پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403

 



موضوع: دلایل ضعف ایران در صنعت توریسم

دلایل ضعف ایران در صنعت توریسم 10 سال 8 ماه ago #26650

بسمه تعالی
موضوع مقاله :دلایل ناتوانی ایران درجذب توریسم
نام درس :مدیریت گردشگری


یکی از جملات کلیدی با بار منفی که در فکر های ما رسوخ داده شده است این است که ما مامور به انجام وظیفه هستیم نه حصول نتیجه.
باید ذکر کنم که اصولا وظیفه بدون در نظر گرفتن نتیجه را نمی توان تعریف نمود.همچنان که حضرت حسین حصول به نتیجه را در مبارزه مسلحانه دید و امیر المومنین در بیعت با خلیفه.لذا حصول نتیجه مبنای عمل است نه اینکه تکلیف چیزی جدا از نتیجه باشد اما نکته این است که بعد از آنکه اقدامات خود را در جهت حصول نتیجه برنامه ریزی و اجرا نمودیم و پس از اجرا با استفاده از سیستم کنترلی بسته (یعنی کنترل نتایج بدست آمده از عمل اولیه) میزان انحراف در راه رسیدن به برنامه ها و اهداف را ارزیابی نمودیم نباید دچار یاس از عدم رسیدن به اهداف گردیم و باید مجددا برنامه ثانویه ای جهت رسیدن به اهداف تعیین و پیگیری نمود.

- درآمد سرآنه یا GDP per capita ایران برابر 6160$ و جمعیت 75.6 میلیون نفر می باشد.
- میزان کسری بودجه 27.8 میلیارد دلاراست.
- صادرات کالا و خدمات 134.6 میلیارد دلار و واردات 94.6 میلیارد دلار و بالانس آن مثبت 40 میلیارد دلار است که این بالانس ظرف 6 سال آتی به منفی 34.9 میلیارد دلار افت خواهد کرد.
- ذخایر طلا و ارز به ارزش 67.2 میلیارد دلار می باشد.
- خانوارهای ایرانی در حال تبدیل دارایی خود به طلا و دلار هستند.
- در سال 2012 جنگی با ایران پیش بینی نمی شود.
- رژیم ایران به احتمال زیاد تا سال 2020 تغییر خواهد کرد.
- بر اساس گزارش سازمان ملل در سال 2010 حدودا 45% جمعیت ایران جوانتر از 25 سال هستند.
- 61% جمعیت فارس و 16ِ% آذری و 10%کرد، بلوچ و عرب هستند.
- نرخ رسمی بیکاری 12% و نرخ غیر رسمی 20% می باشد.
- نقاط قوت: ایران دومین ذخیره نفت جهان بعد از عربستان و دومین ذخیره گاز جهان بعد از روسیه را دارد.
- نقاط ضعف: مصرف زیاد سوختهای هیدروکربنی - تورم – تحریمهای بین المللی
-فرصتهای سرمایه گذاری : بخش عقب افتاده گاز- بخش ساختمان سازی
- قیمت مواد غذایی حدودا 33% افزایش یافته و احتمال افزایش اعتراضات نیز می رود.منشا آن در نتیجه تاخیر در پرداخت وجه واردات برنج از هند و عدم توانایی خرید روغن خرما از آسیای جنوب شرقی و نصف شدن ارسال ذرت به عنوان خوراک دام از اکراین
- بر اساس گزارش سال 2003 شرکت BPذخایر کشف شده نفت ایران 137 میلیارد بشکه و ذخایر گاز 29.7 تریلیون مترمکعب می باشد (که براساس صادرات وقیمت فعلی نفت دولت می تواند تا 30 سال آینده به هر ایرانی حداقل 10 میلیون تومان از این محل بپردازد- تحلیل از خودم با فرض 50% هزینه استخراج)
- تولید نفت روزانه4,264,900 بشکه می باشد.
- میزان تولید گاز ایران در سال 2011 برابر 138.5 میلیارد متر مکعب و میزان مصرف گاز نیز 135.6 میلیارد متر مکعب می باشد.
- ایران دارای سیستم حمل ونقل توسعه یافته ارزان،قابل اطمینان و پهناوراست.
- 8,442 km راه آهن و172,927 km جاده دارد که 73% آن آسفالت شده و 319 فرودگاه که 58% آنها آسفالت نشده است.
- هر چند سیستم حمل و نقل خوبی دارد لیکن بیشترین تعداد تصادفات جاده ای را نیز دارد که علت آن عدم وجود قوانین راهنمایی و رانندگی است.
- 28 میلیون نفر نیروی کار هستند که 31.9% از آن را زنان تشکیل می دهند.30% در بخش کشاورزی و 25% در صنعت و 45% در بخش خدمات مشغول به فعالیت می باشند.
- بنابر گفته وزیر نفت کشور سالانه به 20 میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش نفت نیاز دارد.
- نرخ گمرکی اقلام وارداتی بین 5% تا 375% است.مواد شیمیایی ،فلزات،تجهیزات پزشکی 10% و غذا،مواد معدنی،چرم،کاغذ و ماشین آلات 15% و ماشینهای الکتریکی 25% نرخ گمرکی دارند.
- نرخ جرم و جنایت در تهران همانند سایر شهرهای ایران پایین است.
- ارزش بازار داروی ایران در سال 2011 برابر 3.2 میلیارد دلار وهزینه سرانه دارویی هر نفر 46.4$ می باشد. تا سال 2016 ارزش بازار دارویی به 7.15 میلیارد دلار وهزینه سرانه دارویی هر نفر به 90.9$ خواهد رسید.
- تعداد خطوط ثابت تلفن 27,725,000 می باشد و 37.7 خط ثابت به ازاء هر 100 نفر وجود دارد و 38.4 نفر از هر 100 نفر به اینترنت دسترسی دارند.
- تعداد خطوط موبایل 76,387,000می باشد و 102.12 خط به ازاء هر 100 نفر موجود است.
- حدودا 3.7% از درآمد سرانه در سال 2011 صرف امور دفاعی گردید.
- در سال 2011 حدودا 640,360 تن کالا بوسیله حمل هوایی و 34,133,760 تن بوسیله راه آهن و 95,083,090 تن کالا بوسیله حمل و نقل جاده ای جابجا گردیده است.

