فرهنگ و تمدن
از آن جا كه اكثر مواقع و واژه فرهنگ و تمدن يكسان شمرده مي شوند و به جاي يكديگر به كار مي روند پرداختن به تفاوت هاي اين دو واژه اهميت زيادي دارند.در رابطه فرهنگ و تمدن چهار ديد گاه مطرح است:
1-يكسان بودن فرهنگ و تمدن به عقيده مردم شناسان فرهنگي فرهنگ همان تمدن است و به همه معارف معتقد است هنر و ساير توانايي هاي است كه انسان به سبب عضويت در يك اجتماع كسب كرد است اطلاق ميگردد.
2-تمدن وجه مادي وفرهنگ وجه مادي:فرهنگ افكار و ابداعات انساني است و تمدن خلاقيت هاي انسان در علوم مادي و تكنولوژي ميباشد.
3-فرهنگ جنبه قومي و تمدن جنبه عام:فرهنگ عبارتست از وجه خاص قومي ملي و نژادي در صورتيكه تمدن عبارتست از نماينده وجوح عام بشريت
4-فرهنگ پويا و تمدن وجه ايستاي آن ست تا زماني كه تمدني در عرصه باشد.و پر تكاپو از آن به عنوان فرهنگ ياد مي شود و زماني كه به حالت ايستا در آمد آثار و جنبه هاي مادي آن را به عنوان تمدن ياد مينمايند.
كروبر و وايت در خصوص فرهنگ معتقدند كه فرهنگ پديده مستقلي است و جدا از افراد و اشخاص وجود دارد و براي آن دو دليل آوردهاند :
فرهنگ باقي مي ماند حال آنكه افراد از بين ميروند به طوري كه حتي بعد از چند قرن ممكن است بعضي از زمينه هاي فرهنگ يبا همهصفات و خصوصياتش حفظ شود.
درست است كه اختراعات و اكتشافات به دست اشخاص صورت مي گيرد ولي معمولا در دوره فرهنگي معيني از تاريخ و به دست دو يا چند نفر به طور جداگانه صورت ميگيرد.
اشعه فرهنگي :به تاثير فرهنگ ها بر يكديگر اگر در زمان هاي گذشته باشد اشاعه فرهنگي ميگويند.
انواع اشاعه فرهنگي :
1- اشاعه مستقيم :دو فرهنگ در مجاورت و قرابت يكديگرند مثل ازدواج
2-اشاعه اجباري :يك فرهنگ فرنگ ديگري را مطيع خود سازد.
3-اشاعه غير مستقيم :به تاثير رسانه هاي ارتباط جمعي مثل اينترنت تلويزيون راديو و.... كه به صورت غير مستقيم و ناشناخته تاثير گذار است.
فرهنگ پذيري : تطابق يا همنوايي عميق فرد با هنجار ها و موازين فرهنگي جامعه ديگر
فرهنگ پذيري را ميتوان به عنوان جرياني يك سويه يا دو سويه در نظر گرفت :
يك سويه :بيشتر مربوط به كودكان است زيرا كودك در مقابل پذيرا شدن ارزش هاي ديگر نفعل است.
دو سويه :در بزرگسالان چون شخصيت انان تكوين يافته است و داراي فرهنگ پيش بيني هستند.
در رابطه با فرهنگ و تمدن جهار نتيجه ميتوان گرفت :
تمدن و فرهنگ اگر دو معنا و مفهوم داشته باشد عملا از همديگر قابل تفكيك نيستند يعني نميتوان جا معه اي را يافت كه فقط يكي از آن دو را داشته باشد و يا آن دو در همديگر اثر نگذاشته باشند.
تمدن و فرهنگ اختراع و اكتشاف انساني هستند و حيوانات از اين نوع فرهنگ و تمدن محروم هستند.
تمدن و فرهنگ از نسلي به نسل بعد منتقل مي شوند و هر نسل ويژگيهاي بر آن مي افزايد يا از آن مي كاهد.
تمدن و فرهنگ قابل تغيير و تعديل هستند و هر جامعه آنها را به شكلي كه نياز دارد يا زندگي او ايجاب مي كند در مي آورد.