پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403

 



موضوع: عروسی در لرستان

عروسی در لرستان 10 سال 8 ماه ago #32448

  • حدیث کرمی
  • حدیث کرمی's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 5
  • Thank you received: 5
عروسی در لرستان


در هر یک از مناطق مختلف استان لرستان آیینهای عروسی به شیوه ای خاص برگزار می شود. این مراسم گرچه دارای وجوه مشترک فراوانی است؛ در عین حال نمایانگر خصوصیت دینی، فرهنگی و گاه جغرافیایی قوم و طایفه می باشد.
به عنوان مثال، ناف بری و آیین دستمال، رسمی است که در تمام مناطق لرستان وجود داشته و دارد اما تنها در منطقه چگنی این استان است که سه روز پس از عروسی، زنان آبادی، نوعروس را به صحرا برده و برای او تاب بسته و چون کودکی با او به بازی می پردازند.
آیینهای عروسی معمولاً از لحظه بروز تمایل جوان به دختر مورد علاقه اش آغاز شده و به مراسم دعوتهای خصوصی اهل فامیل که شروع دوباره زندگی عادی خانواده نوپاست ختم می شود.
در منطقه سرد و برف گیر نورآباد، ابتدا جوان جهت آگاه شدن از نظرات خانواده مقابل، دو تن از ریش سفیدان محل را به منزل دختر می فرستد. چنانچه خانواده دختر با وصلت موافقت داشتند روزی را به عنوان دستگیرونی (نامزدی) تعیین کرده و در روز مورد نظر مبلغ جهیزیه (جهیزیه معمولاً از طرف خانواده داماد تهیه شده و به خانه عروس برده می شود تا دوباره به منزل داماد انتقال یابد) و شیربها را مشخص می نمایند و موافقت نامه را طرفین با حضور چندین ریش سفید امضا می کنند. بعد از مجلس دستگیرونی پدر و مادر دختر، داماد را برای صرف شام به منزل خود فرا می خوانند. در آن شب داماد باید هدیه مناسبی برای پدرزن آینده خود همراه ببرد. معمولاً همسنگ این سوغات و گاه بیشتر از مبلغ آن، از شیربها کم می کنند. سپس مجلس عقد منعقد می شود. در نورآباد، شب قبل از عروسی، شب حنابندان است که هزینه های آن معمولاً از طرف داماد پرداخت شده و در خانه عروس برگزار می شود. در این شب، پدر و مادر و فامیل نزدیک داماد که به خانه دختر دعوت شده اند هر کدام هدایایی به عروس آینده خود می دهند.
روز بعد از حنابندان داماد به همراه حدود صد نفر و گاه در حالی که یک یا چند دسته نوازنده آنان را مشایعت می کند به طرف منزل عروس حرکت کرده تا با عزت و احترام عروس آینده خود را به خانه بخت بیاورد.
سه روز پس از زفاف، مادر عروس در حالی که توسط چند زن از اقوام مشایعت می شود به طرف منزل جدید دختر خود رفته و در آنجا به اتفاق داماد و اقوام او غذایی را که خود پخته صرف می کنند. آنگاه داماد جوان نیز هدایایی به مادرزن و زنان همراه داده و به همسر تازه خود اجازه می دهد تا همراه مادرش به خانه پیشین باز گردد. چند روز پس از این آیین، خانواده عروس از داماد و همراهان دعوت می کنند تا جهت بردن عروس خود برای صرف ناهار و یا شام به خانه آنها بروند. در این روز پدر عروس هدیه ای مناسب به دختر خود می دهد که «بوونی» نام دارد. از فردای این روز رفت و آمد دو خانواده شکل عادی به خود گرفته و عروس می رود تا پس از شرکت در مجالس دعوت خصوصی با اقوام شوهر خود آشنا شود.
