شنبه, 29 ارديبهشت 1403

 



موضوع: فرهنگ درزندگی

فرهنگ درزندگی 10 سال 9 ماه ago #30600

  • طلا آذربیضاء
  • طلا آذربیضاء's Avatar
: نقش فرهنگ در زندگی انسانی و مدنی به اندازه ای است که به ساده گی نمی توان حدودی به آن وضع نمود. فرهنگ چنان درزندگی فردی و اجتماعی بشر امروز نفوذ کرده است که میزان سنجش آن مشکل شده است.
فرهنگ به حیث عنصر پیونده دهنده جوامع بشری با تاریخ انسان هم خوانی دارد.
فرهنگ است که پیوندهای بشری را افزایش می دهد و بوسیله آن، زمینه های تعاون و تقارن میان افراد جوامع بشری مهیا می شود.
"نقش فرهنگ در میان جوامع بشری به حیث عنصر پیوند دهنده به مثابه سیمانی را می ماند که اجزای منشکله بک بنای عظیم را به هم پیوند می دهد، به هر اندازه ای که سیمان از چسپایش و کیفیت بهتر برخوردار باشد باعث استحکام ساختمان می گردد و زمینه های ارتقایی آن را تضمین و تسهیل می کند."(1)
اگر فرهنگ را از میان جوامع بشری بر داریم یا بالفرض در میان انسان ها فرهنگ وجود نداشته باشد آن گاه انسان ها از حیوانات درنده هم، بدتر خواهند شد.
همین فرهنگ است که وجه تمایز انسان با حیوان است.
فرهنگ خصوصیات معنوی، مادی، عقلانی و احساسی یک جامعه و یا یک انسان را مشخص می کند. وقتی که چنین خصوصیت های وجود نداشته باشد، واضح است که فرهنگی نخواهد بود و وقتی که فرهنگی نباشد چنین خصوصیاتی هم نمی باشد.. وقتی انسان بی خصوصیت شود، شبیه روبات های که امروزه به دست خودش ساخته شدند، خواهد بود.
فرهنگ است که برای جوامع بشری هویت می بخشد، هویت ملی یک جامعه زمانی حفظ خواهد شد که افراد آن جامعه به توسعه فرهنگی و جبران عقب مانده گی های فرهنگی خود بپردازند. فرهنگ زمینه ساز تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی تکنالوژیکی است. اگر به سیر توسعه در جهان نگاه کنیم هیچ جامعه ای به توسعه اقتصادی و سیاسی دست نیافته است تا اینکه در گام نخست مسیر توسعه در عرصه فرهنگ را طی نکرده باشد.
اگر به سیر توسعه در اروپا نظری اندازیم مشاهده می کنیم که کشورهای اروپایی اول به توسعه فرهنگی دست یافتند وسپس دیگر مراحل توسعه را طی کردند.
بزرگترین انقلاب ها و دگرگونی ها در جهان نیز بواسطه فرهنگ صورت گرفته است، فرهنگ بوده که انقلابیون را قادر ساختند تا دست به ابتکارات بزرگ در عرصه های مختلف بزنند، اگر فرهنگی نباشد، هنری نخواهد بود، از ادبیات و زیبایی اثری نمی توان یافت و در نهایت دانش و پیشرفتی نخواهیم داشت..
فرهنگ است که میراث ها گذشته را برای نسل های بعدی انتقال می دهد. فرهنگ پلی میان گذشته، حال و آینده است.
احمد طالب «ابراهیمی الجزایری» دانشمند برجسته جهان عرب می گوید:" دانستن این که انسان به کدام سوی روان است همان قدر پر ارزش است که بدانیم ازکدام سو می آید و فرهنگ رابطه ای است که گذشته ها را به هم پیوند می دهد و همیش حرکت انسان به سوی آینده را ممکن می سازد."(2)
این سخن به نقش و اهمیت فرهنگ در پیوند با گذشته، حال و فراهم ساختن موجبات کمال در آینده را روشن می سازد، فرهنگ بنایی است که تمامی باورها، دانش ها، ارزش ها و شیوه زندگی هر ملت را مشخص می کند.
اگر می خواهید ملتی را بشناسید نخست فرهنگ آن ملت را مورد مطالعه قرار بدهید تا بتوانید به راحتی به زوایای زندگی افراد آن ملت پی ببرید. از طریق فرهنگ است که اعضای جامعه می آموزند که چگونه بیندیشند و چگونه عمل نمایند.
