شنبه, 08 ارديبهشت 1403

 



موضوع: صنایع فرهنگی هویت ملی

صنایع فرهنگی هویت ملی 10 سال 7 ماه ago #35595

دورکهایم و آدورنو در کتاب «دیالکتیک روشنگری» گفته اند که «هر اندازه موقعیت صنعت فرهنگ مستحکم تر باشد، به همان نسبت سریع تر می تواند به نیازهای مصرف کننده پاسخ گوید و به تولید، کنترل و تنظیم این نیازها بپردازد». امّا مهم تر از جنبه های اقتصادی صنایع فرهنگی، جنبه های سیاسی و اجتماعی آن است که در نهایت به شکل گیری هویت ملّی ملّت های جهان منجر می شود. غرب با شناخت دقیق و کامل این جنبه ها توانسته است اولاً گفتمان تجدد را با به وجود آوردن غیریت های هویتی به وجود آورد و تثبیت کنند، ثانیاً آن را فراگیر نماید و به سمت جهانی شدن سوق دهد. متأسفانه در کشور ما به صنایع فرهنگی، که یکی از ارکان مهم هویتی ملّت هاست، چندان توجه نشده است و در بعضی دوره ها و عرصه ها آن قدر که صنایع فرهنگی ما در خدمت به گفتمان مدرن عمل می کنند، هم جهت با فرهنگ ملّی و ریشه های هویتی ما نیستند. مقالۀ زیر در این خصوص پژوهش و نگارش یافته است.

هویت، به معنی «چه کسی بودن»، از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و معرفی شدن به چیزی یا جایی ناشی می شود. این احساس نیاز به تعلق، نیازی ذاتی و اساسی است که در هر فرد وجود دارد. به عبارت دیگر باید گفت هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می کند، به پرسش هایی چون چیستم و چه می خواهم، پاسخ می دهد و از طریق آن به ابعاد شخصیت خود، نوعی هماهنگی و انسجام نسبی می بخشد و از نظر روانی و رفتاری در زمان و مکان موضوع یابی می کند. هویت وجه تمایز بین «من» یا «ما» با غیر و دیگری و احساسی است که تعلق فرد به کشور، جامعه یا مجموعۀ خاصی را نشان می دهد. تاریخ، منابع و سرنوشت مشترک از جمله ابعاد این هویت اند.

باید توجه کرد که هویت ملّی مسئله ای انفرادی، شخصیتی و روانی نیست، بلکه پدیده ای جمعی است که به بنیادهای فرهنگی، تاریخی و اعتقادی ملّت مربوط می شود.

برای تمام ملّت های جهان، هویت ملّی اهمیت خاصی دارد. در واقع، هویت ملّی برای هر ملّتی، مانند روح برای بدن است که فقدان آن به منزلۀ مرگ آن ملّت خواهد بود. هویت ملّی، هم عامل همبستگی و شکل گیری روح جمعی در درون هر ملّتی و هم وجه مشخصه و معرفۀ آن در میدان ملل دیگر است. در واقع، قوام و دوام زندگی توأم با عزّت و آزادی هر ملّتی، به هویت ملّی آن در معنای عام و گسترده بستگی دارد؛ لذا تفسیرهایی که امروزه از هویت یا بحران هویت می شود و منظور از آن تعارضات ناشی از مدرنیته و شکاف میان نسل جدید و قدیم یا به طور کلی مشکلات نسل جوان است، به درستی بر بحث هویت ملّی منطبق نمی شود، بلکه بیشتر مقوله ای روان شناسانه یا جامعه شناسانه است.

البته نباید فراموش کرد که با ظهور شاهراه های اطلاعاتی (شکل گیری جامعۀ اطلاعاتی) و سیر آزادسازی بازارهای جهانی (در قالب سازمان تجارت جهانی) مشکلات عمده ای در برابر مبادلات فرهنگی آینده و چگونگی توزیع محصولات و کالاهای فرهنگی، و همچنین الگوهای رفتاری افراد به وجود آمده است. بنابراین نسل جدیدی از «مصرف کنندگان فرهنگی» در کشورهای صنعتی روبه توسعه در حال ظهور است. به علاوه امروزه صنایع فرهنگی تأثیر بسیار مهمی در تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای صنعتی دارند. در این کشورها صادرات کالاهای فرهنگی و تولیدات فکری افراد به مراتب مهم تر از صادرات کالاهای صنعتیِ متعارف است. اما متأسفانه صادرات فرهنگی، در کشورهای روبه توسعه، جایگاه شایستۀ خود را ندارد و اقتصاد آنها بیشتر بر صادرات مواد خامِ فاقدِ ارزش افزوده متکی است و این کشورها به راحتی از فرصت بالقوۀ صادرات محصولات فرهنگی و تولیدات فکری خود چشم می پوشند. همچنین نباید سهم بسزایی «خلاقیت ملّی» و صنایع فرهنگی داخلی در توسعۀ ملی را در کشورهای روبه توسعه فراموش کرد و در زمینۀ تدوین سیاست ها و استراتژی های حمایت از صنایع فرهنگی غفلت ورزید؛ چراکه تجدد غربی، با توجه به مبانی فلسفی و معرفتی اش، و نیز با حاکمیت اهداف و اصول بنیادین و راهبردی اش بر نظام اجتماعی، اینک به گفتمان غالب بر عصر جدید مبدل گردیده است و سلطه خود را بر نظام جهانی اعمال می کند.

