شنبه, 15 ارديبهشت 1403

 



موضوع: صنعت فرهنگی تهدید است یا فرصت؟

صنعت فرهنگی تهدید است یا فرصت؟ 10 سال 8 ماه ago #25464

به نام خدا

صنایع فرهنگی
1) صنعت فرهنگی تهدید است یا فرصت؟

میان کسانی که نسبت به صنایع فرهنگی بی‌اعتمادي اساسی وآشکار دارند وکسانیکه به نظرشان صنایع فرهنگی کلید دموکراسی فرهنگی و اجراي مؤثر آن است، چالش شدیدي وجود دارد .گروه اول عقیده دارند که باید اثرات زیانبار ناشی از فراوانی محصولات فرهنگی و کسب بسیار سریع درآمد(فرایند صنعتی شدن)، در ارتباط با منطق بازار مورد تأکید قرارگیرد چراکه همین اثرات زیانبار تهدیدی برای صنعت فرهنگ است. به نظر کارشناسان دیگر، صنایع فرهنگی نه تنها تهدید نیست بلکه اگر این صنایع، به‌ویژه کتاب و رادیو، با دقت و به ‌طور واقع بینانه مورد استفاده قرار گیرند، می‌توانند وسیلۀ مؤثري براي جهش فرهنگی کشورهاي در حال توسعه باشند.
2) به نظر شما چگونه می‌توان برنامه‌های سرگرم‌کننده زنده (تئاتر خیابانی، اجرای کنسرت و...) را به کمک صنایع فرهنگی از بن بست اقتصادی خارج کرد؟

در این مورد توسل به صنایع فرهنگی نه تنها از لحاظ اقتصادي، بلکه از نظر توسعۀ فرهنگی نیز قابل دفاع است. شیوه‌های حمایتی فکری و اقتصادی دولت از قبیل: - تولید نیاز در میان مردم برای استفاده از چنین برنامه‌هایی - و حمایت مالی دولت و پرداخت یارانه ‌تهیه بلیط می‌تواند مؤثر باشد.
3) صنعت فرهنگی از دیدگاه مکتب فرانکفورت را توضیح دهید؟

از دیدگاه مکتب فرانکفورت صنعت فرهنگ روشی است که جامعه نیازهای کاذب تولید و ارضاء می‌کند. گویی جامعه به فرد می‌گوید: ما بهتر از تو می‌دانیم به چه چیزی نیاز داری. و این امر آنقدر با ظرافت انجام می‌شود که گویی خود فرد بدون هیچ مقاوتی از هر خوراکی که برای او آماده شده است استفاده می‌کند و اعتراضی نیز ندارد. نه تنها اعتراضی نیست بلکه یک سلسله دور خود پیچیدن در میان نیازها و چگونگی برطرف شدن آن‌ها برای فرد به‌وجود می‌آید و این‌گونه است که دیگر انقلابی نیز شکل نمی‌گیرد زیرا افراد در خوابی رخوت‌ناک فرو رفته‌اند. و این همان مفهوم سلطه‌گری و نحوه اعمال آن از طریق ورود به قلب افراد است. در این نوع از سلطه‌گری که در مکتب فرانکفورت اعمال می‌گردد، فرد با رضایت تسلیم خواست قدرت و جامعه می‌گردد.
4) آیا صنایع فرهنگی به معنای صنعتی کردن فرهنگ است؟

به منظور دوري از هرگونه سوء‌تفاهم باید تصریح کرد که «صنایع فرهنگ» لزوماً به معناي صنعتی کردن فرهنگ، آن‌گونه که مثلاً این واژه در صنعت ساختمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، نیست. زمانی می‌توان از صنعتی کردن (به این معنا) صحبت کرد که دلالت بر تولید کالا از طریق سوارکردن اجزاء تولیدشده به صورت انبوه، در یک محل یا کارخانه داشته باشد . استعداد هنرمند آفرینشگر و رابطۀ صمیمانۀ وي با مردم که هر دو منحصر به فرد بوده و قابل تولید مجدد نیست براي موفقیت محصول فرهنگی جنبۀ حیاتی دارد. در تولید فرهنگی و حتی تولید انبوه آن، چیزي وجود دارد که به جوهر فرهنگ مربوط است یعنی قابل صنعتی شدن نیست.
5) به نظر شما کدامیک از صنایع فرهنگی بیشترین تاثیر و نفوذ را بر تمام نقش‌های جامعه دارد؟

از نظر تأثیر فرهنگی، صنایع فرهنگی‌ که بیشترین نفوذ را بر تمامی بخشهاي جامعه دارند به ترتیب اهمیت عبارتند از: برنامه‌هاي تلویزیونی، برنامه‌هاي رادیویی، روزنامه‌ها و مجلات و در پی آنها محصولات موسیقی، فیلم وکتاب.