ملکه سبا
در تاکسی نشسته بودم.مردی در رادیو می گفت:من همیشه در هر مسئله ای با همسرم مشورت می کنم و بر عکس آن را عمل می کنم.بسیار متاثر شدم که دیدم حدیثی که باید جعلی باشد و از وجود ملکوتی امیر المومنین صادر نشده است اینگونه در میان عوام منتشر گردیده و در رادیو نیز چنین مطلبی پخش می شود.
من هرگز باورم نمی شود حضرت علی علیه السلام مطابق حدیث مذکور با همسر خویش رفتار کرده باشند.زیرا احادیث ما که حاکی از مقام حضرت صدیقه و هم کفو بودن او با امیرالمومنین است عقل را به چنین نتیجه ای نمی رساند.
ولادت حضرت فاطمه و روز مادر بود.داشتم بعد از مدتها چند خطی قرآن می خواندم.سوره نمل بود و داستان ملکه سبا.این ملکه در مقابل حضرت سلیمان نبی علیه السلام مرتبتی از حکمت و درایت و تیزهوشی را در آیات 29-44 نمایش داده است که نه تنها لزوم مشورت با زنان را اثبات می کند بلکه نیاز به بکارگیری آنها در مناصب عالی نظیر ریاست جمهوری و قضاوت را نیز نمایش می دهد.
الف)بعد از دریافت نامه از سلیمان با امرای کشورش مشورت نمود.
ب)در پاسخ امرا که اعلام آمادگی کشور جهت جنگ نمودند حکیمانه اعلام کرد که اگر درصد اندکی هم احتمال شکست وجود داشته باشد آسیبی که به مردم سرزمین وارد می شود غیر قابل جبران است و لذا نامه و هدیه ای برای سلیمان ارسال نمود.
ج)بعد از آنی که سلیمان هدایا را نپذیرفت شخصا برای بررسی اوضاع و مذاکرات به سرزمین سلیمان وارد شد که این امر شجاعت و تسلط خواستی می خواهد.
د) پس از درک شرایط و اطلاع از قدرت سلیمان و پیروزی حتمی او و مشاهد جبروت نبی خدا در جواب به جمله اول سلیمان که او را به عدم برتری جویی نسبت به خود و تسلیم شدن به خود خوانده بود،گفت:من به خودم ظلم نموده ام و به همراه سلیمان تسلیم خدای عالمیان می شوم.که این جمله نیز نشانگر حفظ عزت حتی در بدترین شرایط است.
سه چهار درخت توت در کوچه هست.طوفان درختها را حسابی تکانده.پای درختها پر از توت سفید شیرین شده.هیچ کس اما آنها را جمع نمی کند.راست می گفت در شهر من کسی گرسنه نیست.توتها زیر چرخ ماشینها عجب زشت شده اند شاید جواب تفاخر ما باشد که در عوض آن میوه های شیرین و دلچسب باید مگسها و آسفالت کثیف را میزبان باشیم.
صبح بخیر ایران
فرهنگ عجیبی داریم.فرهنگ دیده نشدن.مخفیکاری و مخفی بودن.این یعنی نقاب داشتن و نقاب همیشه یعنی فشار روحی.مثلا به خانه های ما نگاه کنید.دیوارهای حیاطهای ما با آجر و سیمان با روکش سنگ تا 2 متری بالا آمده در حالیکه در غرب دیوار حیاط ماکزیمم بیشتر از یک حصار نیست و به راحتی می شود داخل آن را دید و معمولا هم پوشیده از چمن و فضای سبز است و به این ترتیب هم شهر زیباتر است و هم با توجه به اینکه مردم داخل حیاطشان را می بینند آن را تمیز و مرتب نگاه می دارند و هم فضای سبز شهر افزایش یافته و هم فرهنگ نظم و یک رنگی میان مردم تقویت شده است.
رستورانهای غرب را ببینید همه در پیاده روها به نحوی که مانع رفت و شد آسان مردم نباشند،میز و صندلی چیده اند و مردم بروی آنها نشسته اند و می گویند و می خندند تا هم از فضای باز لذت برند و هم دیگران با دیدن شادی آنها حس خوش شادی هم نوع را تجربه نمایند.اما ما به رستورانهایی می رویم که پشت دیوارها کسی نتواند ما را ببیند.گویا از خودمان فرار می کنیم و از همشهری هایمان.
قیمت بنزین در عربستان سعودی لیتری ١۴٠ تومان است.راستی این فوب خلیج فارس کسی می دونه کجاست که می خوان در ایران قیمت بنزین رو به اون برسونن.بابا خلیج فارس که یک ورش ایرانه یک ورش عربستان.بقیه هم که عددی نیستن.ضمنا محض اطلاع دولت سعودی به سعودیها ماهانه ۶٠٠ دلار پول نفت می دهد و دولت قطر هم ماهی ۴۵٠٠ یورو.دولت سعودی به دانشجویان سعودی در کشورهای اروپایی و آمریکا ماهانه ١٠٠٠ دلار هزینه تحصیلی می پردازد.
برخی دوستان باور نکردند لذا خواهشا تحقیق کنید و نتیجه رو به من هم اطلاع بدهید!
مشکلی از جنس عرق
هی با خودم فکر میکنم چگونه است که ما در این سر دنیا
عرق می ریزیم و وضعمان اینست
وآنها در آن سر دنیا
عرق میخورند و وضعشان آن....
نمیدانم مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن؟
(دکتر علی شریعتی)
افزایش شدید تولید فولاد

مطابق با تحلیل Businees monitor international از سال 2010 الی سال 2014 افزایش بی سابقه ایی در تولید فولاد ایران در حال وقوع است.بر این مبنا تولید سالانه فولاد ایران 3 برابر افزایش خواهد یافت و ایران بزرگترین کشور تولید کننده فولاد در خاور میانه و آفریقا خواهد شد در حالیکه حتی با وجود این افزایش شدید تولید پیش بینی میشود روند واردات فولاد نیز از نرخ افزایشی جهشی برخوردار گردد.لازم به ذکر است در حال حاضر 75٪ فولاد واردتی ایران از روسیه تامین می گردد.سوال اساسی این است که چه اتفاقی در حال وقوع است که به این شدت افزایش تولید فولاد نیاز گردیده است؟
این در حالی است که تولید لوله افزایش خاصی نخواهد داشت و از همان روند گذشته تبعیت خواهد نمود.
فرودگاهها
فرودگاه میلان و پاریس که توفیق حضور در آنها در چند سال گذشته در ساعت ١١ شب را داشتم علامت سوالی بزرگ در مغز من ایجاد نموده بود.زیرا می دیدم فرودگاه به صورت کامل تعطیل می شود و این سوال که چرا اینها همانند ما در ایران پروازهای ٢۴ ساعته ندارند مرا مشغول کرده بود.جوابهای ذیل تاکنون راجع به این موضوع مشخص شده است:
١-در راه فرودگاه امام در ساعت ٣ صبح تصادف وحشتناکی را دیدم و نتیجه گرفتم که اگر پروازها در نیمه شب حذف شوند چقدر از جان انسانها به آسانی محافظت میشود.در business monitor می خواندم که ایران شبکه جاده ایی بسیار قویی دارد لیکن به دلیل ضعف مقررات و اعمال آن ایمن نمی باشد و شاید بخشی از مقررات نیز ساعتهای کار می باشد.
2- شب هنگام که موقع آرامش و سکوت است و انسان در حال رویا دیدن صدای گوشخراش فرود و برخواست هواپیماها معضلی اساسی برای شهر ها و ساکنین آنها است که این موضوع را مردم ساکن تهرانسر و اطراف مهرآباد کامل درک می کنند و لذا در شهرهای مذکور با این قانون ساده آرامش شهروندان تامین شده است.
3- کشورهای جهان اول پروزهای خود را به دلیل ارزش گذاری به حقوق انسانها (و نه واژه منحوس حقوق بشر که متضمن همجنس بازی است!)،پروازهای بین خودشان را بین 7 صبح تا 11 شب تنظیم نموده اند و ساعتهای توقف هواپیماهای شان پرواز به جهان سوم را تنظیم می کنند.