اما در مناطق کوهستانی و سرزمین پرپیچ و خم و سرد بختیاریهای لرستان مراسم ازدواج بدین گونه است:
ابتدا خانواده پسر، بی آنکه رسما علاقه خود را به ازدواج با دختر مورد علاقه اظهار دارند سعی می کنند به طور پنهانی از نظر دختر و خانواده اش آگاه شوند که به این عمل اصطلاحا زیر به زیر (پنهانی) می گویند. پس از حصول نتیجه مثبت برای دریافت رسمی نظرات آنان پیکی از جانب پدر و مادر پسر به خانه دختر رفته و موضوع خواستگاری را آشکار می کند. پس از موافقت خانواده دختر، هدیه ای دریافت می شود و از این پس با فرستادن حلقه و یا انگشتری به خانه دختر بر روی او نشانه گذاشته و این بدان معناست که دختر نامزد دارد.
در شب بله برون خانواده پسر، تعدادی از ریش سفیدان و بزرگان طایفه را با خود همراه کرده و با اطلاع قبلی به منزل دختر مورد نظر می برد. با موافقت رسمی بزرگ خانواده عروس، پای داماد به خانه عروس باز می شود و در این مرحله که پسر جوان به دامادی خود امیدوار شده است یک دست لباس کامل زنانه به همراه یک سری رخت و تن پوش به عنوان سررختی (سر لباس) برای عروس و خانواده او هدیه می آورد. معمولاً برگزاری مراسم عقد و عروسی یک سال بعد از این آیین انجام می پذیرد اما اگر در این یک سال، دو طایفه، پیر رو به موتی داشته باشند قبل از فوت او مراسم را برگزار می کنند (بختیاریها مراسم عروسی را بعد از سالگرد متوفایشان می گیرند) و بعضی از خانواده ها و خصوصا اقوام و ملای آبادی را خبر می کنند تا صیغه ای خوانده و پسر و دختر شرعا محرم شوند که به هر حال عروسی سال بعد برگزار می شود.
بختیاریها در روز عروسی، جشنی به پا کرده و مهمانی مفصلی می دهند که هزینه و زحمت پخت و پز این غذا به عهده داماد و خانواده او است و آن به این ترتیب است که چند تن از بستگان و نزدیکان داماد مقداری روغن و برنج و قند و چای را به همراه چندین گوسفند به محل خانواده عروس برده و خود به طبخ غذا می پردازند که این آیین را اصطلاحا باروزی می نامند.
روز «خرج بران» روز تعیین شیربها و مهریه و چانه زدن سر کم یا زیاد کردن آن است. در این مجلس، بزرگان دو طرف نقش اساسی را بازی کرده و پس از دریافت نظرات دو خانواده، مبلغ نهایی را پیشنهاد کرده و آن را به دو خانواده اعلام می دارند. وظیفه هر دو طرف قبول پیشنهاد بزرگان و ریش سفیدان است که در این لحظه داماد برخاسته و در حضور جمع دست پدرزن آینده خود را می بوسد.
اما «زبان گشو» (زبان گشادن) نیز آیینی است در ادامه همین مجلس و آن بدین صورت است که هنگامی که داماد مقداری از شیربهای تعیین شده را (نقدی یا جنسی) در حضور یکی،
دو ناظر پرداخته و توافق نامه اولیه توسط ریش سفیدان و بزرگان خانواده دو طرف امضا می شود و عروس نیز طبق رسم، باید آن را توشیح کند اما او از امضای توافق نامه خودداری می ورزد و طبق رسم، داماد هدیه ای به او می دهد تا پای ورقه را امضا نماید. به این هدیه در اصطلاح عامیانه «زبان گشونه» می گویند.
چنانچه دوران نامزدی پسر و دختر به عید نوروز بکشد، داماد به همراه والدین خود با عیدی مفصلی از قبیل یک گونی قند، یک دست لباس، چند رأس گوسفند، یک گونی برنج، یک صندوق چای و عطر و انگشتر و طلا به خانه پدر عروس رفته و ضمن بازدید و عیددیدنی هدایا را تقدیم می دارد. چنانچه بعد از عید و دریافت عیدانه، نامزدی توسط داماد به هم بخورد عیدانه به هیچ وجه مسترد نخواهد شد، اما اگر عروس و یا خانواده او پیوند را به هم بزنند باید مخارج عیدانه را به طور کامل به داماد پرداخت نمایند. مراسم عقد معمولاً نزد ملای محل و در صورت امکان نزد روحانی محضردار برگزار می شود.
