سه شنبه, 15 خرداد 1403

 



موضوع: اقدام پژوهی

اقدام پژوهی 9 سال 5 ماه ago #110756

بنام خدا
عنوان مساله: چگونه میتوانم مشکل گوشه گیری دختر خاله خود را حل کنم؟
مقدمه
علم از آن نقطه و آن زمان آغاز شد كه بشر به فكر حل مسائل مختلف زندگي افتاد. به عبارت ديگر، تاريخ تولد بشر است. بشر اوليه براي حل مسائل و مشكلات خود از ابتدايي ترين مرحله شروع كرد و به كمك برخي از روابط تجربي قادر شد پيرامون خويش را كم و بيش بشناسد و بدين طريق پيچ و تاب و فراز و نشيب هستي آگاه شد
رفتار کم رویی و انزواطلبی ، یکی از رفتارهای نسبتاً شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود نوجوان را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است.
کم بود محبت در خانواده می تواند یکی از علل بروز کم رویی باشد که توجه به به کودک و بر طرف کردن خواسته های او هم چنین تشویق و مورد مشاور ه قرار دادن می تواند در درمان این نقیصه کمک کند
بیان مساله
مشکل دختر خاله ام فاطمه گوشه گیری و انزوا طلبی بود، شوهر خاله چندین بار به مدرسه مراجعه کرده بود و از افت تحصیلی و بی علاقگی او در انجام تکالیف صحبت کرده بود و از اینکه علاقه ای ندارد که با سایر دانش آموزان دوست شود و همیشه توی لاک خودش است، نگران بود و خواستار حل مشکل او شده بود
حس همخوني و اينكه واقعا اين گوشه گيري مشكلات فراواني را براي او ايجاد كرده بود ایجاب می کرد که نسبت به حل این مشکل باید احساس وظیفه نموده و تمام سعی و فکر خود را بکار انداخته تا مشکل او را حل کنم.

