یکشنبه, 27 خرداد 1403

 



موضوع: خسران ستمگران

خسران ستمگران 10 سال 4 هفته ago #78270

  • عارفه عرب
  • عارفه عرب's Avatar
  • آفلاين
  • دانشجو
  • ارسال ها: 45
  • Thank you received: 18
خسران ستمگران
علت آنكه خداوند در قرآن فرموده كه به ستمگران جز خسارت نمي رساند چيست؟
وَ نُنزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظلِمِينَ إِلا خَساراً(الاسراء,82) ترجمه : قرآن را نازل ميكنيم كه شفا و رحمت براى مؤ منان است و ستمگران را جز خسران (و زيان ) نمى افزايد. تفسير: قرآن نسخه شفا بخش از آنجا كه در آيات گذشته ، بحث از توحيد و حق و مبارزه با شرك و باطل بود، در نخستين آيه مورد بحث به تاثير فوق العاده قرآن و نقش سازنده آن در اين رابطه پرداخته ميگويد: ما قرآن را نازل مى كنيم كه مايه شفا و رحمت مؤ منان است (و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منين ). ولى ستمگران (مانند هميشه به جاى اينكه از اين وسيله هدايت بهره گيرند) جز خسران و زيان بيشتر چيزى بر آنها نمى افزايد (و لا يزيد الظالمين الا خسارا). نكته ها: 1 - مفهوم كلمه من در من القرآن مى دانيم كلمه من در اينگونه موارد، براى تبعيض مى آيد، ولى از آنجا كه شفاء و رحمت مخصوص قسمتى از قرآن نيست بلكه اثر قطعى همه آيات قرآن است ، مفسران بزرگ كلمه من را در اينجا بيانيه دانسته اند. ولى بعضى اين احتمال را داده اند كه من در اينجا نيز به همان معنى تبعيض است ، و اشاره به نزول تدريجى قرآن مى باشد (بخصوص ‍ اينكه جمله ننزل فعل مضارع است ) در اين صورت معنى جمله رويهم رفته چنين ميشود: ما قرآن را نازل ميكنيم و هر بخشى از آن كه نازل ميشود به تنهائى مايه شفاء و رحمت است ... (دقت كنيد). 2 - فرق ميان شفاء و رحمت مى دانيم شفا معمولا در مقابل بيماريها و عيبها و نقصها است ، بنابر اين نخستين كارى كه قرآن در وجود انسانها ميكند همان پاكسازى از انواع بيماريهاى فكرى و اخلاقى فرد و جامعه است . پس از آن مرحله رحمت فرا ميرسد كه مرحله تخلق به اخلاق الهى ، و جوانه زدن شكوفه هاى فضائل انسانى در وجود افرادى است كه تحت تربيت قرآن قرار گرفته اند. به تعبير ديگر شفا اشاره به پاكسازى ، و رحمت اشاره به نو سازى است ، و يا به تعبير فلاسفه و عرفاء اولى به مقام تخليه اشاره ميكند و دومى به مقام تحليه . 3 - چرا ظالمان نتيجه معكوس ميگيرند؟ نه تنها در اين آيه كه در بسيارى ديگر از آيات قرآن ميخوانيم دشمنان حق بجاى اينكه از نور آيات الهى دل و جان خود را روشن سازند و تيره گيها را بزدايند، بر جهل و شقاوتشان افزوده ميشود. اين به دليل آنست كه خميرمايه وجودشان بر اثر كفر و ظلم و نفاق به شكل ديگرى درآمده ، لذا هر جا نور حق را مى بينند به ستيز با آن برمى خيزند، و اين مقابله و ستيز با حق ، بر پليدى آنها مى افزايد، و روح طغيان و سركشى را در آنها تقويت ميكند. يك غذاى نيرو بخش را اگر به عالم مجاهد و دانشمند مبارزى بدهيم از آن نيروى كافى براى تعليم و تربيت و يا جهاد در راه حق ميگيرد، ولى همين غذاى نيروبخش را اگر به ظالم بيدادگرى بدهيم از نيروى آن براى ظلم بيشتر استفاده ميكند، تفاوت در غذا نيست ، تفاوت در مزاجها و طرز تفكرها است !: آيات قرآن طبق مثل معروف همچون قطره هاى حياتبخش باران است كه در باغها، لاله ميرويد، و در شورهزارها خس ! و درست به همين دليل ، براى استفاده از قرآن بايد