مفهوم جدید

شهری بود که همه‌ی اهالی آن دزد بودند. شب‌ها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی‌داشت و از خانه بیرون می‌زد؛ برای دستبرد زدن به خانه‌ی یک همسایه. حوالی سحر با دست پر به خانه برمی‌گشت، به خانه‌ی خودش که آن را هم دزد زده بود.
به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند؛ چون هرکس از دیگری می‌دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آن‌جا که آخرین نفر از اولی می‌دزدید. دادوستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت می‌گرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده‌ها. دولت هم به سهم خود سعی می‌کرد حق و حساب بیش‌تری از اهالی بگیرد و آن‌ها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوشش خودشان را می‌کردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند.به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی سپری می‌شد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده.
روزی، چطورش را نمی‌دانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آن‌جا را برای اقامت انتخاب کرد. شب‌ها به جای این‌که با دسته کلید و فانوس دور کوچه‌ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که می‌خورد، سیگاری دود می کرد و شروع می‌کرد به خواندن رمان.
دزدها می‌آمدند، چراغ خانه را روشن می‌دیدند و راهشان را کج می‌کردند و می‌رفتند.
اوضاع از این قرار بود تا این‌که اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود. هرشب که در خانه می‌ماند، معنی‌اش این بود که خانواده‌ای سر بی شام زمین می‌گذارد و روز بعد هم چیزی برای خوردن ندارد.
بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن می‌توانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون می‌زد و همان‌طور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمی‌گشت؛ ولی دست به دزدی نمی‌زد. آخر او فردی بود درستکار و اهل این‌کارها نبود. می‌رفت روی پل شهر می‌ایستاد و مدت‌ها به جریان آب رودخانه نگاه می‌کرد و بعد به خانه برمی‌گشت و می‌دید که خانه‌اش مورد دستبرد قرار گرفته است.
در کم‌تر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندار خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه‌اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود. چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود! او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی‌آن‌که خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه‌ی دیگری، وقتی صبح به خانه‌ی خودش وارد می‌شد، می‌دید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه‌ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد می‌زد.
به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آن‌هایی که شب‌های بیش‌تری خانه‌شان را دزد نمی‌زد رفته‌رفته اوضاع‌شان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم می‌زدند و برعکس، کسانی که دفعات بیش‌تری به خانه‌ی مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد می‌زدند، دست خالی به خانه برمی‌گشتند و وضع‌شان روزبه‌روز بدتر می‌شد و خود را فقیرتر می‌یافتند.
به این ترتیب، آن عده‌ای که موقعیت مالی‌شان بهتر شده بود، مانند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شب‌ها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کنند. این ماجرا، وضعیت آشفته‌ی شهر را آشفته تر می‌کرد؛ چون معنی‌اش این بود که باز افراد بیش‌تری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر می‌شدند.
به تدریج، آن‌هایی که وضع‌شان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوچه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروت‌شان ته می‌کشد و به این فکر افتادند که "چه‌طور است به عده‌ای از این فقیرها پول بدهیم که شب‌ها به جای ما هم بروند دزدی". قراردادها بسته شد، دستمزدها تعیین و پورسانت‌های هر طرف را هم مشخص کردند: آن‌ها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی می‌کردند سر هم کلاه بگذارند و هر کدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا می‌کشید و آن دیگری هم از... . اما همان‌طور که رسم این‌گونه قراردادهاست، آن‌ها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهیدست‌ها عموماً فقیرتر می‌شدند.
عده‌ای هم آن‌قدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه این‌که کسی برایشان دزدی کند. ولی مشکل این‌جا بود که اگر دست از دزدی می‌کشیدند، فقیر می‌شدند؛ چون فقیرها در هر حال از آن‌ها می‌دزدیدند. فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدم‌ها را استخدام کردند تا اموال‌شان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کنند، اداره‌ی پلیس برپا شد و زندان‌ها ساخته شد.
به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمی‌آوردند. صحبت‌ها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند.
تنها فرد درستکار، همان مرد اولی بود که ما نفهمیدیم برای چه به آن شهر آمد و کمی بعد هم از گرسنگی مُرد.

درس عنکبوتی


گونه ایی از عنکبوت وجود دارد که وقتی بچه هایش متولد می شوند خود را به عنوان غذا در اختیار آنها قرار می دهد و این مصداق کامل فداکاری یک نسل برای نسلهای آینده است.


