شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جهانی شدن

جهانی شدن 10 سال 8 ماه ago #31731

جهانی شدن(Globalization) مفهومی است که ما را به افزایش چند جهتی پیوندهای اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ارجاع می دهد که در حال شکل دهی سراسر جهان و آگاهی ما از جهان هستند.بدینسان جهانی شدن مستلزم فشرده شدن فزاینده ی جهان و آگاهی رشد یابنده ی ما از این فرآیندهاست. فشرده شدن جهان می تواند با ملاحظه ی توسعه طلبی نهادهای تجدد فهمیده شود در حالی که تشدید بازتابی آگاهی از جهان به صورت مفیدی می تواند در عبارات فرهنگی درک شود.
جهانی شدن در فعالیت های اقتصادی مقیاس سیاره ای((planetary scale که ایجادکننده ی ارتباط تنگاتنگ در اقتصاد جهانی است، شکل گرفته است. به این ترتیب، 200 شرکت فراملی(transnational) که یک سوم و نیمی از تولید جهانی را تولید می کنند 50 درصد از بزرگترین واحدهای اقتصادی جهان را تشکیل می دهند. در بخش مالی فروپاشی مکانیسم مبادله ای اروپا ، دوشنبه ی سیاه در سهام ارز و اصطلاحا "بحران اقتصادی آسیایی" دهه ی 1990 نشان داده است که دولت ها بنابر بازارهای مالی جهانی می زیند. ظهور و رشد فعالیت اقتصادی جهانی کاملا جدید نیستند اما مرحله ی فعلی، که از اوایل دهه ی 1970 شروع می شود، با شتابی در فشرده شدن زمان-فضا مشخص می شود که توسط جستجوی شرکت های فراملی برای منابع جدید سود در مواجهه ی با بحران فوردیسم(Fordism) به راه افتاده است.بنابراین، جهانی شدن شتابنده اشاره به مجموعه ای از فعالیت های اقتصادی مرتبط دارد که به عنوان رویه های سرمایه داری در دوران"بی سازمانی"( (disorganized eraآن فهمیده می شود.
جهانی شدن تنها یک امر اقتصادی نیست بلکه به مسائل معنای فرهنگی نیز مربوط است.در حالی که ارزش ها و معناهای متصل به محل همچنان معنادار باقی می مانند، ما به طور فزاینده ای در شبکه هایی درگیریم که فراتر از مکان های بلافاصله ی فیزیکی ما گسترش می یابند. ما هنوز بخشی از یک جهان-دولت(world-state) یا جهان-فرهنگ واحد(unitary (world-culture نیستیم اما می توانیم فرآیند های فرهنگی جهانی یکپارچگی و تجزیه ی فرهنگی را که از روابط بین دولتی(inter-state) مستقلند تشخیص دهیم . به خصوص جهان وطن گرایی(cosmopolitanism) جنبه ای از زندگی روز به روز غربی است چراکه فرهنگ های دور از دسترس ((remote Cultures ، به مثابه ی نشانه ها(signs) و کالاها، از طریق تلویزیون ها، رادیوها ، فروشگاه های بزرگ و مراکز خرید دسترس پذیر گشته اند. علاوه براین الگو های حرکت و اسکان جمعیت که در دوران استعمارگرایی(colonialism) و پس از آن بنا نهاده شده و ترکیب شدن آن با فشردگی اخیر جهانی شدن، به ویژه ارتباطات الکترونیک، مجاورت(juxtapositioning)، ملاقات و آمیختگی فرهنگی افزایش یافته را فعال کرده است. عموما استدلال شده است که جهانی شدن پیامد پویایی(dynamism) و ویژگی ذاتا جهانی گرای نهاد های تجدد است.درواقع ، گیدنز((Giddens نهادهای تجدد را نیروی منهدم کننده ی غیرقابل کنترل قدرت عظیمی تشبیه می کند که هرچیزی را در سر راه خود جارو می کند و از بین می برد. خصوصا ، جهانی شدن با درنظر گرفتن توسعه طلبی اقتصاد سرمایه داری جهانی ، سیستم اطلاعات جهانی، نظام دولت-ملتی و نظم نظامی جهانی فهمیده می شود. با این دید، تجدد در اروپای غربی پایه گرفته و متعاقبا سراسر جهان را در می نوردد. با این حال، به این ویژگی سازی(characterization) این نقد وارد شده است که اروپامحور(Eurocentric) و ناظر بر تنها یک گونه از تجدد، و آن هم غربی آن، است.در عوض ، می توان ادعا کرد که مناطق مختلف زمین در تنوعی از شیوه ها متجدد می شوند که ما را به سخن گفتن از تجددهای جهانی در کثرت وادار میکند. بدیهی است، جهانی شدن در سطح فرهنگ، با فرآیند توسعه طلبی غربی که توسط ضرورت های اقتصادی رانده شده همتراز نیست. در عوض، بهتر است با ملاحظه ی روابط فصلی میان جریانات پول ، فناوری، رسانه ها ، انگاره ها(ideas) و مردم مشخص شود. این است که جهانی شدن جنبش های پویای گروه های قومی((ethnic groups ، فناوری، معامله های مالی، تصاویر رسانه ای و درگیری های ایدئولوژیک را درگیر می کند که بسادگی توسط یک "طرح جامع"(master plan) هماهنگ تعیین نمی شوند. در عوض ، سرعت،قلمرو و تأثیر این جریانات شکسته و قطع شده است. استعاره های عدم قطعیت، احتمال و اتفاق(contingency) و آشفتگی(chaos) درحال جایگزین شدن با استعاره های نظم، ثبات و نظام مندی(systemacity) هستند. جهانی شدن و جریانات فرهنگی جهانی نمی تواند از طریق مجموعه ی شسته و رفته ای از تعینات(determinations) خطی(linear) فهمیده شود بلکه بهتر است به عنوان زنجیره ای از شرایط همپوشانه((overlapping بیش تعیین شده ، پیچیده و آشفته(chaotic) درک شود که در بهترین حالت ، کلیدی است برای نقاط کور مسأله.
جهانی‌سازی