روز عروسی داماد به تناسب مدعوین چندین رأس گوسفند که گاه به پانزده رأس می رسد با مقداری برنج و روغن و قند و چای همراه چند فرستاده به خانه عروس روانه کرده تا فرستادگان غذا را طبخ نمایند. در این روز سوارکاری و تیراندازی، چوب بازی و پایکوبی با دستمال از جمله مراسمی است که انجام می گیرد. چوب بازی بختیاری بسیار دیدنی و جذاب است که معمولاً همراه با نواختن ساز و دهل انجام می گیرد. کلاه ورانی (کلاه برداشتن) نیز از جمله بازیهاست که در روز عروسی انجام می شود و آن بدین صورت است که دو اسب سوار کنار هم می تازند و هر کدام سعی می کند کلاه دیگری را بقاپد. در این بازی جایزه از آن کسی است که کلاه سوارکار دیگر را برباید. هنگامی که می خواهند عروس را به خانه داماد بفرستند برادر عروس یا پسرعموی او شالی را به همراه مقداری قند و نبات دور کمر خواهر و یا دخترعموی خود می بندد که پس از آن تنها داماد است که حق باز کردن شال از کمر عروس خود را دارد و عروس و داماد در صبح فردای عروسی قند و نبات را به نشانه شیرین شدن زندگی آتیه خود می خورند.
هنگامی که عروس را به خانه داماد می برند جهیزیه را مقابل دید همگان تحویل داماد داده و آنگاه عروس و داماد را سوار اسب کرده و پسرکی را در آغوش عروس می گذارند با این نیت که فرزند اول او پسر باشد.
اسب از پیچ و خم کوچه های باریک روستا و یا فراز و نشیب جاده مالرو بین دو آبادی گذشته و به مقصد می رسد. داماد پیاده می شود اما تا عروس هدیه ای که معمولاً گاو و یا گوسفندی است پرارزش، از پدرشوهر خود نگیرد از اسب پیاده نمی شود. از هنگام پیاده شدن عروس تا ورود به خانه داماد آیین دیگری به نام «بره کُشون» اجرا می شود و آن بدین صورت است که معمولاً گوسفندی جلو منزل داماد سر بریده و از عروس می خواهند که از روی خون رد شود، اما عروس پا جلو نمی گذارد تا تکه ای جواهر از دست شوهرش بگیرد. آنگاه قدم به زمین خونرنگ می نهد. این در حالتی است که خانواده عروس، گوسفند و طبقی حلوا را جهت پذیرایی میهمانان به خانه داماد فرستاده است.
در مراسم عروسی معمولاً نوازندگان و زنان آوازی دسته جمعی موسوم به «هیوله» می خوانند و مردان جوان از سر شوق تیرهای هوایی شلیک می کنند.
بختیاریهای لرستان برخلاف بسیاری دیگر از مناطق لرستان زن و یا زنانی را هنگام زفاف برای یافتن خبر در خانه داماد نمی گذارند. از همان اولین روز پس از عروسی بستگان عروس به خانه او رفته و هدایایی به نوعروس می دهند که به آن «ری گشا» می گویند. عروس هم در مقابل، با بذل هدایایی مانند دستمال چیت که در چمدانی نگاه داشته لطف آنان را پاسخ می گوید.
سه روز پس از عروسی، زنهای آبادی جمع شده و نوعروس را با خود به سرچشمه برده و از او می خواهند تا هفت مشک آب را پر کند. زنهای اهل ده از این آب، که با دست نوعروس پر می شود، نوشیده و مرادشان را طلب می کنند.
یکی دو روز پس از عروسی، داماد به همراه یکی از بستگان خود به خانه پدرزن رفته و دست وی را می بوسد. در مقابل پدرزن نیز هدایای به داماد و همراه او می دهد. این آیین را دامادسلام می گویند.
