خوش آمديد,
مهمان
|
|
با عرض سلام و احترام محضر استاد ارجمند سر کار خانم حاج علی
ما معمولاً از هنر، كارآزمودگي و مهارت در ارائهي چيزي يا تقليد و محاكات از آن را مراد ميكنيم يا در تبيين آن به قوهي ابداع و نبوغ و ابتكار و به اصطلاح خلاقيت هنرمند متوسل ميشويم. در مواردي هم منظور ما از هنر، صرف آثار هنري است. تعابير و تلقيهاي ديگري هم داريم كه در همهي آنها يا هنر را به هنرمند احاله ميدهيم يا به اثر هنري. در همهي اين موارد حقيقت هنر پوشيده ميماند. مسئله در مورد تكنولوژي هم همينطور است و ما معمولاً از تكنولوژي طريق توليد ماشينها و ابزارهاي فني يا ادوات و وسايلي را كه براي نيل به اغراض عملي يا تمشيت امر اعاشه و رفاه به كار گرفته ميشود مراد ميكنيم. در اين صورت، به تأملات و مداقّههاي جامعهشناسانه و اقتصادي و اخلاقي و سياسي و نظاير آن بسنده ميكنيم و از حقيقت تكنولوژي پرسش نميكنيم. اما اگر به اين مسئله توجه كنيم كه لفظ تكنولوژي (technology) مأخوذ از واژهي تخنهي (techne) يوناني است و «آنها هنر را به معناي درست كلمه، و اثر هنري را تخنه ميناميدند»، با این شرایط مناسبت و بستگي ميان هنر و تكنولوژي تا اندازهاي روشن ميشود. طرح همین مسئله در عين حال موجب ميشود نسبت ميان هنر و تكنولوژي مطرح شود. هایدگر هنر را منجی بشریت میداند، زیرا مبدل به سمبلی از بیخانمانی انسان مدرن میشود و بیخانمانی او را گوشزد میکند. او تکنولوژی را خطرناک میداند و کارکرد هنر را خنثی کردن خطر تکنولوژی تلقی می کند . بنیامین تاثیر تکنولوژی را بر هنر بررسی میکند و میپندارد هنر در جریان تکثیر مکانیکی اصالتش را از دست میدهد. هایدگر و بنیامین هر دو به هرجاییشدن اثر هنری و آوارگیاش انگشت میگذارند. اما هایدگر آن را محصول علم مدرن و بنیامین محصول دستگاه عکسبرداری میداند. از طرفی بنیامین از این فرایند که به همگانیشدن اثر هنری میانجامد خرسند است و تکنولوژی را امری مثبت میداند، در حالیکه هایدگر همچنان خطر تکنولوژی و زوال هنر را تذکر میدهد و به نمایش در آمدن اثر هنری سرگردان را عامل آگاهی انسان میداند. آدورنو نیز با تاکید بر عواقب عقلانیت ابزاری به تکنولوژی با دیدی منفی مینگرد و بر این باور است که در جهانی که پوزیتیویسم آن را پارهپاره کرده، دیگر انسانها تصوری از کلیت ندارند و هنر مبتذل و بازاری که با ترکیب چند عنصر تکراری اثر میسازد، رواج یافته است. بنابراین برخلاف بنیامین هنر را در جامعه تکنوکراتیک رو به زوال میداند. مارکوزه نیز با پر رنگ کردن رسانههای همگانی که منجر به سرکوب فردیت و تضادها میشود، خلاقیت و آفرینشگری را ازدست رفته میبیند و مانند آدورنو اثر هنری را متشکل از چند عنصر کنار هم گذاشته شده از الگوهای کهن میداند. اما مارکوزه زمانی که متوجه نقش هنر در افشاکردن ابعاد سرکوبشده جامعه است، به هایدگر نزدیک میشود زیرا او هم اثر هنری را با به نمایش گذاشتن بیخانمانیاش افشاگر میدانست. بودریار نیز موافق با بنیامین بر تکثیر اثر هنری و همسانی انسانها تاکید دارد، اما به نظر او اکنون ما وارد دوره جدیدی شدهایم که این بار وانمودها مهم هستند. در واقع، او تحلیلی اینزمانی از رابطه تکنولوژی و هنر دارد. او مانند مارکوزه به تاثیر رسانههای همگانی میپردازد، اما تاثیرشان را بسیار شدیدتر و پیچیدهتر معرفی میکند. در چنین جامعهای نیز اثر هنری آفریده نمیشود و ساخته شده از عناصر گذشته است. او مانند آدورنو که با دید منفی به جامعه مدرن و عناصرش از جمله هنر مینگریست به جامعه فرامدرن با دیدی انتقادی مینگرد. هرچند ابزار تو سعه یافته و پیشرفته تنها وسیله ای است برای ارتباط هنرمند با مخاطب و واسطه ای است بین آن ها. البته