A

Account a record summarizing all the information pertaining to a single item in the accounting equation
حساب - حساب خلاصه ای است از تمام اطلاعات مربوط به یک عنوان فعالیت در معادله حسابداری


Account balance the amount in an account
تراز حساب - مانده حساب است


Account number the number assigned to an account
شماره حساب - عددی که برای یک حساب اختصاص یافته است

Account title the name given to an account
نام حساب - نامی که در قسمت عنوان یک حساب قید می شود

Accounting planning, recording, analyzing, and interpreting financial information
برنامه ریزی حسابداری - ثبت و ضبط و تحلیل و تفسیر اطلاعات مالی

Accounting cycle the series of accounting activities included in recording financial information for a fiscal period
سیکل حسابداری - به دوره ای از فعالیت های حسابداری اطلاق می شود که در آن پس از ثبت حساب تا پایان دوره مالی به بررسی حسابها می پردازند.

Accounting equation an equation showing the relationship among assets, liabilities, and owner’s equity
معادله حسابداری - معادله ای که نشاندهنده رابطه بین دارایی ها، تعهدات و داراییها می باشد

Accounting period see Fiscal period
دوره حسابداری - لطفاً به دوره مالی برای توضیح بیشتر مراجعه فرمایید

Accounting records organized summaries of a business’s financial activities
ثبت حسابها - خلاصه ای از فعالیت های مالی در کار و کسبی مشخص

Accounting system a planned process for providing financial information that will be useful to management
سیستم حسابداری - فرایندی برنامه ریزی شده برای ارائه اطلاعاتی که برای مدیریت مفید است

Accounts expenses expenses incurred in one fiscal period but not paid until a later fiscal period
هزینه های انتقالی - هزینه هایی که در یک دوره مالی واقع شده ولی پرداخت نشده تا در دوره مالی بعد پرداخت شود

Accounts payable ledger a subsidiary ledger containing only accounts for vendors from whom items are purchased or bought on account
حسابهای پرداختنی - یک حساب اختصاص یافته به فروشندگانی که کالایی از آنها خریداری شده ولی هنوز پرداخت نشده

Accounts receivable ledger a subsidiary ledger containing only accounts for charge customers
حسابهای دریافتنی - حسابی که برای دریافتی های معوق از مشتریان اختصاص یافته است

Accounts receivable turnover ratio the number of times the average amount of accounts receivable is collected during a specified period
حسابهای قابل دریافت - نسبت گردش مالی یک حساب به تعداد دفعات دریافت از حساب که در یک دوره مالی خاص واقع می شود

Accrual basis of accounting the accounting method that records revenues when they are earned and expenses when they are incurred
روشی از حسابداری که در آن تا درآمدها و هزینه ها محقق نشود ثبت نمی شود


Accrued expenses expenses incurred in one fiscal period but not paid until a later fiscal period
هزینه های معوقه - هزینه هایی که در یک دوره مالی محقق می شود اما پرداخت آنها به دوره بعدی موکول می شود

Accrued interest expense interest incurred but not yet paid
بهره هزینه معوقه - بهره هزینه هایی که واقع شده اما پرداخت نشده اند

Accrued interest income interest earned but not yet received
بهره درآمد معوق - بهره درآمدهایی که بعداً وصول می شود


Accumulated depreciation the total amount of depreciation expense that has been recorded since the purchase of a plant asset
استهلاک تجمعی - کل هزینه های استهلاک ثبت شده از زمان خرید دارایی برای کارخانه

Acid-test ratio a ratio that shows the numeric relationship of quick assets to current liabilities
نسبت تست اسیدی - نسبتی که نشاندهنده ارتباط عددی دارایی ها به تعهدات جاری می باشد

Adjusting entries journal entries recorded to update general ledger accounts at the end of a fiscal period
تعدیل دفتر حسابهای معین - ثبت حسا بهایی که باید در پایان دوره مالی به روز رسانی شوند

Adjustments changes recorded on a work sheet to update general ledger accounts at the end of a fiscal period
تعدیلات - تغییراتی که در تراز آزمایشی قبل از پایان دوره مالی اتفاق می افتد

Administrative expenses budget schedule a statement that shows the projected expenses for all operating expenses not directly related to selling operations
بودجه هزینه های اجرایی - گزارشی که نشاندهنده هزینه هاهی پیش بینی شده برای تمام هزینه های عملیاتی که مستقیما مرتبط با عملیات فروش می باشد


Amortization recognizing a portion of an expense in each of several years


Appropriations authorizations to make expenditures for specified purposes
تفویض اختیار - اختیاراتی که جهت هزینه کردن برای مقاصد خواست به کسی داده می شود


Assessed value the value of an asset determined by tax authorities for the purpose of calculating taxes
ارزش ممیزی شده - ارزش دارایی که توسط ممیزان مالیاتی دولتی با هدف پرداخت مالیات ممیزی شده

Asset anything of value that is owned
دارایی - هر چیزی که ارزشمند و قابل مالکیت باشد

Auditing the independent reviewing and issuing of an opinion on the reliability of accounting records
حسابرسی - بررسی مستقلانه و برای تعیین میزان قابل اعتماد بودن ثبت های حسابداری می گردد