6) چرا بعضی از سیاست‌های فرهنگی به منظور دموکراتیک کردن فرهنگ شکست خورده‌اند؟

در واقع زیربنای «دموکراسی فرهنگی»، «انسان گرایی»است؛ به این معنی که انسان و خواسته‌ها و تمایلات او، محور و اصل قلمداد می‌شود و هیچ قاعده و مبنای پیشینی برآن حاکم نخواهد بود. حق و باطلی جدا از خواست و ارادۀ انسان وجود ندارد، بلکه حق و باطل در امتداد خواست و ارادۀ «انسان»، معنا می‌یابد و توجیه می‌شود. به این ترتیب، «انسان¬گرایی»، گونه‌ای از «آزادی فرهنگی» را تولید می‌کند که متناسب و همگون با اقتضائات فلسفی و هستی‌شناختی خود است. با این وجود بسیاری از سیاست‌های فرهنگی که با عنوان «خواستِ مردم» بیان می‌شوند محصول دگردیسی فکری و ایدئولوژیک قدرت طلبانِ جوامع بشری است که همواره برای تداوم سلطۀ خود و حذف رقبا، به این حیله تمسک جسته‌اند و «تمایلات» خود را به نام «تمایلات مردم»، محقق ساخته‌اند نه برآیندِ «خواست مردم». چنین سیاست‌هایی با شکست مواجه شده‌اند.
7) آیا توسعه صنایع فرهنگی و کنترل آن می‌تواند امکاناتی را برای اعتلای جایگاه هنرمندان آفرینشگر فراهم آورد، به طور خلاصه توضیح دهید؟

اعتلاي موقعیت هنرمند به معناي ارتقاي کار وي به سطح پرفروش براي مدت طولانی است و امید است که یک نظام موفقیت‌آمیزِ تولید فرهنگی در بازاري فعال‌تر، ناشران و تهیه‌کنندگانِ برنامه‌ها را قادر سازد تا به تعداد بیشتري از هنرمندان امکان نشو و نما بدهند و بیشتر خطرکرده و هزینۀ انجام کارهایی را تأمین کنند که جزئی از نظام صنایع فرهنگی با جنبه‌هاي منفی‌آن نباشد. بدین ترتیب، همیشه میدانی براي تجدیدآفرینندگی، اکتشاف وکارهاي هنري وجود خواهد داشت و آفرینندگی به صورت یک عمل انفرادي با هسته‌اي مبهم و غیرقابل نفوذ باقی خواهد ماند.
8) آیا تقسیم‌بندی محصولات صنایع فرهنگی باید بر طبق روش‌های تولید صورت گیرد؟ توضیح دهید.

اگر روش تولید معیار قرارگیرد می‌توان میان اولین گروه از صنایع فرهنگی(کتاب و تکثیر آثار هنري) که در آن یک اثر هنريِ آفرینشی و شخصی که در بدو امر در مقیاسی کوچک تولید شده و با استفاده از شیوه‌هاي صنعتی تکثیر می‌شود؛ وگروه دوم (سینما، تلویزیون و...) که در آن شرط قبلیِ فعالیت آفریننده از همان آغازِ کار، داده‌هايِ فنیِ قابل توجه است و در آن توزیع ماهیت جمعی دارد، تمایز قائل شد.

9) تمرکز و بین ‌‌المللی شدن و تغییر نقش هنرمند را در تحولات اخیر صنایع فرهنگی توضیح دهید؟

