خوش آمديد,
مهمان
|
|
بازاريابي عصبي يك علم جديد است كه هدف آن كمك به بازاريابي و فروش محصولات با استفاده از علم عصبشناسي است. بازاريابي عصبي هماكنون در بعضي از مدارس مهم بازرگاني تدريس ميشود و عصبشناسان به بسياري از شركتهاي بزرگ تجاري خدمات مشاورهاي ميدهند.
در دهه اخير، واقعيتهاي متعدد، تحقيقات قابل توجهي در زمينه گسترش فعاليتهاي علمي و مديريتي بازاريابي به وجود آورده است. اگرچه غالبا تحقيقات بازاريابي به طور خاص در كشورهاي صنعتي صورت گرفته است، جاهايي كه امكان كسب سرمايه براي گسترش تحقيقات در آن نواحي وجود داشته است. هماكنون آينده علم بازاريابي در ميدان جديدي قرار دارد تا مفاهيم جديد و دستاوردهاي جديد را نهادينه كند. اكنون سرمايهگذاريها در سطح بالا براي تحقيقات تجربي/آزمايشگاهي كه در برگيرنده تكنولوژي پيشرفته هستند، مورد نياز است. بازاريابي عصبي و تصميمات مصرفكنندگان واريان پژوهشگر بازاريابي اظهار ميدارد كه مدلهاي موجود براي توضيح رويداد رفتارهاي انساني كافي نبودهاند. به ويژه مدلهاي مربوط به مصرف. واريان بيان ميدارد كه مدل اقتصادي انتخاب مصرفكننده كه معمولا مورد مطالعه قرار ميگيرد، ساده و زيبا است. اين مدل نقطه شروع منطقي براي تحليلهاي متعددي ايجاد ميكند، اما مسلما اين مدل كامل نيست. در برخي از موارد استفاده از مدل عميقتري از رفتار مصرفكننده براي توصيف آشكارتر تصميمگيري لازم است. روس و ديگران با استفاده از تحليل الگوهاي مصرف، تحقيق جالبي ارائه كردهاند كه به تعريف نحوه دستيابي به شكلبندي انتخابهاي ميان فردي در يك بازار ميپردازند كه در آن تعادل شخصي در بين علايق مختلف از طريق مذاكره حاصل ميشود. اين تحقيق بخشي از اقتصاد عصبي است كه با حمايت تحقيقات آزمايشگاهي و تكنيكهاي تصور ذهني انجام شده است. نويسندگان روشهاي اتخاذ شده به وسيله انسان براي كنترل خود و جلوگيري از طيفي از تصميمات مربوط به راهحلهاي فراوان كوتاه مدت را ارائه ميدهند. روشهاي باليني بازاريابي عصبي در ابتدا روانشناسي مدرن با فناوري تركيب شد تا فرآيندهاي تصميمگيري را در مغز توصيف كند. بعدها نظريه تصميمگيري رفتاري اقتصادي در سايه نتايج تحقيقات علم عصب شناسي تعديل شد. در همين سالهاي اخير بود كه تحقيقات بازاريابي و رفتار مصرفكننده شروع به توجه به علم عصبشناسي براي جوابهايي براي محركهاي تصميمگيري مصرفكننده كرده است. از اينجا است كه بازاريابي عصبي شروع به پديدار شدن كرد. بهتازگي آشكار شده است كه احساسات يك نقش خيلي مهم در فرآيند تصميمگيري دارد و به طور خاص در تصميمهايي در طول رفتار مصرفكنندگان مهم است. مطالعاتي شامل علم عصبشناسي وقتي كه فرآيندهاي احساسي مطالعه ميشود، نشان ميدهد كه احساسات به طور مقدماتي عمل ميكند و دليل منطقي نيست كه اولين نقش را در تصميمگيريهاي تاثيرگذار مفاهيم و درك شناخت يا رفتار يك شخص رفتار و عمل ميكند. مفاهيم و فهم فرآيندهاي عاطفي براي پيشرفت و توسعه بازاريابي و مبارزات بازاريابي اساسي و مهم است. در حقيقت برچسبگذاري موفق و تبليغ كردن وابسته به فهم و پيشرفت يك جاذبه احساسي نسبت به مصرفكنندگان است. در ذهن مصرفكننده چه اتفاقي ميافتد؟ مردم تمايل دارند نياز دنيا را از نما و منظر خاص خود ببينند. اين امر براي پالايش و پردازش درك و استنباطهايي كه اهميت بسياري از اطلاعات محيطي را استخراج ميكنند استفاده ميشود. اين اتفاق ميافتد؛ زيرا مغز تلاش ميكند كه كارآمدترين جستوجوي ارتباط تصادفي ممكن بين اطلاعات چند متغيرهاي باشد كه در نهايت درك و استنباط را ايجاد ميكنند. در تركيب، اين استنباط چيزي بيش از يك انتخاب در ميان تفاسير متعدد ممكن براي گزينهها نيست. زيرا در نهايت اگر مغز مجبور به پردازش و ثبت و ضبط تمام اطلاعات ايجاد شده بود، احتمالا از هم ميپاشيد. اما بعد از همه اينها چگونه مفاهيم و درك مصرفكنندگان در مغز كار ميكند؟ قسمتي از مغز كه براي پردازش سيگنالها و علايمي از ديد و نگرش اوليه مسوول است، قشر خاكستري مغز است. بعد از قشر خاكستري مغز اطلاعات به جلوي مغز و به طور خاص به سمت لوب جلويي و پيشين جريان مييابد. اطلاعات دو مسير را پيش ميگيرد؛ اوليه و ثانويه. اوليه در بالاي مغز جريان و مسير بندي ميشود و اطلاعات را در جايي كه اشيا در فضا و محل در رابطه با بدن قرار گرفته است خارج ميكند، ثانويه نيز يك جاده و مسير است كه از طريق لوبهاي موقتي ادامه يافته است و بالاي گوش قرار ميگيرد و اطلاعات بصري را به منظور طبقهبندي آنچه كه فرد ديده است، پردازش ميكند. اين دو مسير بايد در طول و ميان خودشان مطابقت شود؛ چون كه نتايج پاياني درك كامل اطلاعاتي است كه چشم انتقال داده است. عصبشناسان معتقدند كه درك و مفهوم بصري به طور وسيعي نتيجه انتظارات و پيشبينيهاي آماري است. درك و تطور و مفهوم راهي است كه مغز سرنخهاي مبهم را با استفاده از احتماليترين اكتشافات و جستوجوها تفسير و تعبير ميكند كه نتيجه مستقيم تجربههاي قبلي است. نتيجه گيري در اين مطالعه، يك تحليل اهميت بازاريابي عصبي انجام شده است. همان طور كه ديده شد، امروزه يك شاخه اصلي بازاريابي، يعني بازاريابي عصبي براي فهم تصميمات بشر است. به همين دليل، بعضي تكنيكها براي مطالعه آنچه در مغز انسان رخ ميدهد، وجود دارد. هدف و منظور براي فهميدن فرآيند تصميمگيري مصرفكنندگان است. در اين مطالعه، هدف خاص تحليل جهت تصديق كردن آثار مهار و ثابت قيمتها در اين فرآيند تصميمگيري است. افراد ميتوانند به وسيله اطلاعات آشكار نامربوط در فرآيند خريد محصول يا خدمات، تحت تاثير قرار بگيرند. بر پايه فرضيه تحليل اقتصادي رفتاري به ويژه بازاريابي عصبي كه براي مفهوم وقايع مربوط به رفتار مصرفكنندگان از طريق تجربهگرايي گرفته شده، از آزمايشهاي خاص روي موضوعات جستوجو استفاده ميشود كه ميتواند نتيجه گرفته شود كه آثار ثبات و مهار در حقايق در موقعيت مطالعه شده وجود دارد. بهرهبرداري صنعتي تحقيقات علم عصبشناسي يك واقعيت مهم است و ميتواند به طور اضافي در تحقيقات آينده وارد شود. آن همچنين يك كاربرد و درخواست بالقوه فراوان در مراقبت سلامتي و ديگر موضوعات است |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|