فرهنگ حاوی آفرینش ها، اندیشه ها و جهان بینی مردم یک سرزمین است، این اجزاءاند که کنارهم محتوای درون و برون اعضا را می سازد، چگونگی فعالیت نهاد ها، شکل نهاد ها و همه بازتاب فرهنگ ملی و سرزمینی هستند.
فرهنگ از زوال جوامع بشری جلوگیری می کند. هر قدر ملتی از گذشته تاریخی و فرهنگی خویش آگاهی بیشتر وعمیق تری داشته باشد بدون تردید با قاطعیت برای حفظ موجودیت خویش گام بر می دارد و مشکلات کمتری دامن گیر آن جامعه می شود.
هویت های فرهنگی موجبات توانایی وزنده بودن ملت ها را فراهم می آورد و به قول جورج «تالاندیه» دانشمند غربی "فرهنگ انگیزه و واسطه بقاست، رمز جان بدر بردن هر ملت از مهلکه ها است.(2)
علاوه بر آن چه در مورد نقش فرهنگ گفته شد، در سیاست خارجی و روابط بین المللی نیز فرهنگ دارای اهمیت خاص است. فرهنگ درمناسبات بین المللی عاملی تعیین کننده می باشد. از این رو فرهنگ می تواند علاوه بر پیوند ملت ها بر مواضع مشترک دولت ها هم بیافزاید.
برخی از سیاستمداران، فرهنگ را بعد سوم سیاست خارجی پس از سیاست و اقتصاد دانسته اند.
جی – ام«مایکل» متفکر و نویسنده یریتانیایی به نقل از ویلی برانت وزیر خارجه سابق آلمان مینویسد:" فرهنگ قطب سوم سیاست خارجی و مراودان میان کشورها است"(3)
تاریخ شاهد است که فرهنگ و ارزش های ان در موارد زیادی موجبات آشتی میان کشورها ودولت ها را فراهم ساخته است. در گذشته برخی از دولت های دیکتاتور و نظامی که با هم نزاع داشتند سعی زیادی می کردند تا از روابط فرهنگی میان ملت های شان جلوگیری نمایند، اما به این امر موفق نشدند.
مبادله اموری نظیر هنرها، کتابخانه ها، خدمات اطلاعاتی، ادبیات، تعلیم و تربیه، ارتباطات انسانی،علوم و تکنالوژی میان دولت ها و ملت ها ناشی از بعد فرهنگی سیاست خارجی بشمار می روند. در این میان روابط فرهنگی میان ملت ها نسبت به دولت ها مستحکم تر است و ریشه های مشترک فرهنگی و تمدنی میان ملت ها بقدری عمیق است که تا کنون کمتر دولت های استعماری و زورگوی را می توان سراغ کرد که نه تنها به از بین بردن آن بلکه به صدمه رساندن به آن هم موفقیت چندانی را حاصل کرده باشد.
از سوی دیگر نباید از نقش فرهنگ در صلح جهانی غافل ماند. اگر فرهنگ های جوامع مختلف بدرستی مورد برسی قرار بگیرند دیده خواهد شد که نکات ارزشمند و مشترکی میان آن ها و جود دارند، این فرصتی ا برای تعاون و تقارن میان ملت ها است.
از اشتراکات فرهنگی باید برای حل نابسامانی های جهانی استفاده شود،اشتراکات فرهنگی و گسترش روابط فرهنگی نقش مهمی در تامین صلح و باهمی در جهان پرتنش امروزی دارد.
این عوامل روحیه همدیگر پزیری را در میان ملت ها تقویت خواهد کرد و در صورت توجه ملت ها می توانند حتی اگر دولت های شان هم نخواهند ارتباطات شان را بیشتر بسازند و بر دولت های خود فشار وارد کنند تا به صلح و آرامش و گفتمان فرهنگی تن دهند.
در دنیای امروز فرهنگ می تواند نقش مهمی در توسعه کشورها فقیر ایفا کند، کشورها فقیر حتماً دچار ضعف ها و عقب مانده گی ها فرهنگی شده اند که از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به وضعیت اسف باری دچار گشته اند.
بناءً؛ توسعه فرهنگی می تواند عقب مانده گی ها این کشورها را التیام بخشد و زمینه ها توسعه را در عرصه های مختلف فراهم بسازد.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.

فرهنگ درزندگی 10 سال 8 ماه ago #35446

خوب نبود
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.