توصيف وضعيت موجود
ایشان در محله شهرري (خيابان شهيد رجايي) تهران ساكن هستند .
تمام ساكنان اين منطقه اكثرا از اقشار مختلف جامعه (كارگر، كارمندو...) سکونت دارند.
دختر خاله با برادر و پدرش زندگی می کردند.ایشان از تبریز به علت جدایی والدینشان به تهران و شهرري مهاجرت کردند . فاطمه دختری با قد متوسط،یک مقدار اضافه وزن و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس (طبق گفته خودش و پدرش) مي نشيند. فاطمه درخانه از وقتی شناختم و به رفتار او حساس شدم که ديدم خيلي كم حرف مي زند و اصلا با ديگران ارتباط برقرار نمي كند و اينكه همراه پدرش برای شرکت در جلسه مشاوره به دعوت معلم به دبستان رفته بوديم. پدرش تنها مردی بود که همراه من در گوشه حیاط جدا از بقیه ایستاده بود. قبل از ورود به جلسه به اتاق مشاور رفتيم و گفت: آقا این جلسه اجباری است ؟ نمی شه من را معاف کنید؟ پرسید چرا؟ گفت آخه همه خانم هستند ؟ پرسید چرا مادرش نیامده ؟ پدرش گفت بیمار بود نتواست به همراه پسر خاله اش آمدم. به ما گفتند با خانم معلمش صحبت کنيد و نکات لازم را برای شما توضیح ميدهند.این گفتگوی کوتاه زمینه ای شد تا آخر هفته مفصلا در اين خصوص با پدرش صحبت كنم تا بتوانيم براي حل مشكل او يك فكر اساسي بكنيم.
خاله و شوهرش بيست و پنج سال زندگی مشترک داشتند و دو سال است با هم اختلاف پیدا کرده و منتظر رای دادگاه برای طلاق می باشند.خاله شاغل است و در خانه پدر و مادرش زندگی می کندشوهرش که بعد از اختلاف با خاله از شهرستان به تهران مهاجرت کرده و با تهیه یک منزل اجاره ای و یک مغازه خوار و بار فروشي با دوفرزندش زندگی میکند. او مرد تقریبا چاق با قد کوتاه و خوش مشربی می باشد.نسبت به سرنوشت فرزندانش احساس مسئولیت می کند و برای رجعت به زندگی مشترک بی تمایل نیست. او خاله ام را مسئول جدایی می داند و معتقد است که او آدم پر توقعی است و انتظارات زیادی از من در زندگی دارد.و معتقد است او از اول هم من را دوست نداشت و وساطت اقوام به این ازدواج انجامید .ولی برادرم هر دو را مقصر می داند و می گوید آنها هر دو لجباز هستند و از موضع خودشان کوتاه نمی آیند
شناسایی علت
هر علت و معلولی که به این جدایی دامن زده است و یا هرکسی که مقصر بوده و یا نبوده آنچه که فعلا ثمره این عدم تفاهم شده است ، یک دختر یازده ساله است که دچار کم رویی و انزاوطلبی شده است و از زندگی دور از محبت مادر رنج می برد و نمی تواند مانند سایر بچه ها از زندگی لذت ببرد.
مسئله مطرح در این پژوهش پیدا کردن مقصر نیست بلکه به این مسئله می پردازم که چگونه بادختر خاله که به هر دلیلی با این مشکل مواجه است برخورد کرده و مشکل او را حل نموده و ادامه زندگی با این شرایط واقعی را برای او سهل تر نماییم
گردآوری اطلاعات شواهد (1)
از روشهای مشاهده ، مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش در شواهد یک و دو استفاده شده است.
برای حل مشکل او می بایست از پدرش و اقوام درباره او اطلاع پیدا می کردم و اينكه از معلم مدرسه هم سوالاتي بپرسم و مشكلاتمان را مطرح كنم. با پدرش درد دل كردم چرا كه من واقعا همه چي را از ابتداي زندگي نمي دانستم و اينكه واقعا از آينده فاطمه نگران بود و خودش داوطلبانه پیش قدم شده بود بهترین گزینه برای گرفتن اطلاعات بود. لذا کارم را با مصاحبه از پدرش شروع کردم .
مصاحبه :
جلسه اول با پدرش
- خوب ، آقا یوسف-- اگر واقعا تمایل داری باهم مشکل فاطمه را حل کنیم باید صادقانه همه چي در مورد زندگی را برایم تعریف کنی البته تا انجا که فکر می کنی به صلاح است و به مشکل فاطمه ارتباط دارد.
پدرش اینگونه توصیف می کند::
