خوش آمديد,
مهمان
|
|
2- چرا مدل های مکانیکی برای جوامع انسانی قابل استفاده نیستند؟
در این مدلها به جامعه مثل ماشین نگاه می شود ، مثل اجزای ماشین که جدا می شوند و مونتاژ می شوند .مثل ساعت که خودش بدون هدایت دیگران سالها کار می کند ولی نمی تواند برای خودش هدف بیافریند .البته این مدلها هنگام تسری به جامعه بسیار کمبود دارند . تشریح تکنولوژی های پیچیده و تعاملی ،مثل جامعه نیست .جامعه به مراتب پیچیده تر از تکنولوژی است ضمن اینکه ماشینها تماما تحت کنترل هستند و می توان آنها را خاموش کرد .در هر صورت این دیدگاه غلط است که یا بر عوامل تکنولوژیک و یا صرفا بر عوامل جامعه شناختی تکیه کنیم . با تشکر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام
3-خودمختاری تکنولوژیک یعنی چه؟ بعضی ها طوری با تکنولوژی به گونه ای برخورد می کنندکه انگار مفهومی فرا اجتماعی و کاملا خود مختار دارد . حال آنکه تکنولوژی محصول جامعه و بخشی از جامعه است . در دیدگاه معتقد به جبر تکنولوژی ،تکنولوژی پدیده ای خارج از کنترل انسان مستقل خود کنترل ،خودگردان و خود گسترش یابنده جلوه داده می شود که دارد جامعه را خودش شکل می دهد . با تشکر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام
4-چند دانشمند معتقد به جبر گرایی تکنولوژی را نام ببرید؟ توماس هابس - ژان ژاک راسو- تورستین و بلن |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام
5- منظور از کاهش گرایی چیست؟ نظریه های تکنولوژی راهبر اساساً علت و معلولی هستند .دیدگاه مبتنی بر جبر تکنولوژی همیشه تک علتی برخورد می کند و در واقع یک متغیر مستقل را که همان تکنولوژی باشد در نظر می گیرد . در صورتی که باید چند علتی برخورد کند .این دیدگاه درواقع از مدل توپ بیلیارد (عامل همه تغییرات مهره ها، رفتار یک مهره است) پیروی می کند و چون مسائل را تقلیل می دهد ،از جذابیت برخوردار می شود، و به این ترتیب مجموعه ای از علل را به یک علت کاهش می دهد. دیدگاه کاهش گرایانه جامعه شناختی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است . این دیدگاه در برابر کل گرایی که کل پدیده را در نظر می گیرد قر ار دارد . در دیدگاه کل گرا جزء مستقل وجود ندارد و به قول میشل فوکو هیچ اصلی نمی تواند ماهیت جامعه را تعیین کند .در هر صورت در دیدگاههای تکنوسنتر ما انسان هوموفابر هستیم , سازنده ابزار و مصرف کننده ابزار. با تشکر |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
1-ديدگاه ابزاري ميگويد تکنولوژي از جنبه ارزشي خنثي است که البته همين حرف هم نوعي دترمينيسم يا جبر گرايي دارد.