عروس تا یک هفته در خانه داماد مانده و سپس، بستگان وی، او را به منزل پدر خود می برند و اینگونه نوعروس یک هفته را دور از شوهر خود، در خانه پدری سر می کند. آنگاه داماد او به خانه پدرزن خود رفته و پس از صرف ناهار، همسرش را به منزل خود دعوت می کند و بعد از این رفت و آمد عادی بین دو خانواده آغاز می شود.
عروس هم که آخرین هدیه اش را که معمولاً شامل لباس و یا گوسفند و یا گاویست از خانواده شوهر گرفته و به کار روزانه خود می پردازد. اما پس از این، نوبت اهل آبادی است تا با دعوت از خانواده جوان و پرداخت هدایایی در حد توان خود، آنان را در کشیدن بار زندگی کمک کنند.
این مراسم در شهرستان الیگودرز که مرکز بختیاریهای لرستان است بدین شکل برگزار می شود:
ابتدا مادر پسر به خواستگاری دختر رفته و پس از دریافت اولین موافقت پدر و پدربزرگ، مرد و دیگر بستگان نزدیک وی به خانه دختر موردنظر رفته و شیربها و مهریه معمول را تعیین می کنند. دوران نامزدی در الیگودرز به
عنوان دوران شناخت بیشتر طرفین معمول است. حنابندان که شب قبل از عروسی است، توسط خانواده داماد و در خانه عروس برگزار می شود. در این شب، عروس مبلغی پول به عنوان هدیه، از بستگان داماد دریافت می دارد.
روز عروسی معمولاً به مدعوین، ناهار و شام داده می شود و عروس را، داماد و بستگان او به خانه نو می برند. الیگودرزیها برخلاف اغلب مناطق استان لرستان که اولین روز پس از عروسی را به عنوان پاتختی و تقدیم هدایای فامیل دو طرف و مدعوین برگزار می کنند، هفت روز پس از عروسی این آیین را به جای می آورند.
اما مراسم عروسی در بروجرد، طی پنج مرحله انجام می گیرد:
1ـ جاهل نشین 2ـ حنابندان 3ـ عروسی 4ـ پاتختی 5ـ دامادسلام
جاهل نشین معمولاً دو شب قبل از عروسی است و آن هم بدین صورت است که خانواده داماد، جگر گوسفندی را به روش خاصی طبخ کرده و با دعوت از رفقای مجرد اجازه می دهند تا وی آخرین شب تجرد را با دوستان جوانش بگذراند. این جمع دوستانه تا نزدیکیهای صبح به گفتگو و خنده و شادی پرداخته و آنگاه داماد را تا حمام مشایعت می کنند.
حنابندان یک شب قبل از عروسی است و خانواده داماد، با چند کیسه کوچک حنا، به منزل دختر رفته و در آنجا، عروس و داماد، به اتفاق دیگران، دستان خود را حنا می گیرند. داماد باید به کسی که حنا را در مجلس می چرخاند، پولی بدهد.
عروسی: در شب عروسی، برادر داماد، سفره ای نان و پنیر را به کمر عروس می بندد. معمولاً این کار را به نیت زاییدن هفت پسر، برای وی انجام می دهند. در این روز (یا شب) تختی وسط حیاط قرار می دهند که عروس سه بار، دور تخت می گردد و سپس خداحافظی کرده و به همراه داماد و همراهان وی به سوی خانه شوهر خود حرکت می کند. در حیاط منزل داماد، نیز تختی قرار گرفته که آن را با گلدان و منقل و اسپند، آذین بسته اند و عروس و داماد باید دو بار دور آن بگردند. عروس و داماد به خانه نو که وارد می شوند، هر یک سعی می کنند پای خود را بر پای دیگری گذاشته و فشار دهد و این گونه در اولین روز زندگی حاکمیت و سلطه خود را بر دیگری ثابت کند. در فردای آن روز به عروس زیره جوش می خورانند و به داماد نیز گوشت و عسل می دهند.