مادرش كه دختر خاله ام است. نمی دانم چرا از من بدش می آید.از اول هم از من خوشش نمی آمد. تقصیر خاله ام بود که این وصلت را جور کرد. ما از اول هم در زندگی مشترک با هم تفاهم نداشتیم اما به خاطر حفظ آبرومان گذشت می کردیم و به نفع هم دیگر کوتاه می آمدیم البته بیشتر اوقات من کوتاه می آمدم .بعد که بچه دار شدیم بخاطر بچه ها زندگی مان بهتر شد .همان طور كه مي دانيد در شرکت کار می کردم و وضع حقوقم هم بد نبود .اما شرکت ورشکست شد و من از کار بیکار شدم .از این به بعد بود که کمک اختلاف ما شدید شد.بهانه های مختلف می آورد و بنای ناسازگاری را گذاشت .
25 سال با هم زندگي كرديم و سه تا بچه. كه هيچ كدام مشكلي ندارند. اولي كه محمد هست و مشغول به كار. دومي هم كه سرباز است و پسر خوبي است. و سومي كه خيلي آروم است و گوشه گير البته بعد از رفتن مادرش.
- به پدرش مي گويم بعد از بیست و پنج سال به این فکر افتادید که همدیگر را دوست ندارید؟!
-البته بهانه مادرش این بود که من کار درست و حسابی ندارم .
- قبل از بدنيا آمدن بچه ها هم معتاد هم بودی ؟
- نه اصلا به هیج وجه
-بهتره كه از فاطمه بگوييد، واقعا فكر مي كنيد اصلا او مشكلي دارد؟
-فاطمه دختر حساسی است ، دوست دارد با مادرشان آشتی کنم و در کنار هم باشیم .بیشتر توی خودش است و با خودش سرگرم است .مدرسه را دوست ندارد .هر روز او را با اکراه به مدرسه می آورم. می گوید همه ی بچه ها با مادرشان مدرسه می آیند و من خجالت می کشم. خلاصه اینکه اعصابم را خورد کرده است و نمی دانم با او چکار کنم ؟
به مدرسه اورفتم و بهتر اين ديدم كه با مشاور مدرسه فاطمه صبحت كنم و مشكلاتشان را در ميان بگذارم شايد آنها هم در اين زمينه به من كمك كنند.
مشاور مدرسه و معلمشان)‌آنها به من گفتند فاطمه خيلي آرام و گوشه گير است و خيلي هم درس نمي خواند و از من پرسيدند:
-چند مدت است که این طور شده است ؟
-از وقتی که از تبریز به تهران آمدند ( شش ماه پیش ) کم کم بهانه های او شروع شده است و این اواخر هم خیلی کم حرف شده و سعی می کند کمتر در خانه با همه صحبت کند.
- شما بفرمایید که دقیقا بايد چه كاري انجام دهيم و چه کمکی از دست ما بر می آید؟
- شما اگر با مادرش تماس بگیرید و با او صحبت کنید شاید شکایتش را پس بگیرد و بخاطر فاطمه به زندگیش بر گردد. البته از طرف من نگویید که فلانی چنین تقاضایی کرده است.
مشاور مدرسه) - چشم من در اولین فرصت با او صحبت خواهم کرد. و در ضمن مطمئن باشید که ما از هیچ کوششی برای حل مشکل فاطمه دریغ نخواهیم ورزید و هر طور شده مشکل او را بر طرف می کنیم اما شما هم باید قول بدهی که با ما همکاری لازم را داشته باشید. خود شما هم با مادرش صحبت كنيد كه گفتم متاسفانه اصلا مادرش با من حرف نمي زند چون در گذشته زياد پشتيبان پدرش بودم. (شماره مادرش را یادداشت تا در فرصت مقتضی با او تماس بگیرد
با خوشحالي از این جلسه بیرون رفتم و واقعا انرژی مثبت گرفته و به حل مشکل فاطمه در آینده امیدوار شده بودم و اينكه پدرش نيز فوق العاده خوشحال مي شود
.
.
پیشنهادهایی برای تغییر
معلمان و والدین در رفع مشکلات کودکان گوشه گیر نقش بسزایی دارند و با صمیمیت و محبت باید به تمام تغییرات رفتاری مناسب و موفقیت آمیز آنان توجه کرده ، آنان را تشویق کنند و بدین وسیله کودکان را به سوی فعالیتهای اجتماعی سازنده در مدرسه و خانه راغب سازند . بردن به گردشهای علمی ، تشویق به سخن گفتن در حضور والدین و دوستان و بستگان و جرات دادن به او بدین معنی که می تواند در برابر جمع سخن بگوید و شرکت دادن در فعالیتهای هنری و ایفای نقش در نمایشنامه ها از جمله اعمالی است که مهارتهای اجتماعی دانش آموزان و کودکان را افزایش می بخشد و آنان را در مبارزه با گوشه گیری یاری می دهد
با توجه به اطلاعاتی که از طریق مصاحبه با پدرش و معلم فاطمه بدست آوردم و همچنین مطالعه کتاب های روانشناسی تربیتی و مراجعه به اینترنت و مشورت با چند تن از مشاوران راه حل هایی که برای درمان گوشه گیری مفید بود به شرح ذیل لیست کردم:
@صحبت با مادرش (البته با كمك مشاوران مدرسه) و تشویق او به بازگشت قبل از اینکه حکم طلاق صادر شود.این بهترین و موثرترین راه برای حل مشکل فاطمه بود.
