توجه جدي به جزئیات 
دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادي به شمار میروند
روحیه انتقادي 
علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه 
نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی 
خصوصیات عاطفی:
آرامش و آسودگی خیال 
شوخ طبعی 
علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبه هاي گوناگون زندگی 
دلگرمی و امید به آینده
توانایی برقراري ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران
اعتماد به نفس و احترام به خود
شهامت
خصوصیات اجتماعی:
پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل
مسئولیت پذیري و توانایی سازمان دادن به فعالیتهاي گوناگون 
قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.
-5 فرصتهاي خلاقیت
فرصتهاي خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهاي خارجی تقسیم بندي شده است:
فرصتهاي داخلی
وقایع غیرمنتظره: مثل شکستها یا موفقیتهاي غیرمنتظره
ناسازگاريها
نیازهاي فرایندي و تغییرات در صنایع و بازارها
فرصتهاي خارجی (در محیط علمی و اجتماعی سازمان)
تغییرات جمعیتی
تغییر نگرش
دانش جدید 

-6 نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوري
-1 -6 نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوري از جنبه فردي
خلاقیت و نوآوري عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوي خودشکوفایی
خلاقیت و نوآوري عامل موفقیتهاي فردي، شغلی و اجتماعی.
-2 -6 نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوري از جنبه سازمانی
خلاقیت و نوآوري عامل پیدایش سازمان
خلاقیت و نوآوري عامل تولیدات و خدمات
خلاقیت و نوآوري عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات
خلاقیت و نوآوري عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت
خلاقیت و نوآوري عامل کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع
خلاقیت و نوآوري عامل افزایش انگیزش کاري کارکنان سازمان
خلاقیت و نوآوري عامل ارتقاي سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان
خلاقیت و نوآوري عامل ارتقاي بهره وري سازمان 
خلاقیت و نوآوري عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان 
خلاقیت و نوآوري عامل رشد و بالندگی سازمان 
خلاقیت و نوآوري عامل تحریک و تشویق حس رقابت 
خلاقیت و نوآوري عامل کاهش بوروکراسی اداري؛ کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی
خلاقیت و نوآوري عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید 
-7 ویژگیهاي سازمان خلاق
برخی از ویژگیهاي سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است: در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت می پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.
فرهنگ: یکی از عوامل عمدهاي که به بالندگی مدیریت کمک میکند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب میشود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهاي پویا بهتر شکل میگیرد.
دسترسی به مدیران: در سازمانهاي خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی میتوانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.
احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که میتوانند همگام با نیازهاي سازمان، رشد کنند.
ارائه خدمات مردمی: هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمنديهاي اجتماع و جلب رضایت آحاد مردم است.
تخصص: در سازمان خلاق افراد داراي یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که براي قرار گرفتن در جایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.
کارگروهی
رابطه کارکنان با سازمان: روابط دایمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و در نتیجه برخورداري آنها از امنیت شغلی از دیگر ویژگیهاي این سازمانهاست.
استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودي آن را پذیرفته و در برابرآن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادي از وقت خود را براي جلوگیري برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش مثبت است.
-8 نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوري از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت میتواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوري را درافراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او میتواند مانع این امر حیاتی شود. هنرمدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن هاي خلاق. مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز براي خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوي تفویض اختیار میکند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند.براي این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه هاي بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوري و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادي که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتري برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره اي ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادي به خودکنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی خودش را در خواستن و تمایل براي ارائه ابتکار وخلاقیت به نمایش میگذارد.مدیران می توانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارتهاي تفکر خلاق و انگیزش را تحت تأثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تأثیرگذاري بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و
وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را میتوان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظهاي افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبودتخصص و مهارتهاي تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندي در اقدام مطرح میشود، آنها باید بدانند که اقدامات مؤثر بر انگیزش درونی، نتایج فوري تري راموجب خواهند شد.