مفهوم صنایع فرهنگی
مفهوم «صنایع فرهنگی» نخستین بار طی جنگ جهانی دوم و در مکتب فلسفیِ فرانکفورت برای توصیف صنعت قدرتمند فیلم سازی امریکا به کار رفت.[۱] طبق تعاریف متداول، صنایع فرهنگی محصول بنگاه هایی است که برای عموم مردم، اطلاعات و سرگرمی های آموزشی، علمی و فرهنگی، در قالب های مختلفِ تکثیرشدنی، طراحی و تهیه می کنند. هدف صنایع فرهنگی (که با عناوین دیگری همچون «صنایع رسانه ای»، «صنایع حق تکثیر (کپی رایت)» و حتی «صنایع محتوایی» نیز شناخته می شود) مفهوم سازی، هماهنگ سازی، تولید، ارتقا و تجارت کالاهای فرهنگی در قالب های مختلف، اعم از کتاب، مجله، روزنامه و ژورنال، فیلم و محصولات صوتی ــ تصویری، ویدیو و نوارکاست، نرم افزار، لوح فشرده (سی دی رام) و دیگر محصولات است. شایان ذکر است اخیراً با توجه به پیشرفت های فنّاوری می توان محتوای موجود در این محصولات کم وبیش «سنتی» را به راحتی و در کمترین زمان از طریق شبکه های الکترونیکی از جایی به جای دیگر منتقل کرد. کشورهایی که به اهمیت استراتژیک صنایع فرهنگی پی برده و اقدامات مناسبی انجام داده اند امروزه از نظر اقتصادی و همچنین نفوذ فرهنگی، در سطح بین المللی، موقعیت ممتازی دارند و به عکس کشورهایی که به دلایل مختلف، اعم از ایدئولوژیک، سیاسی، اهداف اقتصادیِ کوتاه مدت یا حتی ماهیت فرهنگی، از صنایع فرهنگی خود حمایت نکرده اند امروز به هجوم محصولات و محتواهای فرهنگی بیگانه گرفتار شده اند و در معرض همه گونه پیامدهای جدی آن، همچون به خطرافتادن هویت فرهنگی و پرداخت هزینه های سنگین یا فشار برای ایجاد مانع در برابر واردات فرهنگی، قرار گرفته اند و بدین سبب، چه از لحاظ اقتصادی و چه فرهنگی، در معرض خطر انزوا قرار دارند. در واقع، صنایع فرهنگی سهم چشمگیری در دسترسی افراد به اطلاعات، آموزش، و فرهنگ و نیز اشتغال زایی دارند و در ارائۀ تصویر فرهنگی یک کشور یا ملّت و ایجاد جایگاه مناسب در اقتصاد بین المللی مؤثرند. به همین علت در تحلیل عمیق و مستدل فرهنگی و تدوین استراتژی های حوزۀ «فرهنگ و توسعه» بررسی دقیق صنایع فرهنگی هم اکنون از اولویت های کاری بسیاری از دولت ها، سازمان ها و نهادهاست.

صنایع فرهنگی بهترین منبعی است که برای روشن شدن فرهنگ و هویت کشورها بررسی می شود؛ زیرا فرهنگ، پایه و اساس تمدن هر کشوری است که نسل های انسانی در زمان حیات خود از آن بهره می جویند و با اتکا به آن، به زندگی و فعالیت های روزمرۀ خود در کنار یکدیگر شکل می دهند.

می توان گفت صنایع فرهنگی حاصل فعالیت های نویسندگان، هنرمندان، معماران، موسیقی دانان، و تجلی معنویت مردم و ارزشهایی است که به زندگی معنا می دهند.

صنایع فرهنگی نتیجۀ عوامل محسوس و نامحسوس است که خلاقیت مردم از طریق آنها متجلی می شود. این عوامل عبارت اند از: زبان، آداب و رسوم مذهبی، باورها، مکان ها و یادمان های تاریخی، ادبیات، کارهای هنری، آثار موجود در آرشیوها و مراکز اسناد و کتابخانه ها و نظایر آن، که در قالب صنایع فرهنگی می توان آنها را ارائه کرد.[۲]

در نگرش جدید، صنایع فرهنگی جزئی از زندگی روزمرۀ انسان ها شده اند، به طوری که آن را می توان عاملی هویت بخش نامید. بیانگر چیستی و کیستی یک جامعه یا شهر و روستاست و چون با زندگی مردم عجین می شود، میراث فرهنگی زنده خواهد ماند.

هویت هر جامعه و نگاه مردم آن به یک پدیده در صنایع فرهنگی انعکاس می یابد. کیفیت زندگی، آداب و رسوم، عقاید، ارزش ها، هنجارها و بالاخره فرهنگ هر جامعه ای در میراث فرهنگی آن جامعه نهفته است.

میراث موجود و سنّت های حاکم بر زندگی دوره های قدیم و تعلق محله ای کارکردهایی داشت که ضمن داشتن ضعف هایی، نقاط مثبتی داشت که می توانست به نتایج خوبی منجر شود. محله ها درون خود زندگی واقعی داشتند و با همین زندگی های واقعی اداره می شدند.

با توجه به اینکه صنایع فرهنگی مفهومی هویتی است، تشخص و هویت هر جامعه با آن صنایع ارتباط دارد و پیوند نسل ها را طی تاریخ به وسیلۀ صنایع و میراث فرهنگی می توان حفظ کرد.[۳]

حال این میراث، که نشان دهندۀ هویت جامعه است، در فرآیند جهانی شدن دستخوش تحولاتی می شود، بر همین اساس مهم ترین مسئله حفظ و حراست از صنایع و میراث فرهنگی و اشاعۀ آن به جوامع دیگر جهان است.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

صنایع فرهنگی هویت ملی 10 سال 7 ماه ago #35614

ممنون از زحمتتون
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: علي رضا آل قيس