چهارشنبه, 16 خرداد 1403

 



موضوع: اهمیت برنامه ریزی فرهنگی ونقش آن دراقتصاد فرهنگ

اهمیت برنامه ریزی فرهنگی ونقش آن دراقتصاد فرهنگ 9 سال 1 ماه ago #114603

اهمیت برنامه ریزی فرهنگی ونقش آن دراقتصاد فرهنگ

درمورد اهمیت وجایگاه برنامه ریزی فرهنگی بحث بسیار است.اینکه هرپروژه ای و هر فعالیتی یک ویژگی فرهنگی نیزداشته باشد.یا به تعبیر دیگر“پیوست فرهنگی“را به نوعی لازمه آن می دانند.از روي ديگر اهميت برنامه هاي فرهنگي و برنامه ريزي فرهنگي نيزبركسي پوشيده نيست.

وقتي براي اقتصاد.صنعت.معدن.جمعيت.بهداشت.و...برنامه ريزي مي شود براي فرهنگ نيز بايد برنامه ريزي شود چرا كه يكي از اجزاي مهم و مشترك بخشهاي فوق فرهنگ است.

يكي از مهمترين ابزارها ومولفه هاي تقويت فرهنگ واثرگذاري برنامه هاي فرهنگي ارتباط اين حوزه با اقتصاد است كه بعنوان" اقتصاد فرهنگ" نام گرفته است، ونهايتا منجر به توليد كالاي فرهنگي مي شود.واين يكي از اثرگذارترين روش براي موفقيت در حوزه برنامه ريزي فرهنگي مي باشد.

برنامه ريزي چيست؟

برنامه‌ريزي عبارتست از فرايندي داراي مراحل مشخص و به هم پيوسته براي توليد يك خروجي منسجم در قالب سيستمي هماهنگ از تصميمات. برنامه بياني روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصميمات است.

تعریف برنامه ریزی فرهنگی:

مثل «فرهنگ» واژة برنامه ریزی کاربرد گسترده ای دارد و با مجموعه ای از وظایف و رشته های علمی، از جغرافیای انسانی (یعنی همان رشته ای که مادر برنامه ریزی شهری مدرن است) گرفته تا طراحی شهری (شامل طرح ریزی برای سکونتگاهها مثل طرح های جامع)، برنامه ریزی اقتصادی (برنامه های ۵ ساله، طرح مارشال) و سیاستگذاری های اجتماعی همراه آنها و مدیریت عمومی و بازرگانی، نظریة سازمان و سرانجام برنامه ریزی استراتژیک در پیوند است و در هر حال برنامه ریزی کاربرد روش علمی (هرچند نه چندان دقیق) در سیاست گذاری است و از آن به عنوان رشته ای که هم علم است و هم هنر و با نظریه های سیاستگذاری عمومی و انتخاب پیوند تنگاتنگ دارد، نام برده می شود. از زاویه ای دیگر، برنامه ریزی را فرآیند تعیین اقدامات مناسب آینده بواسطة سلسله ای از انتخابها (گزینه ها) دانسته اند.

برنامه ريزي فرهنگي.چرا ؟

«مکان و فرهنگ مستمراً با هم در می آمیزند، زیرا هر مکان شناخته شده ای در واقع جایگاهی است برای روابط متقابل و متراکم میان انسان ها که به نوبه ی خود یکی از خاستگاههای فرهنگ می باشد»

درگذشته شهرهای فرهنگی به مراکز امپراطوری ها، دولت شهرها و مراکز بازرگانی و صنعت منطبق می شدند. اما امروزه رنسانس شهری که فرهنگ را بعنوان مصرف، تولید و استراتژی ارایه تصویری از شهر به کار می گیرد، در همه شهرها و مناطق شهری در کشورهای توسعه یافته، کمترتوسعه یافته، نوخاسته و در حال بازسازی، اعم از تاریخی و جدید و همة شهرهایی که خواهان ماندگاری در این عصر پساصنعتی (یا بعبارت دقیق تر، عصر صنعتی جدید) هستند، قابل مشاهده است. البته جنبه های نمادین و سیاسی - اقتصادی فرهنگ هیچ گاه کاملاً با هم منطبق نبوده اند. شاید در عصر جهانی شدن این موضوع تعجب آور نباشد، زیرا سرمایه داری متأخر کالاهای نمادین را بخشی از بازار محلی و خانگی و هنر و فرهنگ را جزو کسب و کار بزرگ و بین المللی گردشگری به شمار می آورد. پس برنامه ریزی برای فرهنگ به این معنا در واقع همان برنامه ریزی و تخصیص منابع اقتصادی است.

در کتاب جدیدی که اخیراً درباره برنامه ریزی فرهنگی و توسعة محلی در استرالیا منتشر شده است، برنامه ریزی فرهنگی بسادگی به عنوان «رویکردی هدفمند و استراتژیک به توسعة فرهنگی» تعریف شده است که مثل هر نوع برنامه ریزی با ارزیابی کامل وضع موجود، تعیین اهداف کلی و جزیی دقیق، و تعیین اولویتها و مسأله های مشخص از راه طراحی و اجرای راهکارهای عملی، مشخص می شود.» .محقق دیگری به نام لندری همین نگرش را با استفاده از اصطلاحات مدیریت و ادارة امور حکومتی منابع فرهنگی بیان می کند به این شرح: «برنامه ریزی فرهنگی فرآیند تشخیص پروژه ها، طراحی برنامه ها و مدیریت استراتژی های اجرا را گویند. هدف از این نوع برنامه ریزی نه برنامه ریزی کردن فرهنگ، بلکه در واقع کسب یک نگرش فرهنگی به انواع سیاستگذاری های عمومی است»
مدير دسترسي عمومي براي نوشتن را غيرفعال كرده.
كاربر(ان) زير تشكر كردند: فوزیه خالدی
مدیران انجمن: فوزیه خالدی