واژه فرهنگ يابي در زبان فارسي به اين معني مي باشد اشكال و ت تعليم و تربيت و ياد گيري كه انسان را از حيوانات ديگر مشخص مي كند و

به فرد اين امكان را مي دهد كه از نخستين روزهاي كودكي تا وا پسين مراجعه زندگي آگاهانه يا نا آ گاهان فرهنگ جامعه اش را در روندي

مداوم فرا گيرد روند مداوم فرهنگ يابي در تمام دوران زندگي افراد انساني امري الزامي و ضروري است و بدون آن نمي توان فردي راعضويك

جامعه به شمار آورد فرهنگ يابي درسالهاي اول زندگي به اين معني يعني دوران كودكي شامل مسائل ضروري - نظير خوردن -خوابيدن

-حرف زدن وتميز بودن و امسال آن مي باشد ولي فرهنگ يابي در مجموع يعني فرا گيري هاي دوران كودكي و بلوغ و پيري شامل رفتار ها و

اعمال و تجربه مورد قبول جامعه است و بندرت ممكن است انديشه ها و سيستم هاي ارزش و اعمال فرد مغاير با اعمال و انديشه ها و

ارزش هاي ديگر اعضاي جامعه اش باشد با وجودي كه معمولا شخصيت خصوصيات شخصي است كه افراد يك جامعه كه حتي يك

خانواده را از يكديگر متمايز مي سازد اين تمايز افراد يك جامعه در مقام مقايسه در فرد از جامعه متفاو ت ( درجامعه كه داراي دو فرهنگ

مختلف هستند ) محسوس نيست

جواب سوال 1:

تلاش و کوشش انسان در جهت زیبا سازی و خوشایندی یکی از ویژگیهای فرهنگ است.

جوامع انسان پس از آن که از تهیه غذا ، لباس ، مسکن و ... یعنی نیاز های اولیه مختصر قراغتی یافتن به ظرافت ، شعر ، سرگرمی

و افزایش هنر پرداختن تا غذا ، لباس ، مسکن راحتر مورد استفاده قرار دهند.

جواب سوال 2:

این اصطلاح در اواخر قرن 19 به مفهوم عاریت گرفتن فرهنگ وارد علوم اجتماعی گردید.

در تعریف آن آمده فرهنگ پزیری رواج پدیده هائی که در اثر تماس مستقیم بین گروهائی از افراد با فرهنگ های مختلف به وجود می آید.

جواب سوال 3 :

واژه فرهنگ یابی در زبان فارسی معادل کلمه آن کولتراسیون بکار میرود و آن عبارتست از از اشکال تعلیم و تربیت و یاد گیری که انسان را

از حیوان دیگر مشخص می کند و به فرد امکان می دهد که از نخستین روز های کودکی تا واپسین مراحل زندگی آهانه یا نا خود آگاه فرهنگ

جامعه اش را روندی مداوم فراگیرد.

جواب سوال 1 :

كشش وكوشش انسان جوامع انسان در جهت زيباسازي و خوشاويندي يكي از ويژگيهاي جوامع انساني پس از آن كه از تهيه غذا لباس ومسكن

يعني نياز هاي اوليه مختصر فراغتي يافته به ظرافت زيباي ،نقاشي ، شعر ، سرگرمي و با لاخره آفرينش هنري پرداختند تا غذا لباس مسكن

وانديشه را راحت تر مورد استفاده قرار دهند.

