خوش آمديد,
مهمان
|
|
واحد 13
عنوان: آداب و رسوم شهر دماوند استاد: سرکار خانم ابی زاده نام دانشجو: مرضیه اسدی رشته مدیریت امور فرهنگی بهار 92 آشنايي باآداب و رسوم مردم دماوند ماه رمضان در فرهنگ مردم دماوند مقدمه آداب و رسوم ماه مبارك رمضان يكي از مباحث مهمفرهنگ مردم است و از آنجا كه اين آب و رسوم ريشه ديني دارد، مورد توجه همگان است . در ماه رمضان مردم يكپارچه براي انجام تكاليف شرعيآماده ميشوند و در جهت به جاي آوردن اين وظايف، هر جمعيت و هر گروهي با آداب وتشريفات خاص خود، مراسم رمضان را برگزار ميكنند. در گذشته اين آداب و رسوم از غنايويژهاي برخوردار بوده و مردم با شور و شوق بيشتري آداب رمضان را به جا ميآورداند. اما امروز با حضور و عوارض فرهنگ بيگانه و مشكلات زندگي شهري و ماشيني، آداب ومراسم رمضان كمرنگتر و حتي بسياري از آنها فراموش شده است. شايد شما برادر وخواهر عزيز كه در چند سطر ديگر مطالبي را پيرامون رمضان در فرهنگ مردمدماوندميخوانيد، اكثر اين آداب و رسوم را به ياد نداشته باشيد. به هر تقدير، بيانگوشهاي از اين آداب، ياد كردي است از گذشت كه نهچندان دور؛ باشد كه گامهايمؤثرتري را در ثبت و ضبط فرهنگ مردم اين خطه (كه چون ديگر شهرهاي ميهن اسلاميمانريشه در فرهنگ غني اسلام دارد) برداريم. 1- روشهاي بيدارشدن در سحر از قديمالايام براي بيدار شدن سحرهاي ماه مباركرمضان و تشخيص به وقت دقيق سحر و انجام اعمال قديم مخصوص سحر از وسايل و روشهايگوناگوني استفاده ميكردند. بعضي از اين روشها امروز نيز متداول و برخي منسوخ شدهاست. اما حكايت آنها شنيدني و جالبي است. يكي از متداولترين روشها براي تشخيص سحر از ديرزمان شناختن ستارگان و محل و جاي آنها در آسمان بوده است. در اغلب شهرهاي كشورمان،اغلب مردم بخصوص پيرمردان و پيرزنان از روي ستارگان و محل و موقعيت شان سحر راتشخيص ميدهند. مردم هر شهر و دياري براي ستارگان سحري اصطلاحات و نهادهاي خاص خودرا دارد. يكي از مجموعه ستاره هايي كه وقت سحر را با آنهاتشخيص ميدهند، مجموعه ستاره هاي «گز و ترازو» هستند كه از دو قسمت تشكيل شده اند. قسمت اول از دو ستارة درخشان به فاصله يك «گز» و قسمت دوم ستارههايي شبيه به ميزان ترازو و به همين دليل به آنها ستارگان «گز و ترازو» گويند. رسيدن ستاره «روشن» يا «سهيل» به مقابل اين مجموعه دليل برفرا رسيدن صبح است. در دماوند به اين ستاره «شاهنگ ترازو» گويند. شاهنگهمان ميزانترازو است. در آن دماوند از روي ستاره « شوكش» يا ستاره راه مكهو ستاره« ششك» كه شش ستاره نزديك به همندو جايثابتي در آسمان دارند سحر را تشخيص مي دهند. مردم ما سال گيلان نيز مثل مردم دماوند سحر را ازروي ستاره « شِشَك» تشخيص مي دهند. بانگ خروس يكي از راههايي كه از قديمالايام مردم براي بيدارشدن در سحر از آن استفاده ميكردند صداي بانگ خروس بود. ازاينرو وجود خروس را درخانه خوش يمن ميدانستند ، مخصوصاً خروس سفيد 40 تاج ، نشانه خير و بركتميپنداشتند. افسانهاي درباره خروس سفيد