شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: جواب سوال جهاني شدن و تفاوت آن با جهاني سازي :)

جواب سوال جهاني شدن و تفاوت آن با جهاني سازي :) 10 سال 9 ماه ago #24363

سركار خانم گلستاني
باسلام و قبولي طاعات و عبادات

در خصوص موضوع مطرح شده به نتايج ذيل رسيدم، اميدوارم مورد تائيد حضرتعالي باشد. :)


سوال 1 : جهانی شدن یعنی چه؟

سوال 2 : تفاوت جهانی شدن با جهانی سازی چیست؟


در ابتدا جهانی شدن یعنی حرکت تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن، همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می‌شود. درحقیقت جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار، برداشته شدن تمامی موانع از سر راه جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه‌ها، حرکت روان اطلاعات و امور مالی وخدماتی تداخل فرهنگ‌ها، آن هم به سوی یکسان شدگی و یکدستی و تمام این امور در مقیاس جهانی رخ می‌دهد و هدف آن، دستیابی به بازار واحد جهانی فارق از موانع تولید و سرمایه گذاری و خدمات و اشتغال خواهد بود. در این پروسه جهانی شدن اقتصاد با اهمیت ترین بعد است و سیاست و فرهنگ تا حد زیادی تحت تأثیر نظام سرمایه داری می‌باشد. همچنین جهانی شدن یک روند و حرکت تدریجی، طبیعی و تکاملی برای ایجاد جهانی با ارزش‌های مشترک و احترام به مبانی فرهنگی دیگران است. امروزه این روند طبیعی به سوی اهداف خاص اقتصادی سیاسی به نظامی فرهنگی قدرت‌های سلطه سوق داده شده است. قدرت‌های پیشرفته غربی و صاحبان شرکت‌های بزرگ اقتصادی تجاری و ... این روند را در خدمت منافع خود گرفته‌اند و به نوعی خود را به این فرایند طبیعی(جهانی شدن) تحمیل کرده و نوعی جهانی کردن به میل خود و در جهت اهداف خود پدید آورده‌اند و سیر طبیعی آن را دچار انحراف نموده‌اند؛ به این پروژه جدید "جهانی سازی" گفته می‌شود.
به عبارت دیگر جهانی شدن یک سیر و روند طبیعی برای حرکت جوامع به سوی تکنولوژی پیشرفته و استفاده بهینه از قابلیت‌های علمی و طبیعی در پرتو استعداد‌های انسانی است اما وقتی این حرکت و روند طبیعی در اختیار تفکر عده‌ای خاص قرار گیرد و به نوعی با اعمال اراده این مسیر طبیعی را به سوی اهداف خاص و از پیش تعیین شده سوق می‌دهند، در حقیقت این حرکت را از جهانی شدن به جهانی سازی تبدیل کرده‌اند. به عنوان مثال می‌توان از "انرژی اتمی" که در اختیار قدرت‌های خاصی قرار دارد، نام برد. امروزه جهانی سازی دقیقا همان غربی‌سازی و آمریکایی سازی است؛ یعنی تحت سلطه قرار دادن کل جهان ازسوی آمریکا با در اختیار گرفتن اهرم‌های تعیین کننده در اقتصاد جهانی و سیاست جهانی و نهایتاً حاکمیت فرهنگ آمریکایی به عنوان یک پروژه نهایی در دستور کار قرار می‌گیرد.
جهانی سازی فرایندی در راستای تامین منافع و تسلط ارزش‌های مورد نظر قدرت‌های سلطه در عرصه جهانی بر دولت‌ها و ملت‌ها است. و این پروسه و برنامه کاملا متمایز با پروژه طبیعی و قابل قبول "جهانی شدن" است.
آنچه قابل توجه است اینکه می‌توان پروژه حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) را در راستای پروژه جهانی شدن تلقی نمود و در صورت عدم انحراف اساسی در مسیر آن می‌توان آن را منتهی به حکومت عدل جهانی حضرت مهدی(ع) دانست که حاکمیت عدالت در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... است. اما جهانی سازی و جهانی کردن که برنامه‌ای براساس منافع، اهداف و قدرت‌های سلطه در جهان است. به هیچ عنوان نمی‌تواند با حکومت مهدوی، اهداف و برنامه‌های آن هماهنگ باشد، بلکه یکی از اهداف اساسی حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) قطع هرگونه سلطه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی ازسوی قدرت‌های استعمارگر و ظالم در جهان خواهد بود.