قبلا آمادگى پذيرش را پيدا كرد، و به اصطلاح علاوه بر فاعليت فاعل ، قابليت محل نيز شرط است . و از اينجا پاسخ اين سؤ ال كه چگونه قرآن كه مايه هدايت است اين افراد را هدايت نميكند روشن ميگردد، زيرا قرآن بدون شك مايه هدايت گمراهان است اما به يك شرط، گمراهانى كه در جستجوى حق هستند، به همين انگيزه به سراغ دعوت قرآن مى آيند، و انديشه خود را براى درك حق به كار مى گيرند اما متعصبان لجوج و دشمنان قسم خورده حق كه با حالت صددرصد منفى به سراغ قرآن مى آيند مسلما بهره اى از آن نخواهند داشت ، بلكه بر عناد و كفرشان افزوده ميشود چرا كه تكرار عمل خلاف به آن عمق بيشتر در جان آدمى ميدهد. 4 - يك داروى مؤ ثر براى همه دردهاى اجتماعى و اخلاقى بدون شك بيماريهاى روحى و اخلاقى انسان ، شباهت زيادى با بيماريهاى جسمى او دارد، هر دو كشنده است ، هر دو نياز به طبيب و درمان و پرهيز دارد، هر دو گاهى سبب سرايت به ديگران ميشود، هر دو بايد ريشه يابى شوند و پس از شناخت ريشه اصلى بايد به درمان هر دو پرداخت . هر دو گاهى به مرحله اى ميرسند كه غير قابل علاجند ولى در بيشتر موارد ميتوان آنها را درمان كرد. چه تشبيه جالب و پر معنى و پرمايه اى ؟ آرى قرآن نسخه حياتبخشى است براى آنها كه ميخواهند با جهل و كبر و غرور و حسد و نفاق به مبارزه برخيزند. قرآن نسخه شفابخشى است براى بر طرف ساختن ضعفها و زبونيها و ترسهاى بى دليل . اختلافها و پراكندگيها. قرآن داروى شفا بخشى است . براى آنها كه از بيمارى عشق به دنيا، وابستگى به ماديات . تسليم بى قيد و شرط در برابر شهوتها رنج ميبرند. قرآن نسخه شفابخشى است براى دنيائى كه آتش جنگها در هر سوى آن افروخته است ، و در زير بار مسابقه تسليحاتى كمرش خم شده ، و مهمترين سرمايه هاى اقتصادى و انسانى خود را در پاى غول جنگ و تسليحات مى ريزد. و سرانجام قرآن نسخه شفا بخشى است براى آنها كه پرده هاى ظلمانى شهوات آنها را از رسيدن به قرب پروردگار مانع شده است . در آيه 57 سوره يونس مى خوانيم : قد جائتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور: از سوى پروردگارتان اندرز و شفا دهنده دلها نازل شد. در آيه 44 سوره فصلت نيز ميخوانيم : قل هو للذين آمنوا هدى و شفاء: به اين لجوجان تيرهدل بگو اين قرآن براى مؤ منان مايه هدايت و شفاء است . على (عليه السلام ) در سخن بسيار جامع خود در نهج البلاغه اين حقيقت را با شيواترين عبارات بيان فرموده است : فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به على لاوائكم ، فان فيه شفاء من اكبر الداء، و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال : از اين كتاب بزرگ آسمانى براى بيماريهاى خود شفا بخواهيد و براى حل مشكلاتتان از آن يارى بطلبيد، چرا كه در اين كتاب درمان بزرگترين دردها است : درد كفر و نفاق و گمراهى و ضلالت ! و در عبارت ديگرى از همان حضرت ميخوانيم : الا ان فيه علم ما ياتى و الحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم : آگاه باشيد در اين خبرهاى آينده است ، و بيان حوادث اقوام گذشته ، و درمان بيماريهاى شما و برنامه نظم زندگى اجتماعى شما. و در جاى ديگر از همان امام بزرگ ميخوانيم : و عليكم بكتاب الله فانه الحبل المتين و النور المبين و الشفاء النافع ، و الرى النافع ، و العصمة للمتمسك و النجاة للمتعلق ، لا يعوج فيقام ، و لا يزيغ فيستعتب ، و لا تخلقه كثرة