آرزوی برآورده شده من
٧ سالی است که از اینکه می دیدم مرتبا مسجد و حسینه توسط خیرین ساخته می شود عذاب می کشیدم و ضمن تشکر از خیرین مدرسه ساز ناراحت بودم که چرا کسی نمی آید تا یک دانشگاه یا لااقل دانشکده همانند هاروارد و مشابه تاریخچه آن بسازد؟نمی دانستم که مشکل این است که ما با تاریخچه هاروارد آشنا نیستیم یا عقلمان به این چیزها قد نمی دهد یا اینکه این دولت همیشه خدمتگزار مجوز چنین کاری را صادر نمی کند.با این وجود با خودم عهد کرد بودم که دانشکده کوچک لیکن با رفاه و امکانات چندین برابر بیشتر از بهترین دانشکده های جهان را روزی که به لطف دوست توانایی اش را داشتم بسازم.
اما بسیار خوشحال شدم که مطلع گشتم برادر عزیزمان جناب آقای مهندس عباس موسوی رهپیما از فارق التحصیلان دانشگاه تهران موفق به وقف دانشکده فنی فومن به عنوان یکی از پردیسهای دانشگاه تهران گردیده است.ایشان از سهامداران شرکت کاسترول می باشند و در این دقایق آخرین عمر به حمد ا... تعالی موفق به این مهم گردیده اند.برادر یکی از دوستانم که امسال وارد دانشکده مذکور شده از امکانات جالبی که در اختیارشان قرار گرفته برایم تعریف کرد که برایتان نمی گویم تا حضورا هم چیزی برای عرض داشته باشم.یکی از کارهای جالب وی این است که غذای دانشجویان را طی یک قرارداد چندین ماهه منعقد نمی کند بلکه هر هفته قرارداد غذا را با یک پیمانکار منعقد می نماید.دانشجویان دلیل این کار را حفظ و ارتقاء کیفیت غذا می دانند و بنده آن را ادب کردن صنف رستوران دار از یک سو و از سوی دیگر ایجاد رقابت و شاید در عالی ترین مرحله توزیع درآمد آن بین افراد بیشتر.ایشان قول داده نخبگان را بورسیه کند تا در دانشگاههای انگلستان ادامه تحصیل دهند و قول استخدام در صورت تمایل در کاسترول را هم داده اند.به دانشجویان با معدل بالا لپ تاپ جایزه می دهند و خلاصه خدایش رحمت کناد.
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=766601
راستی یک آرزو دیگه دارم که فکر نکنم کسی حالا حالاها اینو دیگه برآورده کنه.ساخت کتابخانه های تخصصی برای هر رشته دانشگاهی.بالاخص که دانلود کتاب به صورت pdf از اینترنت هم بسیار ناجوانمردانه دنبال می شود.
یک آرزوی دیگه هم دارم امیدوارم در آینده اینقدر پول داشته باشم تا بتوانم هر سال تعدادی رو در بهترین دانشگاههای جهان و البته در کشورهای مختلف و نه تنها یک کشور بورس کنم.زیرا این امر مهمترین کمک به جهانی شدن سریع ایران و فتح بازارها می دانم شاید جایگزین اعزام مبلغ مذهبی شود.می دانم بسیاری از آنها به ایران برنخواهند گشت اما به قول جناب خامنه ایی این مهاجرت نخبگان نیست.و به قول بنده استفاده از نخبگان در جهت ساخت شبکه جهانی ایرانیان است.البته می دانم که این میوه تنها بر درخت ایران آزاد خواهد رویید که برای آنهم کلی آرزو دارم.

علم بهتر است یا ثروت
سلام
تازگی به اطلاعات جدیدی در خصوص یک شغل پردرآمد برخوردم.غرفه های میوه فروشی در میادین میوه و تره بار شهرداری تهران را با پرداخت ٩ میلیون تومان به فرد مورد نظر و ماهانه ۴ میلیون اجاره می توان در اختیار داشت.فروش این غرفه ها ماهانه ١٠٠ میلیون تومان می باشد که از این میزان ٢۵ میلیون تومان سود میوه است که با استخدام ۵ کارگر ۵٠٠ هزار تومانی در ماه و پرداخت ماهانه ٢ میلیون تومان به شخص مورد نظر به راحتی می توان درآمد خالص ١٩-٢٠ میلیون تومانی در ماه کسب نمود.
لیکن نکته اساسی در این امر خرید میوه از بازار است و مثلا باید بتوانی میوه درجه دو مشابه با درجه یک بخری و بدهی خلق خدا برایت دعا کنند.بچه هایی که از شرکت رفته اند سه نفری یک غرفه گرفته اند و آقا کاسبند.
حالا بفرما علم بهتر است یا ثروت.
چرا صنعتی نمی شویم


سلام
تقریبا همه متفق هستند که ایران به سمت صنعتی شدن گام بر نمی دارد.از آنجا که صنعتی شدن فتح باب رسیدن به ثروت ملی و ارتقاء فهم عمومی تلقی میشود تفکر اینجانب بروی این مساله همچنان ادامه دارد.
کتب فنی و حرفه ایی و کتب رشته های گوناگون کار دانش را که اخیرا به صورت pdf بروی وب قرار داده اند مطالعه می کردم دیدم چقدر جالب است و کسانیکه این موارد را مطالعه کرده اند از بنده که دبیرستان درس خوانده ام و بعد هم چندی در دانشگاه آنالیز نیرو انجام داده ام در کارخانه جلوتر هستند.
تازه فهمیدم که چرا 70 درصد دانش آموزان سوئیس در کار دانش تحصیل می کنند.اما چرا این امر در نظام آموزشی ایران تحقق نمی یابد.به نظر می رسد دلیل این است که مدارس کار دانش در مقایسه با دبیرستانها که تنها به گچ و تخته نیاز دارند به سرمایه گذاری بسیار بیشتری جهت ساخت آزمایشگاه و کارگاهها نیاز دارند که بدیهی است دولت کریمه مهرورز عدالت گستر که سعی در حفظ انفال و افزایش صندوق ذخیره بیت الحال و مدیریت جهانی دارد نتواند به این امور کم اهمیت اهتمام نماید.

