برنامه ريزي ؟تلاش جهت فرآيند آگاهانه تصميم گيري در مورد اهداف و فعاليت هاي آينده يك فرد گروه و يا سازمان كه عموما به صورت پيش بيني در يك زمان خاصي انجام ميشود بهره گيري از حداق امكانات براي استفاده حداكثري نيز هست
انواع برنامه ريزي :1برنامه ريزي استراتژيك 2 عملياتي شامل:- كوتاه مدت زيريك سال –بلند مدت بين يك تا دوسال 3موضوعي شامل اقتصادي فرهنگي اجتماعي و غيره 4 جغرافيايي شامل بخشي ، منطقه اي،ملي
برنامه ريزي غلتان ؟ به صورت پويا بوده بر اساس ضرورت مورد بازنگري قرارگرفته و حتي تصميم گيري ها بر اساس فرصت هاي مناسب با شرايط روز و تغييرات صورت ميگيرد
مراحل برنامه ريزي :1 تعيين هدف :اهداف تعيين كننده هدفهاي هستندكه مورد انتظار هستند و نقاط پاياني كارهايي كه اجرا مي شوند را مشخص ميكند2: جمع آوري اطلاعات كامل در مورد فعاليت هاي مورد نظر 3 دسته بندي و تجزيه و تحليل اطلاعات كسب شده 4 تعيين فرضيه ها و شناخت موانع 5 تعيين راه حل ها 6 ارزيابي و انتخاب راه حل ها 7 پيش بيني و تدوين برنامه هاي فرعي 8بودجه بندي 9 كنترل و پيگيري پيشرفت كار
واقعيت ها در برنامه ريزي: براي طراحي برنامه اي مفيد اطلاع از تمامي واقعيتها ي مربوطه لازم است زيرا يك برنامه شامل فعاليت هايي است كه برپايه واقعيت ها طرح ريزي مي شود
اهميت برنامه ريزي : 1 تعيين كننده جهت است 2 فرصت ها و تهديدات را گوشزد ميكند 3معيارهايي براي عملكرد عرضه ميكند 4 چهارچوب وحدت بخش براي تصميم گيري
ويژگي هاي برنامه ريزي ؟ 1 هدفمند است 2 تحليل كننده 3 پيش بيني كننده و آينده نگر 4 ارزيابي كننده 5 سيستمي 6 مسئول پذير 7نوآور 8انعطاف پذير 9هماهنگ پذير 10قابل مديريت
اصول برنامه ريزي ؟ اصل جامعيت 2 اصل مشاركت 3 اصل تعهد 4 اصل واقع بيني 5 اصل استمرار و تداوم 6 اصل توجه به نوآوريها
تعريف فرهنگ ؟مجموعه در هم تافته اي است كه در برگيرنده دانستني ها اعتقادات هنرها اخلاقيات قوانين آداب و رسوم عادات و هرگونه توانايي ديگري است كه انسان به عنوان عضوي از جامعه به دست مي آورد
فرهنگ اسلامي ؟ مجموعه اي از اعتقادات و اصول اسلامي آداب و رسوم اخلاق و ارزشها و قوانين كه از وحي سرچشمه گرفته مثل صله رحم
چيستي فرهنگ ؟ زير ساخت و عنصر اصلي تداوم بقاء و حيات جوامع است با تمامي زيستي انسان پيوستگي و همبستگي دارد فرهنگ عامل پويايي نشاط تكامل و اميد انسانها و جوامع بايد باشد از منظر يونسكو نيز فرهنگ نه تنها هنر و ادبيات را در برميگرد بلكه تمام آئين هاي زندگي حقوق اساسي نوع بشر نظام هاي ارزشي سنت ها و باورهاست
ارزشهاي فرهنگي : پايه اصلي پيشرفت هستند فعاليتهاي اقتصادي سياسي بر مبناي آنها شكل ميگيرد فرهنگ بايد بتواند محيطي شادو سالم با مردماني كه همواره بهترو درست عمل كردن را مي آموزند ايجاد كنند
برنامه ريزي فرهنگي : از تلاش آگاهانه و سنجيده براي تغيير فعاليتها و محصولات فكري و هنري در راستاي دستيابي به اهداف مطلوب و مورد نظر
رويكرد نظري در خصوص برنامه ريزي : 1 موافقان برنامه ريزي فرهنگي 2مخالفان برنامه ريزي فرهنگي 3كساني كه در حد وسط قراردارند
1ديدگاه مخالف برنامه ريزي فرهنگي : اتخاذ سياست فرهنگي مشخص تهديدي عليه آزادي انتخاب فرد و توسعه تجاري است فرهنگ معقوله كيفي و حاصل زندگي عده كثيري از مردم در شرايط مشابه است نمي توان آن را از عالم متعالي و كيفي به زمين خاكي و عالم انسان برنامه ريزي تنزل داد توسط اروپا وامريكا پيگيري مي شود
