خوش آمديد,
مهمان
|
|
در وهله نخست،پست مدرنیسم؟جنبشی در معماری بود که مدرنیسم (بعنوان نهضت پیشگام ارائه تازگیها) را پس زد.
مدرنیسم،در نقاشی و معماری به مانند رد سنت برای نیل به «جایی که پای هیچکس تاکنون به آنجا باز نشده» عمل میکند؛ یا بهتر از آن:ایجاد قالبهای هنری به صرف تازگی، و نه چیز دیگر. مدرنیسم کشف احتمالات و کاوش بیوقفه در پی بی همتایی، و همزادش، فردیّت بود. پست مدرنیسم معماری؛ ارزشگذاری نو و تازه به دست مدرنیسم را در دهه های پنجاه و شصت به دلایلی محافظه کارانه رد کرد. آنها میخواستند هنگام بازگشت به قالبهای کلاسیک گذشته، که از نو به آنها قوت قلب میداد، عناصری از افاده های مدرن را حفظ کنند. حاصل این کار،یک زلم زیمبوی طنزآلود یا رویکردی چهل تکه ای به بناسازی بود که ترکیب چند مدل سنتی را در یک بنا به کار میبرد. معنا، همچون کلاژ، از مجموعه نقش و نگارهایی که پیشاپیش درست شده اند،درمی آید. به تبع آن، تصور عمومی مدرن و رمانتیک از هنرمند خلاق یکه و تنها،جای خود را به تکنسین بازیگوش (شاید سارق اطلاعاتی کامپیوتری) داد؛ کسی که قادر است آثار خلق شده گذشته را بازیابی کرده و مجددا باهم ترکیب کند. در این وضعیت، فقط داده ها به درد میخورند. این رویکرد تصنعی در فعالیتهای هنری تصویری، موسیقی و ادبی در سیاسی ترین شکل ممکن اتخاذ شده است؛ جایی که از کلاژ استفاده می شود تا شاید به بیننده تلنگری وارد شود تا او درباره مفهوم بازآفرینی تأمل کند. در آمریکا هنر پاپ بازتاب فرهنگ است. به عنوان نمونه فرهنگ کالیفرنیایی را کنید، جایی که افراد، فرقی نمی کند که از لحاظ نژاد اروپایی باشند، افریقایی، آسیایی، یا اسپانیایی، با ناخنک زدن به انواع سنتهای مذهبی دنبال تجربه مذهبی اصیل یا«ریشه دار»هستند. با پیدا شدن سر و کله نسبیت کلاژ، بنیاد اصالت، واژگون شده است. در هنر و زندگی معنوی، شاهد الگویی هستیم که از استانداردهای جهانی فاصله گرفته و از فضایی چند بعدی و پیچیده سر درمی آورد، و مهمتر از آن شاهد انحلال تمایزات هستیم. خلاصه آنکه، به زبانی ساده و تاریخی میتوان رئوس مطالب این جنبش را چنین برشمرد: 1- پیش مدرنیسم: مفاهیم و تعاریف اصلی در ید حاکمیت است (مثلا کلیسای کاتولیک) سنت بر فردیت سلطه دارد. 2- مدرنیسم: طرد توامان روشنگرایانه/انسانمدارانه سنت و حاکمیت در جهت خرد و علم طبیعی. این حرکت بر اساس مفروض انگاشتن فرد خودمختار بعنوان تنها منبع معنی و حقیقت پایه ریزی شده است: تفکر کارتیزینی. پیشرفت و نوآوری در یک استنباط خطی تاریخی، مورد ارزشگذاری قرار میگیرد. تاریخی از دنیای «حقیقی» که به طور فزاینده ای واقعی یا ملموس میشود. میتوان آن را شناخت از نوع پروتستانی قلمداد کرد. 3- پست مدرنیسم: طرد فرد خودمختار و مقتدر با تأکید بر تجربه حکومت ستیزانه جمعی و بی نام و نشان. کلاژ، گوناگونی، دست نایافتنی های رازورزانه،و شور جنون آمیز در مرکز توجه قرار میگیرند. مهمتر از همه شاهد انحلال تمایزات، ادغام سوژه و ابژه، خود و دیگری هستیم. این یک تقلید سخره آمیز نیشدار و بازیگوشانه از مدرنیته غرب و فردیت «جان وین» گونه و عدم پذیرش تند و آنارشیست تمامی تلاشها برای تعریف، شیئیت یافتن یا معرفی دگرباره موضوع انسانیست. |
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|