جهاني شدن فرهنگ
جهاني شدن فرهنگ بنابه تعريف عبارت از: «روند ادغام فرهنگ هاي ملي و قومي، به عنوان واحدهاي فرهنگي در جهاني و ايجاد «فرهنگ جهاني»» است. مهم ترين مؤلفه هاي جهاني شدن فرهنگ عبارتند از:
- پيدايش مفهوم «ميراث فرهنگي جهاني» و گسترش قلمرو و مصاديق آن.
- رشد «جهان وطني» و جدايي از سرزمين.
- گسترش ارتباطات و فناوري اطلاعات به عنوان ابزار انتقال محصولات فرهنگي.
- پيدايش شيوه هاي رفتاري، روش هاي زيست و ارزشيابي مشترك در مناطق مختلف جهان.
- توزيع جهاني دانش و اطلاعات.
- به وجود آمدن الگوهاي مصرف تقريباً يكسان.
- پيروي از استانداردهاي آموزشي، پژوهشي، هنري و... يكسان در كشورهاي جهان.
- رشد شتابان تجارت محصولات فرهنگي.
- توسعه صنايع سمعي و بصري.
- جهاني شدن دانش مدرن و اضمحلال تدريجي دانش هاي بومي و سنتي.
عوامل ياد شده باعث شده است تا «تنوع فرهنگي» كاهش يافته و فرهنگ هاي ملي و قومي به سوي فرهنگ يكپارچه جهاني منتقل شوند. اين وضع، «هويت هاي ملي» را مورد تهديد قرار داده و «بحران هويت» ايجاد كرده است.

مؤلفه ها و پيامدهاي جهاني شدن فرهنگ
مهمترين مؤلفه ها و پيامدهاي جهاني شدن فرهنگ عبارتند از:
۱- گسترش توليد و تجارت محصولات (كالاها و خدمات) فرهنگي
يكي از مؤلفه هاي مهم جهاني شدن فرهنگ، گسترش توليد و تجارت محصولات فرهنگي است. در واقع يكي از ابزارهاي مهم اثرگذاري بر باورها، ارزش ها، شيوه هاي رفتاري، روشهاي زيست و ساير عناصر فرهنگي، محصولات فرهنگي است.
براساس گزارش يونسكو (،۲۰۰۰ ص۱۶) طي ۲دهه گذشته تجارت بين المللي كالاهاي فرهنگي چهاربرابر شده است. بين سالهاي ۱۹۹۸- ،۱۹۸۰ حجم مبادله كتاب، نشريات، توليدات موسيقي، هنرهاي تجسمي، فيلم هاي سينمايي، عكاسي، راديو و تلويزيون، بازي ها و وسايل ورزشي از ۹۵۳۴۰ ميليون دلار به ۳۸۷۹۲۷ ميليون دلار رسيده است. در سال ،۱۹۹۰ ژاپن، ايالات متحده آمريكا، آلمان و بريتانيا ۵۵‎/۴ درصد كل صادرات جهاني كالاهاي فرهنگي را دراختيار داشتند. طي دهه ۱۹۹۰ بازيگران جديدي نظير چين در صحنه پديدار شدند. در سال ۱۹۹۸ چين به سومين كشور صادركننده محصولات فرهنگي در جهان تبديل شد. در سال ۱۹۹۶ كالاهاي فرهنگي (فيلم، موسيقي، برنامه هاي تلويزيوني، كتاب، مجلات، نرم افزارهاي رايانه اي) عمده ترين اقلام صادراتي ايالات متحده آمريكا بود و براي نخستين بار حجم آن بيش از صادرات صنايع ماشين سازي، كشاورزي، فضايي و دفاعي شد.
