خوش آمديد,
مهمان
|
|
قدرت حاکميت فرهنگ بر افراد در همه جا يکسان نيست و شدت و ضعف دارد. در برخى از جوامع از مراحل ابتدائى زندگى هر فرد تا دوران بزرگسالى آن، در يک جهت سير مىکند. در حالىکه در جوامع ديگر بين اين دو مرحله تضاد وجود دارد. در جامعهٔ ايران والدين تا آخرين مراحل زندگى آنها خود را مسئول اعمال و رفتار فرزندان را به خانواده و والدين حفظ مىکند.
نسل جدید در پویش و تحولات فرهنگی : نسل جديد در پويش و تحولات فرهنگى مقولات ديگرى را جستجو مىکند که مورد قبول گذشتگان نيست. لينتون مىگويد: 'پدران امروزى توقع دارند که مربيان بيچاره تمايلات و ارزشهاى معنوى را در روح کودکان آنها جايگزين سازند و حال آنکه خود آنها در اعمال و رفتار عادى بههيچ وجه پاىبند آن اصول نيستند. انتقال اينگونه ارزشها و تمايلات از راه زبان و گفتار هرگز به نتيجه نمىرسد. جوان به لفظ ياد مىگيرد که درباره ارزشها و تمايلات معنوى و حقيقى چگونه بايد سخنپردازى يا اظهار عقيده کند، ليکن اين بيانات با هيجان و احساس درونى خود آميخته و همساز نيست و در نتيجه در اعمال و کردار واقعى وى تأثير مىگذارد. بنابراين ارزشها و معنويات هر جامعه در متن انواع الگوها و رفتارها قرار دارند و هر فرد، بهموقع خود، آن را کشف مىکند. القائى و آموختنى نيستند، فرد بايد در شرايط خاص خود اعم از سنى يا جنسي، اقتصادى اجتماعى و غيره قرار گيرد تا رفتارهاى مناسب و قابل قبول را دريابد. در چنين شرايطى فرد به اصالت ارزش و اهميت رفتارهاى انتخابى و ارادى خود پى برده و شناختى توأم با ادراک در او حاصل مىشود که منجر به بروز تلاش و خلاقيت فرهنگى خواهد شد. بنابر آنچه که گفته شد فرد در جريان رشد خود بهطور مستقيم و عملى تحت تأثير قسمتهائى از عناصر فرهنگى خود قرار مىگيرد و آنها را کسب مىکند. کودکان، خودبهخود، از پدران و بزرگترهاى خود تقليد مىکنند. دوست دارند که الگوها و سمبلهاى خود را از آنها کسب کنند، از اينرو بهراحتى آنچه را که سبب سازگارى اجتماعى آنها مىشود بهطور مستقيم و عملى انتخاب مىکنند. انتخاب اين نوع الگوها بيشتر جنبهٔ عينى و مادى دارد نه جنبه تحليلى و معنوى. تحقق یافتن یا انتقال و آموزش باورها-ارزشهاو الگوها : انتقال و آموزش باورها، ارزشها، الگوها و غيره بدينگونه تحقق مىيابد يکى با سازمانهاى رسمى است که از تحولات و تغييرات اقتصادى اجتماعى هر جامعه تبعيت مىنمايد، مانند مهدکودک، دبستان، دانشگاه وسايل ارتباط جمعى و غيره. و دوم انتقال ميراثهاى فرهنگى از راه سازمانهاى غيررسمى که مربوط به خانواده، ارتباطات درونگروهي، برونگروهي، همبازىها همسالان و غيره است. تجزيه و تحليل پيامد دو جريان رسمى و غيررسمى که در انتقال ميراثهاى فرهنگى مؤثر هستند، چگونگى تغيير و تحول فرهنگ جامعه و ارتباط آن را با شخصيت نشان خواهد داد، که کار اصلى انسانشناسى فرهنگى محسوب مىگردد. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|