خوش آمديد,
مهمان
|
|
تعاريف در مديريت بازاريابي :
احتياجات (Needs) اساسيترين و زيربناييترين مفهوم بازاريابي، نيازهاي بشر ميباشد كه ما آن را به شرح زير تعريف ميكنيم: احتياجات عبارت از بيان احساس كمبود در يك فرد ميباشد. وقتي كه يك نياز ارضاء نشود، شخص ناراحت است. يك فرد ناراضي يكي ازاين دو كار را انجام ميدهد: يا به دنبال چيزي خواهد گشت كه نياز او را برطرف كند و يا كوشش ميكند كه نيازهايش را كاهش دهد. مردم در جوامع صنعتي سعي ميكنند كالاهايي را پيدا كرده يا توسعه دهند كه خواستههاي آنها را ارضاء نمايد. مردم در جوامع فقير سعي ميكنند كه خواستههاي خود را به چيزهايي كه قابل دسترس باشند كاهش دهند. خواستهها Wants دومين مفهوم اساسي در بازاريابي، خواستههاي بشر ميباشد. خواستههاي بشر زماني كه توسط فرهنگ و شخصيت افراد شكل بگيرند، شناخته ميشوند. همراه با تكامل جامعه، خواستههاي اعضاي آن نيز افزايش و گسترش مييابد. مردم در معرض كالاهاي متنوعي كه علاقه و تمايلات آنها را برميانگيزد قرار دارند. توليدكنندگان كوشش ميكنند كه رابطهاي بين چيزهايي كه آنها توليد ميكنند و نيازهاي مردم برقرار نمايند. تقاضاها (Demands) مردم اكثرا خواستههاي نامحدود، اما منابع محدود دارند. آنها توليداتي را انتخاب ميكنند كه حداكثر رضايتمندي را در مقابل پولشان ايجاد نمايد. خواستهها وقتي تبديل به تقاضاها ميشوند كه با قدرت خريد همراه باشند. مصرفكنندگان به توليدات به عنوان مجموعههاي پرمنفعت مينگرند و كالاهايي را انتخاب ميكنند كه بهترين و بيشترين استفاده را به آنها ميدهد. پس يك تويوتا يعني يك حمل و نقل اساسي، يك قيمت پايين و سوخت اقتصادي (كم مصرف)، يك اتومبيل خوب يعني: راحتي، تجمل و منزلت. مردم كالايي را انتخاب ميكنند كه حداكثر رضامندي را در ارتباط با خواستهها و منافع آنها ايجاد نمايد. محصولات (Products) احتياجات، خواستهها و تقاضاهاي بشر، اشاره ضمني به اين مطلب دارد كه محصولاتي وجود دارند كه ميتوانند آنها را ارضاء نمايند ما محصول را به شرح ذيل تعريف مينماييم: يك محصول عبارت از هر چيزي است كه بتواند جهت اطلاع و رويت، اكتساب، استفاده يا مصرف، به بازار ارائه شود و بتواند يك خواسته يا يك نياز را ارضاء نمايد. تمامي محصولات به طور مساوي مورد درخواست نيستند. قابل دسترسترين و كم قيمتترين محصولات محتملا در درجه اول اهميت، براي خريده شدن قرار دارند. مفهوم يك محصول محدود به اشياء فيزيكي نميباشد بلكه هر عاملي كه توانايي برآورده كردن يك نياز را داشته باشد يك محصول است علاوه بر كالاها وخدمات محصول شامل: افراد، مكانها، سازمانها، فعاليتها وايدهها ميباشد. يك مصرفكننده در مورد سرگرميهايش تصميم ميگيرد: تلويزيون تماشا ميكند، به چه مكانهايي براي تعطيلات برود، در سازمانها عضو شود، از عقايد و نظرات حمايت كند. براي مصرفكننده تمام اينها يك محصول هستند. اگر واژه «محصول» مناسب نباشد، ميتوانيم از واژههاي ارضاءكننده «منبع يا پيشنهاد» استفاده نماييم. مبادله (Exchange) بازاريابي زماني صورت ميگيرد كه مردم تصميم ميگيرند نيازها و خواستههاي خودشان را از طريق مبادله ارضاء نمايند. مبادله عبارتست از عمل به دست آوردن چيز مورد درخواست از يك شخص و دادن چيزي در مقابل آن. مبادله طريقهاي است كه مردم ميتوانند توسط آن كالاي موردنياز و درخواست خود را به دست آورند. مبادله از محدوديت خاص خود برخوردار است: مردم ناچار به التماس يا محتاج بخشش ديگران نيستند. مردم بايد داراي مهارتها و تخصصهايي باشند كه بتوانند چيز مورد احتياجي را توليد نمايند يا خدمت موردنيازي را ارائه كنند و در مقابل كار يا كالاي توليد يا ارائه شده ديگران را به دست آورند. مبادله هدف اصلي بازاريابي ميباشد. براي اينكه يك مبادله صورت پذيرد، شرايط متعددي وجود دارد كه بايد در نظر گرفته شوند: بايد حداقل دو طرف وجود داشته باشد و هر طرف نيز بايد چيز ارزشمندي براي طرف مقابل در اختيار