معتقدان به ديدگاه جبر تکنولوژيک، تکنولوژي را عاري از ارزش (value – free) ميدانند. عدهاي صرفنظر از نيت به کارگيري تکنولوژي (intention) (مثل چاقو) معتقدند تکنولوژي ذاتاً داراي جوانب مثبت و منفي است. 2-در اين مدلها به جامعه مثل ماشين نگاه ميشود. مثل اجزاي ماشين که جدا ميشوند و مونتاژ ميشوند. مثل ساعت که خودش بدون هدايت ديگران سالها کار ميکند، ولي نميتواند براي خودش هدف بيافريند. البته اين مدلها هنگام تسري به جامعه بسيار کمبود دارند. تشريح تکنولوژيهاي پيچيده و تعاملي، مثل جامعه نيست. جامعه به مراتب پيچيدهتر از تکنولوژي است. ضمن اين که ماشينها تماماً تحت کنترل هستند و ميتوان آنها را خاموش کرد. در هر صورت اين ديدگاه غلط است که يا بر عوامل تکنولوژيک و يا صرفاً بر عوامل جامعه شناختي تکيه کنيم. 3-نظريههاي تکنولوژي راهبر اساساً علت و معلولي هستند. (Cause & effects) ديدگاه مبتني بر جبر تکنولوژي هميشه تک علتي برخورد ميکند و در واقع يک متغير مستقل را که همان تکنولوژي باشد در نظر ميگيرد (mono – causal) در صورتي که بايد چند علتي (multi causal) برخورد کند. اين ديدگاه در واقع از مدل توپ بيليارد (عامل همه تغييرات مهرهها، رفتار يک مهره است) پيروي ميکند و چون مسائل را تقليل ميدهد، از جذابيت برخوردار ميشود و به اين ترتيب مجموعهاي از علل را به يک علت کاهش مي دهد. 4-بعضي ها با تکنولوژي به گونهاي برخورد ميکنند که انگار مفهومي فرا اجتماعي (supra – social) و کاملاً خودمختار دارد. حال آن که تکنولوژي محصول جامعه و بخشي از جامعه است. در ديدگاه معتقد به جبر تکنولوژي، تکنولوژي پديدهاي خارج از کنترل انسان، مستقل، خود کنترل، خود گردان و خود گسترش يابنده جلوه داده ميشود که دارد جامعه را خودش شکل ميدهد که پستمن از آن با عنوان «عارضه فرانکشتين» ياد ميکند. 5-کسي که عبارت جبر تکنولوژي را وضع کرد، جامعه شناس و اقتصاددان آمريکايي تورستين وبلن بود. مارکس، لسلي وايت، لين واويت، مک لوهان و هارولد انيس |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
1-ديدگاه ابزاري ميگويد تکنولوژي از جنبه ارزشي خنثي است که البته همين حرف هم نوعي دترمينيسم يا جبر گرايي دارد. معتقدان به ديدگاه جبر تکنولوژيک، تکنولوژي را عاري از ارزش ميدانند. عدهاي صرفنظر از نيت به کارگيري تکنولوژي (مثل چاقو) معتقدند تکنولوژي ذاتاً داراي جوانب مثبت و منفي است.
2-در اين مدلها به جامعه مثل ماشين نگاه ميشود. مثل اجزاي ماشين که جدا ميشوند و مونتاژ ميشوند. مثل ساعت که خودش بدون هدايت ديگران سالها کار ميکند، ولي نميتواند براي خودش هدف بيافريند. البته اين مدلها هنگام تسري به جامعه بسيار کمبود دارند. تشريح تکنولوژيهاي پيچيده و تعاملي، مثل جامعه نيست. جامعه به مراتب پيچيدهتر از تکنولوژي است. ضمن اين که ماشينها تماماً تحت کنترل هستند و ميتوان آنها را خاموش کرد. در هر صورت اين ديدگاه غلط است که يا بر عوامل تکنولوژيک و يا صرفاً بر عوامل جامعه شناختي تکيه کنيم. 3-نظريههاي تکنولوژي راهبر اساساً علت و معلولي هستند. (Cause & effects) ديدگاه مبتني بر جبر تکنولوژي هميشه تک علتي برخورد ميکند و در واقع يک متغير مستقل را که همان تکنولوژي باشد در نظر ميگيرد (mono – causal) در صورتي که بايد چند علتي برخورد کند. اين ديدگاه در واقع از مدل توپ بيليارد پيروي ميکند و چون مسائل را تقليل ميدهد، از جذابيت برخوردار ميشود و به اين ترتيب مجموعهاي از علل را به يک علت کاهش مي دهد. 4-بعضي ها با تکنولوژي به گونهاي برخورد ميکنند که انگار مفهومي فرا اجتماعي و کاملاً خودمختار دارد. حال آن که تکنولوژي محصول جامعه و بخشي از جامعه است. در ديدگاه معتقد به جبر تکنولوژي، تکنولوژي پديدهاي خارج از کنترل انسان، مستقل، خود کنترل، خود گردان و خود گسترش يابنده جلوه داده ميشود که دارد جامعه را خودش شکل ميدهد که پستمن از آن با عنوان «عارضه فرانکشتين» ياد ميکند. 5- تورستين وبلن، مارکس، لسلي وايت، لين واويت، مک لوهان و هارولد انيس |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|