جواب سوال 2 :

اين اصطلاح در اواخر قرن نوزدهم به مفهوم عاريت گرفتن فرهنگ و ارد ادبيات و علو م اجتماعي گرديد در تعريف آن آمده است فرهنگ پذيري

عبارت است از رواج پديده هائي كه در اثر تماس مستقيم و مداوم بين گرو هائي از افراد با فرهنگ هاي مختلف بو جود مي آيد پديده هائي كه

از مدهاي فرهنگي يك يا دو گروه نشعت گرفته است با اين تعريف بايد بين فرهنگ پذيري و تغييرات فرهنگي اقتباس و مشاهبت و اشاعه فرق

گذاشت هر چند كه اصلاح اشاعه در موادي جاي فرهنگ پذيري را گرفته است

جواب سوال 3 :

واژه فرهنگ یابی در زبان فارسی عبارت است از شکل های تعلیم و تربیت و تجارت و یاد گیری که انسان را از حیوانات دیگر مشخص میکند

و به فرد امکان می دهد که از نخستین روزهای کودکی تا واپسین مراحل زندگی اگاهانه یا نا خود اگاهانه فرهنگ جامعه اش را مداوم فرا گیرد.

فرهنگ یابی در تمام دوران زندگی انسان الزامی وضروری است وبدون ان نمی توان فرد را عضو یک جامعه به شمار اورد.

1- تشریح فرهنگ و هنر : تلاش و کوشش انسان در جهت زیبا سازی و خوشایندی یکی از ویژگیهای فرهنگ است جوامع انسان پس از انکه از تهیه غذا ، لباس و مسکن یعنی نیازهای اولیه مختصر خواص یافتن به ظرافت زیبایی نقاشی شعر سرگرمی و بالاخره افرینش هنری پرداختند تا غذا لباس مسکن واندیشه را راحت تر و خوشایند تر مورد استفاده قرار دهند. روانشناسان و روانکاوان و فلاسفه هر کدام هنر را از دیدگاهی بررسی می کنند برخی آن را ناشی از غریضه ها میل به خودنمایی و ... دانسته اند.

1_ فرهنگ و هنر:تلاش و کوشش انسان در جهت زیبا سازی یکی از ویژگی های فرهنگ است.روانشناسان و فلاسفه دانشمندان هر کدام هنر را از دیدگاهی بررسی کردند.برخی آن را ناشی از غرائظ انسان میدانند.برخی نیز آن را هدیه خداوند میدانند و برخی نیز ماهییت بیولوژیکی انسان و عقیده ها را عاملی در به وجود آمدن هنر می پنداشتند.بدین ترتیب هیچگاه آثار هنری را جدا از پدیده های فرهنگی نمیتوان در نظر گرفت. 2_فرهنگ پذیری:فرهنگ پذیری عبارت است از رواج پدیده هایی که در اثرتماس مستقیم و مداوم بین گروه هایی از افراد با فرهنگ هایی مختلف به وجود می آید.
پدیده هایی که از مدل های فرهنگی یک یا دو گروه گرفته شده است با این تعریف باید بین فرهنگ پذیری تغییرات فرهنگی و اقتباس و مشابهت فرقی گذاشت هر چند که اصطلاح اشاعه در مواردی جای فرهنگ پذیری را گرفته است.


3_فرهنگ یابی:واژه فرهنگ یابی در زبان فارسی شکل های تعلیم وتربییت و یاد گیری که انسان را از سایر موجودات مشخص میکند.
فرهنگ یابی در تمام دوران زندگی انسان ضروری است و بدون آن نمیتوان فردی را عضو یک جامعه به شمار آورد.
فرهنگ یابی در مجموع یعنی فراگیری دوران کودکی و بلوغ و پیری که شامل رفتار ها و اعمال و jتجروبه های مورد قبولجامعه میشود و به ندرت ممکن است اندیشه ها و سیستم های ارزشی و اعمال فرد مغایر با اعمال و اندیشه های دیگر اعضای جامعه شود..

با عرض سلام حضور استاد محترم جناب آقاي عزيزيان


1- فرهنگ و هنر را توضیح دهید:

فرهنگ یک میراث اجتماعی است و اکتسابی می باشد .
فرهنگ در طول تاریخ به وجود آمده و نسل به نسل منتقل شده است و افراد ژن فرهنگی ندارند هر فرد بسته به محیط تولدش فرهنگ متفاوت دارد .
فرهنگ یک امر اجتماعی است نه فردی .
فرهنگ مستقل از افراد است قبل از اینکه به دنیا بیاییم فرهنگ وجود داشته .
فرهنگ از انباشت تدریجی تجربه های یک قوم یا گروه شکل گرفته .