داشته باشد، هر طرف بايد بخواهد تا با طرف ديگر معامله كند و هركدام بايد در قبول يا رد محصول ارائه شده توسط ديگري آزاد باشند و بالاخره هر طرف بايد قادر به برقراري ارتباط و تحويل كالا باشد. اين شرايط، مبادله را ممكن ميسازد. براي اينكه يك معامله واقعا صورت پذيرد، دو طرف بايد به توافق برسند. اگر آنها موافق باشند، چنين نتيجه ميگيريم كه عمل مبادله، طرفين را در شرايط و موقعيت بهتري از كار قرار داده است. زيرا هر يك از آنها در قبول يا رد پيشنهاد آزاد بوده است. با اين توصيف، درست همانطور كه توليد محصول ايجاد ارزش ميكند، مبادله نيز ايجاد ارزش ميكند و اين امر تواناييهاي مصرفي بيشتري را به مردم ميدهد. معاملات (Transaction) از آنجايي كه مبادله هدف اساسي بازاريابي ميباشد، معامله محور فعاليتهاي بازاريابي است. معامله عبارتست از يك داد و ستد ارزشها بين دوطرف. يك معامله حداقل شامل دو چيز با ارزش، شرايطي كه در يك زمان معين روي آنها توافق شده و يك محل مورد توافق است. بازاريابي مجموعه اقداماتي است در جهت رساندن توليدات، خدمات، ايدهها و امثال آن به مرحله مبادله يا معامله. بازارها (Markets) مفهوم معاملات ما را به مفهوم يك بازار هدايت مينمايد. يك بازار عبارتست از مجموعه خريداران واقعي و بالقوه يك كالا. همانطور كه تعداد افراد و معاملات در يك جامعه رو به افزايش است، تعداد تجار و مكانهاي بازار نيز رو به افزايش است. در جوامع پيشرفته، بازار لزومي ندارد كه به صورت مكاني كه خريدار و فروشنده در آن به داد و ستد ارزشها ميپردازند، باشد با حمل و نقل و ارتباطات مدرن، يك تاجر ميتواند يك كالا را در برنامه آخر شب تلويزيون تبليغ نمايد. توسط تلفن از صدها مشتري سفارش بگيرد و روز بعد آن كالا را براي خريداران پست نمايد بدون اينكه هيچ گونه برخورد حضوري با خريدار داشته باشد. يك بازار ميتواند در اطراف يك محصول، يك خدمت، يا هر چيز با ارزشي رشد نمايد. به عنوان مثال: يك بازار كار، شامل افرادي است كه تمايل دارند كار خود را در مقابل دستمزد يا محصولات، ارائه دهند. موسسات مختلفي از قبيل موسسات كاريابي و موسسات مشاوره، در اطراف يك بازار كار رشد كردند تا بتوانند به عملكرد آن به نحو بهتري كمك نمايند. بازار پول يكي ديگر از بازارهاي مهم ميباشد كه براي اين به وجود آمده است تا احتياجات مردم را برآورده كند، بنابراين آنها ميتوانند پول قرض بگيرند، قرض بدهند يا پسانداز كنند. بازاريابي Marketing بالاخره مفهوم بازار ما را به چرخه كامل مفهوم بازاريابي ميرساند. بازاريابي يعني كار كردن با بازارها، به اين منظور كه باعث رضامندي احتياجات و خواستههاي بشر ميگردد. پس ما به تعريف خودمان در مورد بازاريابي، برميگرديم. به عنوان «فعاليتهاي بشر كه براي ارضاء كردن احتياجات و خواستهها از طريق تبادل فرايندها هدايت ميشود» تبادل فرايندها، مستلزم كار است. فروشندگان مجبورند خريداران را جستجو كنند، نيازهاي آنها را شناسايي نموده و كالاهاي خوب و مناسب طراحي نمايند، آنها را توسعه داده، انبار نموده و قيمتگذاري كرده و تحويل نمايند. چنين فعاليت هايي از قبيل توسعه محصول، تحقيق، ارتباطات، توزيع، قيمتگذاري و خدمات،فعاليتهاي اصلي بازاريابي ميباشند. اگرچه مامعمولا به بازاريابي به عنوان ادامه كسب توسط فروشنده، ميانديشيم اما خريداران نيز به فعاليتهاي بازاريابي ميپردازند. مصرفكنندگان وقتي «بازاريابي» ميكنند كه به جستجوي كالاهايي كه توان پرداخت قيمت آنهارا دارند ميپردازند. نمايندگي يك شركت زماني بازاريابي ميكند كه به دنبال فروشندگان رفته و براي شرايط خوب، چانه ميزند. يك «بازار فروشندگان» بازاري است كه در آن فروشنده داراي قدرت زيادتري ميباشد و خريداران مجبورند كه خيلي دقيق و كوشا باشند. در يك «بازار خريداران»، خريدار داراي قدرت زيادي بوده و فروشنده، مجبور است كه بسيار فعال و كوشا باشد |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|