هر شاخه از شاخه های هنر، از ابزار خاصی بهره می گیرد که در گذرزمان، این ابزار دچار تغییر و تحولات تدریجی و ناگهانی شده است. این گونه تحولات، هیچ گاه باعث به وجود آمدن مکاتب نشده اند؛ بلکه همواره در راستای انتقال بهتر مفاهیم و اندیشه ها و احساسات خالق اثر، صورت پذیرفته اند. به طور مثال، انسان امروزی چه با قلم مو و رنگ و بوم نقاشی بکشد و چه با بهره جستن از ابزار امروزی با کد و رمز، آن را ایجاد کند، هدف اصلی او انتقال احساس و اندیشه است، نه چیز دیگر. تکنولوژی پیشرفته امروزی در خدمت هنرمند است تا او بتواند با استفاده از آن، اندیشه و احساس خاص خود را به بهترین وجه ممکن با دیگران در میان گذارد. در نتیجه، ممکن است اندیشه نهفته در یک اثر خلق شده توسط ابزار سنتی، همان اندیشه نهفته در اثری باشد که با بهره گیری از تکنولوژی پیشرفته، پدید آمده باشد. شاید تکنولوژی، قابلیت هایی را برای هنرمند به ارمغان آورد که شیوه های سنتی در آن ناکارآمد باشد؛ ولی در نهایت، این اندیشه و احساس است که مخاطب را تحت تأثیر خویش قرار می دهد. ابزار نوین هنرمند شاید مخاطبان یک اثر را به اعجاب آورده ومقهور خویش سازد، ولی وی در نهایت، از اندیشه و احساس موجود در اثر، بهره خواهد برد، که بی شک شعار مکتبی خاص بوده که خالق اثر در پی انتقال آن است. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
بر هیچ اهل علم و اندیشه ای پوشیده نیست که هنر مقوله ای فوق انسانی است و به لحاظ احساسات و نوع تفکرات در درجه ای عالی و مرتبه ای شامخ قرار دارد و جمع کثیری از افراد یک جامعه در شاخه های مختلف این ودیعۀ الهی مشغول کسب فضایل اخلاقی و مراتب انسانی هستند و با توجه به نوع ساختمان فکری و ایدئولوژیکی هنر و با معرفت بر ماهیت آن که بیان گرایی (اکسپرسیویسم experessivism ) [1] می باشد لذا طبیعتاً جامعه باید بستر ساز و زمینه ساز بیان عقاید و احساسات هنرمند باشد و قشر عظیم هنرمندان نیز با اتکاء بر فرهنگ هنر پذیری و هنر پروری جامعه به تعریف دقیق مواضع خود بپردازد و در سایۀ پلــورالیـــسم ( pluralism ) بتواند احیاگر خصوصیت (اکسپرسیویسم experessivism ) خود باشد .
اگر قائل به این اصل باشیم که تعدد عقاید و اصول دموکراسی( democracy ) زمینه ساز رشد و بالندگی و توسعۀ فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و ...می باشد بی شک قبول کرده ایم که هنر و هنرمند نیز جایگاهی فراخ در بین اجتماع خواهند داشت و باید حقوق و استحقاق او مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد . جامعه باید به این باور برسد که از تلاقی افکار وعقاید ونگرش های مختلف است که زایش افکار وعقاید جدید و نو صورت میگیرد همچنان که ساموئل هان تینگ تن بر پایۀ همین طرز تفکر تز و نظریۀ خود را تحت عنوان بر خورد تمدن ها ارائه نمود و جناب آقای خاتمی نیز بر همین مبنا تئوری گفتگوی تمدن ها را مطرح نمودند . هرگاه در پناه پلورالیسم(pluralism) مجال بروز افکار و عقاید به تشکل ها ، احزاب ، انجمن ها ، نهاد ها و ارگانهای مختلف و گروه های مردمی و غیره داده شود و زمینۀ رشد و بالندگی آنها مهیا شود بی شک احساس مسئولیت در خصوص حفظ شعائر ملی و مذهبی در تک تک مردم جامعه زنده خواهد شد و آنجاست که دولت و مردم دوشا دوش یکدیگر جهت نیل به اهداف و آرمانهای کشور می کوشند . هنر در پناه پلورالیسم ( pluralism ) می تواند رشد و نمو چشم گیری داشته باشد و تا زمانی که تریبونی برای ابراز عقاید هنرمند وجود نداشته باشد شکوفایی تفکرات نوین جزء افسانه های هزار و یک شب خواهد بود . |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
بسمه تعالي