براساس گزارش سال ۱۹۹۸ اتحاديه بين المللي مالكيت فكري، بين سالهاي ۹۶-،۱۹۹۷ صنايع مشمول حق مؤلف در ايالات متحده آمريكا سه برابر سريع تر از نرخ رشد سالانه اقتصادملي، رشد كرده اند. در سال ۱۹۹۶ فروش و صادرات اين كشور به ۶۰۱۸۰ ميليون دلار و صادرات صنايع خلاق بريتانيا در سال ۱۹۹۷ به مرز ۱۲۵۰۰ ميليون دلار رسيد. گسترش سريع تجارت بين المللي محصولات فرهنگي با تقاضاي فزاينده براي كالاها و خدمات فرهنگي هماهنگ بوده است. تغيير الگوهاي مصرف، افزايش قدرت خريد (درآمد بيشتر) و محصولات ارزانتر و بالاخره اوقات فراغت زيادتر، عوامل مؤثر در افزايش تقاضاي محصولات فرهنگي در كشورهاي صنعتي و درحال توسعه بوده اند. (يونسكو، ،۲۰۰۰ ص۱۸)
۲- ساختار متمركز بازار صنايع فرهنگي
براساس آمار يونسكو طي دهه ۱۹۹۰ ساختار صنايع فرهنگي به موازات توسعه فناوري هاي جديد و سياست هاي بين المللي، منطقه اي و ملي دگرگون شده است. مشخصه ساختار صنايع فرهنگي در دهه ۱۹۹۰ فرايند پرقدرت جهاني شدن و تمركز است. زمينه هاي ظهور يك الگوي پولي جهاني در صنايع فرهنگي بروز كرده است. در سال ۱۹۹۳ درآمد ۵۰ شركت سمعي - بصري عمده جهان ۱۱۸۰۰۰ ميليون دلار بوده است، اما چهارسال بعد درآمد كل هفت كارتل رسانه اي عمده جهان به اين ميزان گزارش شده است.
علاوه بر اين در سال ۱۹۹۳ ، ۳۶ درصد از شركت ها، آمريكايي، ۳۳ درصد اروپايي و ۲۶ درصد ژاپني بودند. چهار سال بعد، بيش از ۵۰ درصد شركت ها، آمريكايي بودند.
به نظر مي رسد صرفه جويي هاي مقياس و راهبردهاي ادغام افقي عامل پيشرفت و موفقيت كارتل هاي توليدكننده وسايل سرگرمي و خدمات سمعي - بصري ايالات متحده آمريكا باشد.
صنعت سينمايي ايالات متحده آمريكا بازار جهاني را كاملاً دراختيار دارد. هرچند اين كشور بزرگترين توليدكننده فيلم در جهان نيست و باليوود هند ۷ برابر بيشتر فيلم توليد مي كند. دهه ۱۹۸۰ هاليوود ۳۰ درصد درآمد جهاني توليد فيلم و درحال حاضر بيش از نيمي از اين درآمد را دراختيار دارد.
۸۵ درصد فيلم هايي كه در جهان به نمايش گذارده مي شود محصول هاليوود است. قاره آفريقا عمده ترين واردكننده فيلم از ايالات متحده آمريكاست. فيلم هاي آمريكايي ۹۰ درصد واردات فيلم شيلي و كاستاريكا را نيز تشكيل مي دهند.
آمار توليد محصولات فرهنگي در كشورهاي درحال توسعه عموماً نازل است و اين كاهش در صنايع فرهنگي سنتي نظير چاپ و سينما به خاطر ظرفيت پائين توليد داخلي محسوس تر است. (يونسكو، ،۲۰۰۰ صص۲۲-۲۰)
بنابراين صنايع فرهنگي با چالش رقابت بين المللي روبه رو هستند. يك انحصار غيررسمي از كارتل هاي چندرسانه اي بخش اعظم و فزاينده اي از بازارهاي محصولات فرهنگي را به خود اختصاص داده است.
دسترسي به بازارها، تنوع انتخاب و توانايي رقابت، مي تواند توسعه عادلانه تجارت محصولات فرهنگي را تضمين كند. نبود انگيزه در پديدآورندگان؛ سطح نازل سرمايه گذاري، بي اعتمادي به صنايع نوپا و فقدان نظام آموزش مديريت و سازوكارهاي ترويج محصولات، موانع موجود در راه گسترش محصولات فرهنگي هستند.