9- تکنیک هاي توسعه خلاقیت گروهی
سازمانها میتوانند از انواع تکنیکهاي توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدي و مستمراستفاده کنند. این تکنیکها از این قرارند:
-1 طوفان فکري 9-
یکی از تکنیکهاي متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرك مغزي است. در این تکنیک مسئلهاي به یک گروه کوچک ارائه شده و ازآنان خواسته میشود فی البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و براي آن پاسخی بیابند.پاسخها بر روي تابلویی نوشته میشوند به طوري که همه اعضاي جلسه میتوانند آنها را ببینند.
این امر باعث میشود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتري پرداخته و جرقهاي از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگري شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك مغزي افزایش قدرت خلاقیت درگروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادي قدرت تصور خلاق بروز میدهند.رقابت نیز عامل دیگري است که در جلسات تحرك مغزي موجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابیهاي سریع باعث میشود تا اعضاي جلسه بافراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد براي خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگري که در مؤثر بودن تحرك مغزي قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است.
-2 تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر 9-
سعی میکند به کسانی که به دور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راههاي خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه بندي و اولویت بندي کرده و در تصمیم گیريها از آن استفاده کنند. اگر شمامیخواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله رابخوانید و آنگاه عمل کنید. تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشته اید و شما مسئول نظم دهی،هدایت و نتیجه گیري از آن جلسه هستید. در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت،زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر میگذارد باید به موارد زیر دقت کند:
رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است و کسی که کلاه آبی بر سر خود میگذارد باید بتواند افکار جاري در محیط جلسه رادر ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد.
کلاه آبی همچون یک نرم افزار است که تلاش میکند به تفکر کردن جمع، جهت دهد و یا برنامه هاي مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یک کارگردان تفکر ما را هدایت میکند.
با کلاه آبی اولویتها و محدودیتها تعیین میشود. اکنون بر روي صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشکل مورد بحث را بر روي تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع
بیان شده بیاندیشند.هنگامی که کلاه سفید را بر سر میگذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوتهاي متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه کنید وتنها باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارائه کنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه که به واسطه تفکر با کلاه سفید ارائه شده است راجمع بندي کنید و اعضاي جلسه را وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز برسر، شروع به تفکر کنند.هنگامی که حاضرین میخواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاکم شده و به زبان درآیند و هر کسی میتواند از الهامات و دریافتهاي ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازي به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شک ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیريها وارد شده و چه بسا سبب بروزمشکلاتی براي ما شوند.پس از این که تمام نظرات اعضاي جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمعبندي تراوشات
فکري حاضران کرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران کلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این کلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلکه فرد باید دیدگاههاي منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کند. بدون شک اگر از این کلاه به خوبی استفاده شود، میتواند ما را از مخاطراتی که در آینده از چشمان ما دور میماند آگاه کند.جذاب است، زیرا دستاوردهاي تفکر منفی آن را میتوان به گفته دوبونو به فوریت مشاهده کرد. اثبات خطاي دیگران براي ما رضایت در پی دارد و حمله کردن به یک دیدگاه در ما احساس برتري میبخشد و برعکس ستودن یک نظر سبب میشود درخود احساس کنیم با فرد برتري روبرو شده ایم. نتایج بحثهاي ارائه شده توسط شماجمعبندي شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران کلاه زردرا بر سر خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی براي سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته میشود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفکر مثبت باید به همراه کنجکاوي و شادمانی و سرور و تلاش براي درست شدن کارها باشد. فرد با گذاشتن کلاه زرد تلاش میکند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افکار سازنده به سوي مثبت گرایی تمایل دارند. یکی از تمریناتی که فرد با کلاه زرد میتواند انجام دهد بهره گیري از تجربیات ارزشمند گذشته است. کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه میکاود، بیان میدارد.اکنون بار دیگر به جمعبندي نظرات به دست آمده بر اثر کلاه زرد بپردازید. اکنون حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند. کلاه سبز، کلاه خلاقیت است هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر میگذارند، باید به راههاي نو بیاندیشند که میتواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیم گیريهاي خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر میگذارند، فرصتی می یابند که به جست و جوي چیزهاي کشف نشده هدایت کنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایدههاي نو ارائه کنند وآنگاه به ثبت این ایده ها پرداخته و به جمعبندي نظرات بپردازید. بدون شک براي خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضاي جلسه حاکم کنید. اکنون شما بایدتلاش کنید که با کلاه آبی که بر سر گذاشتهاید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یک جمعبندي مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشکل یا پیگیري مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شک هر یک از اعضا میتوانند کلاه آبی را به امانت گرفته وبا آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما کمک کنند. در پایان شمادرمی یابید هنگامی که جلسه را این گونه مدیریت میکنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود که یک فرد تنها با کلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگري تنها با
کلاه قرمز تفکر کند؛ بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشه هاي ذهن خود را ارائه کنند.