اقتصاد کشاورزی سیاسی

بزرگترین بخش اشتغال زای جهان سوم کشاورزی است که اگر فرصتی یابد می تواند به جهان اول صادرات داشته باشد و از این طریق درآمد کسب نماید.اما بخش کشاورزی جهان اول بسیار حمایت می شود مثلا نیمی از بودجه اتحادیه اروپا برای کشاورزان خرج می شود و این در حالی است که صنعت کشاورزی آنها بسیار کوچک است یعنی در آمریکا از 140 میلیون کارگر کمتر از سه میلیون نفر آنها در بخش کشاورزی کار می کنند و 40% آنها سالانه 200 روز در خارج از این بخش فعالیت دارند و در سال 2000 درآمد ناخالص کشاورزی 246 میلیارد دلار و درآمد خالص آنها 46 میلیارد دلار از محصول ناخالص داخلی ده هزار میلیارد دلاری بوده است و یعنی در صورت محو کشاورزی آنها تاثیری بر اقتصادشان نخواهد داشت.این نوع حمایت مالی از بخش کشاورزی توجیه اقتصادی ندارد اما توجیه سیاسی دارد و رای کشاورزان بسیار مهم است .در آمریکا 25 ایالت وجود دارد که مجموع جمعیت آنها کمتر از کالیفرنیاست این بیست و پنج ایالت 50 نماینده در سنا دارند تا مراقب حال کشاورزان باشند و کالیفرنیا تنها دو نماینده در سنا دارد.درآمد کشاورزان متوسط از شهر نشین متوسط کمتر است اما دارایی آنها بیشتر است.جالب این است که شهرنشینان نسبت به این یارانه اعتراضی ندارند که ریشه آن در تصویر ذهنی آنها در خصوص خودکفایی غذایی است بنابراین با این حمایتها بخش کشاورزی جهان اول بسیار زیاد تولید می کند و وقتی که این میزان نیاز در داخل سرزمینهایشان مصرف نمی گردد مازاد تولید با قیمت غیر واقعی به بازار جهانی سرازیر میشود و قیمتهای جهانی محصولات کشاورزی سقوط می کند و مزد کشاورزان جهان سوم کاهش می یابد و زارعان تهیدست جهان سوم فقیرتر میشوند طبق اعلام بانک جهانی حمایت جهان اول از کشاورزی خود، محصول ناخالص داخلی جهان سوم را به میزان 32 میلیارد دلار کاهش می دهد و این زیان برای کشاورز چینی که متوسط فروش سالیانه او 90 دلار است خیلی زیاد است.
شکر
دوستی می گفت رفته هند و تعریف می کرد که محال است بتوانی درب تاکسی را خودت باز کنی زیرا تا به خودت بجنبی کسی درب را برایت باز کرده است.می گویند در هند خطوط خیابانها را با گچ می کشند تا اقتصاد در جریان باشد و همه چیز را درب منزلتان تحویل می دهند تا اشتغال ایجاد شود.می گفت در کنیا در غروب آفتاب آدمها را دیده است که کنار جاده همانند مورچه با پای پیاده کیلومترها راه را می روند تا به منزل برسند.دیگری عکسهای گرسنه های آفریقایی را برایم فرستاده است.کتاب گل صحرا در شرح مشکلات زندگی در سومالی رابهت زده می خوانم .دوستی می گفت نکند اعتراضات ما به اوضاع و احوالمان در ایران ناشکری باشد و عذاب الهی را ارمغان آورد.دیگری می گفت وضع ما در مقابل همسایگانمان بسیار بهتر است و لذا ما موفق عمل کرده ایم فکر کردم آنهم زیاد تا چیزی بنویسم که جواب همه سوالات را خوب داده باشم.دکتر عزیز شریعتی هم در کتاب کوچک استحمار خود به من کمک کرد.پاسخ این است که اگر نعمتی بر تو رسید لازم است تا از خدا تشکر کنی و هم از واسطه رسیدن نعمت به تو.اما شکر دیگری که تعریف شده است که شکر بر محرومیت است موضوعیت ندارد زیرا بسیاری از نعمات الهی موقوف بر درخواست و دعای بنده از پروردگارش است و لذا خواستن از حضرت احدیت مطلوب است دو جهته و اگر خواستن را تعطیل کنید و به جای آن شکر بر نداشته ها را بگذاریم، شاید همین می شود که شده یا اینکه این نوع شکر اصولا شرح مناسبی نشده است.پس بر نعماتی که بر ما داده شده شکر می کنیم و از او بهتر و بالاتر و همیشگی آنها را خواهیم خواست و از او همه آنچه بما نداده است و دلمان می خواهد و اندیشه و آرزویمان به آن مایل است را می خواهیم تا او با توجه به مصلحتهای ما آنچه صلاح است را عنایت کند.زیرا او همانند ما نیست تا خسته شود و چیزی که صلاح ما نیست به ما بدهد زیرا مدبری مهربان است و پرورنده.اما اگر چیزی خواستیم و به ما نداد بر آن و بر تلخی هایی که از زندگی ما برطرف نمی شود صبر می کنیم زیرا او بخشنده است نه بخیل و مهربان است نه تند خو و پرورنده ماست و در حین صبر و بالاتر از آن رضا، دعا می کنیم و اشک می ریزیم. زیرا سلاح ما هستند در برخورد با سختی ها و این را در گودی قتلگاه امام حسین علیه السلام خوب تماشا می کنید اما سعی کلی تر از دعا است و یا شاید همان دعای عملی است .لذا تلاش در جهت بهبود آینده و خواست آن نه تنها مذموم و مغایر با شکر نیست بلکه از اوامر الهی و ریشه عروج معنوی و مادی است و این همین چیزیست که شما با دیدن محرومیتها باید به آن متوجه باشد و استحمار با ظرافت صحنه های به شدت تاثیرگذار پاراگراف اول را که می توانست شما را به سعی در برطرف سازی ریشه های محرومیت برانگیزاند به عاملی برای توقف رشد شما به نام شکر تبدیل نموده است.دوست من شکر ما شکر عملی است همین که از او بهترش را برای جهان آرزو می کنیم شکر است و شاید اگر کمی هم از آن طرف نگاه کنیم که خداوند ملائک بسیاری در سجده و شکر دائم دارد و با استغنای حضرت دوست شاید اصلا دیگر نتوانیم یک شکر هم بگوییم هر چند که او شکر کنندگان را دوست دارد به هر حال بنده شکر بر نداده ها را قبول ندارم

راهکار
داشتیم گفتمان می کردیم. گفتم:مدتی است تنها مشکلات را دیده ام، می خواهم حالا کمی هم به راهکار فکر کنم. گفت: اجتماع بر منافع ملی. اندیشیدم که آیا با فلسفه ایثار و با حدیث پیامبر که فرموده است: اگر کسی صدای مسلمانی را بشنود که درخواست کمک می کند و او را یاری نکند مسلمان نیست،سازگار است؟ معلوم است که نه. اما این الگو در ملتهای لائیک و یا دارای دینی که نقشی سیاسی و اقتصادی نخواهد قابل اجرا است و نمونه موفق آن هم کشورهای اروپایی می باشد.این امر حتی در دولت لائیک نیز غیر قابل تحقق است و مشکلات ترکیه نیز ناشی از داشتن دولت لائیک در کنار ملتی مسلمان است.پس یک راه لائیک شدن است که البته برای جامعه دین خواه و نه دیندار بسیار سخت است.اما راه دوم اجتماع بر حجت الهی است که در حال حاضر غایب است.هست اما غایب و اینکه چرا او غایب شده است، چیزی است که سالهاست شیعیان را در بهت فروبرده است. برخی ترسوها او را چونان خود ترسویی می دانند که از ترس شهادت از دیده مردم غایب شده است و برخی دیگر خدای رحمان رحیم را متهم میکنند که چون امامان زیادی توسط ظالمان شهید شده اند او دستور غیبت را صادر نموده است در حالیکه اگر اینگونه خدایی داشتیم انصافا نباید از عاشورا می گذشت نه چه می گویم از ضربت خوردن امیر المومنین در کوفه در حین نماز و شاید اصلا از انداختن ابراهیم در آتش و یا بر ملتی که عیسی را بر صلیب کشیدند.در حالیکه امتداد حیات بشر بروی این کره خاکی در کنار اینهمه قتل وکشتار اولیا و آزار آنها ترجمه این آیه است که خود هم آن را باور ندارم.ان ا...یغفر الذنوب جمیعا .اما چه شده است که کار ملت آخرالزمان به این کوره راه تنگ و سخت و راه رملی کشیده است؟شاید تنها برای اینکه ما ملت آخر الزمانیم.شاید او نخواهد آمد تا تمامی مدعیان و مکاتب مدیریتی بیایند و نقش خود را بزنند و بروند و مردم ببینند که نجات دنیا و آخرت آنها درنقاشیهای کودکانه آنها نیستد.در این میانه مکاتب و نظریه های دینی در ملل مسلمان نفوذ بیشتری دارند تا مکاتب متمرکز رفاه دنیوی.زیرا تفکر بر عقبا آنها را همیشه درحکومتهای لائیک آزار می دهد. اینطورهم که ما اسلام و ولایت فقیه را تعریف کرده ایم هیچ نیازی به ظهور حضرت نداریم.تا ابد هم که نیایند نظام حکومتی ما بلا مشکل نظری است.اما برادر در عمل چه؟بازهم همانطور است؟پس این مشکلات چیست؟شاید در چنین زمانی که یاس همه را فراگرفته است و امیدها از همه فکرها جدا شده است لازم است او ظهور نماید و این یعنی ظهور تنها ولی که ظهورش مقدمات دارد و آن هم چه مقدمه طولانی.شاید عمر من به فصل آخر این کتاب هیچگاه نرسد. وضع ما با این اوصاف وضع آدم درمانده ایست که دیگر هیچ رمقی برایش نمانده است و دیگر هر روز دینداریش سختر می شود.و هر روز به لائیک و فرار از دین در بخشهای اقتصادی و سیاسی و نهایتا عقیدتی نزدیکتر می شود و از سوی دیگر حتی در رفاه کاملش به پوچی زندگی دنیایی که می رسد افسردگی به سراغش می آید .راستی چقدر افسردگی شایع است .به نظر من بیشتر از فلج اطفال و سرطان.به یاد تو افتادم که گفتی اینگار اوضاع اصلا نباید درست شود یا اینکه حداقل اصلاح لطیف آن را به زمختی چون تو واگذار نگردیده است.راست می گفتی.اگر از راهکار نمی گویم برای این است که راهکاری نمی دانم