2ديدگاهي كه برنامه ريزي را يك ضرورت مي داند ؟تعداد زيادي عقيده دارند كه برنامه ريزي و سياست گذاري فرهنگي را نه تنها امري ميسر و شدني ميداند بلكه آن را الزامي و اجتناب ناپذير مي دانند و تهديدي براي آزادي فرد نيست
روشهاي حوزه برنامه ريزي فرهنگي ؟برنامه ريزي از پايين به بالا: اقشار اجتماعي و نهادهاي مدني داراي بيشترين مشاركت هستند برنامه در چارچوب كلي نظام كلان فرهنگي ميباشد دولت بسترهاي فرهنگي را ايجاد امابرنامه ريزي با اقشارو نهادها است
برنامه ريزي از بالا به پايين :دولت دخالت حداكثري د رعرصه فعاليتهاي فرهنگي داشته ومداخله مردم و نهادهاي مدني كم است برنامه ريزي با دولت است و متولي است و بخشي از فعاليتهاي فرهنگي در سطح فرد را نهادهاو بخش خصوصي
نظام ليبرال دموكرات؟الف عدم مداخله دولت درعرصه فرهنگ ب –برنامه ريزي فرهنگي نبايد مخل آزادي هاي فردي باشد ج رسالت دولت حمايت نظارت و سرميه گذاري با هدف ايجاد بستر فرهنگي
نظام هاي ميليتاريستي؟ ارتش سالاري فرهنگ ابزار قدرت حاكم است و در اختيار زور و زورمداري مثل رژيم سابق عراق ودولت همه كاره است نفوذ كره شمالي فرهنگ ارتش
نظام هاي آريستو كراسي؟نخبه سالاري نظريه و عمل گروهي نخبه در امر حكومت امتيازات موروثي مثل ژاپن
نظام هاي ايدئولوژيكي؟ مداخله دولت و ملت با هم است دولت و نهادهاي مدني اما عرصه اصلي تحول فرهنگي در اختيار دولت است
نظام هاي ماركسيستي ؟ مكتب سياسي اجتماعي واژگوني نظام سرمايه داري از طريق انقلاب كارگران و لفو مالكيت خصوصي سرمايه دار همه كاره است
برنامه ريزي فرهنگي در ايران : 1 برنامه ريزي فرهنگي از بعد ملي : از سوي دولت صورت گرفته و چارچوب هاي كلان فرهنگي در قالب بودجه تعيين ميكند
برنامه ريزي فرهنگي از بعد محلي : 2برنامه ريزي بر اساس نيازها خواسته ها ارزش ها هنجارها و خرده فرهنگهاي هر قوم صورت ميگيرد
الگوي ساسيت گذاري فرهنگي در ايران : سه دسته 1-يكسان سازي فرهنگي:‌به دنبال يگانه سازي فرهنگي اصول و ارزشهاي مقدسي وجود دارد كه سايرين بايد آن را بپذيرند مثل اينكه در دانشگاه هاي همه شهرها مانتو و شلوار مي پوشند 2-تكثرگرايي فرهنگي :‌اين الگو در پي رشد و گسترش خرده فرهنگ ها در كنار يكديگر و به صورت هم عرض به وجود آمد خرده فرهنگها به رسميت شناخته ميشوند و امكان رشد و بقا را فراهم آورده 3- وحدت در تكثير گرايي : اين الگو تاكيد بر اشتراكات فرهنگي دارد و تكثير خرده فرهنگ ها را در چارچوب نمادي مشترك مجاز ميداند
برنامه ريزي فرهنگي گسسته : برنامه ريزان در هر حوزه به طو مستقل و جداگانه مبادرت به برنامه ريري ميكنند لذا ميان بخشهاي مختلف آن ارتباط و همبستگي زنده به چشم نمي خورد
برنامه ريزي فرهنگي پيوسته :‌با برنامه ريزان با مد نظر قرار دادن الگوي كلي و نظم مبادرت به برنامه ريزي ميكنند و نتيجه حاصل كار برنامه ريزي مجموعه همبسته اي از سلسله معضل بندي شده تصميمات و اقدامات خواهد بود .
ضرورت مدل فرهنگي براي برنامه ريزي فرهنگي ؟:مدل فرهنگي مبني بر مباني و متناسب با اهداف تنظيم شده مبنا يعني پايگاه صحت تناسبات مجموعه و ريشه اي كه مفسر تغييرات مجموعه است و هدف يعني نقطه اي كه پس از تغييرات مجموعه بايد بدان رسيد.
