بسمه تعالی
1-تفاوت اوراق قرضه و اوراق مشارکت
اوراق قرضه: سندی که به موجب شرکت انتشار دهنده ،تعهد میکند مبالغ معینی را درزمانهای خاص به دارنده پرداخت کند.توانایی شرکت در پرداخت به موقع با اصل مبلغ قرضه اس این رسک این اوراق است.نرخ بازده سرمایه گذاری شرکت باید پیش از نرخ بهره اوراق قرضه باشد.انتشار اوراق قرضه با هدف استقراض انجام میگیرد.شرکتها بامواجه با بحران مالی مبادرت به انتشار اوراق قرضه میکنند.این اوراق قابل معامله است که معرف مبلغ وام میباشد .انتشار این اوراق ممکن نیست مگر اینکه کلیه سرمایه ثبتشرکت تایید شده باشد.این سند ممکن است قابل تعویض با سهام شرکت باشد.در این صورت مجمع عمومی فوق العاده باید بنا به پیشنهاد هیئت مدیره و گزارش خاص بازرسان شرکت مقارن اجازه انتشار اوراق قرضه افزایش سرمایه شرکت را اقلاً برابر با مبلغ قرضه تصویب کند.
اوراق مشارکت:اوراقی بهادار با نام یا بینام.به قیمت اسمی مشخص برای مدتی معین.و برای بخشی از منابع مالی و نیاز طرحهای عمرانی و انتفاعی دولت است.قابل انتقال به غیر بوده و دارنده اوراق مالک آن است.به تناسب مبلغ اسمی هر ورقه مشارکت به دارندگان اوراق سود علی الحساب تعلق میگیرد.هر گونه ادعای مفقودی اوراق منوط به رسیدگی قضاییست.حتی شرکتهای سهامی عام و خاص و تعاونی مجاز به انتشار اوراق مشارکت هستند.قابل تعویض با سهام اوراقیستکه توسط شرکتهای سهامی عام منتشر میشود.

تحقیق 2-تفاوتها: حق العمل کاری،عاملی،وکالت،قائم مقام تجاری،دلالی
وکالت:در لغت به معنای واگذار کردن.قراردادیست که مابین طرفین بسته میشود.که به موجب آن یکی از طرفین ،طرف دیگر را برای انجام امری نائب خود میکند.که میتواند امور حقوقی و مادی باشد.در وکالت موکل هر وقت بخواهد میتواند وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت بلا عزل باشد.وکالت در کلیه امور حقوقی و کیفری متصور است .وکیل نمیتواند عملی که از اختیارات او خارج است انجام دهد.
عاملی:عامل به معنای عمل کننده .شخصی که امور مالی یا ملکی شخصی را اداره میکند.خواه وکیل خواه نماینده قانونی باشد.عاملی هم یکی از اقسام نمایندگی تجاریست.
دلالی:به معنای وساطت در انجام امور معاملات است.که این عمل هم یک نوع عملیات تجارتیست.دلال نیاز به کسب پروانه دارد.وظیفه اش معرفی طرفین معامله به یکدیگر است.کارش انجام مذاکرات ابتدایی و فراهم کردن زمینه مناسب برای توافق نهائیست.دلال حسب مورد ،وکیل (مثلاًخرید یا فروشنده)در انجام مذاکرات مقدماتی معامله تلقی میگردد.کع اختیارات وکالتی او محدود است.
حق العمل کاری:نوعی وکالت در امور تجارتیست.و اگر حق العمل کار برنامه خود را عنوان وکالت محسوب نمیشود.و اورا مصداق نیابت مینامیم.کسی که به اسم خود یا به دستور شخصی معاملاتی نموده و در مقابل آن اجرت دریافت میکند.حق العمل کار واسطه در معاملات است.و مسئول تمام تعهدات میباشد یک حق العملل کار.
قائم مقام تجاری:شخصی که به نام صاحب تجارت خانه به صورت غیر مستقل عمل میکندو کلیه امور را به نام و به حساب آمر خود انجام میدهد.فعالیت هایش به صورت مستقل.او را تاجر معین میکند .که با فوت تاجر او عزل نمیشود.حتی یک تجارتخانه میتواند چندین نماینده تجارتی داشته باشد.
با تشکر-کتایون کشاورز