-3 گردش تخیلی 9-
در سال 1961 روانشناسی به نام گوردون نتایج پژوهشهاي ده ساله خود را در مورد افرادخلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار دریک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم خلاقیت امکان وجودمییابد. او در گروههاي ایجاد خلاقیت اعضاي گروه را از طریق بکارگیري یک جریان تمثیلی و استعارهاي به گردشی تخیلی ترغیب مینمود و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازه اي را بین پدیده ها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی راکه چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب میکردند و به ایدههاي جدیدي دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افرادانجام میگرفت و از این رو روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانس ها نیز نامیده اند.تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حلهاي جدید براي مسئله و نیز براي اکتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندي خاص و منحصر به یک واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند Synectics فرد و در عین حال مؤثر دارد. واژه اجزاي متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یکدیگر است. فرایند بکارگیري این رویکرد عبارت است از:
شناسایی و تجزیه و تحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن 
کشف راه حلهایی براي آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع 
تلاش براي تبدیل راه حلهاي به دست آمده به راه حل نهایی. 
در جلساتی که از این روش استفاده میشود فقط رهبر گروه ازاصل موضوع اطلاع داردو موضوعی که مطرح میشود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.
-4 تفکر موازي 9-
واضع این شیوه ادوارد دو بونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف میکندکه با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهاي دیگر براي حفر کردن بازمیماند در حالی که تفکر موازي نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میسازد واطلاعات و تجربه هاي جدید صرفاً به اندیشه هاي قبلی افزوده نمیشود، بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدي را ایجاد میکند. یکی از راههاي تحقق تفکر موازي، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر در تفکر موازي پیوند تصادفی است.فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می گشایید و لغاتی را میخوانید و میکوشید تا آن را باموضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجه هاي برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده اید.
-5 ارتباط اجباري 9-
یکی دیگر از شیوه هاي آشکار ساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباري است. در این شیوه همان طور که از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها، ارتباطی اجباري ایجاد کرد.




















منابع:
• استیفن پی. رابینز و دیوید اي. دي سنزو. مبانی مدیریت
• روزنامه همشهري، پنجشنبه 2 تیر 1384 ، سال سیزدهم، شماره 3730 ، صفحه 10
• دکتر محمد احمدپور داریانی کارآفرینی تعاریف الگوها ناشر شرکت پردیس
• جلیل صمدآقایی سازمانهاي کارآفرینی ناشر مرکز آموزش مدیریت دولتی
• پیتر دراکر رشته علمی به نام خلاقیت مترجم سیدصالح واحد - ي مجله تدبیر شماره 43
• علی نیلی آرام خلاقیت و نوآوري در سازمان مجله تدبیر شماره 85
• تراز ام امابایل خلاقیت را چگونه از بین ببریم مترجم حسین حسینی مجله تدبیر
• دکتر سید مهدي الوانی مدیریت عموم - ی نشر نی
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سیاوش دانیالی