چارچوب فرهنگي ؟ اصول سياست هاي فرهنگي شامل ؟ 1- شناسايي محل : تقويت آگاهي ها شناسايي محل ها ارتقا و حفاظت از مكان ها 2-تنوع فرهنگي افزايش آگاهي ها شناسايي و محترم شمردن براي تنوع فرهنگي و حمايت از فرصتها براي اثرات اجتماعي3 – مشاركت و همكاري :4-دستيابي و برابري 5-مدافعه و رهبري 6-خلاقيت و نوآوري 7-رزش گذاري ميراث فرهنگي 8 ارزش گذاري محيط 9 دارايي هاي فرهنگي10صنايع خلاق و نوپاي اقتصادي
برنامه اجرايي فرهنگي ؟ 4الگو 1-ترغيب تفكر خلاق در جامعه حمايت از افراد با استعدادو خلاق 2-توسعه تفكر انتخاب شده بالابردن استعدادهاي خلاق3-شبيه سازي و پرورش پتانسيل خلاق جامعه در زندگي روزانه 4-خلاقيت عقايد تفكر خلاق نوآوري
سطوح برنامه ريزي : 1-محيط زمينه اي: شرايط جهاني در پيرامون نظام برنامه ريزي تا حد زيادي برهدف گذاري آرماني و تعيين راهبردهاي بلند مدت توسعه تاثير گذار است شكل گيري همگرايي هاي منطقه اي و تغيير جدي در شرايط سياسي واقتصادي كشورهاي پيرامون همگي تاثيرات زيادي برنظام برنامه ريزي يك كشور به جا ميگذارد شرايط و ويژگي هاي اصلي محيط زمينهاي نظام برنامه ريزي به شرح زير : ثبات داوم و امنيت –توسعه يافتگي و گسترش كامل جامعه مدني –حكومت شفاف و پاسخگو –رعايت حداقلي از حقوق مدني و سياسي 2-محيط عملياتي:شامل همه سارمانها گروهها است كه براي اجراي دولتي واحدهاي منطقه اي يا بخشي اجزاي قواي مجريه و مقننه با يكديگر است كه سه فرايند 1 مبتني بر قدرت ونفوذ 2-عقلايي3-سارماني است محيط سازماني :مربوط به دستگاه سازمان اصلي است اين سازمان چه مانند ايران تمركز اصلي اختيارات و مسئوليت هاي مربوط را به عهده داشته و چه مثل فرانسه وظيفه دبيرخانه اي را عهدار باشد به شدت برمحتوا ساختار و صورت بندي برنامه هاي توسعه موثر است از سه دسته صلاحيت بره خوردار است 1 توانايي مشاركت يابي و كارجمعي 2توانايي ارتباطي 3صلاحيت هاي علمي و فني
رويكرد مختلف به برنامه ريزي فرهنگي :سه استراتژي تقسيم شده1-رويكرد بسط محور:مرز امنيتي تا مرزهاي ايدئولوژيك همچنين دفاع از كيان اسلام و گسترش و صدور انقلاب اسلامي يه جهان است در مقابل نگرش هاي ملي گرايانه شكل گرفته گرايش ضد امپرياليستي و ضد استعماري حمايت از جنبش هاي آزادي بخش اسالمي ملي در راستا ي اهداف نظام اسلامي است 2-رويكرد حفظ محور : حفظ و حراست از نظام اسالمي است اين نظام ها بر نگرشي تحت عنوان امنيت ملي مبتني است 3-رويكرد رشد محور :ارزشهاي شامل توسعه و رشد اقتصادي بهبود شاخص هاي زندگي اجتماعي گسترش عدالت و رفاه اقتصادي حفظ حاكميت و وحدت ملي حفظ نظم و امنيت اجتماعي ا
قلمروهاي فرهنگي :سه قلمرو داريم 1-قلمرو سنتي دو كاركرد اصلي است الف حفظ و ارائه موثر ميراث فرهنگي به عامه مردم ب مساعدت به هنر خلاق و انتشار گستردگي هنرها2- قلمرو وسيع :با اصطلاح توسعه فرهنگي منطبق است اگر اين گرايش پذيرفته شود سياست فرهنگي نقش اجتماعي مييابد مشكل جامعه اي است كه كه به لحاظ فرهنگي دموكراتيك باشد3 قلمرو ژرف :اين رويكرد رويكردي آرمان گرايانه قلمدادميشوددر تمام ادارات دولتي بايد براي توسعه فرهنگي بسيج شوند