محصولات فرهنگي كشورهاي درحال توسعه در بازارهاي خارجي عموماً حضور ناچيز دارند. در چنين شرايطي رقابت براي شركت ها دشوار است. تفاوت از نظر ابعاد، منابع مالي، هزينه مواد و خدمات مربوط به توليد و توزيع، همراه با ساير محدوديت هاي دانش فني و كنترل كيفيت (كه درباره هر صنعت نوپايي عموميت دارد) و فقدان چارچوب هاي قانوني و مالي، عوامل كليدي هستند كه توان رقابت را از صنايع فرهنگي داخلي بسياري از كشورها مي گيرند.
گرچه همانند گفت وگوي انساني كه مستلزم گونه اي ازمبادله بين گوينده و شنونده است، گفت وگوي بين فرهنگي نيز مستلزم تبادل كالاهاي فرهنگي به گونه اي متعادل و نسبتاً برابر است. سلطه در چنين حوزه اي گفت وگو را به تك گويي مبدل خواهدساخت، به طوري كه اكثريت شهروندان سراسر جهان باتوجه به رشد تقاضاي محصولات فرهنگي، صرفاً به مصرف كنندگان كالاهاي وارداتي تنزل مي يابند.
به علاوه، محتوا و شيوه نگارش آنها به نحوي فزاينده رو به همگني دارد. در اين شرايط آنچه اكنون به مخاطره افتاده است توان خلق كردن، بيان خود و حق انتخاب و ابراز هويت خود است. كشورهاي درحال توسعه فاقد ساختارهاي لازم صنايع فرهنگي براي هدايت و اشاعه خلاقيت زنده خويش اند.
۳- توسعه صنايع سمعي و بصري
يكي ازصنايع فرهنگي كه با توليد محصولات فرهنگي نقش چشمگيري در جهاني شدن فرهنگ داشته است، صنايع سمعي و بصري است. با رشد فناوري اطلاعات، ديجيتالي شدن محصولات و گسترش اينترنت، هزينه توليد كاهش يافته و انتقال محصولات سمعي- بصري به سرعت توسعه يافته است.
ساختار بازار محصولات سمعي - بصري درجه تمركز بالايي دارد. طبق گزارش يونسكو، ۹۲ درصد درآمد جهاني محصولات سمعي- بصري در سال ۲۰۰۰ به شركتهاي آمريكا، اتحاديه اروپا و ژاپن تعلق داشته است.
آمريكا بر بازارهاي جهاني فيلم (سينمايي و تلويزيوني)، ويديو و تاحدكمتري موسيقي تسلط دارد. ۷۷ درصد بازار اتحاديه اروپا به فيلم هاي آمريكايي تعلق دارد. درحالي كه فيلمهاي ملي بين ۱۵ تا ۲۰ درصد بازار اروپا را به خود اختصاص داده اند. در مقابل، سهم اتحاديه اروپا از بازار فيلم آمريكا كمتر از ۷ درصد است. حال آن كه فيلم هاي آمريكايي بيش از ۹۰ درصد بازار آمريكا را به خود اختصاص داده اند.
در خاورميانه، مصر بر بازار خدمات سمعي- بصري سلطه دارد. سلطه سينماي مصر بر دنياي عرب به اندازه سلطه سينماي آمريكا بر بقيه دنياست. فيلم هاي بلند آفريقايي ۳ درصد بازار فيلم آفريقا ولي فيلم هاي آمريكايي ۷۰ درصد آن را به خود اختصاص مي دهند.
انحصار و تمركز شديد در بازارجهاني، بالابودن هزينه هاي اوليه سرمايه گذاري (sunk costs) بخصوص درمورد فيلم همراه با نااطميناني درمورد بازدهي آن باعث شده است كه سودآوري و استفاده از صرفه هاي مقياس درگرو برخورداري از بازار وسيع باشد و اين امر به پيدايش يك ساختار الگوي پولي منجر شده است. گسترش صنايع سمعي- بصري آمريكا با كاربرد وسيع زبان انگليسي تسهيل شده است. بنابراين، تمركزگرايي و ظهور شركتهاي فراملي بزرگ در صنايع سمعي- بصري به يك دست شدن محتواي آثار سمعي و بصري منجر شده است، همان كه از آن به آمريكايي شدن يا غربي شدن فرهنگ تعبير مي شود.