گیاهان دارویی
سلام به دوستان. نمی دانم آیا تاکنون به سایت گمرک جمهوری اسلامی مراجعه و در آمار صادرات و واردات و شرکاء اقتصادی ایران تفکر کرده اید یا خیر؟ پیشنهاد می کنم در این مورد حتما بررسی کنید. هر چند که این آمار معمولا با تاخیر چند ساله در سایت قرار داره. تحقیق من که فکر می کنم سال گذشته صورت گرفت، نشان از صادرات بسیار زیاد گیاهان دارویی داشت. برایتان جالب نیست ما که حتی اسم بعضی از این گیاهها را نشنیده ایم و نمی توانیم حتی زعفران و روغن زیتون،پسته و از این قبیل چیزها رو صادر کنیم، چطوری تونستیم این همه گیاه دارویی صادر کنیم؟ عجیب نیست؟! اخیرا شنیدم که خانواده سلطنتی انگلستان هیچ نوع داروی شیمیایی مصرف نمی کنند که این هم عجیبه نه؟

سلام. فقر به نظر من سه نوع دارد:
فقر آنی: این نوع فقر در چند لحظه کوتاه برای شخصی پیش می آید که از ثروت فراوان برخوردار است.مثلا تا دیشب ملکه بوده امشب اسیر
فقر طولانی مدت :در این فقر شخص تمام زندگی دنیایی خود را در نداری و چه کنم چه کنم می گذراند.
فقر ذاتی:برای شخصی ایجاد میشود که حسب ظاهربسیار متول است اما ...چشم کور دنیا طلب را یا قناعت پر کند یا خاک گور
اما از بین موارد فوق،مهمترین بند که به جهت اهمیت و بر خلاف اصول نگارش در اول ذکر گردیده است،فقر آنی است که مثال آن ازدواج فوری حضرت حسین سلام ا...علیه با شهربانو شاهزاده اسیر ایرانی است و یا ازدواج حضرت امام حسن عسگری علیه السلام با نرجس خانوم. دوستان فقر آنی از این جهت که ذهن و روحیات و مشی و روش زندگی فرد بر مبنای استراتژی فقر شکل نگرفته است،بسیار آزار دهنده و مختل کننده ارکان است و بالاخص در خصوص فردی که مثلا در راه مانده است و در شهر خود ثروت فراوانی دارد.یکی از مواقعی که افراد به کرات با این نوع فقر روبرو می شوند به هنگام فوت پدر یا مادری است که ذخیره مالی نقدی تدفین خود را نتوانسته اند مهیا کنند و در بحران روحی و عاطفی اسیر خشن ترین برخوردهای نظام اقتصادی می شوند.راه حل نیز برای این قلم نیزهمانند راه حل بند دوم بیمه می باشد.می دانید اغلب کارکنان و مستمری بگیران بیمه فوت هستند و سالها وجهی را می پردازند تا در زمان نیاز به آنها تحویل شود اما امکان وصول این دین تا بعد از مراسم خاکسپاری برایتان موجود نیست و تاخیر در دفن جنازه هم که بر اساس تاکیدات دین مبین نهی شده پس آیا بهتر نیست مبلغ بیمه فوت همانگونه که سایر اعمال خاکسپاری با سرعت مناسب آمبولانسهای الگانس در حال اجرا است صورت پذیرد و یا امکانی ایجاد شود تا فرد با وثیقه قرار دادن اسناد رسمی مالکیت خود وجهی را دریافت و هزینه نماید؟

سلام به همه. به نظرم رسید خیلی آدم عقب افتاده ایی هستم که هیچ وقت قانون بودجه کشورم را مطالعه نکردم. هر چند از نوجوانی رادیو مجلس بالاخص در مواقع تصویب لایحه بودجه را دنبال می کردم یکی از دوستانم به من گفت بیشتر تحقیق کنم هر چند این مسیری است که هر چه کمتر بدانی راحت تر هستی. اما ما مگر برای راحتی و آسایش خلق شدیم .مگر خدا نگفت که انسان در سختی خلق شده است؟؟ اگر خواستی بفهمی که بودجه مملکتت در چه فیلدی و به چه میزان توزیع میشود تا در انتخابات آینده مجلس نمایندگانی بهتر را انتخاب کنی به لینک زیر که متن کامل این قانون را دارد و حجم آن 2.2مگابایت است رجوع کنید.

میدان فلسطین
سلام. اخیرا به میدان فلسطین سری زده اید؟ خیلی جالب شده.مسجد بسیار زیبایی در ضلع جنوب غربی ساخته شده و جالب اینکه در ضلع شمال شرقی نیز کار ساخت مسجد دیگری نیز در حال اتمام است و از قبل نیز نمازخانه امورتربیتی در ضلع شمال غربی با باز کردن دربی از خیابان به عنوان مسجد استفاده می شد. هزینه ساخت هر مسجد اگر تنها 1 میلیارد تومان در نظر گرفته شود و هزینه ازدواج هر فرد 10 میلیون و هزینه خرید خانه 100 میلیون تومان آنگاه با هزینه هر مسجد اضافی می توان نیمه دین یکصد جوان را تکمیل و 10 نفر راصاحب خانه نمود.راستی چرا علما همه تلاششان برای یک نیمه دین است.