پاتختی: بعدازظهر فردای عروسی و بعد از صرف ناهار، تختی را وسط حیاط منزل دامادی قرار داده و عروس را بر آن می نشانند. یکی از زنان هدایا را از مدعوین گرفته و با صدای بلند اعلام می کند.
دامادسلام: معمولاً سه روز بعد از عروسی، خانواده عروس، زوج جوان را با چند تن از اطرافیان داماد دعوت کرده و داماد به دست بوسی پدرزن خود می رود. پدر عروس هم هدیه ای درخور به داماد و هدایایی سبک نیز به همراهان او داده و اینگونه باب رفت و آمد باز می شود. عروسان بروجردی نیز چند روز پس از عروسی به خانه پدر خود رفته و چند روزی را در آنجا سر می کنند.
کوهدشتیها(از دیگر شهرهای این استان) نیز مراسمی برای عروسی خود دارند:
موقعی که یک جوان کوهدشتی به بلوغ می رسد ابتدا خواسته خود را به مادر خود می گوید چرا که او برای پدر احترامی بیشتر قایل است و قاعدتا نباید اینگونه با پدر از عروسی صحبت کند. بعد از این، مادر نیز در فرصتی مناسب، خواسته پسر را به شوهر خود گفته و آنگاه زن و مرد مشغول بحث پیرامون همسر آینده پسر می شوند.
پدر، دخترعموها و دخترعمه ها را پیشنهاد می کند و زن، دختردایی ها و دخترخاله ها را و بالاخره دختری انتخاب می شود و آنگاه پیکی که آشنای خانواده دختر است جواب را به پدر پسر می دهد. چنانچه جواب مثبت بود، پدر با چند تن از بزرگان فامیل به منزل دختر رفته و رسما از وی خواستگاری می کنند. در این زمان، روزی را برای نامزدی تعیین می کنند که در اصطلاح محلی بدان دستگیرونی می گویند. آن روز باید در یکی از روزهای فرد هفته باشد. دیگر روزها را برای دستگیرونی، بدشگون می دانند.
در آن روز عده ای زن و مرد از طرف داماد با لباس و شیرینی به خانه دختر رفته و پس از این مراسم، دختر رسما نامزد پسر می شود. در این روز قرار عقد و یا نکاح کنان گذاشته می شود. کوهدشتیها تکیه زیادی روی مبلغ مهریه ندارند اما نظر غالب آنان روی شیربهاست که در گذشته مقدار آن یک رأس گاو، یک رأس قاطر و یک قبضه تفنگ بوده است که به رسم پیشکش به پدر عروس می داده اند.
شب قبل از عروسی، چند زن مسن به خانه عروس رفته و او را لباس پوشانده و به دستانش حنا می بندند. در صبح روز عروسی عده ای با ساز و دهل، به خانه عروس رفته و او را به خانه بخت می آورند.
مردان کوهدشتی نیز فردای عروسی به خانه پدرزن خود به دستبوسی رفته و هدیه ای دریافت می کنند و آنگاه می ماند «پاگشا» که یک هفته پس از عروسی است که زنان و فامیل درجه اول عروسی به خانه داماد رفته و غذایی را که خود پخته با خانواده داماد صرف می کنند و عروس را به خانه پدر می برند.
اما ازدواج در خرم آباد بیشتر بر اساس پیوندهای طایفگی، رفع کدورتها و قرابتها و هم خونیها و گاه پیوند با مال و مکنت بوده است. از آنجایی که امروزه رسوم عروسی خرم آباد دستخوش دگرگونیهایی شده است، نگاهی گذرا به مراسم اصیل این شهر باستانی داشته باشیم:
معمولاً پدر برای پسرش دختری را به عنوان همسر انتخاب می کرده است و بزرگ طایفه و یا بزرگ خانواده به عنوان قاصد یاصاحب اختیار، در مقابل ریش سفید طایفه مقابل، صحبت می کرده است و حتی گاه دختر و پسر در محضر عقد نبوده و چیزی (سوزن، سنجاق و ...) را به نیابت از طرف عروس و داماد با خود برده و عقد را برگزار می کرده اند.