۴- جهاني شدن دانش مدرن و اضمحلال دانش هاي بومي و سنتي
دانش سنتي بخشي از فرهنگ هر ملت و ازجمله فرهنگ ايراني را تشكيل مي دهد. از دهه ۱۹۸۰ گرايش جديدي به دانش سنتي در زمينه هاي: كشاورزي، پزشكي، محيط زيست و صنايع دستي در جهان پديدار شد و مراكز متعددي در كشورها به وجود آمد. سازمان جهاني مالكيت فكري WIPO درحال تدوين نظام حقوقي براي ثبت و حمايت از حقوق مالكيت فكري براي دانش سنتي است و يونسكو با همكاري WIPO در زمينه حمايت از فرهنگ عامه ازجمله هنرهاي سنتي، مقرراتي در زمينه شناسايي و مستند نمودن فرهنگ عامه و بررسي روشهاي اعمال حقوق مربوط به فرهنگ عامه، تدوين نموده است.
يكي از مشكلات مربوط به دانش سنتي، خلق جمعي و مالكيت جمعي دانش سنتي است. بسياري از مردم جهان براي نيازهاي درماني خود به دانش بومي اعتقاد دارند و كشورهاي درحال توسعه بويژه ايران از متنوع ترين مراكز داراي گونه هاي گياهان دارويي است.
درحال حاضر چند هزار تركيب دارويي مورداستفاده در پزشكي غرب از گياهان دارويي به دست مي آيد. بخشي از تنوع دانش بومي ناشي از تنوع زيستي است كه براي كشورهايي مانند ايران كه به دليل شرايط مساعد جغرافيايي داراي تنوع زيستي است، داراي تنوع دانش بومي است.
به عنوان مثال گونه هاي گياهي ايران حدود ۷ هزار گونه برآورد شده است، كه ۳ هزارگونه آن گياهان دارويي هستند و داراي مصارف پزشكي و صنعتي مي باشند. درسال ۱۳۸۰ ارزش صادرات گياهان دارويي كشور بيش از ۲۵ ميليون دلار بوده است. علاوه بر آن گونه هاي دامي ايران نيز متنوع است. اما متأسفانه بسياري ازدستاوردهاي دانش سنتي ايران توسط بيگانگان به سرقت رفته است. راه مقابله با چنين وضعيتي، شناسايي و ثبت و حمايت از دانش سنتي است. زيرا اين قبيل دانش هاي سنتي يكي از مزيت هاي نسبي كشورهاي درحال توسعه درامور فرهنگي و ميراث فرهنگي را تشكيل مي دهد و مي تواند فراهم كننده منافع اقتصادي و تجاري براي كشور باشد و از نابودي تدريجي آن جلوگيري كند.
۵- استثناي فرهنگي، موافقت نامه فلورانس و پروتكل نايروبي
نظريه «استثناي فرهنگي» بر اين اصل استوار است كه كالاها و خدمات فرهنگي به دليل «فرهنگي بودن» ماهيت خاصي وراي جنبه هاي صرفاً اقتصادي دارند. مفاهيم، ارزش هايي را منتقل مي كنند كه بخشي ازهويت فرهنگي يك كشور است. در مذاكرات تجاري دور اروگوئه برخي كشورها به اين موضوع اشاره داشتند كه كاربرد گات ۱۹۹۴ به ويژه اصل كامله الوداد و اصل «رفتارملي» در مبادله محصولات فرهنگي و محصولات مشمول حق مؤلف، خصوصيات فرهنگي آنها را ناديده مي گيرد.
در پايان مذاكرات تجاري دور اروگوئه به طور ضمني توافق شد كه تجارت محصولات سمعي- بصري مشمول تمامي مقررات گات ۱۹۹۴ نباشد. اين توافق ضمني «استثناي فرهنگي» ناميده مي شود هرچند در هيچ موافقتنامه اي ذكر نشده است. البته اين موضوع در گات ۱۹۴۷ نيز سابقه دارد كه اروپائيان از ازادسازي تجارت در برخي بخش هاي فرهنگي خودداري كردند
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: کبرا گلستانی