پنج شنبه, 27 ارديبهشت 1403

 



موضوع: پست مدرنیسم

پست مدرنیسم 10 سال 9 ماه ago #24861

در وهله نخست،پست مدرنیسم؟جنبشی در معماری بود که مدرنیسم (بعنوان نهضت پیشگام ارائه تازگیها) را پس‏ زد.
مدرنیسم،در نقاشی و معماری به مانند رد سنت برای نیل‏ به «جایی که پای هیچ‏کس تاکنون به آنجا باز نشده» عمل‏ می‏کند؛ یا بهتر از آن:ایجاد قالبهای هنری به صرف تازگی، و نه چیز دیگر.
مدرنیسم کشف احتمالات و کاوش بی‏وقفه در پی بی ‏همتایی، و همزادش، فردیّت بود.
پست مدرنیسم معماری؛ ارزشگذاری نو و تازه به دست مدرنیسم را در دهه‏ های پنجاه و شصت به دلایلی محافظه‏ کارانه رد کرد.
آنها می‏خواستند هنگام‏ بازگشت به قالبهای کلاسیک گذشته، که از نو به آنها قوت‏ قلب می‏داد، عناصری از افاده‏ های مدرن را حفظ کنند.
حاصل‏ این کار،یک زلم زیمبوی طنزآلود یا رویکردی چهل تکه ‏ای به‏ بناسازی بود که ترکیب چند مدل سنتی را در یک بنا به کار می‏برد.
معنا، همچون کلاژ، از مجموعه نقش و نگارهایی که‏ پیشاپیش درست شده‏ اند،درمی‏ آید.
به تبع آن، تصور عمومی مدرن و رمانتیک از هنرمند خلاق یکه و تنها،جای خود را به تکنسین بازیگوش (شاید سارق اطلاعاتی کامپیوتری) داد؛ کسی که قادر است آثار خلق‏ شده گذشته را بازیابی کرده و مجددا باهم ترکیب کند. در این‏ وضعیت، فقط داده‏ ها به درد می‏خورند.
این رویکرد تصنعی در فعالیتهای هنری تصویری، موسیقی و ادبی در سیاسی‏ ترین‏ شکل ممکن اتخاذ شده است؛ جایی که از کلاژ استفاده می‏ شود تا شاید به بیننده تلنگری وارد شود تا او درباره مفهوم بازآفرینی‏ تأمل کند.
در آمریکا هنر پاپ بازتاب فرهنگ است. به عنوان نمونه فرهنگ کالیفرنیایی را کنید، جایی که افراد، فرقی نمی‏ کند که از لحاظ نژاد اروپایی باشند، افریقایی، آسیایی، یا اسپانیایی، با ناخنک زدن به انواع سنتهای مذهبی دنبال‏ تجربه مذهبی اصیل یا«ریشه‏ دار»هستند.
با پیدا شدن سر و کله نسبیت کلاژ، بنیاد اصالت، واژگون شده است.
در هنر و زندگی معنوی، شاهد الگویی هستیم که از استانداردهای جهانی‏ فاصله گرفته و از فضایی چند بعدی و پیچیده سر درمی‏ آورد، و مهم‏تر از آن شاهد انحلال تمایزات هستیم.
خلاصه آن‏که، به زبانی ساده و تاریخی می‏توان رئوس مطالب این جنبش را چنین برشمرد:

1- پیش مدرنیسم: مفاهیم و تعاریف اصلی در ید حاکمیت‏ است (مثلا کلیسای کاتولیک) سنت بر فردیت سلطه دارد.
2- مدرنیسم: طرد توامان روشنگرایانه/انسانمدارانه‏ سنت و حاکمیت در جهت خرد و علم طبیعی. این حرکت بر اساس مفروض انگاشتن فرد خودمختار بعنوان تنها منبع معنی و حقیقت پایه ‏ریزی شده است: تفکر کارتیزینی. پیشرفت و نوآوری‏ در یک استنباط خطی تاریخی، مورد ارزشگذاری قرار می‏گیرد. تاریخی از دنیای «حقیقی» که به‏ طور فزاینده‏ ای واقعی یا ملموس می‏شود. می‏توان آن را شناخت از نوع پروتستانی قلمداد کرد.
3- پست‏ مدرنیسم: طرد فرد خودمختار و مقتدر با تأکید بر تجربه‏ حکومت ستیزانه‏ جمعی و بی ‏نام و نشان. کلاژ، گوناگونی، دست نایافتنی های‏ رازورزانه،و شور جنون‏ آمیز در مرکز توجه‏ قرار می‏گیرند. مهم‏تر از همه شاهد انحلال تمایزات، ادغام سوژه و ابژه، خود و دیگری هستیم. این‏ یک تقلید سخره ‏آمیز نیشدار و بازیگوشانه از مدرنیته غرب‏ و فردیت «جان وین» گونه و عدم پذیرش‏ تند و آنارشیست‏ تمامی تلاشها برای تعریف، شیئیت یافتن یا معرفی دگرباره‏ موضوع‏ انسانی‏ست.
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سیاوش دانیالی