ویزا
در حالی که آمریکایی‌ها و دانمارکی‌ها با داشتن گذرنامه، امکان مسافرت بدون روادید به 130 کشور را دارند، ایرانی‌ها با داشتن گذرنامه بدون روادید، تنها می‌توانند به چهارده کشور سفر کنند و تنها افغانستان از این حیث دارای آمار بدتری از ایران است
به گزارش خبرنگار «تابناک»، بنا به گزارش‌های رسمی، در بین 195 کشور، شهروندان آمریکا، فنلاند و دانمارک پس از گرفتن گذرنامه و بدون صدور روادید، می‌توانند به 130 کشور سفر کنند. این در حالی است که اتباع کشورهای آلمان و بلژیک که می‌توانند بدون رواید به 129 کشور سفر کنند، دارای شرایط بهتری برای حضور تجار و بازرگانان و محققین خود در بازارهای جهانی هستند
رتبه تعداد* رتبه تعداد*

1 فنلاند 130 14 شیلی 109
1 دانمارک 130 18 اسرائیل 104
1 آمریکا 130 19 مجارستان 101
2 ایرلند 129 19 آرژانتین 101
2 سوئد 129 20 برزیل 99
2 آلمان 129 21 مکزیک 98
3 انگلستان 128 28 کرواسی 84
3 ایتالیا 128 34 رومانی 73
3 فرانسه 128 37 آفریقای جنوبی 65
3 ژاپن 128 40 سنتکیت و نویس 62
4 اسپانیا 127 46 دومینیک 52
4 نروژ 127 46 ترکیه 52
4 سوئیس 127 55 تایوان 42
4 بلژیک 127 62 امارات عربی 35
5 هلند 126 62 روسیه 35
6 لوگزامبورگ 125 64 صربستان و مونته‌نگرو 32
6 اتریش 125 65 عربستان 31
6 کانادا 125 67 تایلند 29
6 نیوزلند 125 71 هند 25
7 پرتقال 123 71 بوسنی و هرزگوین 25
8 سنگاپور 122 72 مصر 24
9 مالزی 120 75 اردن 21
9 ایسلند 120 78 چین 18
9 یونان 120 78 کره شمالی 18
9 استرالیا 120 79 پاکستان 17
10 لیختن‌اشتاین 116 81 عراق 15
11 کره جنوبی 115 82 ایران 14
13 هنگ کنگ 110 83 افغانستان 12

دکتر پدرام سلطانی علت این امر را ضعف مستمر حوزه امور کنسولی در وزارت امور خارجه دانست و افزود: ‌با توجه به این‌که فرصت‌های تجاری لحظه به لحظه در حال تغییر است، بنابراین یک بازرگان برای حفظ منافع و یا جایگاه رقابتی خود، گاه نیاز دارد در یک مدت زمان کوتاه در یک کشور خاص حاضر شود؛ این در حالی است که برای تاجر یا تولیدکننده‌ای که هفته‌ها در انتظار دریافت روادید است، از دست دادن فرصت‌های تجاری پیش آمده یا تضییع حقوق و منافع خویش در دیگر کشورها بسیار محتمل است. به منظور کنترل صحت خبر به سایت وزارت امور خارجه مراجعه نمودم.ایران تنها با کشور ترکیه و آن هم در زمان شاه توافقنامه حذف روادید متقابل امضاء نمود و 14 کشور ذکر شده مربوط به حذف روادیدهای سیاسی است و بعنوان مثال ایران و سیرالئون چنین توافقی دارند.