در بين مردم متداول استكه شنيدني است. گوينده: بر عرش الهي خروس سفيد بزرگي هست كه دمادم سحر و اذان صبحچشمانش را روي هم ميگذارد و بالشهايش را به هم ميزند و و با صداي بلند اذانميگويد. صداي اذان خروس كه به گوش خروسهاي زميني ميرسد همه خروسها به تقليد ازخروس عرش، شروع به خواندن ميكنند و مردم را از وقت سحر با خبر ميسازد. مردمدماوند ميگويند: «خروس، شب هنگام 5 مرتبه، هر نيم ساعت به نيمساعت ميخواند. دراصطلاح محل هر نوبت خواندن خروس را يك پنجمي ميگويند. پنجمي اول- زنان خانه از خواب بيدار شده و مشغولپختن سحري ميشوند . پنجمي دوم- سماور ذغالي را آتش مياندازند. پنجمين سوم- همة اعضاي خانواده بيدار ميشوند وسحري ميخورند. پنجمي چهارم - چاي ميخورند و دهانشان راميشويند. پنجمي پنجم- با بلند شدن بانگ خروس در اين آخريننوبت ديگر حق خوردنندارند و در اين هنگام صداي اذان بلند مي شود. تير در كردن در دماوند سابقاً اعلام وقت سحر را تفنگچي ها باتير دركردن به اطلاع مردم ميرساندند. اين عمل بيشتر توسط شكارچيان انجام ميگرفت وعقيده داشتند با اين كار كفارة حيواناتي را كه در ماه رمضان چه كار كردهاندميدهند. ناگفته نماند شكار كردن در ماه رمضان مكروه و بديمن است و تا آنجا كه ممكناست از شكار كردن در اين ماه پرهيز ميكنند. مردها اداره امنيه (ژاندارمري) مشكليكه تير وقت سحر و افطار را اعلام مي كرد. صداي مناجات در دماوند از قديمالايام رسم من اين بوده است كهاز 2 ساعت مانده به سحر از گلدستة مسجد جامعدماوند صداي مناجات مناجات خوان بلندميشود و با صدايي خوش آهنگ ويمردم براي خوردن سحري و انجام فريضه صبح از خواببرميخيزند. در ابتدا گوشههايي از مناجات حضرت سجاد (ع) در صحيفه و مناجات منظومعلي (ع) قرائت ميشد و اكنون مداحان و مناجات خوانان اشعار فارسي را قرائتميكنند. اين رسم حدود 40 سال است در شهر دماوند و اطراف آنمعمول است. 2- كيسه مراد در كيان دماوند، هر كس حاجتي داشته باشد روز بيست وهفتم ماه رمضان كيسه مراد ميدوزد. براي دوختن كيسه مراد، شخص حاجتمند از مادر خودو در صورتي كه مادرش از دنيا رفته باشد از يكي اززنان بستگانش مثل خاله و عمهاشدرخواست ميكند كه كيسه مراد برايش بدوزد. آن زن روز بيست و هفتم يك چارك پارچه كهاز جنس ابريشم نباشد با سوزني كه قبلاً با آنكار نكردهاند به مسجد ميبرد و بين 2 نماز ظهر و عصر كيسه مراد را ميدوزد. برايبريدن پارچه نبايد از قيچي استفادهكنند و با وسيله ديگري مثل چاقو يا تيغ پارچه راميبرند. معتقدند اگر با قيچيپارچه كيسه را ببرند به حاجتشان نميرسند. نخي هم كه با آنها پارچه را ميدوزندبايد همرنگ پارچه باشد. كيسه را بايد آنقدر تند بدوزند تا در فاصله دو نماز كه دعاخوانده ميشود، دوخته شود. از ميان كيسه نخ سبزرنگي عبور ميدهند و انتهاي نخ را بهچند تكه نخ ديگر كه « گل ماله» ميگويند گره ميزنند. بعد نخ را از سكه سوراخ داريكه فرد حاجتمند به آن زن داده است ميگذرانند و سر كيسه را هم با همان نخ ميبندد وبه اين ترتيب كيسه مراد حاضر ميشود. كيسه را همراه با سكه به كسي كه سفارش داده استميدهند. آن شخص كيسه را نزد خود نگاه ميدارد و تا زماني كه حاجتش برآورده نشدهاست سر كيسه را باز ميكند. بعد از برآورده شدن حاجتسر كيسه را باز ميكند وسكه سوراخ دار را از كيسه بيرون ميآورد و در زير لباس خود ميدوزد، به طوري كهديده نشود و هميشه به همراهش باشد. مردم به منطقه معتقدند چنانچه سكه گم شود شخصدوباره حاجتمند ميشود و به آرزويش نميرسد. در روايت ديگري از كيلاندماوند آمدهاست كه: نخ سبزي را كه از ميان كيسه ميگذرانند نخي است كه از روز اول ماه رمضان تاروز بيست و هفتم همراه خود به مسجد ميبرند و هر روز بين دو نماز چهل صلواتميفرستند و چهل گره به نخ ميزنند. روز عيد فطر هم در كيسه را باز ميكنند و نخ 40گره را از كيسه در ميآورند و به جاي آن يك سكه داخل كيسه مياندازند. آنگاه كيسهرا به فاطمه نامي [اگر از سادات باشد بهترست] هديه ميكنند و ميگويند: «اين كيسهرا از ما قبول كن و از فاطمه زهرا (س) حاجت ما را طلب كن.» معتقدند اگر اين كار را با نيت پاك انجام دهند، حتيمرادشان حاصل ميشود.(7) 3- نان بيست و هفتمي روز بيست و هفتم ماه مبارك رمضان آن مخصوصي به نامنان بيست و هفتمي دارد. اين نان براي رفع شر و بلا و ايجاد خير و بركت پخته ميشودو در هر شهر و آبادينامي دارد. در دماوند معتقدند در اول ماه رمضان فرشتگان دانهگندمي در شكم روزهداران ميگذارند تا از بركت آن دانة گندم بتوانند ماه رمضان راماه روزه بگيرند. مردم به اين گندم، گندم قناعت گويند و عقيده دارند اين گندم تاروز بيست و هفتم در شكمشان باقي ميماند و روز بيست و هفتم همان فرشتهاي كه آن رادر شكمشان گذاشته است گندم را به بهشت باز ميگرداند و به همين سبب روزهاي آخر ماهرمضان بيشتر گرسنه و بيطاقت ميشوند. به همين جهت نان بيست و هفتمي را با آداب خاصميپزند تا خداوند به آنان قوت بخشيده و به زندگيشان بركت دهد. 4- متلك هاي رايج درباره روزهخواران كساني كه بهعمد روزه خواري ميكنند علاوه برمجازاتهاي شديد و پرداخت كفاره روزه (اگر اهل آن باشند) بباگوشه و كنايه و طنزازسوي مردم مورد بيمهري قرار ميگيرند ، من در دماوند به روز خواران گويند: روزه خوز «دُمبَكي» «اندي» «بخور بتركي» 5- نان هاي خانگي مخصوص ماه رمضان اگرچه امروز اكثر مردم نانخود را از نانوايي هاتهيه مي كنند، اما به مناسبت ايام خاصي تنور پخت و پز نانهاي خانگي داغ ميشود،از جمله اين ايام عيد نوروز و ماه رمضان است. در دماوند جسورانه مأموري كه براي سحر و افطارميپزند يكيدو تنور هم «توتك» و «خشك» وبراي پاي چاي افطار مي پزند. نان خشكوهم دو نوع است، روغني و ساده(در شمارههاي آينده به همياري شمابيان گوشهاي ديگر از آداب و رسوم و مردم دماوند را پي خواهيم گرفت.) منابع: 1- http://damavandnameh.ir 2- http://fa.wikipedia.org/wiki 3- http://www.iroonionline.com 4- http://s-rezapour.blogfa.com
پيوست:
|
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
|