خوش آمديد,
مهمان
|
|
يكي از شاخصهاي سنجش موفقيت در هر سازماني، ميزاني است كه آن سازمان اهداف خود را محقق ميسازد. در اينجا موفقيت هر سازمان با توجه به خود آن سازمان تعيين ميشود. اين رويكرد در ادبيات مديريت تحت عنوان اثربخشي معرفي شده است. در واقع اثر بخشي عبارت است از درجه يا ميزاني كه سازمان به هدفهاي موردنظر خود دست مييابد. براي سنجش اثربخشي در هر سازماني در ابتدا ميبايست اهدافي تعريف شوند. سپس جهت تحقق اين اهداف برنامههايي تدوين شده و در ادامه اين برنامهها به اجرا گذاشته شوند. در پايان نتايج به دست آمده با اهداف از پيش تعيين شده مقايسه شوند.
ميزان تحقق اهداف هر سازماني نشان دهنده ميزان اثربخشي آن سازمان ميباشد. نكته مهم در تعيين ميزان اثربخشي هر سازماني اين است كه اهدافي كه در ابتدا تعريف شدهاند قابليت مقايسه با نتايج بدست آمده را داشته باشند. و يكي از پيش نيازهاي اين مسئله، اين است كه اهدافي كه در ابتدا تعيين ميشوند، قابليت اندازهگيري داشته باشند. اثر بخشي در تبليغات به منظور سنجش اثربخشي تبليغات نيز همانند ساير فعاليتها ميبايست در برنامهريزي تبليغات و در گام اول آن اهدافي براي تبليغات تعريف شود. براي برنامهريزي تبليغات الگوهاي متفاوتي وجود دارد كه از معروفترين آنها مي توان به الگوي M5 اشاره نمود. در اين الگو كه در زير نشان داده شده است، در گام اول هدف تعيين ميشود، سپس بودجه لازم براي تبليغات تخصيص يافته و در گام هاي بعدي نسبت به تصميم گيري راجع به پيام و رسانه اقدام ميشود و نهايتاً به منظور تعيين اثر بخشي برنامه تبليغات نتايج به دست آمده با اهداف از پيش تعيين شده مقايسه ميشوند. اكثر فعاليتهاي تبليغاتي هدفي را دنبال ميكنند اما آنچه كه يك طرح تبليغاتي خوب را از يك طرح تبليغاتي ضعيف متمايز ميسازد، كيفيت هدف تعيين شده در آنها ميباشد. تعريف درست و دقيق هدف به تبليغ دهنده كمك مينمايد كه شاخصهاي مناسبي براي انتخاب رسانه و پيام در اختيار داشته باشد و در نتيجه انتخاب صحيحتري نيز خواهد داشت ضرورت تعيين اهداف تبليغاتي بدون شك يكي از ابزارهاي مهم ارتباطي در كسب و كار، تبليغات است. موفقيت يا عدم موفقيت بسياري از سازمانها و شركتها در گرو فعاليتهاي تبليغاتي آنها است. بدليل اهميت و نقش مهم تبليغات، هرساله شاهد بالا رفتن بودجه تبليغاتي در سازمانها و شركتها هستيم. اما پرداختن به امور تبليغاتي براي بسياري از سازمانها تبديل به يك عادت شده است. بطوريكه معمولاً بدون در نظر گرفتن نتايج حاصل از تبليغات سال گذشته، بودجه بيشتري براي تبليغات سال بعد خود تصويب و هزينه ميكنند. در اكثر مواقع تصميمگيري در مورد انتخاب رسانه و پيام تبليغاتي، بدون بررسيهاي كافي اتخاذ ميشود. پر واضح است در چنين شرايطي تبليغ دهنده بدون اطمينان لازم از اثربخشي تبليغات خود، براي آن هزينههاي بسياري صرف ميكند. از طرف ديگر مشاورين و شركتهاي تبليغاتي نيز كمتر در مقام پاسخگويي در مقابل عملكرد خود قرار ميگيرند چرا كه اصولاً از ابتدا، براي تبليغ دهنده مشخص نبوده كه هدف از صرف هزينه براي تبليغ چه بوده است. معمولاً كوچكترين تغييرات، بعنوان مثال در فروش شركت يا ديدگاه مردم نسبت به يك نام تجاري كافي است كه تبليغ دهنده را از اثر بخشي تبليغ خود مطمئن سازد. در هرصورت هر تبليغ دهندهاي اقدام به تخصيص بودجه لازم و انتخاب پيام و رسانه براي تبليغ خود خواهد نمود اما سوال اينجا است كه كدام تبليغ و در چه رسانهاي و با چه بودجهاي شركتها وسازمانها را به اهداف خود نزديكتر ميسازد؟ |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|