تمرکز و بین المللی شدن و تغییر نقش هنرمند دو جریان یا گرایش اصلی ویژگی شاخص تحول اخیر صنایع فرهنگی به شمار می رود که به نظر می رسد در بلند مدت نتایج مهمی خواهد داشت. گرایش اول به سمت تمرکز افقی و عمودي و بین المللی شدن مالکیت وسایل تولید و توزیغ کالاها خدمات فرهنگی است. گرایش دوم تغییر _ یا به گفتۀ بعضی، کاهش نقش هنرمندان در تولید پیامهاي فرهنگی است. هرجا که تمرکز و بین المللی شدن مد نظر باشد، نگاهی به توسعۀ شاخه‌هاي اصلی رسانه‌هاي دیداري - شنیداري نشان می‌دهدکه این دو گرایش به موازات یکدیگر نبوده، در واقع یک گرایش به شمار می روندکه ویژگی شاخص قدرت فزایندة صنایع فرهنگی در مرحله کنونی است. تمرکز افقی و عمودي، رسیدن به آستانۀ کارایی را که براي دستیابی به پوشش بین‌المللی ضروري است، امکان پذیر می‌سازد . همین نکته در مورد نقش فعلی هنرمندان در برابرگسترش بسیار شدید صنایع فرهنگی نیز صدق می‌کند. باید توجه داشت که ضرورتهاي اقتصادي این صنایع، تغییراتی بنیادین در شرایط زندگی و کار هنرمندان و اجرا کنندگان به طور اعم، ایجاد خواهد کرد.



10) آیا صنایع فرهنگی کاملا فرهنگی‌اند؟ توصیح دهید.

خیر؛ با توجه به نگاه انتقادی (مکتب فرانکفورت) وقتی کالای فرهنگی به صورت انبوه تولید شد ارزش مبادله‌ای پیدا می‌کند که می‌تواند سودآوری داشته باشد و فرهنگی را تحت عنوان فرهنگ توده درجامعه گسترش می‌دهد که یک فرهنگ غیرخودجوش و جهت داده شده است.
11) آیا می‌توان یک خط‌مشی جامع ملی برای صنایع فرهنگی طراحی کرد؟ توضیح دهید.
بله؛ بر حسب آن که یک کشور از اقتصاد آزاد پیروي کند، یا اقتصاد برنامه ریزي‌شده و یا مختلط اوضاع تفاوت بسیار خواهدکرد ولی در هر صورت، مقامات دولتی باید تصور درستی از شیوه‌هاي عمل موجود و پیامد‌هاي اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی هر اقدامی که اتخاذ می‌کنند داشته باشند. همچنین لازم است آنها با دقت هر چه تمام‌تر، ارزش کار خود را در مقام مقایسه با ابتکارهاي دیگري که توسط دیگر عوامل درگیر در رشد صنایع فرهنگی و توسعۀ فرهنگی به طور اعم صورت می‌گیرد، مورد سنجش قرار دهند و براین اساس خط‌مشی جامع ملی را طراحی کنند.
12) نقش مقامات دولتی را در صنایع فرهنگی و تحول آن توضیح دهید؟

مقامات دولتی از راه‌های ذیل می‌توانند به اهداف عمدة مربوط به صنایع فرهنگی دست یابند. - کمک مستقیم، که عمدتاً به وسیلۀ پرداخت یارانه یا خرید کالاها و خدمات بودجه دولتی انجام می‌شود . - کمک‌هاي غیر مستقیم به شکل بخشودگی مالیاتی،که در کشورهاي مختلف فرق می‌کند. - مقررات؛ شامل: مشخصات، قراردادهاي برنامه‌ها و امثال آنها که برخی شاخه‌ها را ملزم به رعایت قوانین ناظر بر خدمات عمومی می‌کند. - موافقت‌نامه‌هاي بین المللی به‌ویژه موافقت‌نامه‌هاي مربوط به حقوق نویسندگان و مصنفان . - دیگر مشوق‌ها، مانند جشنواره‌هاي، جوایز بخت آزمائی و امثال آن - و سرانجام، گسترش ضمانت‌هاي بانکی براي صنایع فرهنگی و وامهاي صادراتی، که براي دیگر صنایعی که دچار مشکل می‌شوند وجود دارد .






13) آیا بخش خصوصی هم می‌تواند در صنایع فرهنگی نقشی داشته باشد؟ چگونه؟ توضیح دهید.

چون عرصه‌ی فرهنگ عرصه‌ی سودآوری نیست بخش خصوصی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در این عرصه ندارد ولی اگر با حمایت دولت البته به صورت غیر متمرکز، برخی از امور به بخش خصوصی محول شود و در تولیدات فرهنگی سلایق مختلف اعمال گردد یک عرصه رقابتی شکل می‌گیرد. در نتیجه بخش خصوصی نیز علاقه‌مند به ایفای نقش و سرمایه‌گذاری در این بخش می‌شود.
________________________________________


عنوان درس : صنایع فرهنگی
استاد : سرکار خانم گلستانی
دانشجو : محمد جعفری



پایان
17/5/92
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: کبرا گلستانی
مدیران انجمن: کبرا گلستانی