@خودم نيز با دادن مسئوليت در خانه به او و كمك كردن در درسهاي مدرسه و توجه بيشتر به او
@صحبت با پدرش و اینکه او خودش را با واقعیت موجود وفق داده و برای زندگی فاطمه از هیچ کوششی دریغ نورزد: به او احترام بگذارد،محبت کند، به درس هایش توجه کند،به خواسته هایش توجه کند، پای صحبت هابش بنشیند، با او در انجام امور منزل مشورت کند،مسئولیت بدهد، تشویق کند، با مدرسه در ارتباط باشد.
@ صحبت با معلم فاطمه؛به او محبت کند،مسئولیت بدهد، توجه داشته باشد.تشویق کند، درکارهای گروهی مشارکت دهد.
@ صحبت با معاونین آموزشی و پرورشی:حمایتهای عاطفی در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموز، واگذاری مسولیت های مناسب با تو جه بر میزان توان جسمی و روحی دانش آموز،تشویق و زمینه سازی حضور در فعالیت های جمعی و گروهی مانند انتظامات ، مراسم صبحگاهی، گروه سرود و نمایش و شورای دانش آموزی
انتخاب راه حل مناسب ، اعتبار بخشي و اجراي راه حل
با توجه به شرایط زندگی شان به نظر می رسید.شاید کمک به بازگشت مادرش بهترین گزینه برای سرو سامان دادن زندگیشان باشد و دیگر نیاز به هیچ اقدامی نباشد. چون مشکل از سرچشمه یعنی از جایی که بوجود آمده بود حل می شد .لذا قبل از هر چیز سعی نمودم به توصیه پدش چندین بار با مادرش تماس بگیرم و با او صحبت کنم و شاید متقاعدش نمایم و به زندگی مشترکمان بازگردانم اما متاسفانه او هیچ وقت به تلفن های من پاسخ نداد و فقط توانستم با مادربزگم و اقوام صحبت كنم که آنها نيز هیچ کمکی به من برای فراهم کردن زمینه تماس تلفنی با مادرش نکردند. لذا وقتی از این اقدام مایوس شدم در صدد بر آمدم این مشکل را از طریق علمی و با نظر متخصصان علم روانشناسی و تعلیم تربیت حل نمایم.
بهترین راه حل ممکن محبت کردن و دادن مسئولیت بود.لذا به افرادی که در تعلیم وتربیت فاطمه ارتباط مسقیم داشتند، من جمله پدر ، معلم ، معاونت آموزشی، معاونت پرورشی، مربی ورزش توصیه شد به فاطمه توجه بیشتری داشته و به او در عرصه های مختلف ، مثل عضویت شورای مدرسه ، بهداشت یار و انتظامات ، مبصری، گروه سرود ، نمایش ، مشاوره در امور منزل و ....
موثر ترین فرد در زندگی فاطمه و اینکه بیشترین تاثیر را می توانست در تعلیم وتربیت او داشته باشد، پدرش بود، لذا با او بطور مفصل در خانه صحبت كردم و به نتيجه رسيديم كه که جای خالی محبت مادرش را برايش پر کند. وقت بیشتری را در منزل برای او اختصاص دهيم. سعی کنيم هر روز صبح ها تا جلوی درب مدرسه او را مشایعت کنيم، بعد از ظهرها زودتر به منزل برگرديم. در انجام امور منزل با او مشورت کنيم. منزل نامناسب استیجاری ایشان را تغییر دهيم. ارتباطمان را با معلم فاطمه بیشتر نموده و زمینه را برای ارتباط بیشتر او با دوستانش فراهم كنيم.
شخص دومی که می توانست تاثیر زیادی در شخصیت فاطمه داشته باشد و به او در حل مشکلش کمک کند معلم او بود.به معلمش توصیه شداو را در کارهای گروهی درگیر کند و به او مسئولیت بدهد .همچنین محبت خود را از او دریغ نکند. از آنجایی که معلم فاطمه شخصی دلسوز و مهربان و علاقه مند به امور پژوهشی بود نهایت همکاری را داشتند . او را به عنوان نماینده کلاس انتخاب کردند .و به سایر دانش آموزان توصیه نمودند که با فاطمه دوست شده و او را در کار های گروهی مشارکت دهند.
فاطمه در انتظامات مدرسه به معاون آموزشی کمک می کرد و عضو گروه سرود هم بود.
اهم راهكار هاي ارائه شده به شرح زير مي باشد
دادن مسئولیت توسط معاونت پرورشی ، آموزشی و معلم کلاس
جابجایی محل سکونت و عوض کردن خانه توسط پدرش
توجه کردن به دانش آموز توسط معلم و مدیر و معاون آموزشی
تشویق کردن در مناسبت های مختلف چه از نظر درسی و چه از نظر پرورشی
بردن اردو و گردش های علمی
شرکت پدرش در پیاده روی روز خانواده (در پارك نزديك محل) به همراه فاطمه
فراهم کردن زمینه مشارکت پدرش با مدرسه مانند فروش مواد غذايي به مدرسه