فرهنگ یک سوپر ارگانیک است یعنی فرا فردی و مستقل از افراد است به عبارتی تغییر و یا نابودیش مستقل از افراد است .
زندگی و یا مرگ یک فرد تاثیری روی فرهنگ ندارد و فرهنگ حاصل تعاملها و پویاییهای یک گروه است .
فرهنگ سازکار کننده است . فرد برای سازگاری با محیط اجتماعی و طبیعتش نیاز دارد فرهنگ را یاد بگیرد .
روت بنه دیکت برای نشان دادن تاثیر فرهنگ بر شخصیت ما مفهوم الگوی فرهنگ را ابداع کرد
و نشان داد فرهنگها به شیوه ها و گونه های مختلف الگو مندند و هر فرهنگ با توجه به نوع الگوی اصلی آن نوع خاصی شخصیت را ایجاد و ایجاب می کند.

هنر
هنر نسخه برداری از اصل طبیعت است و هر چه در طبیعت وجود دارد، می تواند در هنر هم مصداق داشته و ارزشمند باشد .
مثلا هوی و هوس، هوای نفس، میل به جنایت و خون ریزی و دیگر صفات زشت و ناپسند چون وجود دارند، می توانند آزادانه به تصویر کشیده شوند و عینا مثل یک هنر مقدس قابل احترام و تحسین باشند،
چون آیینه ی تمام نمای حقیقت و واقعیت ها هستند .

هنر بیان احساس و عاطفه ی آدمی و برداشت او از زندگی و جهان هستی است .

هنر در واقع ترکیبی از تمام این معانی است و تعریفی عام را شامل می شود .



2- نظور از فرهنگ پذیری چیست توضیح دهید :

عبارتست از تغییر فرهنگی یک فرد، گروه و یا مردم از طریق وام گیری گسترده دواطلبانه یا اجباری از مختصات فرهنگ دیگر که در مواجهه با آن بوده است

تطابق با همنوائی عمیق فرد با هنجارها و موازین فرهنگی یک جامعه را فرهنگ پذیری گویند.
فرهنگ پذیری یا جریانی را که طی آن فرد فرهنگی می‌شود می‌توان به دو دسته تقسیم نمود.
فرهنگ پذیری یک سویه و فرهنگ پذیری دو سویه.

فرهنگ پذیری یک سویه مربوط به کودکان می‌شود و به این دلیل یک سویه نام گرفته است که کودک در مقابل پذیرا شدن ارزش های جدید منفعل است یعنی آنکه جریان تاثیر ارزش ها یک طرفه و تنها از جانب جامعه بسوی کودک است و او مقاومتی در برابر این ارزش ها از خود بروز نداده و نمی‌تواند بر جامعه تاثیری متقابل داشته باشد. کودک بتدریج و ابتداء از طریق خانواده بعنوان میانجی با ارزشها و نهادها و واقعیت‌های اجتماعی آشنا می‌گردد. فرهنگی شدن طفل از طریق خانواده به دو طریق صورت می‌گیرد : ناآگاهانه و آگاهانه
انتقال ناآگاهانه هنجارها به طفل از طریق سر مشق قرار دادن و اقتباس رفتار و کردار و گفتار والدین می‌گیرد و بدین ترتیب بدون آنکه والدین خود متوجه باشند کودک بتدریج با الگوهای رفتار و کرداری آشنایی می‌یابد که وی از سوی اطرافیان مشاهده می‌کند. این مرحله مرحله‌ای است حساس که شخصیت طفل بوسیله این الگوهای رفتار و کردار و گفتار بتدریج شکل گرفته و پایه ریزی می‌شود.