سلام بر دوستان عزیزم. همیشه در روزنامه های داخلی می خواندم که هر سال در آمریکا چند نفری که البته تعدادشان از انگشتان دست بیشتر نمی شد به ضرب گلوله دانش آموزی یا دانشجویی و بعضا بزرگسال تر کشته شده اند و همیشه روزنامه های داخلی پس از آن به تقبیح قانون آزادی حمل سلاح می پرداختند و من هم همواره حیرت زده که این آمریکای پیشرفته عقب افتاده چرا مساله به این سادگی را نمی فهمد و این قانون قرون وسطایی را لغو نمی کند و علت را در فرهنگ کابویی آمریکایی ها می دانستم.لیکن جدیدا نکات دیگری یعنی بخشی از فواید در این خصوص را فهمیده ام اولا:می دانید آمریکا مهد لیبرال دمکراسی و مردمسالاری است و اروپا همیشه در این خصوص از آمریکا الگو برداری می کند که البته هنوز این قسمت را اروپایی ها نتوانستند هضم کنند.علت آزادی حمل اسلحه این است که اگر دولتی بروی کار آمد تا مقابل ملت آمریکا بایستد و خواست تا آزادی های قانونی مردم و یا اقتصاد آنها را با وضع قانون های جدید به تدریج محدود کند،مردم این قدرت را داشته باشند تا در مقابل آن قیام نمایند ثانیا:چنانچه ارگانهای امنیتی و انتظامی و نظامی دولتی به هر دلیلی مثلا تبانی با دزدان و قاچاقچیان،فساد اخلاقی و ... نتوانند وظایف قانونی خود در تامین امنیت را ایفا نمایند مردم خود بتوانند از ناموس و مال خویش دفاع نمایند که این اساسی ترین مشکل امنیتی و انتظامی ایران دراین سالها به شهادت صفحه حوادث روزنامه ها و احساس ناامنی شدید در سطح کشور است.
سلام به دوستان عزیزم. یکی از مسائلی که به شدت در عقب افتادگی ما تاثیراساسی دارد عدم توجه به هنر است.این عدم توجه به این موضوع منتهی می شود که هنرمندان کافی در جامعه رشد پیدا نکنند و حتی نسل قبلی نیز در انزوا و اعتیاد جان بسپارند و در نتیجه شهرهای ما زیبا نباشند و به ناچار از الگوهای معماری چشم خراش در شهرها استفاده شود.هیچ نماد یا مجسمه ایی که بیانگر هویت ما باشد در شهر ها دیده نشود و همچنین هارمونی رنگها به دست فراموشی سپرده شود و از سوی دیگر در طراحی محصولات صنعتی زیبا و بازاریابی بر مبنای تبلیغات نیز ناکارآمد باشیم.
بخشی از عدم توجه به هنر در نگرش فعلی از اسلام ریشه یابی میشود.ساخت مجسمه کامل انسان و حیوان بت تراشی خوانده میشود و اگر من مجسمه ساز بودم عطای ساخت نیمه آن را نیز به لقای آن می بخشیدم.همین امر در خصوص نقاشی وجود دارد.در خصوص موسیقی نیز به رساله مجددا مراجعه کنید خرید و فروش آلات موسیقی و حتی آموزش موسیقی حرام قلمداد میشود.راستی به جز عکاسی و بازیگری که آنها هم با سانسور و ممیزیهای مختلف محدود میشوند چه هنرهایی توانایی شکوفا شدن در این جامعه را دارد؟
سلام. اهمیت توسعه توریسم در ارتقاء اقتصادی ایران با توجه به سود کلان و تبلیغات سیاسی اجتماعی مثبت آن مدتی است مرا به فکر واداشته است .باید چه کنیم تا بتوانیم به مقصد توریستی منطقه تبدیل شویم؟ اول: باید مجوزی صادر شود تا حجاب برای توریسم های غیر مسلمان اجباری نباشد.شاید این موضوع را دوستان عزیزمن برنتابید اما بر مبنای چه شاهد تاریخی و چه حکم صریح قرآن یا سیره نبوی این قانون فعلی وضع گردیده است؟آیا در زمان امام علی مسیحی و یهودی در قلمرو حکومت ایشان وجود نداشتند ؟و آیا حضرت آنان را مجبور به رعایت حجاب می نمود یا این هم جزء مسائل جدید است؟ دوم: هتلهای ما دیگر نباید جهت پذیرش دو نفر از دو جنس مخالف مدارک ازدواج را طلب کنند.شاید به نظرتان این امر منجر به ترویج فساد شود در حالیکه وظایف دولت اسلامی در نهی از منکر و سخت تر کردن امکان گناه می باشد .راستی چه کسی گفته کار دولت باید جلوگیری از ارتباط جنسی مطابق شرع دو نفر به اسم مبارزه با منکرات باشد.زنان بیوه با توجه به وضع فعلی هنجار و ناهنجارهای اجتماعی در کجا می توانند با جنس مخالف ارتباط داشته باشند؟چرا با قانونهای مالیخولیایی خود حقوق و آزادیهای مردم را صلب کرده ایم.راستی می دانید بر عکس ایران در بسیاری از کشورهای اروپایی چنانچه دو مرد بخواهند از یک اتاق استفاده کنند این امکان وجود ندارد؟این مورد هم بر مبنای قوانین کلیسایی و فرهنگ آن شکل گرفته در حالیکه ما در ایران هر چند نفر مرد که بخواهیم در یک اتاق هتل می خوابیم و مشکلی از نظر قانونی و شرعی پیدا نمی کنیم.اصولا تفکرات این چنینی به صاحب هتل یا حکومت و صنعت توریسم و وظایف آن هیچ ربطی ندارد سوم: توریسم به عنوان منبع درآمد نیازمند احترام است و باید قوانین بر مبنای احترام به او و ارائه مشوق به او در جهت آسایش بیشتر او تغییر کند و بالاخص نگرشی که توریسم را به عنوان جاسوس معرفی می کند باید از صحنه محو گردد چهارم:فرهنگ غریب کشی ایرانی و چاپیدن نا آشنایان به محیط که متاسفانه در سالهای اخیر برخلاف تبلیغات جاری حکومتی جای فرهنگ میهمان نوازی و کمک به هم نوع را گرفته است باید اصلاح شود.دوستی به من می گفت در مالزی آدرسی را از یک موتوری پرسیدم گفت دنبال من بیا و نزدیک نیم ساعت به دنبال او رانندگی کردم تا به مقصد رسیدم .خودم در فرانسه آدرس دفتر پست را از نوجوانی 16 ساله پرسیدم حدودا 20 دقیقه با من آمد و دفتر را نشان داد و برگشت در حالیکه مسیرش اصلا با من یکی نبود .خواهشا خود و دیگران را بیشتر از این فریب ندهیم که مردم ایران فرهنگ غنی ایرانی اسلامی چندین هزار ساله دارند که اصلا نمودی از اینهمه ابهت و شکوه فرهنگی را نمی توان رصد کرد پنجم: تا وقتی که سفرهای داخلی بین مردم رایج نشود و تا وقتی که حتی نتوانیم امکانات مسافرت آسان مردم کشور خود با استانداردهای جهانی و سپس منطقه خود یعنی خاورمیانه وعربهای پولدار آن را فراهم نمائیم، نباید به جذب توریسم از نقاط دورتر دنیا بیندیشیم زیرا با اصول ابتدایی اقتصاد نا هماهنگ است.
سلام دوستان خبر قطعی برق 2 ساعت در روز سال گذشته برای تهران بدلیل کمبود برق جدا شوکه کننده بود.سایت ایرنا در اردیبهشت ماه همان سال از همکاری های ایران در تامین برق با پاکستان و توافقات اولیه احمدی نژاد جهت تامین برق خبر داده بود و تایید نهایی البته منوط به بررسی وزیر محترم نیرو بود.سایت مذکور جمله زیبایی نیز داشت که فکاهی دردناک و دروغ شاخداری است که متاسفانه مسئولین به راحتی و بدون هیچ قلقلکی از سوی وجدانهای بیدارشان می گویند" ما می توانیم به جرات بگوییم که در زمینه تولید برق جزو سه کشور مطرح جهان هستیم".
این در حالی است سالها قبل برای قطعی برقی چند ساعته نه چند ساعت در هر روز، بسیاری از شرکتها از یکی از ایالتهای آمریکا اسباب کشی کردند.

سلام. امروز می خواهم نکته جالب دیگری در خصوص آمارهای مالی را بیان نمایم.برای خودم خیلی عجیب بود زیرا هیچ وقت فکر نمی کردم چنین مطلبی صحیح باشد.همیشه رسانه های ایرانی یکی از مشکلات حکومت را ناتوانی در اخذ مالیات از مردم و کسبه عنوان می نمودند و همیشه از وجود فرارهای مالیاتی شکایت می کردند.در جای دیگر وزیر نفت دولت خاتمی مهندس زنگنه عنوان نمود که همه صنایع را تعطیل کنند. زیرا نفت به تنهایی جوابگوی نیازها است.از موارد فوق هر عاقلی به این نتیجه می رسد که درآمد مالیاتی حداکثر حدودا 20-40 درصد درآمد نفتی است.اما آمار هم این موضوع را تایید می کند؟خیر ماهنامه اقتصاد ایران سال دهم شماره 109 مربوط به اسفند 86 در صفحه 79 جداولی ارائه کرده که به استناد آن درآمد نفتی ایران در سال 81 برابر102626 میلیارد ریال و در آمد مالیاتی مستقیم و غیر مستقیم برابر 50587 میلیارد ریال بوده است که حدود 50%در آمدنفتی است لیکن در سال هشتاد و پنج درآمد نفتی ایران معادل 181881میلیارد ریال گردید و درآمد مالیاتی نیز به مبلغ یکصد و پنجاه یک هزار و ششصد و بیست و یک میلیارد ریال رسیده است که معادل 80% درآمد نفتی می گردد ضمنا دکتر طهماسب مظاهری رئیس کل فعلی بانک مرکزی نیز عضو هیات تحریریه ماهنامه مذکور در گروه مدیریت می باشند.
در وب کمی راجع به این کشور تحقیق می کردم که نکته جالبی رابه صورت اتفاقی فهمیدم.در کشور سوئیس دانش آموزان پس از دبستان 70% به کار و دانش می روند و حد
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کورش قلی زاده