الرد و ولوج السمع ، من قال به صدق و من عمل به سبق : كتاب خدا را محكم بگيريد، زيرا رشته اى است بسيار مستحكم ، و نورى است آشكار، داروئى است شفا بخش و پر بركت ، و آب حياتى است كه عطش تشنگان حق را فرو مينشاند هر كس به آن تمسك جويد او را حفظ ميكند، و آنكس كه بدامنش ‍ چنگ زند نجاتش مى بخشد، انحراف در آن راه ندارد تا نياز به راست نمودن داشته باشد، و هرگز خطا نمى كند تا از خوانندگانش ‍ پوزش بطلبد، تكرارش موجب كهنگى و يا ناراحتى گوش نميگردد (و هر قدر آن را بخوانند، شيرينتر و دلپذيرتر خواهد بود) كسى كه با قرآن سخن بگويد راست ميگويد و كسى كه به آن عمل كند گوى سبقت را از همگان مى برد. اين تعبيرهاى رسا و گويا كه نظير آن در سخنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و ساير گفته هاى على (عليه السلام ) و ائمه هدى (عليهمالسلام ) كم نيست ، به خوبى ثابت ميكند كه قرآن نسخه اى است براى سامان بخشيدن به همه نابسامانيها، بهبودى فرد و جامعه از انواع بيماريهاى اخلاقى و اجتماعى . بهترين دليل براى اثبات اين واقعيت ، مقايسه وضع عرب جاهلى با تربيت شدگان مكتب پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در آغاز اسلام است ، ديديم چگونه آن قوم خونخوار و جاهل و نادان كه انواع بيماريهاى اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فرا گرفته بود، با استفاده از اين نسخه شفا بخش نه تنها درمان يافتند، بلكه آنچنان قوى و نيرومند شدند كه ابرقدرتهاى جبار جهان را به زانو در آوردند. و اين درست همان حقيقتى است كه مسلمانان امروز آن را از ياد برده اند، و به اين حال و روزگار كه ميدانيم و ميدانيد گرفتار گشته اند. تفرقه در ميانشان غوغا ميكند، غارتگران بر منابعشان مسلط شده اند، سرنوشتشان به دست ديگران تعيين ميشود، و انواع وابستگيها آنها را به ضعف و زبونى و ذلت كشانده است . و اين است سرانجام كار كسانى كه نسخه شفا بخش در خانه هاشان باشد و براى شفاى دردهاى خود دست به سوى كسانى دراز كنند كه از آنها بيمارترند! قرآن نه فقط شفا ميبخشد، بلكه بعد از بهبودى يعنى در دوران نقاهت بيماران را با پيامهاى گوناگونش تقويت ميكند چرا كه بعد از شفا، رحمت است . جالب اينكه داروهاى دردهاى جسمانى غالبا اثرهاى نامطلوبى روى ارگانهاى بدن ميگذارند تا آنجا كه در حديث معروفى آمده : هيچ داروئى نيست مگر اينكه خود سرچشمه بيمارى ديگر است (ما من دواء الا و يهيج داء). اما اين داروى شفابخش هيچگونه اثر نامطلوب روى جان و فكر و روح آدمى ندارد، بلكه به عكس تمام آن خير و بركت است . در يكى از عبارات نهج البلاغه ميخوانيم : شفاء لا تخشى اسقامه : قرآن داروى شفابخشى است كه هيچ بيمارى از آن برنمى خيزد. كافى است يكماه خود را متعهد به پيروى از اين نسخه شفابخش ‍ كنيم ، فرمانش را در زمينه علم و آگاهى و عدل و داد و تقوى و پرهيزگارى ، اتحاد و صميميت ، از خود گذشتگى و جهاد و... پذيرا گرديم ، خواهيم ديد به سرعت نابسامانى هامان سامان مى يابد. ذكر اين نكته : نيز ضرورت دارد كه اين نسخه مانند نسخه هاى ديگر وقتى مؤ ثر است كه به آن عمل شود و الا صد بار اگر بهترين نسخه هاى شفا بخش را بخوانيم و روى سر بگذاريم ولى به آن عمل نكنيم ، نتيجه اى نخواهيم گرفت . تفسير نمونه جلد 12
پيوست:
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: اسعد عجمی
مدیران انجمن: اسعد عجمی