Xتبلیغات مدیریت تبلیغات

بازاریابی چیست؟
دربارۀ ارائه تعریفی تامّ و تمام در بارۀ بازاریابی با موارد متعددی رو در رو هستیم. خوب این موضوع تا حدی طبیعی است؛ چرا که علم و دانش همواره در حال تغییر و تکامل است و بر پایۀ این تغییرات دائمی، مفاهیم و تعاریف وابسته به آن نیز در حال تغییر و تکامل دائمی هستند.

به همراه تکامل علم بازاریابی و ایجاد مکاتب تئوریک و کاربردیِ متعدد و بیان نظریات علمی، تعاریف متعددی در خصوص بازاریابی ارائه گردیده است. در یک نظر کلی، تمام این تعاریف بر پایۀ استدلالات بیان شده از جانب ارائه کنندگان آنها صحیح به نظر می رسند. آورندۀ هر تعریف برای بازاریابی، نظریه پردازی است که بر اساس شرایط موجود وقت خود از پنجره ای به این موضوع نظر افکنده است.

به عنوان مثال کاتلر بازاریابی را اینگونه تعریف می نماید: «بازاریابی فرآیندی است که از طریق آن افراد و گروهها نیازها و خواسته های خود را از طریق تولید و مبادلۀ محصولات و ارزش با دیگران تأمین می کنند.» حال اینکه دید فیلیپ کاتلر به موضوع بازاریابی، دیدی شمول گراست. کاتلر بر این باور بود که در فرآیند مبادله علاوه بر انتقال وجه و محصول میان تقاضا دهنده و عرضه کننده، ارزش نیز جابجا می شود که این ارزش در دایره ای فراگرد روند عرضه و تقاضا بر اساس انرژی، زمان و احساسات قابل شکل گیری است.

اصول مشترک در تمامی تعاریفی که در خصوص بازاریابی ارائه گردیده و خواهد گردید را می توان به این صورت عنوان بندی نمود:

1. عرضه و تقاضا میان دو نفر یا دو گروه صورت می پذیرد.

2. فرآیند مبادله میان دو نفر یا دو گروه شکل می پذیرد.

3. مبادله در صورتی محقق می گردد که هر دو طرف ذینفع باشند.

4. از طرفین مبادله نیاز ( ویا صورتی از نیاز با تعریف خواسته) ی آشکار یا پنهان مرتفع می گردد.

5. بازاریابی بر اساس تولید محصول یا شکل گیری خدمت معنی می یابد.

6. بازاریابی با وجود مشتری معنی می یابد.

برای ارائه تعریف مناسب در خصوص بازاریابی در ایران با موردی متفاوت از جنس دیگری نیز روبرو هستیم. در ایران به علت اینکه بازاریابی را بر اساس کلمۀ Marketing معنی و تعریف می کنیم، با تناقض معنایی مواجه می شویم. بازاریابی از جنبۀ معنایی بخشی از تعریف Marketing تلقی می شود که ایجاد یا جستار بازار مناسب برای عرضه است و به لحاظ کاربرد، در مفهوم عامّ کلمۀ Marketing و با در نظر گرفتن تعاریف و مفاهیم مکاتب نظریه پرداز متعدد به کار برده می شود.

این موضوع را در مطالب جناب آقای پرویز درگی نیز مورد اشاره یافتم. ایشان هم بر این نظر هستند که ترجمۀ تمام شمولی از کلمۀ Marketing ارائه نگردیده است.

مورد دوم در تداوم این مسئله، وجود فاصلۀ زمانی به لحاظ کاربرد محتوای تعریف و کاربستِ موردی آن است. در کشورهایی که نظریه پردازان متعدد به ارائه تعاریف می پردازند، تعاریف و مفاهیم همگام و همپای نیازها و کاربردهای همان دوره شکل می گیرند و ارائه می شوند. این تعاریف ممکن است در ادوار بعدی کاربرد داشته باشند و یا نداشته باشند. ولیکن در کشورهایی، مثل ایران، به علت ترجمه ای بودن مفاهیم و وارداتی بودن دانش، تا هنوز تعریف و یا مفهومی شروع نشده، شکل نگرفته و پایان نپذیرفته است، تعریف و یا مفهومی گاه متضاد وارد می شود و باعث ابهام شدید در کاربرد و در موضع عمل می گردد.

اشکال در تعریف، اشکالی ریشه ای است و درست به همین علت است که وضوح در تعاریف و مفاهیم پایه یک علم یا دانش از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

پس نوشت: به اساتید و اندیشمندان ایرانی پیشنهاد می کنم که با توجه به نیازهای خاص بازار ایران و شرایط متعدد فرهنگی– اجتماعی با تغییر مفاهیم پایۀ علم بازاریابی به ساده نمودن این علم و واضح شدن آن مبادرت ورزند. با این اقدام ارتباط مرجعی میان تعاریف و مفاهیم و کاربست آنها در امور اجرایی ایجاد می گردد که در ادامه موجب پیشرفت بازاریابی در ایران و افزایش فوائد آن می شود.

پس نوشت 2: لحن این نوشتار به دلیل اشتراک گفتاری در یک گفتمان علمی اینگونه شد. خود من نیز پیرو ساده گویی و ساده فهمی هستم که البته کاری دشوار است.

با سلام خوب بود.فقط سعی کنید بیشتر روری روش های تبلیغی مطلب بفرستید.تشکر