خوش آمديد,
مهمان
|
|
نام این فیلم با مضمون فیلم تطابق کامل دارد و در لحظهای که تماشاگر رابطه میان نام و مضمون فیلم را درک میکند، در همان دقایق ابتدایی فیلم اعتمادی نسبی در وی پدید میآورد.
این فیلم ، شروعی غیر عادی دارد . با صحبت های گزارشگر وضع هوا که آب و هوای ناپایداری را پیش بینی می کند آغاز می شود . تیتراژ فیلم نیز با دنبال کردن یک قوطی آدامس در جوی آب ، تکان خوردن و بالا و پایین رفتن آن در آب و وضعیت غیر قابل پیش بینی آن آغاز می شود که با توجه به دنبالة فیلم می توان افراد جامعة امروز را همچون آدامس های درون قوطی در وضعیتی غیر قابل پیش بینی و با بحران ها و پارادوکس های شدید در بستر اجتماع دانست . (که با نظریه کاشت میتواند همخوانی داشته باشد. چون قصد دارد چنین چیزی را به بیننده القا نماید. و به طور مکرر این موضوع را تکرار می کند.) کل فیلم ، کشمکش و منازعه بر سر ممنوعه ای به نام « ماهواره » است و بلا تکلیفی ساکنان نسبت به آن . ساکنان این ساختمان که هر کدام نمایندة قشری در جامعه هستند ، هر یک ، برخوردی نسبت به این پدیده دارند که توأم با ترس ، تأیید و انکار و ... است ؛ به طوری که افراد بین اهداف و وسایل مشروع برای رسیدن به اهداف خود تعارض می بینند و راههای مشروع اجتماع در دسترس نیست یا منجر به هدف نمی شود . این فیلم روايت تقابل سنت و مدرنيته در قالب برخوردهاي افراد آپارتماننشين در مقابل ماهواره است. عدهاي با توجه به تفكر سنتي، پدر با ورود مظاهر مدرنيته به زندگيشان مخالف هستند، و عدهاي ديگر (طرز آرایش و ظاهر خانم ...) به نحوي افسارگسيخته خود را به جلوههاي مدرنيته سپردهاند. اين افراط و تفريطها كه در زندگي ما ايرانيها فراوان به چشم ميخورد در فيلم «دايره زنگي» خوب به تصوير درآمده است. فيلم نشان ميدهد كه در اين آميزش سنت و مدرنيته در جامعه، گرفتار ملغمهاي دشوار و فرساينده شدهايم؛ به طوري كه جامعهاي داريم كه نه سنتي است و نه مدرن، ولي در عين حال از هر دو هم چيزهايي دارد. در صحنههاي مختلف فيلم ميبينيم كه فرزندان خانوادهها بين جلوههاي مدرن زندگي و تفكرات سنتي والدينشان سردرگم هستند. اين مسئله گاه موجب ايجاد تضاد شديدي بين نسل جديد و نسل گذشته ميشود و در اين ميان جوانان به گمگشتگاني ميمانند كه مسير درست زندگي را نمييابند. چرا كه خود والدين هم گاهي اوقات اين مسير را به درستي نميشناسند و نميتوانند به آنها توصيهاي درست و بهروز كنند. فيلم همانقدر كه تعصب را غير دموكراتيك و غيرمنطقي نشان ميدهد، آزادي بيحد و حصر را هم بحرانزا و منحرف كننده ميداند. كاراكتر «شيرين» (باران كوثري) هم نمادي از جوانان گمگشته امروزي است كه به بزهكاري روي آوردهاند. (نظریه تنازع طبقاتی) پدر مذهبي خانواده از طرفي مخالف نصب ماهواره است و از سويي ديگر اجازه فيلمسازي به پسرش ميدهد. اين نشان ميدهد كه حتي سنتيترين آدمها هم نميتوانند از جلوههاي مدرنيسم فرار کنند و به هر حال بايد خود را با عصر رسانهها و ارتباطات هماهنگ كنند. از گذشته ، انتقال مفاهیم به کمک نمادهای سمعی- بصری وجود داشته است .فیلم و سینما از یک سو بازتاب شرایط اجتماعی بوده از سویی دیگر آرمان شهر و وضعیت مطلوب را نمایان می کنند . مهران مدیری که سبک بازی مهران مدیری و محمدرضا شریفینیا در این فیلم به عنوان دو همسایه که ارتباط خانوادگی نزدیکی با یکدیگر دارند که از جمله آنها میتوان به همراهی این دو بازیگر در هنگام پخش فیلم کوتاهی که خسرو (نیما شاهرخشاهی) ساخته بود اشاره کرد. (نظریه ارتباطات شخصی، رودررو و شخصی) تحلیل استفاده از ماهواره در خانوادههای مختلف و دلایل هر خانواده را برای پذیرش یا عدم پذیرش آن مطرح میکند. تعامل میان بازیگران حول محور استفاده از ماهواره و نصب دایره زنگی (دیش) را مهیج میسازد. در قسمتهایی از فیلم، ماهواره در خانواده مهران مدیری به عنوان یک ارزش محسوب میشود و عاملی است که سبب می شود پدر مهران مدیری (سرهنگ) در خانه بماند و به تماشای شبکههای سیاسی ماهواره بپردازد. اما در طرفی دیگر امین حیایی و همسرش چهرهای منفور را از ماهواره در ذهن فرزند خود میپرورانند که در ادامه حول داستانهایی که شکل می گیرد همسر امین حیایی مجبور می شود تا یک دستگاه رسیور را برای مراسم پاتختی به عنوان کادو به عروس هدیه کند. این چنین است که در نظر فرزند خانواده یک پارادوکس شکل میگیرد چنین پارادوکسهایی نیز در دیگر قسمتهای فیلم از جمله نگاهی سطحی به مسئله زنهای خراب باز هم تکرار میشود تا علاوه بر خنده حاصل از تناقضهای میان تفکر کودکان و بزرگسالان، به معضلهای اجتماعی فراوان در جامعه نیز پرداخته شود. نقش سرهنگ نماد انسانهایی است که امروزه در اطراف ما زیاد به چشم میخورند. کسانی که برای قضاوت در رابطه با مسائل روز از تجارب و خاطرات نخنمای خود کمک میگیرند و به هیچ وجه نمیخواهند شرایط حال را بپذیرند و به خود اجازه میدهند که مسائل سیاسی در ایران و کشورهای همسایه را بی هیچ دانشی تحلیل کنند و درصدد ایجاد جنبشهای مخرب برآیند. (که نمونههایی از آن را میتوانیم در آن ساختمان نیمه کاره و حضور سرهنگ در میان آن افراد ببینیم که چگونه برای سیاست خط و نشان میکشیدند!) ترسیم چنین پدری که فرزندی همچون مهران مدیری دارد می تواند تفاوت میان نسلهای مختلف را به خوبی نمایان کند. (نظریه شکاف آگاهی) نماي انتهايي فيلم كه اتوبوسي را نشان ميدهد كه شيرين داخل آن است و پليس دستور توقف آن را ميدهد، ما را به اين فكر مياندازد كه نسل جوان و گمگشته ما بالاخره چگونه راه نجات را پيدا ميكند. آيا تنها عوامل بازدارندهاي چون پليس و اجراي قانون اكتفا ميكند يا اينكه جوانان ما بايد از داخل خانواده و جامعهشان احيا شوند. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|