گرد آوری اطلاعات(شواهد 2)
مشاهده :چند مدت بود که رفتار فاطمه را از نزدیک بطور غیر مستقیم زیر نظر داشتم. به مدرسه كه رفتم ديدم در بحث ها مشارکت دارد.اظهار نظر می کند. می خندد و خوشحال است. در حیاط دست درگردن دوستانش می اندازد و قدم می زند. او اجتماعی تر شده، سلام می کند.خوشحال است، دیگر سرش پایین و منزوی نیست. اگر کسی از اول او نمی شناخت متوجه نمی شد او واقعا مشکل داشته باشد.
مصاحبه با پدرش
- آقا یوسف به نظر شما وضعيت روحي و درسي فاطمه چطور است؟
- دست شما درد نكند و اينكه، فاطمه خیلی بهتر شده است هم از نظر درسی و هم از نظر روحی.این برنامه اردوی مدرسه هم در روحیه فاطمه خیلی تاثیر خوبی داشت.من از وضعیت تحصیلی او هم راضی هستم.
-فکر می کنید کدام برنامه ی ما در رفتار او تاثیر بیشتری داشته است؟
-بيشتر مسئولیت هایی که در خانه و مدرسه به او داده شده بود. مشاركت در شستن ظرفها و كارهاي خانه داري و غذا پختن او را خیلی خوشحال می کرد . وقتی به خانه می آمد با خوشحالی می گفت : بابا امروز مبصر شده ام . یا اینکه من انتظامات هستم و ... این برنامه اردوی مدرسه هم خیلی خوب بود و در روحیه فاطمه واقعا تاثیر مثبت گذاشت .دست شما وخانم معلمش درد نکند .
مصاحبه با معلم فاطمه
با تشکر از زحماتی که برای فاطمه و سایر دانش آموزان کشیدید .به نظر شما وضعیت فاطمه تغییر کرده است یا نه ؟
وضعیت تحصیلی فاطمه نسبت اوایل سال بهتر شده و از نظر روحی هم خیلی بهتر شده. دیگه آن حالت گوشه گیری که داشت ، ندارد. با بچه ها می جوشد، درکلاس سر حال است.در کارهای گروهی مشارکت دارد. در بین امتحانات جشن تولد گرفته و دوستانش را دعوت کرده است .چون در فکر تدارکات جشن بوده امتحان درس تاریخ را خوب نداده است به همین دلیل نمره تاریخ او افت کرده است.
- به نظرمن ،اینکه او از آن حالت گوشه گیری که در اویل سال داشت به این مرحله رسیده است که دوستانش را به جشن تولد دعوت می کند و در روابط اجتماعی اش پیشرفت کرده است خیلی با ارزش تر از دو نمره افتی است که در درس تاریخ آورده است.
-در مجموع من از وضعیت فاطمه راضی هستم.

گردآوری : مجید ابراهیم زاده/اصغر داداشی/هادی سقط چی
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: اصغر داداشی

اقدام پژوهی 9 سال 4 ماه ago #111682

سلام؛
قرار ما این نبود ...!!؟
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
مدیران انجمن: محمد احمدی