جهانی‌سازی اصطلاحی است برای توصیف تغییراتی که در فرهنگ جوامع و اقتصاد جهانی بر اثر افزایش روزافزون تجارت بین‌المللی و مبادلات فرهنگی بوجود می‌آیند. در مفهوم تخصصی اقتصادی که یکی از شقوق آن است این اصطلاح بیشتر مواقع برای توصیف آثار اقتصاد بازار و به‌ویژه آزادی اقتصاد بازار است.
یکی از جنبه‌های تعیین‌کننده، و شاید تعیین‌کننده ترین جنبهٔ جهان‌سازی، آزادسازی مالی باشدمیان سال‌های ۱۹۱۰ و ۱۹۵۰ میلادی مجموعه‌ای از اختلالات اقتصادی باعث کاهش چشمگیر حجم و اهمیت جریان مبادلات در عرصه‌ی بازارهای بین‌المللی شدند. اما با آغاز جنگ جهانی و پس از جنگ جهانی دوم، در کنفرانس برتون وودز، جریان جهانی شدن معکوس شد.
در مناسبات و محیط پس از جنگ جهانی دوم، اقتصاد جهانی بطور چشمگیری با کمک موسسات اقتصادی بین‌المللی (صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و موافقت‌نامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)) و برنامه‌های بازسازی، گسترش یافت. در دهه‌ٔ هفتاد میلادی، آثار و نتایج این نوع بازار - چه آثار مثبت و سودمند و چه آثار منفی و مخرب - رُخ‌نمون شد.
سازوکار جهانی‌سازی
جهانی‌سازی با سازوکار دادوستد بازرگانی‌اش، به هم‌وابستگی بیش از پیش تنگاتنگ اقتصادهای بسیاری از کشورها دامن می‌زند. جهانی‌سازی به ویژه شامل مبادلات مالی می‌شود، زیرا که آزادی گردش جریان پول در آن تمام و کمال است. و بنا بر این، بخش مالی بر طیف اقتصاد چیره می‌شود. شرکت‌های جهانی‌شده دست به پیمان‌کاری و فروش در سراسر دنیا می‌زنند و خود را دارای ویژگی فراملیتی می‌دانند که رفتار آن‌ها از کنترل کمی برخوردار است. از این رو، جهانی سازی، گسست عظیم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به شمار می‌رود. جهانی‌سازی، شهروندان را تحت سلطه فرمانی واحد قرار می‌دهد: «تطبیق خود با شرایط جدید».
جهانی سازی واژه‌ای است که از حدود سال ۱۹۶۰ رواج یافته‌است و فرهنگ وبستر اولین فرهنگ معتبری بود که در سال ۱۹۶۱ میلادی تعاریفی برای این اصطلاح ارائه کرد. هنگامی که از جهانی‌سازی و جهانی شدن سخن به میان می‌آید، نام هربرت مارشال مک‌لوهان، دانشمند علوم ارتباطات و جامعه‌شناس کانادایی که این نظریه را برای نخستین بار به شکل کنونی ارائه کرد نیز مطرح می‌شود.
جهانی‌سازی و دولت[
در روند جهانی‌سازی، نقش اقتصادی دولت از نو باید تعریف می‌شد. کارکردهای یکپارچه‌ی بسیاری از دولت‌ها دیگر تعیین کننده نیست، زیرا جوامع کنونی بر مبنای روابط با نظام جهانی تجدید سازمان می‌شوند. آن دسته از افراد و گروه‌ها که نقشی در نظم جهانی ندارند و یا نفوذ سیاسی خود را از دست داده‌اند، با این موضوع روبرو می‌شوند که حقوق شهروندی‌شان به چالش طلبیده شده و سایر حقوق شان از بین رفته و یا نادیده گرفته می‌شود. «ظرف» دولت باقی است اما کارکرد آن بیش از پیش «انضباطی» می شود چرا که سیاست های دولت ها برای خدمت به کارکردهای جهانی شدن از طرف سرمایه فراملیتی تجدید سازمان یافته است.
نظریه پردازان جهانی‌سازی
• واندانا شیوا
• نائومی کلاین
• آلکس کالینیکوس
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی