یکشنبه, 27 خرداد 1403

 



موضوع: علمداران دو کوهه

علمداران دو کوهه 10 سال 3 ماه ago #60239

انروز اسماعیل قهرمانی خیلی زحمت کشید .در ان لحظات نفس گیر وقتی اورا در کنار خود میدیدیم احساس ارامش میکردیم .او هم با ان موتور تریل ،عینک ولباس های خاک گرفته وچفیه دور سرش لحظه ای ارام وقرار نداشت .همین که داشت مجروح ها را با موتور به عقب میبرد ،به بقیه هم نهیب میزد ،که خو را زودتر برسانند به خاکریز خودی .افتاب اخرین روز تیر داشت کم کم با می امد .هوا بدجوری دم کرده بود ماها که تحرک چندانی نداشتیم نفس مان از گرما بریده بود .حیران مانده بودم که اسماعیل چطور در ان شرایط این همه جنب وجوش دارد . ان روز من جزو نفرات اخر ستون گردان بودم همین که داشتم می امدم عقب دیدم قهرمانی سوار بر موتور تریل به سرعت از کنار ما گذشت ...ان قدر نگاهش کردم که در غبار محو شد......


((بخشی از کاتب چارده روایت))
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: سیاوش دانیالی