در رابطه هنر و تكنولوژي كثرت پذيري در هنر به چه معناست تحليل كنيد كثرت پذيري در علم هنر به معناي اينكه استيل خاصي مسلط نباشد و تعداد فرمها و استيلها منعكس كننده تجزيه اقتصادي و اجتماعي در جهان هنر باشد كه خود نشانگر تجزيه كل جامعه است . اين وضع از نظر منتقدين مرتجع از قبيل هيلتون يك سقوط و انحطار است ولي از نظر منتقدين ديگر يك آزادي سالم تلقي مي شود . روند غير قابل توقف و غير قابل بازگشت هنر ، گذشته از آن جنبش فراگير تك مأخذي آبستره اكپرسيونيسم به جنبشهاي متعدد كوچ تري كه هر كدام داراي پيچيدگي و ظرفيت خود و در ريشه ماهيت تفاوت دارند تجزيه شده است حتي مخاطبين هنر نيز از لحاظ فيزيكي تجزيه شده اند . گردهاميي مردم براي ديدن و شنيدن آثار هنري امروزه به گروههاي يك يا دونفره خصوصي تبديل شده است . رضا اصلاني |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
با سلام و احترام؛
کثرت پذیری در علم هنر، یعنی اینکه استیل خاصی مسلط نباشد و بلکه تعدد فرم ها و استیل ها منعکس کننده تجزیه اقتصادی و اجتماعی در جهان هنر باشد، که خود نشانگر تجزیه کل جامعه است. این وضع از نظر منتقدین مرتجع از قبیل هیلتون گرامر یک سقوط و یک انحطاط است ولی از نظر بسیاری از منتقدین دیگر یک ازادی سالم تلقی می شود. روند غیر قابل توقف و غیر قابل برگشت هنر، گذشته از آن جنبش فراگیر تک ماخذی آبستره اکپسیو نیزم، به جنبش های متعدد کوچکتری که هر کدام دارای پیچیدگی و ظرفیت خود و در ریشه ماهیت تفاوت دارند تجزیه شده است. حتی مخاطبین هنر از لحاظ فیزیکی تجزیه شده اند. آن گرد هم آئی مردم برای شنیدن و یا دیدن آثار هنری امروزه به گروه های یکی دو نفره خصوصی تبدیل گردیده است. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
تغییر و تحول بسیار تندی در قرن حاضر برای هنرو آینده آن وجود دارد هر چه گامهای این تحول بیشتر و بلند تر میشود عوامل بسیار جدید وارد عالم هنر میشود این عوامل میتواند تغییرات ریشه ای و سریع تکنولوژی در هنر باشد . از جمله نقاشی ها ، تصاویر ، رنگ ها ، تصاویر سه بعدی و فعالیت هایی که ساخته و پرداخته ی دست بشری است و در ادامه منجر به انقلاب الکترونیکی میشود برای مثال امروزه کامپیوترها این تکنولوژی پیشرفته به بیننده تصویر و کارهنری می آموزد و امکان دخل و تصر انسان را در آن بالا میبرد و محیط اطراف انسان برای او به منظور تجربه خواهد بود و هر چه به جلوتر میرد تمام وسایل ارتباط جمعی ، رسانه ها و کامپیوترها و ... در حال مخلوط شدن با هم هستند و برای خلق تصاویر قدم بر میدارند و به خدمت انسان درمی آیند اما باعث از بین رفتن اجتماعات مردمی و خانوادگی شده و..
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|
|
تغییر و تحول بسیار تندی در قرن حاضر برای هنرو آینده آن وجود دارد هر چه گامهای این تحول بیشتر و بلند تر میشود عوامل بسیار جدید وارد عالم هنر میشود این عوامل میتواند تغییرات ریشه ای و سریع تکنولوژی در هنر باشد . از جمله نقاشی ها ، تصاویر ، رنگ ها ، تصاویر سه بعدی و فعالیت هایی که ساخته و پرداخته ی دست بشری است و در ادامه منجر به انقلاب الکترونیکی میشود برای مثال امروزه کامپیوترها این تکنولوژی پیشرفته به بیننده تصویر و کارهنری می آموزد و امکان دخل و تصر انسان را در آن بالا میبرد و محیط اطراف انسان برای او به منظور تجربه خواهد بود و هر چه به جلوتر میرد تمام وسایل ارتباط جمعی ، رسانه ها و کامپیوترها و ... در حال مخلوط شدن با هم هستند و برای خلق تصاویر قدم بر میدارند و به خدمت انسان درمی آیند اما باعث از بین رفتن اجتماعات مردمی و خانوادگی شده و..
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|