وقتی خانواده مقابل جواب مثبت داد، بستگان پسر به خانه دختر رفته تا در مورد شیربها، جهیزیه و مهریه صحبت کنند. گاه پیش آمده که پدر خواستگار از جایگاه مناسبی در میان ایل برخوردار نبوده است. در این صورت از مردی سخن سنج و صاحب کلام و یا صاحب جاه و مقام محلی دعوت می شده تا در مجلس به جای پدر پسر حرف بزند.
در سنین بلوغ کمتر نامزدی معمول بوده و حتی پس از عقد، تا شب عروسی نیز دختر و پسر از گفتگو با هم ابا داشته و صحبت دو جوان در این دوران امری نکوهیده محسوب می شده است. مبلغ و حدود شیربها و جهیزیه و مهریه، بسته به توان و توافق طرفین متفاوت بوده، گاه شیربها زمین، پول نقد یا حَشَم و تفنگ تعیین می شد. به بستگان نزدیک عروس نیز خلعتی از طرف داماد تعلق می گرفت که گاه لباس و یا تفنگ بوده است. سر سفره عقد، داماد مبلغی به نام «دم چفتونه» (دهان بستن) برای گفتن بله به دختر می داد.
در گذشته، معمولاً عقد و عروسی در یک روز انجام می گرفته اما اینک چند ماهی را بین مراسم عقد و عروسی فاصله می اندازند. اگر بین عروسی، یکی از اعیاد پیش آید، معمولاً داماد، عیدانه ای به خانه همسر آینده خود می برد.
اگر پسر و دختر اهل روستا باشند، در این مدت نیز پسر، باید در کارهای کشاورزی به پدر زن آینده خود کمک کند.
شب عروسی معمولاً داماد بر اسبی سوار شده به همراه عده ای از همراهان به خانه عروس می رود. و معمولاً پسری کوچک را به نیت اینکه فرزند اول عروس پسر باشد جلویش راهی می کنند.
وقتی عروس، قدم به خانه داماد گذاشت، بر سرش نقل و سکه ریخته و زنان کِل می زنند. مردان نیز در کنار آبادی، همراه با نوای ساز و دهل به سوارکاری و تیراندازی مشغول می شوند و چنین رسم بوده اگر مرد سوارکار، بز و یا مرغی را می زد، حیوان شکار شده از آن او می شده است.
پس از سوارکاری و تیزاندازی و پایکوبی، مردان و زنان در مکانهایی جداگانه می نشسته تا شام صرف شود. در این زمان آفتابه ای و جامی مسین به میان مجلس آورده و ابتدا جلو بزرگ مجلس می برند تا او دستانش را بشوید و سپس دیگران، آنگاه شام صرف می شده است. بعد از صرف شام خانواده داماد میهمانان را به خانه های خود روانه کرده خواص می ماندند تا عروس و داماد را به حجله روانه کنند.
در گذشته زنی به نام پابئی (پرده دار) که از نزدیکان عروس بوده پشت پرده می ماند. صبح فردای عروسی، عسل و نیمرو و زیره جوش به عروس و داماد خورانده می شد. این صبحانه را خانواده عروس تهیه می کرده و عموما توسط نوجوان و یا زنی به حجله برده می شد و هنوز هم این چنین است. در این روز داماد به اتفاق یکی از بستگان خود، جهت دستبوسی به خانه پدر عروس رفته و در آنجا دست پدرزن خود را بوسیده و در این مراسم پدرعروس، هدایایی را که از قبل برای داماد و همراهان تهیه کرده است تحویل می دهد. این هدیه در قدیم شال و ستره ای بوده و امروزه قواره کت و شلوار و یا ساعتی مچی می باشد. یک هفته بعد از این روز، مادرعروس به خانه داماد خود می رود و دختر را به عنوان پاگشا به خانه خود دعوت می نماید. معمولاً چند روز پس از پاگشا داماد به خانه پدر زن رفته و نوعروس را به خانه می آورد و اینگونه زندگی عادی آنها آغاز می شود.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: نرگس مرادخانی
مدیران انجمن: نرگس مرادخانی