از طرف دیگر انتقال هنجارها به کودک از طریق آگاهانه بدین معنی است که والدین با آموزش مستقیم و امر و نهی و تشویق و یا ممانعت وی را عمداً با هنجارها و موازین زندگی اجتماعی آشنا ساخته و بگونه‌ای که خود ترجیح می‌دهند و با توجه به برداشتی که از هنجارهای اجتماعی دارند سعی در اجتماعی شدن و فرهنگی نمودن وی می‌نمایند.

آشنایی و سپس همنوائی عمیق کودک با هنجارهای اجتماعی در دو وضعیت آگاهانه ,ناآگاهانه از آن جهت اهمیت فراوان دارد که این جریان ,جریانی است یک سویه و بنابراین ذهن کودک مساعد و آماده است ,از برای هر آنچه که می‌بینید, می‌شنود و حس می‌کند , در حالیکه جریان فرهنگی شدن در بزرگسالان جریانی دو سویه بدین معنا که در مورد افرادی مصداق دارد که شخصیت آنان تکوین یافته و دارای فرهنگ پیش بینی باشند. در چنین حالتی فرهنگ پذیری تبدیل به جریانی پیچیده می‌شود و فرهنگ جدید به سهولت فرد را تحت سلطه و تاثیر خود قرار نخواهد داد.

فرهنگ پذیری دو سویه می تواند از چند طریق به وجود آید :
مهاجرت های بین المللی
برخوردهای تاریخی اقوام
سلطه استعمارگران بر مستعمرات



3- ممنظور از فرهنگ یابی چیست توضیح دهید :


فرهنگ يابي (Encucturation)
فرهنگ يابي عبارت است از اشكال تعليم و تربيت و تجارب و يادگيري كه انسان را از حيوانات ديگر مشخص مي كند و به فرد امكان مي دهد كه از نخستين روزهاي كودكي تا واپسين مراحل زندگي، آگاهانه يا ناخودآگاهانه فرهنگ جامعه اش را در روندي مداوم قرار گيرد.
روان شناسان اجتماعي در مطالعه شخصيت فرد و ارتباط آن با جامعه و فرهنگ به تحليل مراحل و ويژگي هاي فرهنگ يابي پرداخته و بدين وسيله بين فرهنگ به عنوان امري مستقل و فرهنگ به تحليل مراحل و ويژگي هاي فرهنگ يابي پرداخته و بدين وسيله بين فرهنگ به عنوان امري مستقل و فرهنگ به مفهوم نتيجه رضاي افراد (افرادي كه به وسيله آنها فرهنگ به ظهور مي رسد) پيوند برقرار مي كنند.
روند مداوم فرهنگ يابي در تمام دوران زندگي افراد انساني امري الزامي و ضروري است و بدون آن آدمي نمي تواند فردي را عضو يك جامعه به حساب آورد.
فرهنگ يابي در سال هاي اول زندگي (دوران كودك) شامل مسايل ضروري نظير خوردن، خوابيدن، حرف زدن و امثال آن است؛ مسايلي كه نمونه شخصيت و زمينه خصوصيات افراد بالغ را شكل مي بخشد.
در اشخاص بالغ و عاقل، فرهنگ يابي براساس شغل و نقش و بينش افراد به آساني پذيرفته يا رد مي شود و ممكن است با تغيير يا انطباق همراه باشد.
ولي فرهنگ يابي در مجموع يعني فراگيري هاي دوران كودكي و بلوغ و پيري شامل رفتارها و اعمال و تجربه هاي مورد قبول جامعه است و به ندرت ممكن است انديشه ها و سيستم هاي ارزشي اعمال فرد مغاير با اعمال و انديشه ها و ارزش هاي ديگر اعضاي جامعه اش باشد.
با وجودي كه معمولاً شخصيت و خصوصيات شخصي است كه افراد يك جامعه و حتي يك خانواده را از يكديگر متمايز مي سازد، ولي اين تمايز افراد يك جامعه در مقام مقايسه دو فرد از دو جامعه متفاوت (دو جامعه كه داراي دو فرهنگ مختلف هستند) محسوس نيست.

پاي گاه اطلاع رساني ايثار و شهادت