تعاریف تکنولوژی

1 – تکنولوژی عبارت است از نوعی توانایی سازمان اجتماعی برای کنترل موثر و تغییر در اشیا محیط مادی به نفع نیازها و خاسته های انسانی
2 – تکنولوژی را میتوان به عنوان مجموعه رشته های علمی که کار انها تحلیل ، کاوش ، بهره گیری و کاربرد معارف و فنون است

3 – تکنولوژی را میتوان مجموعه ای از تلفیق دانش ها و مهارتهای فنی برای تولید کالا و خدمات مورد نیاز جامعه از راه ترکیب و تلفیق عواملی نظیر مواد اولیه ابزار و ماشین الات ، نیروی انسانی ، زمین ، پول دانست و عامل مدیریت را نباید از نظر دور داشت

فرهنگ تکنوکراسی

در یک جامعه تکنوکرات ابزار الات نقش کلیدی ای را در اندیشه های فرهنگی ان جامعه بر عهده دارد . همه شرایط ، تحولات و خواسته ها و تمام ویژگی های اجتماعی باید تا حدود زیادی تابع خواسته ها و ظوابطی باشد که سیر تکاملی این تکنیک ایجاب میکند .

اما نقش تکنیک هنوز به ان حدی نرسیده است که موجب تغییر در ساختار فرهنگی و تحول ان شود . و افراد هنوز بر این باورند که ماشین و ابزار صنعتی ، دیگر همچنان در استخدام بشریت خواهند بود و هرگز به قدرت حاکم مبدل نخواهند شد. مهمترین وسیله ای که در این دوران اختراع شد دستگاه چاپ بود .

فرهنگ تکنوپولی

وجه بارز این فرهنگ قرار دادن تکنولوژی به جای خداست . بدین معنا که فرهنگ اعتبار خود را در تکنولوژی جستجو میکند . این نظام را میتوان اینگونه تعریف کرد : نظامی که در ان جامعه انسانی سیستم ایمنی و قدرت دفاعی خود را در برابر تهاجم سیل اطلاعات از دست داده است .
بنابراین در این فرهنگ وسیله با هدف یکی میشود و دیگر بدان معنا هدفی وجود ندارد که بتواند مانع استفاده بی مورد از تکنیک شود . و در غالب ابزاری چون تلویزیون و کامپیوتر ایفای نقش میکند .