خوش آمديد,
مهمان
|
|
به کسانی که رفتار همنوایانه دارند، همنوا گفته میشود؛ همنوایان افرادی هستند که ارزشهای عموماً پذیرفته شده و وسایل رسمی تلاش برای تحقق آنها را میپذیرند و به موفقیت رسیدن یا نرسیدن آنها تأثیری در پذیرش اجتماعی ایشان ندارد. همنوایی در بیشتر موارد با پذیرش تمام هنجارها همراه است؛ میتواند از طرف یک فرد یا یک گروه اجتماعی باشد.ترس از مجازات، احساس محرومیت و یا درونی شدن ارزشها از عواملی است که باعث افزایش میزان همنوایی در افراد یا گروهها میشود.
فرهنگ پذیری یا جریانی را که طی آن فرد فرهنگی میشود میتوان به دو دسته تقسیم نمود: اگر جریان جامعه پذیری عمیقاً صورت گیرد و دوام آورد، افراد رفته رفته در زندگی مشترک جامعه خود سهیم می شوند. راه و رسم آن ها را می آموزند و خود را با آن سازگار می سازند و مانند سایر اعضای جامعه می گردند که به سه صورت صورت می گیرد: 1-ـ فرهنگ پذیری یک سویی؛ که به صورت یک جانبه و از طرف جامعه بر فرد تحمیل می شود. کودکی که زاده می شودبی اختیار در جریان «فرهنگ پذیری» قرار می گیرد. زیرا در مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم، اعتقادات، رسوم اخلاقی، آرمان ها و نگرش های فرهنگی جامعه محصور است. بدین ترتیب «فرهنگ پذیری» در مورد کودک نوزاد، جریانی است ساده و تقریباً یک سویه.كه به دو صورت شكل مي گيرد: ناآگاهانه و آگاهانه انتقال ناآگاهانه هنجارها به طفل از طریق سر مشق قرار دادن و اقتباس رفتار وکردار و گفتار والدین میگیرد و بدین ترتیب بدون آنکه والدین خود متوجه باشند کودک بتدریج با الگوهای رفتار و کرداری آشنایی مییابد که وی از سوی اطرافیان مشاهده میکند. این مرحله مرحلهای است حساس که شخصیت طفل بوسیله این الگوهای رفتار و کردار و گفتار بتدریج شکل گرفته و پایه ریزی میشود. از طرف دیگر انتقال هنجارها به کودک از طریق آگاهانه بدین معنی است که والدین با آموزش مستقیم و امر و نهی و تشویق و یا ممانعت وی را عمداً با هنجارها و موازین زندگی اجتماعی آشنا ساخته¬و بگونهای که خود ترجیح میدهند و با توجه به برداشتی که از هنجارهای اجتماعی دارند سعی در اجتماعی شدن و فرهنگی نمودن وی مینمایند. آشنایی و سپس همنوائی عمیق کودک با هنجارهای اجتماعی در دو وضعیت آگاهانه ,ناآگاهانه از آن جهت اهمیت فراوان دارد که این جریان ,جریانی است یک سویه و بنابراین ذهن کودک مساعد و آماده است ,از برای هر آنچه که میبینید, میشنود و حس میکند , در حالیکه جریان فرهنگی شدن در بزرگسالان جریانی دو سویه بدین معنا که در مورد افرادی مصداق دارد که شخصیت آنان تکوین یافته و دارای فرهنگ پیش بینی باشند. در چنین حالتی فرهنگ پذیری تبدیل به جریانی پیچیده میشود و فرهنگ جدید به سهولت فرد را تحت سلطه و تاثیر خود قرار نخواهد داد. 2ـ فرهنگ پذیری دوسویی؛ در مورد کسانی است که از جامعه ای به جامعه ی دیگر که طبعاً دارای فرهنگ متفاوت است مهاجرت می کنند. این گونه افراد بدان سبب که رنگ فرهنگ معینی به خود گرفته اند نمی توانند مانند کودکان به آسانی با ارزش ها و هنجارهای فرهنگی جدید برخورد کنند. از این رو «فرهنگ پذیری» در مورد شخص بالغ جریانی است پیچیده و دوطرفه . از یک سو فرهنگ جدید سلطه ی خود را بر او تحمیل می کند و از سوی دیگر فرهنگ پیشین فرد در فرهنگ نو دخل و تصرف می کند. زیرا فردی که از جامعه ی خود مهاجرت می کند ناچار است برای آنکه مورد تحقیر، سرزنش و تمسخر قرار گیرد با شتاب به عضویت جامعه دیگر درآید و فرهنگ آن جامعه را ولو به صورت سطحی و ظاهری بیاموزد 3-فرهنگ پذیری از طریق برخورد تاریخی اقوام با یکدیگر؛ بسیاری از اقوام و ملل مختلف به علت برخوردهای گوناگون تاریخی، اجتماعی و فرهنگی چون: رفت و آمد مردم دو جامعه با یکدیگر، همسایگی دو جامعه، مهاجرت دسته جمعی و جنگ بین دو کشور مورد پذیرش فرهنگ ها می گردد. فرهنگی شدن: فرهنگی شدن در حقیقت هماهنگی و انطباق فرد با کلیه شرایط وخصوصیات فرهنگی است و معمولاً به دو صورت ممکن است واقع شود. اول بصورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در داخل شرایط فرهنگی خاص است . دوم بصورت تلاقی دو فرهنگ که بطرق مختلف ممکن است صورت گیرد . فرهنگ در برگیرنده تمام چیزهایی است که ما از مردم دیگر میآموزیم و تقریباً اعمال انسان مستقیم و یا غیر مستقیم از فرهنگ ناشی میشود و تحت نفوذ آن است . برای روشن شدن مطلب یکی از اعمال انسان را مثال می زنیم : غذا خوردن نیازی بدنی و بیولوژیک است , برای زنده ماندن باید تغذیه کرد ولی وقتی سئوال میشود چه باید خورد ؟ چگونه باید خورد؟ چه وقت باید خورد , نفوذ فرهنگ در اعمال انسانی نمودار میگردد. برآوردن نیازهای غریزی در انسان با مجموعهای از رفتارهای پیچیده همراه است و این رفتارها را فرهنگ هر جامعه ای شکل میدهد . در مورد برآوردن نیاز تغذیه در جوامع مختلف اشکال گوناگونی دیده میشود و محدودیت ها , مقررات , قواعد و رسومی هست که افراد هر جامعه را تحت نفوذ میگیرند که مثلاً چه باید خورد و از خوردن چه چیز باید پرهیز کرد. فرهنگ بین افراد مشترک است . هر فردی خصوصیاتی منحصر به فرد دارد که ویژه است و دیگران را از آن بهرهای نیست . این گونه خصوصیات جزو فرهنگ بشمار نمیرود مگر آنکه بوسیله افراد دیگر یاد گرفته شود و بصورت رسوم و عادات گروهی در آید و دیگران در انجام آن شرکت کنند. از طرف دیگر فرهنگ گرد آورده جمع است ,ذخیره دانش انسانی از طریق نسلهای متمادی فراهم شده است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردد. و بهمین دلیل غالباً هر اختراعی بر اساس زمینه عینی گذشته که حاصل کوششهای جمعی انسان است متکی میباشد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: سیاوش دانیالی
|